كلمات كليدي : ياد خدا، اُنس، امنيت، بصيرت ،آرامش دل
نویسنده : مهدي اميني
ذکر در لغت به معنای یاد کردن، گفتن، بیان کردن، به زبان جاری کردن که مقابل صمت (سکوت) است[1]و در اصطلاح خارج شدن انسان از غفلت و فراموشی یاد خدا به سبب گفتار و اعمال مخصوص گفته میشود.
ذکر غذای روح است و روح انسان را صیقل میدهد و نه تنها منافات با زندگی روزمره انسان ندارد بلکه یک ضرورت جدانشدنی میباشد.
فضیلت یاد خدا:
یاد خدا باعث میشود دل انسان صفا پیدا کند و موجب تصفیه روح و خالص گشتن او از رذائل و آزادی انسان از قید اسارت نفس شود. یاد خدا برای انسان آرامش به ارمغان می آورد:
«آگاه باشید با یاد خدا دلها آرامش می یابد»[2]
پیامبر اعظم(ص) میفرمایند: «آیا به شما نگویم که بهترین و پاکیزهترین اعمال شما نزد خدایتان چیست؟ درجات شما را بیش از هر چیز دیگر بالا میبرد و از درهم و دینار براینان بهتر است و حتی از اینکه با دشمنان روبهرو شوید و بکُشید و کشته شوید ارزشمندتر است؟ عرض کردند: بگویید ای رسول خدا! فرمودند:
«بسیار به یاد خدای عزیز بودن»[3]
در قرآن هدف از نماز ذکر خداوند معرفی شده است:
«... وأقم الصلاة لذکری[4] و نماز را به جهت یاد من به پای دار»
در حقیقت از نظر قرآن ذکر دارای مفهوم و حقیقتی است که نماز با همه اهمیتش برای آن ابزاری بیش به شمار نمیآید».[5]
حقیقت ذکر خدا:
«چه بسا ما ذکر را در گفتن «الحمدلله» یا تسبیحات اربعه منحصر میکنیم؛ در صورتی که همه این الفاظ حاکی از ذکرند و ذکری که بدان تأکید شده، یاد خداوند و توجه قلبی به اوست. در واقع ذکر لفظی لباسی است برای ذکر قلبی و ذکر قلبی لُبّ و مغز آن است. پس اذکار زبانی مقدمه یاد و ذکر قلبی و درونی است و مسلماً باید مورد توجه قرار گیرند».[6]
امام صادق(ع) به یکی از اصحابش میفرمایند:
«آیا تو را از سخت ترین چیزی که خداوند بر بندگانش واجب کرده است آگاه نکنم؟... به یاد خدا در همه حال باشی، منظور من از یاد خدا، گفتن سبحان الله و الحمدالله و لااله الالله و الله اکبر نیست. اگرچه اینها هم ذکر است اما منظور به یاد خدا بودن در هنگام روبرو شدن با اطاعت یا معصیت خداست.»[7]
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند:
«هرکس خدای عزوجل را فرمان برد خدا را یاد کرده است؛ هر چند نماز خواندن و روزه گرفتن و قرآن خواندنش اندک باشد.»[8]
از حدیث شریف استفاده میشود که جوهره ذکر خداوند، اطاعت از فرامین الهی است وآن ذکری که پشتوانه اش عمل صالح نباشد، ذکر حقیقی نیست و فقط محدوده زبان را شامل میشود و به دل رسوخ نکرده است.
انواع ذکر:
ذکر خدا انواعى دارد که برخى از آنها را در زیر مىآوریم:
الف- ذکر زبانى؛ ذکر زبانى به جا آوردن حمد و ثناى الهى، نجوا کردن (آهسته حرف زدن)، درد دل کردن، درخواست کمک از درگاه خداى سبحان و پناه بردن از شر شیاطین انس و جن به آن بارگاه مقدس است. «ذکر زبانى گرچه ازتمام مراتب ذکر، نازلتر است ولى در عین حال مفید فایده است. زیرا که زبان در این ذکر به وظیفه خود قیام کرده و به علاوه ممکن است این تذکّر پس از مداومت و قیام به شرایط آن، اسباب باز شدن زبان قلب نیز بشود».[9]
ب - ذکر قلبى؛ ذکر قلبى همان توجه قلبى به خداى سبحان است که دل را صیقل داده، انسان را از قید اسارت نفس مىرهاند. اگر قلب به یاد حق، عادت کرد و با آن عجین شد، انسان را دگرگون مىکند؛ بطورى که حرکات و سکنات همه اعضا، با ذکر حق انجام مىگیرد و برخلاف وظایف، امرى انجام نمىدهند. کاملترین مراتب ذکر نیز همین است که در همه مراتب انسانى، جارى شده و حکمش ظاهر و باطن و نهان و آشکار را دربر گیرد و اگر ذکر زبانى نیز از نظر مکتب اسلام مطلوب است و به آن سفارش شده، سرّش در آن است که زبان قلب گشوده شود و بحدى برسد که زبان، چشم، گوش و سایر اعضاى بدن از قلب پیروى کنند تا بدین وسیله دل براى ورود صاحب منزل، پاکیزه گردد.
