كلمات كليدي : اميد، ترس، تمني، غرور، توازن خوف ورجاء، وابستگي اميد وترس به شناخت، حد نصاب خوف ورجاء
نویسنده : زکریا جهانگیری
ضرورت و اهمیت خوف و رجاء
از جمله فضائل مهم اخلاقى که در زندگى انسان نقش بسیارى ایفا مىکند مسئله «خوف» و «رجاء» یا ترس و امید است. آدمی بایستى از خداوند و عظمت کبریائى او و نیز از پیامدهاى پرونده عملکرد خویش ترس داشته و همچنین با در نظرگرفتن رحمت گسترده الهى به الطاف واسعه وى امیدوار باشند. همراه بودن صفت ترس وامید در زندگى عملى افراد مؤمن نقش تعیین کنندهاى دارد..
ترس از خداوند افزون بر اینکه از کمالات معنوى مىباشد سرچشمه بسیارى از فضایل انسانى، اصلاح نفسانى و سبب علاج امراض روحى است.
خداوند آدمى را نیازمند به تغذیه، امنیت، تعلق داشتن به هم نوعان و... آفریده است ولى مهمترین نیاز هر فرد، امید است. جهان تجلّى آرزوهاست؛ ساخت و سازهاى مدرن، به وجود آمدن تکنولوژى عظیم و... ارمغان امیدهاست؛ چنانکه ناامیدى موجب قطع ریشه زندگى و در اغلب موارد مایه خودکشى یا انزواى اجتماعى است. امید است که کشاورز را به بذر افشانى و آبیارى... وا مىدارد، دانش پژوه را به تحمّل رنجها و مادران را به بچّهدارى و فرزند نوازى رهنمون مىشود.
امید، سبب تلاشها و ناامیدى سبب آفتهاست. ناامیدی از رحمت الهی ازگناهان کبیره است. در آیات قرآنی آمده است: لاتقنطوامن رحمه الله [1] یا در آیهای دیگر آمده است: من یقنط من رحمه ربه الا الضالون[2]
امید در انسان انگیزه تلاش را پدید مىآورد. کسى که امیدى ندارد ادامه زندگى براى او کسالتآور و حتى نامطلوب مىشود؛ انسان ناامید انگیزهاى براى کار و تلاش ندارد و از حرکت به سوى کمال باز مىماند.
وقتى اسکندر کبیر به سلطنت مقدونیه رسید املاک و اشیاء موروثى را بین دیگران تقسیم کرد. از او پرسیدند: براى خود چه نگاه خواهى داشت؟ در جواب گفت: امید که بزرگترین دارائى و تملک انسان است. [3]
مفهوم خوف و رجاء
رجا در لغت یعنی امیدواری که در مقابل یاس قرار میگیرد [4]و در اصطلاح یعنی انسان به تحقق یافتن امرى مطلوب که یقین دارد یا احتمال مىدهد در آینده به وقوع مىپیوندد، امید داشته باشد. در مقابل، خوف در لغت به معنای ترس بوده و در اصطلاح به معنى این است که انسان از تحقق یافتن امرى نامطلوب که یقین دارد یا احتمال مىدهد در آینده به وقوع بپیوندد، ترس و واهمه داشته باشد. [5] [6]
باید توجه داشت که خوف و رجا در نقطه مقابل یکدیگر قرار ندارند. نقطه مقابل رجا، ناامیدی از رحمت خداست و نقطه مقابل خوف، امنیت کامل از عذاب و کیفر الهی است که هر دو از گناهان بزرگ به شمار میآیند.
