دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جمهوری شورایی گیلان

No image
جمهوری شورایی گیلان

جمهوري شورايي گيلان، ميرزا كوچك خان، شوروي، رضا خان پهلوي، علوم سياسي

نویسنده : مرتضي اشرافي

جمهوری شورایی سوسیالیستی ایران ‌(جمهوری گیلان یا جمهوری شورائی گیلان) یک جمهوری شوروی با عمر کوتاه بود که توسط میرزا کوچک‌خان جنگلی، از رهبران نهضت مشروطه‌ی گیلان‌، با استفاده از نیروهای چریکی مشهور به جنگلی و با کمک ارتش سرخ شوروی در منطقه‌ی گیلان تاسیس شد.[1]

میرزا‌ یونس معروف به میرزا کوچک‌خان‌ در 1298‌هـ در رشت متولد شد. در نوجوانی برای تحصیل علوم دینی قدم به مدارس مذهبی گذاشت و مدارج علمی را طی کرد. در 1290ش در گیلان به صفوف آزادی‌خواهان پیوست و برای مقابله با محمدعلی شاه روانه‌ی تهران شد. در ماجرای اولتیماتوم روسیه که منجر به تعطیلی مجلس شد‌ (17اردیبهشت‌1290) میرزا در شمار مخالفان پذیرش اولتیماتوم بود و مدتی نیز بازداشت شد. در جریان جنگ جهانی اول‌، هنگامی که دسته‌ای از نمایندگان و رجال سیاسی به‌خاطر وضع بحرانی کشور‌، دست به مهاجرت زدند، کوچک‌خان با گرویدن به اندیشه‌ی اتحاد اسلام‌ در صدد برآمد تا با راه انداختن تشکیلات نظامی به مبارزه علیه استبداد رضاخانی بپردازد. میرزا در تهران اندیشه‌ی خود را با رجال دین و سیاست در میان نهاد و به‌نظرخواهی از آنان پرداخت‌. گروهی به ضرورت مبارزه‌ی مسالمت‌آمیز تأکید می‌کردند و مبارزه‌ی مسلحانه را نادرست می‌خواندند و گروهی دیگر نظر میرزا کوچک‌خان را تأیید می‌کردند. سرانجام پس از یک سلسله بحث و گفتگو قرار شد تا در گوشه‌ای از ایران کانونی ثابت‌، برای مبارزه ایجاد شود. میرزا کوچک‌خان پس از این توافق عازم گیلان شد و شروع به تهیه‌ی مقدمات قیام کرد.[2]

زمینه‌های تاسیس جمهوری شورایی گیلان

در سال ۱۹۱۵‌م‌ اولین ریشه‌های جنبش جنگل توسط آزادی‌خوان، به رهبری میرزا کوچک‌خان، دکتر حشمت‌، حاج‌حسن کسمایی و سایر نیروهای مشروطه‌خواه‌ ایجاد شد. فنون نظامی به نیروهای داوطلب جنگلی توسط افسران ترک، اتریشی و آلمانی تعلیم داده شد. میرزا کوچک‌خان و حدود ۳۰۰ چریک مسلح تحت فرمانش که جنگلی خوانده‌ می‌شدند تا سال ‌۱۹۱۶‌م‌ به ‌تدریج گیلان را به کنترل خود در آوردند. در مارس ‌۱۹۱۸‌م حمله‌ای به قزوین انجام شد که موفقیت‌آمیز نبود. در آگوست ‌۱۹۱۸‌م درحالی‌که جنگ جهانی اول به پایان نزدیک می‌شد. انگلستان قراردادی با جنگلی‌ها بست که به‌ موجب آن، گیلان منطقه‌ی جنگلی‌ها محسوب می‌شد ولی افسران ترک، آلمانی و اتریشی باید گیلان را ترک می‌کردند. در سال ۱۹۱۹م دولت مرکزی ایران با کمک نیروی قزاق حمله‌ای به جنگلی‌‌ها انجام داد و توانست مناطق تحت کنترل جنگلی‌ها را پس بگیرد. پس از قرارداد ۱۹۱۹‌م بین ایران و انگلیس، میرزا کوچک‌خان با حمایت بلشویک‌ها‌، با کمونیست‌های ایرانی و باکویی متحد شد و جمهوری گیلان (جمهوری شورایی سوسیالیستی ایران[3]) را در ۱۴ خرداد ۱۲۹۹ش تاسیس نمود.[4]

