مراقبه از جمله مراحل و شرایط سیر و سلوک الی الله پس از مشارطه است که سالک باید در تمام مراحل حرکت آن را رعایت کند.
«مراقبه» از ماده «رقبه» به معنى «گردن»، گرفته شده و از آنجا که انسان به هنگام نظارت و مواظبت از چیزى گردن مىکشد، و اوضاع را زیر نظر مىگیرد، این واژه بر معنى نظارت و مواظبت و تحقیق و زیر نظر گرفتن چیزى، اطلاق شده است. در اصطلاح عبارت است از آنکه سالک در جمیع احوال مراقب و مواظب باشد تا از آنچه وظیفه اوست تخطّى ننماید و از آنچه بر آن عازم شده تخلّف نکند. یعنى انسان بعد از عهد و پیمان با خویش براى طاعت فرمان الهى و پرهیز از گناه باید مراقب پاکى خویش باشد، چرا که اگر غفلت کند، ممکن است تمام شرط و پیمانها به هم بریزد.
مراقبه معناى عامّى است که به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالک تفاوت مىکند. در ابتداى امر سلوک مراقبه عبارتست از آنکه از آنچه به درد دین و دنیاى او نمىخورد اجتناب کند و از ما لا یعنى دورى گزیند و سعى کند تا خلاف رضاى خدا در قول و فعل از او صادر نگردد، ولى کمکم این مراقبه شدّت یافته و درجه به درجه بالا مىرود. گاهى مراقبه عبارتست از توجّه به سکوت خود و گاهى به نفس خود و گاهى به بالاتر از آن از مراتب حقیقت از اسماء و صفات کلّیّه الهیّه.
مراقبت از برون
پیش از آن که انسان مراقب خویش باشد، فرشتگان الهى مراقب اعمال او هستند؛ قرآن مجید مىفرماید:
« و ان علیکم لحافظین » (انفطار/10)
بىشک حافظان و مراقبانى بر شما گمارده شده است.
در اینجا منظور از «حافظین» همان حافظان و مراقبان اعمال است به قرینه آیات بعد که مىفرماید:
« یعلمون ما تفعلون »
آنها مىدانند شما چه مىکنید.
و از آن بالاتر، خداوند عالم و قادر، همیشه و در همه جا مراقب اعمال ما است.
« ان الله کان علیکم رقیبا» (نساء /1)
به یقین خداوند مراقب شماست!
اما آنچه سالک خود انجام میدهد مراقبتی است که از درون مىجوشد، نه از برون، و به همین دلیل، تاثیر آن، بسیار زیاد، و نقش آن فوقالعاده مهم است. البته توجه به «مراقبت از برون» سبب مىشود که پایههاى «مراقبت از درون» محکم گردد.
باید دانست که مراقبه از اهمّ شرائط سلوک است، و مشایخ عظام را در آن تأکیداتى است و بسیارى آن را از لوازم حتمیّه سیر و سلوک شمردهاند، چه آن به منزله سنگ بنیان است که ذکر و فکر و سایر شرائط بر آن بنا نهاده مىشود، لذا تا مراقبه صورت نگیرد ذکر و فکر بدون اثر خواهد بود. مراقبه حکم پرهیز از غذاى نامناسب براى مریض را دارد، و ذکر و فکر حکم دارو، تا وقتى که مریض مزاج خود را پاک ننماید و از آنچه مناسب او نیست پرهیز نکند دارو بىاثر خواهد بود و چه بسا گاهى اثر معکوس مىدهد، لذا بزرگان و اساتید عظام این راه، سالک بدون مراقبه را از ذکر و فکر منع مىکنند و ذکر و فکر را بر حسب درجات سالک انتخاب مىنمایند . در آیات قرآن و روایات اسلامى اشارات فراوانى نسبتبه این مرحله آمده است:
«الم یعلم بان الله یرى» (علق/ 14)
آیا انسان نمىداند که خدا او و اعمالش رامىبیند»
که هم اشاره به مراقبت پروردگار نسبت به اعمال انسان است، و هم این که او باید مراقب خویش باشد.
«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون» (حشر/18)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مىدهید آگاه است.»
جمله و لتنظر نفس ما قدمت لغد در واقع همان مفهوم مراقبه را مىرساند. امام صادق علیه السلام میفرماید:
«کسى که مراقب قلب خود در برابر غفلت، و نفسش در برابر شهوت، و عقلش در مقابل جهل باشد، نام او در دفتر بیداران و آگاهان ثبت مىشود، و آن کسى که مراقب عملش از نفوذ هوا پرستى و دینش از نفوذ بدعت، و مالش از آلودگى به حرام بوده باشد در زمره صالحان است.» [1]
در یکى از خطب امیرمؤمنان على(علیهالسلام) آمده است:
«خدارحمت کند کسىراکه(دراعمال خویش) مراقب پروردگارش باشد، واز گناه بپرهیزد و با هواى نفس خویش مبارزه کند و آرزوهاى واهى را تکذیب نماید.»[2]