رجا، امیدواری و مظنه رسیدن به چیزی است که باعث مسرت باشد را گویند و این سرور، وقتی رجا است که بسیاری از اسباب رسیدن به محبوب را تحصیل کرده باشد اما توقع چیزی که هیچ یک از اسباب محبوب را مهیا نکرده آنرا رجا نگویند، بلکه غرور و حماقت گویند. همانند کسی که انتظارگندم بکشد درحالی که تخم آن را در زمین شوره زاری که بیآب است افکنده باشد و اگر کسی بعضی اسباب را تحصیل نکرده که رسیدن به محبوب نزدیک باشد آرزو و تمنی گویند مثل آنکه دانه را در زمین مستعدی افکنده باشد اما در آب دادن کوتاهی کند. [7]
رابطه میزان شناخت افراد با امیدها و ترسها
امید و ترس افراد به میزان شناخت و نیازهایى که درک مىکنند بستگى دارد. مثلا ترس و امید یک کودک دو سه ساله فقط در محدوده خواستههایى که دارد شکل مىگیرد. او هیچ وقت نسبت به مسائل بینالمللى، مسائل اجتماعى، مسائل معنوى و اخروى و... ترس و امیدى ندارد; زیرا هیچ تصورى از آنها ندارد و یا مثلا، از یک سو، افراد عادى از بیمارى، فقر، گرفتارىهاى زندگى و... ترس دارند و از سوى دیگر، امید دارند که پولدار بشوند و همسر خوب، خانه خوب و موقعیت اجتماعى خوبى به دست آورند. افرادى که یک مقدار معرفتشان بیشتر است مسائل معنوى را هم در نظر مىگیرند. براى مثال از اینکه عقل و ایمانشان از بین برود مىترسند و امید دارند که بر معرفت و ایمانشان افزوده شود. کسانى هم که به آخرت ایمان دارند به ثوابهاى اخروى امید دارند و از عذابهاى اخروى مىترسند.[8] پس خوف و رجا طبق حالات و معرفت افراد دارای درجاتی است. خوف توده مردم از عذاب، خوف خواص از سرزنش، خوف افراد اخص از توجه نکردن میباشد. [9]
حد نصاب خوف و رجاء
خوف و رجاء امرى نسبی و دارای مراتبی است و حد نصابى دارد که حداقل مرتبه آن را باید مؤمن داشته باشد. اگر امید انسان به رحمت خداوند به گونهاى باشد که فکر کند کارهاى او دیگر دخالتى در آن ندارد و آنقدر رحمت خدا واسع است که همه را مىآمرزد، باعث مىشود تا انسان گستاخ شود و از ارتکاب گناهان باکى نداشته باشد. زیرا خداوند از روى اعمال خود افراد، آنها را مىآمرزد و به بهشت مىبرد و یا عذاب نموده و به جهنم مىبرد.[10] بنابراین، داشتن مرتبهاى از خوف که مانع از گناه مىشود و نیز حدى از رجاء که موجب انجام اعمال خوب مىگردد، لازم است.
توازن بین خوف و رجاء
دانشمندان علم اخلاق مىگویند: بیم و امید از خداوند، دو بال تکامل مؤمن هستند. همانگونه که پرنده با دو بال پرواز مىکند؛ در صورتى که تعادل بالها محفوظ باشند مؤمن نیز با بالهاى ترس و امید به لقاء الهى مىرسد.در آیاتی این دو حالت درکنار هم آورده شده است (یحذرالاخره ویرجورحمه ربه)[11] حضرت على «علیهالسلام» فرمودند:
«خیرُ الاعمال اعتدال الرجاء و الخوف»[12]
«بهترین کارها، تساوی بین خوف ورجانسبت به خداوند است»
در امور معنوى توازن ترس و امید، ضامن رشد و تکامل به سوى کردگار است،. غلبه ترس بر امید، آدمى را به نومیدى و نیستى مىکشاند چنانکه سنگینى امید بر ترس از پروردگار نیز او را به غرور و غفلت مىکشاند؛ در نتیجه سبب در جا زدن و مانع سیر تکاملى آدمى خواهد شد. بندگان خاص بیم و امید را در کنار هم دارند و خدا را با خوف وطمع مىخوانند[13]: «یَدْعُونَ خَوْفا وَ طَمَعَا»[14] امام صادق(ع) در بخشى از وصیتنامه خود به ابنجندب، نجات یافتگان از عذاب الهى را کسانى معرفى مىکند که خوف و رجاء حقیقى متعادل در دلهایشان وجود دارد:
«یهلک المتکل على عمله... قلت فمن ینجو؟ قال الذینهم بین الرجاء والخوف...)
کسى که به اعمال خود [اعمال خوب] تکیه نموده است به هلاکت مىرسد و کسى هم که به امید رحمت خداوند بر انجام گناهان جرات پیدا مىکند نجات نخواهد یافت. [ابن جندب] سؤال کرد پس چه کسى نجات پیدا مىکند؟ حضرت فرمودند: کسانى که حالشان میان خوف و رجاء باشد[15].
یعنى نه خوفشان آن چنان است که از آمرزش گناهانشان ناامید باشند و نه رجاءشان آن چنان است که جرات ارتکاب گناه را داشته باشند؛ هم شوق به ثواب در دلهایشان وجود دارد و هم خوف از عذاب.
ازامام صادق سوال شد لقمان حکیم چه وصیتی به پسرش کرد؟ حضرت فرمود: لقمان گفت: از خدا بترس حتی اگر اطاعت جن وانس را آورده باشی ممکن است عذاب بشوی و امیدوار باش حتی اگر گناه جن و انس را آورده باشی.[16]
اگر رجاء بر خوف غلبه کند به حدى که دیگر انگیزه ترک گناه در انسان باقى نماند انسان مبتلا به گناه مىشود که در آن هلاکت است واگر خوف بر رجاء غلبه بکند یعنى فرد فکر کند که چون مرتکب گناهى شده است پس خدا او را به جهنم خواهد برد. چنین فردى باید توبه کند و با انجام کارهاى خوب، به رحمت و آمرزش خداوند امید و رجاء داشته باشد.