امام خمینى قدس سرّه مىنویسد:«... پس اگر طالب کمالات هستى، قلب را عادت بده به تذکّر محبوب...» [10]
ج- ذکر عملى؛ ذکر عملى آن است که انسان در عمل، خدا را شاهد اعمال و رفتار خود بداند. این نوع ذکر در آیات قرآن، به تعابیر گوناگون، در مورد اعمال انسانى به کار رفته است چنانکه قرآن کریم میفرماید:
«هر کس به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند»[11]
ثمرات ذکر خدا:
1 . رسیدن به رستگاری؛ یکی از ثمرات یاد خدا این است که انسان را در دنیا و آخرت به رستگاری میرساند. زیرا یاد خدا بالاترین سرمایه است و کسی که یاد خدا را در گفتار و رفتارش جاری کند از این سرمایه بزرگ بهره مند است و مانعی برای رسیدن به کمال نخواهد داشت.
قرآن کریم میفرمایند:
«خدا را بیشتر یاد کنید تا رستگار شوید»[12]
حضرت علی(ع) نیز میفرمایند:
«مداومت بر ذکر، غذای روح و کلید رستگاری و پاکی است».[13]
2 . حیات دل؛ اگر انسان چند دقیقه نفس نکشد، خواهد مرد. زیرا هر لحظه به هوا نیاز دارد و هیچ لحظهای نیز نیست که به دلش خطور کند که از تنفس کردن خسته شده است. یاد خدا هم تنفس دل است و دل انسان با یاد خدا زنده است و اگر بخواهیم دلمان زنده بماند باید در هر لحظه به یاد خدا باشیم.
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند:
«با یاد خدا دلها زنده میشوند و با فراموش کردن او میمیرند.»[14]
3 . صیقل یافتن دلها؛ اگر بخواهیم دلمان صیقل یابد و حقیقت در آن نمایان شود و نور رحمت الهی درآن بتابد، تنها یاد خداست که میتواند چنین اثری داشته باشد.
حضرت علی(ع) میفرمایند:
«خدای سبحان یاد خویش را صیقل دهنده دلها قرار داده است، گوشهای سنگین شده دلها با یاد خدا شنوا میگردد و چشمهای ضعیف شده دلها به وسیله آن تیز و بینا می گردند و دلهای معاند و ستیزهگر با آن رام میشود».[15]
4 . شفاء قلبها؛ خیلی از افراد جامعه همه وسایل زندگی را دارند ولی پژمرده و افسرده هستند و از زندگی خود راضی نیستند و آرام و قرار ندارند. اینگونه افراد فکر میکنند که اگر نیاز مادی آنها برطرف شود آرامش به سراغ آنها خواهد آمد و حال آنکه نیازهای روحی را نمیتوان با امکانات مادی برطرف کرد و چون به بُعد روحی زندگی توجه ندارند دلهایشان بیمار میشود، حال اگر بخواهیم از این بیماری نجات پیدا کنیم بهترین و تنهاترین راه، یاد خداست.
حضرت علی(ع) میفرمایند :
«یاد خدا داروی بیماریهای جان است.»[16]
5 . مایه طرد شیطان؛ یکی از مهمترین ثمرات ذکر خدا، مصون ماندن از مکر فریبنده شیطان است که میخواهد بال پرواز به سوی خوبیها را بشکند و در منجلاب دنیا زمینگیر کند و با یاد خداست که بینی شیطان به خاک مالیده میشود.