انقلاب شوروی و تاسیس جمهوری ایرانی

در می‌۱۹۲۰‌م ناوگان دریایی شوروی به بندرانزلی حمله کرد. بهانه‌ی این حمله وجود نیروهای فراری "ژنرال روسیه‌ی سفید دینیکین" بود که در انزلی موضوع گرفته و نیروهای انگلیسی به آنها پناه داده بود. نیروهای ارتش سرخ انزلی را تصرف کرده و نیروهای انگلیسی، بدون مقاوت، عقب‌نشینی کردند. پس از شکست نیروهای انگلیسی و گارد سفید، نیروهای انقلابی‌ (جنگلی‌ها، اجتماعیون عامیون، روشنفکران انقلابی و کشاورزان) در گیلان رسما حکومت جمهوری شوروی ایران را اعلام کردند. این حکومت تلگراف تبریک به مسکو برای لنین مخابره کرد.[5]

انقلابیون شوروی که سه سال پیش از آن تاریخ بساط سلطنت تزاری را برچیده بودند، اینک گویی آماده شده بودند تا با حمایت از هر نهضتی که رنگ و بویی از سوسیالیسم دارد‌، مرام و مسلک‌شان را در کشورهای همسایه بسط دهند. این‌گونه بود که ده روز پیش از اعلام موجودیت جمعیت انقلاب سرخ ایران، تروتسکی به‌عنوان یکی از تئوریسین‌های سوسیالیسم روسیه و کمیسر جنگ شوروی‌، نامه‌ای سرٌی به فرماندهی نیروی دریایی خزر فرستاد با مضامینی که مهمترین آن عبارت بودند از‌:

۱. اخراج واحدهای مسلح روس و کشتی‌های جنگی سرخ از ایران‌؛

۲. کمک به میرزا کوچک‌خان به وسیله‌ی دادن کارشناس‌، پول و داوطلب‌؛

۳. تحویل اراضی تحت اشغال واحدهای سرخ به میرزا کوچک‌خان؛

۴. کمک به میرزا کوچک‌خان برای ایجاد تشکیلات شورایی.[6]

تشکیل جمهوری شورایی سوسیالیستی ایران

در 20‌می‌1920‌م‌، میرزا به‌دعوت فرمانده‌ی ارتش سرخ شوروی وارد انزلی شد و پس از چند دوره مذاکره‌ی سیاسی، به توافقنامه‌ی 9 ماده‌ای دست یافتند.

1. عدم اجرای اصول کمونیزم از حیث مصادر‌ه‌ی اموال و الغای مالکیت و ممنوع‌بودن تبلیغات در گیلان؛

2. تأسیس حکومت جمهوری انقلابی موقت؛

3. تأسیس مجلس مبعوثان پس از ورود به تهران، و ایجاد هر نوع حکومتی که نمایندگان ملت بپذیرد؛

4. سپردن مقدرات انقلاب به‌دست این حکومت و عدم مداخله شوروی‌ها در ایران؛

5. عدم ورود هیچ قشونی از شوروی به ایران بدون اجازه و تصویب حکومت انقلابی گیلان زاید بر قوای موجود؛

6. قبول مخارج این قشون توسط جمهوری گیلان؛

7. تسلیم هر مقدار مهمات و اسلحه که از شوروی خواسته شود، در مقابل پرداخت قیمت؛

8. تحویل کالاهای بازرگانان ایران که در بادکوبه ضبط شده، به حکومت جمهوری گیلان؛

9. واگذاری کلیه‌ی موسسات تجارتی روسیه در ایران به حکومت جمهوری گیلان.[7]

