جنگ رواني، جنگ سرد، تبليغات، عمليات رواني، شايعه سازي، بازي هاي زباني، سازمان هاي جاسوسي، سازمان هاي اطلاعاتي، علوم سياسي
نویسنده : مرتضي اشرافي
یکی از مسائل مهمی که در جهان امروز مورد توجه سیاستمداران کشورهای استکباری غرب میباشد، این است که برای دستیابی به اهداف استعماری خود، از مسائل روانی بهره میگیرند که اصطلاحا به آن جنگ روانی میگویند.[1]
جنگ روانی طیف وسیعی از فعالیتهای تروریستی و خشونتمآبانهی سمبلیک را که برای ارعاب و یا ترغیب مخالفان طراحی میشوند، دربر میگیرد. این تعریف، فعالیتهای پنهانی نظیر جاسوسی، براندازی، آدمکشی و دیگر اشکال تروریسم و سانسور را در قلمرو جنگ روانی قرار میدهد. بنابراین مهمترین جنبهی جنگ روانی، شکلدادن به نگرشهای عمومی ملت از طریق رسانهها و بهصورت شعار یا بهصورتی عملیتر، است.[2]
تاریخچهی جنگ روانی
بهاعتقاد تاریخنگاران، عملیات روانی سابقهای بهقدمت تاریخ بشر دارد. محققان زیادی در پی یافتن قدیمیترین نمونههای استفاده از جنگ روانی بودهاند. در اینباره "پللاین بارگر"، سابقهی استفاده از جنگ روانی را به جنگ رومیها با مادها نسبت میدهد. در این جنگ، فرماندهی رومیها، برخلاف رسوم نظامی زمان خود که هر دستهی صد نفره یک مشعل داشتند، به هر یک از سپاهیان مشعلی داد و این توهم را در ذهن دشمن ایجاد کرد که تعداد افرادش، صد برابر میزان واقعی است، در نتیجه توانست بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یابد. از این زمان به بعد، بهتدریج این اعتقاد پدید آمد که هر جنگ دستکم در دو جبهه رخ میدهد: میدان نبرد و اذهان عمومی.
از نمونههای جالب توجه و گستردهی جنگروانی در سدهی بیستم میلادی میتوان به جنگ جهانی دوم اشاره کرد. هنگامی که در سال 1939م محققان آلمانی برای توجیه شکست کشورشان در جنگ جهانی اول اعلام کردند: "غفلت آلمان از سلاح تبلیغات و استفادهی موثر رقیبان از آن، از مهمترین دلایل شکست آلمان بوده است"، پس وقوع تحولاتی چون تشکیل وزارت تبلیغات در آلمان و سازمانهای موسوم به جنگروانی و تبلیغات جنگی در دیگر کشورها، تصدیق عملی این ادعا بود.[3]
در تاریخ اسلام، روشنکردن آتش توسط سپاهیان اسلام در شب فتح مکه و ایجاد رعب در دل اهالی مکه از این طریق، نقش مهمی در شکستن مقاومت آنها داشت، نیرنگ قرآن بر سر نیزه کردن عمرو عاص و جلوگیری از شکست سپاه معاویه در مقابل سپاه در حال پیروزی امام علی(ع) با این وسیله نیز، نمونههای برجستهای از جنگهای روانی است که به اقتضای فرصت و نبوغ طراحان آن، به منصهی ظهور رسیدهاند.[4]
مشخصههای جنگ روانی جدید
امروزه جنگ روانی محصول یک سری تحولات صنعتی و تکنولوژیک از جمله گسترش ارتباطات اجتماعی است که ابتدائا در اروپا رخ داد. توسعه و گسترش ارتباطات باعث شد تا انسانهایی که پیش از این، به مسائل، فقط در محدودهی قومی، قبیلهای و محلی فکر میکردند، اینبار فراتر از مناطق محدود خود به گسترهی جهانی بیاندیشند. از سویی پس از انقلاب صنعتی و گسترش جمعیت شهرنشین، زمامداران امور کمکم با مقولهی افکار عمومی و قدرت تاثیرگذاری آن روبهرو شدند. به این ترتیب، تعریف خاصی از جنگروانی مطرح شد، بدین معنا که جنگروانی، سلاح نوین جنگی دنیای مدرن محسوب میشد که در عین تدافعی بودن، میتوانست حالت تهاجمی بگیرد و ضمن تقویت روحیهی مردم و سربازان خودی، به شکستن روحیهی دشمن بپردازد.[5]