حضرت علی(ع) میفرمایند:
«یاد خدا ستون ایمان است و مایه مصون ماندن از شیطان»[17]
6 . ایمنی از آتش؛ یاد خدا چراغی است که مسیر بندگی خدا را روشنایی میبخشد و با بصیرتی که پیدا میکند از آن دسته اعمالی که فرجام آنها غضب الهی و آتش است دوری میجوید و همیشه رضای خداوند را سرلوحه کارهایش قرار میدهد و خداوند نیز رحمت بیمنتهایش را برای چنین افرادی ارزانی میدارد.
حضرت علی(ع) میفرمایند:
«خدای عزوجل را بسیار یاد کنید که آن بهترین یاد است و انسان را از نفاق مصون می دارد و از آتش نگه می دارد...».[18]
7 . انس با خدا؛ انسان در این غربتکده، دنبال کسی است که وی را درک کند و بتواند حرف دلش را راحت به او بگوید تا از تنهایی نجات یابد و کسی که یاد خدا در دل و زبانش جاری باشد خداوند به او توجه و عنایت ویژهای خواهد داشت و در همه حال یار و انیس وی میشود.
حضرت علی(ع) میفرمایند:
«هرگاه دیدی که خداوند سبحان تو را انیس خود کرده است بیگمان دوستت دارد و هرگاه دیدی که تو را با خلقش انیس کرده و از یاد خویش جدایت ساخته است بیگمان تو را ناخوش میدارد».[19]
نقش یاد خدا در تکامل انسان:
برای آنکه دچار غفلت نشویم و به بلیٌه خود فراموشی و از خود بیگانگی گرفتار نیاییم، لازم است دقایقی از شبانه روز را به یاد خدا اختصاص دهیم.
یاد خداوند نقش اساسی در تکامل و به کمال رسیدن انسان دارد. چراکه اگر توجه کنیم در مییابیم که انسان اولاً برای به کمال رسیدن آفریده شده است و ثانیاً تکامل او ارتباط تنگاتنگ با خدا دارد و راه ارتباط با خدا قلب انسان است و بلکه تنهاترین ابزار تکامل انسان چیزی جز یاد خدا نیست. روح آدمی اگر بخواهد بزرگ شود و تکامل یابد راهش آن است که با یاد خدا، تجلی نور خدا را بر وجود خویش بیشتر نماید و هرچه خداوند بر قلب و روح انسان بیشتر تجلی کند، روح و نفس انسان کاملتر میشود.
موانع ذکر:
الف. شیطان؛ همه مصیبتها و گرفتاریها بر اثر نفس امّاره شیطانى و غفلت از یاد خدا و عذاب اوست. غفلت از خدا و ترک ذکر، کدورت دل را زیاد کرده، نفس و شیطان را بر انسان، مسلّط مىکند و مفاسد را روز افزون کرده، انسان را به ورطه هلاکت مىاندازد.
قرآن مجید مىفرماید:
«شیطان بر آنان سلطه شده و یاد خدا را از خاطره آنها برد».[20]
ب. دوستان گمراه؛ قرآن کریم اعتراف ساکنان جهنّم را بازگو کرده که مىگویند:
« واى بر من! کاش فلان شخص را دوست خود انتخاب نکرده بودم. او مرا از یاد آوری حق گمراه ساخت بعد از آنکه یاد خدا به سراغ من آمده بود».[21]
خداوند، از همنشینى با کسانى که جز دنیا مطلوبى ندارند، نیز انسان را نهى کرده است:
«از کسى که از یاد ما روى میگرداند و جز زندگى دنیوى را نمىطلبد، اعراض کن!»[22]
ج. پیروى از هواى نفس؛ انسان اگر از هوای نفس پیروی کند دلش از یاد خدا تهی میگردد و به جای خدا،معبودش شیطان میشود
حضرت على(ع) میفرمایند:
«در میان گناهان چیزى سختتر از پیروى شهوت نیست. بنابراین، از آن پیروى نکنید که شما را از یاد خدا باز مىدارد ».[23]
د. چشمچرانى؛ چشمچرانى، تخم شهوت را در دل مىکارد و چشمان آلوده، کمینگاه شیطان است و نگاه کردن به ناموس دیگران، خواست شیطان است. چشمانى که تیرهاى آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب مىکند، محل کمین شیطان است و شیطان از کمان چشمهاى او ناموس دیگران را نشانه مىگیرد. حضرت على(ع) میفرمایند:
« در میان اندام بدن، عضوى کم سپاستر از چشم نیست. بنابراین، خواستههایش را بجا نیاورید که شما را از ذکر خدا باز مىدارد».[24]