سپس میرزا کوچک‌خان طی تلگرافی به سفارتخانه‌های دول خارجی در تهران، انحلال سلطنت و تشکیل جمهوری شورایی در گیلان را اعلام نمود.[8]

بروز اختلاف‌ها

به‌دنبال استقرار نیروهای انقلابی در رشت، اختلاف نظرها میان رهبران جنبش بر سر چگونگی حکومت بالا گرفت، از مهم‌ترین مسایل مورد بحث، تقسیم زمین میان رعیت‌ها بود. میرزا برای پرهیز از درگیری و به نشانه‌ی اعتراض نیروهایش را از رشت خارج کرد و به احسان‌الله‌خان و حزب عدالت اجازه‌ی تشکیل حکومت داد. حکومت احسان‌الله‌خان‌، به مجوعه‌ای از اصلاحات شامل دادن زمین به رعیت‌ها و تبلیغات ضدمذهبی دست زد.

از دیگر زمینه‌های اختلاف میان جناح کمونیست و جناح میرزا در جمهوری، این بود که کمونیست‌ها با هرگونه شکلی از حکومت پارلمانی مخالف بودند.[9] اختلاف میان کمونیست‌های تازه به دوران رسیده‌ای که علیه میرزا کودتا کرده بودند، روز به روز شدت می‌گرفت و تزلزل دولت کودتایی، آنان را بر آن داشت تا بار دیگر دست دوستی به سوی میرزا کوچک‌خان دراز کنند و از اراده‌ی خود برای حل سوء تفاهمات با میرزا سخن گویند‌، در طی توافقاتی، بار دیگر دولتی که سرکمیسر و رجل اولش میرزا کوچک بود تشکیل شد. دولت سوم انقلاب به رهبری میرزا کوچک‌خان بسیار امیدوار بود تا با حفظ انسجام و با حمایت ارتش سرخ از نهضت، به اشاعه‌ی انقلاب و جمهوری‌خواهی در ایران سلطنتی و جلوگیری از نفوذ انگلیس در ایران بپردازد. چنین امیدواری سراب‌گونه‌ای ریشه در بی‌خبری جنگلیان از مذاکرات پشت پرده‌ی دیپلمات‌های روس با همتایان بریتانیایی و ایرانی حاضر در دولت مرکزی داشت.[10]

پایان حضور شوروی در گیلان

لنین، رهبر روسیه در آخرین روز پاییز ۱۲۹۹‌ش از آمادگی کامل خود برای سازش میان روسیه و انگلیس سخن گفت: ‌"در یک کنفرانس سیاسی، منافع انگلیس در شرق دقیقا مشخص خواهند شد. ما هم منافع مشخصی در شرق داریم که اگر لازم باشد آنها را مفصلا تشریح خواهیم کرد. سیاست ما در کمیته‌ی مرکزی، اتخاذ روش حداکثر گذشت در برابر انگلستان است."[11]

شعبده‌ی آشتی‌کنان سوسیالیسم روسی و سرمایه‌داری انگلیسی در مورد سرزمین آریایی زمانی به اوج خود رسید که رادیو لندن در اوایل بهار سال ۱۳۰۰ گزارش داد که سربازان انگلیسی اواخر بهار خاک ایران را ترک خواهند کرد. از سویی در پاییز سال قبل از آن ‌‌نماینده‌ی جدید مسکو به تهران آمده بود تا به دولت مرکزی اطمینان دهد اگر اوضاع بر وفق مراد لنین پیش رود، تاریخ خروج ارتش سرخ از شمال ایران نزدیک خواهد بود. بدین ترتیب زدوبندهای لازم دیپلماتیک میان چپ و راست انجام گرفت، با این‌حال، میرزای جنگلی و یارانش بی‌خبر از همه‌جا، ارتش سرخ را حامی انقلاب خود می‌دانستند و رویای برقرای جمهوری در ایران را در سر می‌پروراندند.[12]