اهداف جنگ روانی
هدف غایی جنگ روانی تسلیم طرف مقابل است. منتهی تاکتیکهای وصول به تسلیم دشمنان متعدد است:
1.تأثیرگذاری شدید بر افکار عمومی جامعهی هدف از طریق پروژهی جنگ نرم و با ابزار خبر و اطلاعرسانی هدفمند و کنترلشده که نظام سلطه همواره از این روش برای پیشبرد اهداف خود سود جسته است؛
2. ترساندن از مرگ، فقر یا قدرت خارجی سرکوبگر و پس از آن دعوت به تسلیم از طریق پخش شایعات و دامنزدن به آن برای ایجاد جو بیاعتمادی و ناامنی روانی؛
3.اختلافافکنی در صفوف مردم و برانگیختن اختلاف بین مقامات نظامی و سیاسی کشور مورد نظر در راستای تجزیهی سیاسی کشور؛
4. از بین بردن امید نزد مخاطبان و یا جناح مقابل، بهویژه نسل جوان برای بیتفاوتکردن آنها نسبت به کشور خود؛
5.کاهش روحیه و کارایی رزمی، در زمان جنگ نظامی.[6]
روشهای جنگ روانی
کشورهای استعماری از روشهای متفاوتی در جنگ روانی استفاده میکنند که مهمترین آنها عبارتند از:
1)سانسور: سانسور عبارت است از حذف عمدی موادی از جریان عبور آگاهیها، برای شکلدادن عقاید و اعمال دیگران. بنابراین سانسور در سادهترین معنیاش، رسیدگی و آزمایش پیامهای کثیرالانتشار توسط اولیای امور برای حذف موادی است که از نظر آنان نامطلوب است.[7]
2) تحریف: یکی از رایجترین شیوههای پوشش خبری و مطبوعاتی، تغییر متن پیام به شیوههای مختلف از طریق دستکاری خبر است. در مسئلهی تحریف سه پدیده به چشم میخورد که عبارتند از: تعدیل، شاخ و برگدادن و جذب. یک خبر در حین انتقال از شخصی به شخص دیگر به تدریج کوچکتر از گذشته، قابل فهمتر و از نظر بازگو کردن، سادهتر میشود. در حین فرایند انتقال متوالی، بسیاری از جزییات اصلی خبر کمکم تعدیل میشوند، تجربههایی که در مورد تحریف انجام شده است، نشان میدهد که بسیاری از جزییات موجود در ابتدای زنجیرهی انتقال بهشدت حذف میشوند. هر بار که خبر تحریفشده نقل میشود، میزان جزییات، هرچند با کندی، کاهش مییابد. [8]
3) بازیهای زبانی: زبان بهعنوان همزاد دیرین بشر، با زندگی و تفکر انسان رابطهی فوقالعاده نزدیک و تنگاتنگی داشته و دارد. زبان به مفهوم عام خود، ابزار منحصر به فردی است که در این عصر، پایهی اصلی پیامرسانی و نبرد فرهنگی و روانی است. در واقع دریافتهای زبانی عاملی کاملا مؤثر در افزایش معلومات و همچنین تنظیم رفتار انسانها و ایجاد احساس روانی مورد نظر است؛ بهعبارت دیگر، در استراتژی جنگ روانی، جملههای محدود و مشخص که برخاسته از تعالیم کلان و خط مشی نظام حکومتی است، تعیین میشود و سپس برای القای مفهوم آن جملات به مخاطبین، سیاستهای کلی رسانهای و اجرایی تدوین میگردد. در مرحلهی بعد، بر حسب ویژگیهای هر یک از گروههای مخاطبین، با هدف جلوگیری از نفوذ فکری و روانی در آنها از مجموعهی پیامها و تاکتیکهای متنوع استفاده میشود.[9]
