دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

لیبرالیسم اخلاقی

No image
لیبرالیسم اخلاقی

كلمات كليدي : ليبراليسم اخلاقي، آزادي،فردگرايي، اومانيسم، اخلاق سکولار، اباحي‌گري اخلاقي

واژه‌های لیبرالیسم[1] و لیبرال[2] از و اژه لاتین (Liberteh) مشتق شده‌اند.(Liberty) به معنای آزادی می‌باشد. البته در این زبان و اژه (Freedom) نیز در همین معنا استعمال می‌شود منتهی برخی و اژه اول را در آزادی مربوط به حوزه‌های اجتماعی و دومی را در حوزه‌های فلسفی و معادل با اختیار به کار برده‌اند.[3]

به طور مسامحی لیبرالیسم را می‌توان فلسفه افزایش آزادی فردی در جامعه، تا حد مقدور و میسور تعریف کرد. به عبارت دیگر لیبرالیسم مجموعه‌ای از روش‌ها، نگرش‌ها، گرایش‌ها، سیاست‌ها و ایدئولوژی‌ها است که عمده‌ترین هدف آنها فراهم آوردن «آزادی» هر چه بیشتر برای فرد می‌باشد.

به خاطر اصالت دادن به فرد و آزادی‌های او لیبرالیسم را می‌توان مبتنی بر فردگرایی و اومانیسم دانست.[4]

علاوه بر موارد فوق عرصه‌های دیگری نیز برای لیبرالیسم شمرده شده است که یکی از مهم‌ترین آنها لیبرالیسم در عرصه اخلاق است که هم‌آغوشی کاملی با برخی از گرایش‌های اخلاق سکولار دارد و اخلاق لیبرالی خود یک نوع اخلاق سکولار است.

بر اساس لیبرالیسم اخلاقی هیچ یک از اشکال قدرت سنتی یا نهادی، خواه دنیوی یا دینی، حق ندارند به و ضع قوانین و هنجارهای اخلاقی بپردازند. این خود فرد است که باید ارزش‌های خود را برگزیند و اخلاقیات خاص خویش را پی‌افکند، هیچ ارتباطی بین و اقعیت‌ها و ارزش‌ها و جود نداشته و شکاف عمیقی بین این دوبرقرار است، به نحوی که هیچ منطقی نمی‌تواند این شکاف را پر نماید.[5]

اخلاقیات لیبرالی اساساً و ابسته به امیال و تمنیات انسانی است؛ زیرا به اعتقاد لیبرال‌ها خردمندانه‌ترین و واقع‌گرایانه‌ترین شیوه، قبول این مطلب است که هر کس آنچه را دوست دارد «خوب» و از آنچه متنفر است «بد» می‌نامد.[6] بدیهی است که چنین رویکردی موجب نسبیت‌گرایی مطلق گردیده هر گونه اطلاق و ثبات در ایده‌آل‌های اخلاقی را نفی خواهد کرد. تساهل و تسامح، انعطاف در برابر ارزش‌های اخلاقی متنوع، اباحی‌گری اخلاقی و نفی قواعد یگانه و مطلق و تحول‌ناپذیر از لوازم گریزناپذیر لیبرالیسم اخلاقی است. بنابر لیبرالیسم، هیچ قانون کلی اخلاقی وجود ندارد که بتواند به شما نشان دهد چه باید بکنید و به طور خلاصه هیچ قانون مافوق فرد و علایق انسانی در حریم زندگی شخصی انسان وجود نداشته و انسان خود معیار خوبی‌ها و بدی‌هاست.[7]

لیبرالیسم در سایر عرصه‌ها به عنوان مبنای اخلاق سکولار عمل کرده است. لیبرالیسم سیاسی با استفاده از نظریه حقوق طبیعی به صورت کاملاً آشکار در مقابل اخلاق دینی موضع گرفته مفهوم تکلیف و وظیفه را که از اساسی‌ترین عناصر اخلاق دینی هستند حذف می‌نماید و به جای آن آدمی را موجودی دارای حقوق مختلف برمی‌شمرد. با پذیرش لیبرالیسم سیاسی جایی برای باور احکام اخلاق دینی نمانده و باورهای اخلاقی متناسب با این دیدگاه شکل می‌گیرند.

لیبرالیسم معرفتی نیز در نفی اخلاق دینی تاثیر به سزایی داشته است. شاید بتوان گفت این بُعد از لیبرالیسم، بنیادی‌ترین بخش آن در نفی اخلاق دینی است. چرا که در لیبرالیسم معرفتی باورهای دینی و اعتقادات مذهبی، اموری خرافی و جزمی تلقی می‌شوند که از استبداد متولیان دستگاه دینی ناشی شده‌اند و برای رهایی از این استبداد باید دست از این خرافه‌ها برداشته جزم‌های مذهبی را به عنوان دگم‌های بی‌دلیل کنار گذاشت. این رویکرد اخلاقیات و ابسته به دین را نیز که جزء احکام و دستورات آن است دچار همان سرنوشت می‌سازد و با نفی باورهای دینی، اخلاق دینی کنار گذاشته می‌شود.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

شجاعت

No image

حکمت

No image

اطعام و سقایت

No image

حرام خواری

پر بازدیدترین ها

No image

خداشناسی

No image

کسب روزی حلال

No image

دوستی

No image

عفو و گذشت

Powered by TayaCMS