مسکو دیگر خطر حضور نیروهای انگلیس در نزدکی آب و خاک خود را نداشت، به‌عبارتی، همان اصل برقراری توازن قدرت برای روس‌ها محقق شده بود و اهرم نهضت جنگل پس ‌از آن، هیچ به‌شمار می‌آمد، شوروی در ۱۹۲۱ در لندن پیمانی با انگلستان بست که مفاد این پیمان خروج شوروی از شمال ایران بود و با تغییر سیاست شوروی در مورد انقلاب جهانی و جهت‌گیری به سمت تشکیل حکومت شوروی هم‌خوانی داشت.[13]

تبانی روس، انگلیس و رضاخان علیه نهضت جنگل‌

در آستانه‌ی کودتای رضاخان، شرایط سیاسی ایران شدیدا علیه میرزا کوچک‌خان جنگلی بود. روس‌ها او را تنها گذارده بودند و صرفا به منافع خود در ایران می‌اندیشیدند. آنان به‌ویژه تلاش می‌کردند تا روابط صمیمانه‌ای را با سردار سپه برقرار کنند. آنها مصلحت خود را در آزاد گذاردن دست رضاخان برای سرکوب نهضت جنگل که به‌ویژه اعتقادی هم به هویت اسلامی آن نداشتند، می‌دانستند. حتی حضور رضاخان در اتومبیل کنسول شوروی در رشت‌، زمانی که برای سرکوب جنگل به آن شهر رفته بود، نشان از هم‌پیمانی روس‌ها با سردار سپه در این تصمیم داشت‌.[14]

علاوه‌بر ‌این، رضاخان در آن زمان، در کمیته‌ای ایرانی ‌ـ‌ انگلیسی‌ به‌نام کمیته‌ی زرگنده‌، به‌ اتفاق سیدضیاءالدین طباطبایی در حال تدارک کودتای سوم اسفند خود بود. به‌ همین دلیل‌، اقدام رضاخان به ‌نوعی اجرای مصوبه‌ی کمیته‌ی مذکور نیز بود. کمیته‌ی زرگنده در حقیت دو کار‌کرد اساسی داشت‌. یکی سرکوب نهضت جنگل و دیگر استقرار دیکتاتوری رضاخان‌. پروژه‌ی سرکوب میرزا کوچک‌خان جنگلی، محصول اراده‌ی مشترک شوروی‌، کمونیست‌های داخلی‌، دولت انگلستان و استبداد رضاخانی بود.[15]

جمع‌بندی

در چنین شرایطی، سران نهضت جنگل چند راه بیشتر نداشتند یا باید تسلیم می‌شدند و اسلحه را زمین می‌گذاشتند، یا به روسیه پناه می‌بردند و یا این‌که ننگ تسلیم و پناه‌بردن به بیگانه را نمی‌پذیرفتند و به مبارزه ادامه می‌دادند. احسان‌الله‌خان ترجیح داد تا به اربابان خود‌‌ بپیوندد، خالوقربان نیز با قید تضمین از طرف سردار سپه، با همه‌ی افراد خود تسلیم قوای دولتی شد و جان خود را نجات داد. در این میان فقط میرزا کوچک‌خان بود که نه حاضر به ترک ایران شد و نه ننگ تسلیم به قوای دولتی را پذیرفت و سرانجام نیز به مبارزه ادامه داد تا در 11 آذر 1300‌ش‌، با شهادت وی عمر جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران نیز به پایان رسید.

مقاله

نویسنده مرتضي اشرافي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

معمولا هر پدیده سنّتی وقتی با یک جریان جدید مواجه شود، اگر باهم هم‌خوانی نداشته باشند، هیچ‌یک، دیگری را نمی‌پذیرند و هر دو نافی هم می‌شوند. در بررسی تاریخ کلیسا، اعم از کاتولیک و پروتستان، نیز دقیقا به‌همین تقابل می‌رسیم؛ تقابل دیدگاه‌های سنّتی و مدرن.
No image

ماروزیا MAROZIA

ششصد و شصت و شش

ششصد و شصت و شش

No image

همیستکان hamestakan

پر بازدیدترین ها

No image

معجزات عیسی

مریم مقدس  Saint Mary

مریم مقدس Saint Mary

No image

کتاب مقدس Bible

Powered by TayaCMS