براساس اصول برنامهریزی زبانی در جنگ روانی، ابتدا مخاطبین زبانی یا مصرفکنندگان تولیدات زبانی، به سه طیف دوست، دشمن و بیتفاوت تقسیم میشوند. در مرحلهی بعد، مخاطبین در هر یک از این طیفها، در گروههای زیرمجموعهی خود طبقهبندی میشوند، که سبک زبانی، نوع پیامها و سطح تحلیلها در هریک از این سه گروه، نمیتواند یکنواخت باشد؛ به این ترتیب بر اساس اطلاعات موجود، هر طبقه بر مبنای قواعد مخاطبشناسی، شرایط اجتماعی، و همچنین اهداف عملیاتی، از طبقهی دیگر قابل تفکیک است.[10]
4)ساختن یک یا چند دشمن: برای مثال آمریکا در کشور اشغال شدهی عراق، حرکت خود را در راستای اجرای جنگ روانی، به ایجاد دشمنی بین شیعه و سنی اختصاص داد. در این رابطه، سعی فراوان کرده و گروههای افراطی را تقویت میکنند، تا دیدگاه مخاطب را نسبت به اسلام واقعی بدبین نمایند. گروهایی چون سلفیها، وهابیها، طالبان، القاعده و... که میزان دشمنی را به بدترین شکل خشونت، یعنی اقدامات تروریستی، انفجارات مختلف، عملیات انتحاری علیه مسلمانان شیعه و سنی، به مرحلهی اجرا گذاشته و از این طریق به اختلافات دامن میزنند.[11]
5) محکزدن: برای ارزیابی اوضاع جامعه و طرز تفکر مردم دربارهی موضوعی خاص که نسبت به آن حساسیت وجود دارد، خبری منتشر میشود که عکسالعمل به آن، زمینهی طرح سوژههای بعدی قرار میگیرد، عوامل تبلیغاتی سعی میکنند برای دریافت بازخورد نظر گروهی خاص و یا حتی افراد جامعه، با انتشار یک موضوع عکسالعمل آنها را ارزیابی کرده و سیاستهای آیندهی خود را نسبت به آن طراحی کنند.[12]
6)ادعا به جای واقعیت: رسانههای خبری برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود گاهی ادعاهایی علیه افراد، گروههای مختلف و رسانههای رقیب مطرح میکنند و آنان را مجبور به پاسخگویی مینمایند. در این روش، اخبار مخابره شده و یا بهچاپ رسیده، نوعی ادعا بهجای واقعیت را در ذهن مخاطب تداعی میکند و با استفاده از ادعای معتبر بودن منبع خبر سعی میکنند، در مرحلهی اول خبر را بااهمیت جلوه داده، در ادامه صحت و سقم خبر را به گردن منبع مدعی آن انداخته، در آخر نیز چنانچه خبر مورد تایید قرار گرفت، اعتبار پخش آن را نصیب خود کرده و در نهایت پیامی را که مدنظرشان میباشد بههمراه خبر القا مینمایند.[13]
7)شایعه: شایعه، ادعای مشخصی است که برای برانگیختن باور مخاطبین بهکار میرود و دهان به دهان از فردی به فرد دیگر منتقل میگردد و فاقد هر گونه سند و مدرک مطمئن میباشد.[14]
جمعبندی
هدف اساسی در جنگ روانی، تسلط بر دیگران است؛ اما این تسلط، بهصورت پنهانی و غیرملموس میباشد. برای دستیابی به این هدف اساسی، بر سه امر مهم تأکید شده که عبارتند از: القای غم؛ القای یأس و ناامیدی؛ ایجاد رعب و وحشت؛ بر این اساس کشور استفادهکننده از جنگ روانی تلاش میکند از طریق سایتهای خبری، مطبوعات، خبرگزاریها، رادیوها و تلویزیونها برای تأثیرگذاری روانی بر مردم طرف مقابل، احزاب، سیاستمداران، گروهها و سازمانهای آن کشور، بیشترین استفاده را نماید. بنابراین از بینبردن امید نزد مخاطبان، بیاعتمادی نسبت به رهبران، شکاف در بین جامعهی سنتی از مهمترین هدفهای جنگ روانی میباشد. سانسور، تحریف، ساختن یک یا چند دشمن فرضی، محکزدن، ادعا به جای واقعیت، اغراق، تفرقه، ترور شخصیت و شایعه نیز از مهمترین راهبردهای اساسی جنگ روانی بهشمار میروند.