دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خرده نظام فرهنگی Cultural Sub System

No image
خرده نظام فرهنگی Cultural Sub System

كلمات كليدي : خرده نظام فرهنگي، حفظ انگاره، سايبرنتيك، نظام اجتماعي، نظام كنش

نویسنده : فاطمه امين پور

واژه "System" که معادل نظام است عبارت است از مجموعه‌ای از واحدها یا عناصر مرتبط به‌هم که به‌منظور تأمین اهداف از پیش تعیین‌شده در ارتباط و تعامل با یکدیگر فعالیت می‌کنند.[1] خرده‌نظام (Sub System) نیز بخش و جزئی از یک سیستم است که خرده‌نظام فرهنگی یکی از خرده‌نظام‌های موجود در سیستم اجتماعی را تشکیل می‌دهد.

خرده‌نظام فرهنگی از مفاهیم و نظریات مهم در مکتب کارکردگرایی ساختاری متعلق به تالکوت پارسونز (Talcott Parsons: 1902-1979) است. طرح این نظریه مربوط به مرحله دوم زندگی پارسونز و در واقع مهم‌ترین دوره زندگی وی می‌باشد. پارسونز به‌عنوان یکی از چهره‌های اصلی نظریه جامعه‌شناختی در قرن بیستم، بیش از نظریه‌پردازان قرن نوزدهم تلاش کرد تا روابط میان فرهنگ‌، شخصیت و ساختار اجتماعی را با ارائه الگوهای تجریدی و دارای قابلیت کاربرد به شکلی نظام‌مند در قالب نظریه بیان کند.[2] کتاب "نظام اجتماعی" (1951) پارسونز از کارهای کلیدی وی در این زمینه می‌باشد. پارسونز در کتاب نظام اجتماعی خویش با طرح یک نظریه جامعه‌شناختی، نظم و به‌هم پیوستگی نظام‌های اجتماعی را مورد سؤال قرار می‌دهد. سؤال اصلی او این است که چرا نظام‌های اجتماعی بر مبنای مجموعه‌ای از جهت‌گیری‌های ارزشی مشترک و تجلی‌یافته پیوستگی خود را حفظ می‌کنند؟ فرایندهای ضامن بقاء در نظام‌های اجتماعی کدامند؟[3]

جایگاه خرده‌نظام فرهنگی در نظریه پارسونز

پارسونز در کتاب "ساختار کنش اجتماعی" نظریه‌ای با عنوان "نظریه سیستم‌ها" را مطرح می‌سازد که این نظریه در جامعه‌شناسی فرهنگی حایز اهمیت فراوان است. وی نظام کنش را متشکل از چهار جزء می‌داند که عبارت‌اند از: نظام فرهنگی، نظام اجتماعی، نظام روانی و نظام زیستی. پارسونز برای این خرده‌نظام‌ها الگویی با عنوان "AGIL" معرفی می‌کند که به کارکردهای هر سیستم در جهت بقای جامعه اشاره دارد و برای حفظ و بقای یک سیستم اجتماعی لازم هستند. این کارکردها عبارت‌اند از:

  1. سازگاری و انطباق نظام اجتماعی با جهان مادی که کارکرد نظام اقتصادی است.
  2. تحقق اهداف در نظام اجتماعی که کارکرد نظام سیاسی است.
  3. ادغام، یکپارچگی و حفظ نظم که مرتبط با نظام حقوقی و قانونی است.
  4. الگوی پنهان حفظ نظم و مدیریت تنش که وظیفه نظام فرهنگی است.[4]

بنابراین خرده‌نظام فرهنگی در نظریه سیستمی پارسونز به‌عنوان یکی از خرده‌نظام‌های موجود در جامعه محسوب می‌گردد که از یک جایگاه مشخص در پیوند با سایر خرده‌نظام‌ها برخوردار است.

ارتباط خرده‌نظام فرهنگی با سایر خرده‌نظام‌ها

از منظر پارسونز در یک جامعه نظیر هر نظام کنشی خرده‌نظام‌ها در عین خودمختاری، متقابلاً به یکدیگر وابسته‌ و متکی‌اند.[5] پارسونز نوع تعلق خرده‌نظام‌ها به یکدیگر را ناشی از وجود دو عنصر اطلاعات و انرژی می‌داند. سیستم فرهنگی به لحاظ اشراف بر اطلاعات بر سیستم‌های دیگر مسلط بوده و آن‌ها را کنترل می‌کند. سیستم اجتماعی نیز بر اساس عنصر اطلاعات، سیستم سیاسی و اقتصادی را کنترل می‌کند. در مقابل، سیستم اقتصادی دارای انرژی بالاتری بوده و زمینه و شرط برای سیستم‌های دیگر می‌باشد؛ از این‌رو بر اساس انرژی موجود در خویش بر دیگر سیستم‌ها مسلط است و سیستم‌های دیگر به آن نیازمند هستند. در عین حال که سیستم اقتصادی منبع انرژی برای دیگر سیستم‌ها می‌باشد، در مقابل سیستم‌های دیگر به‌لحاظ فقدان اطلاعات کنترل می‌شود.[6]‌ بنابراین پارسونز در جهت بیان رابطه بین خرده‌سیستم‌های چهارگانه به یک رابطه عمودی از بالا به پایین و از پایین به بالا معتقد است. ارتباط از بالا به پایین بر کنترل اطلاعات مبتنی است. سیستم‌هایی که در سطح بالاتری قرار دارند، بر دیگر سیستم‌ها تسلط داشته و بقیه را کنترل می‌کنند. از طرف دیگر رابطه از پایین به بالا بر اساس انرژی است. هر سیستمی که در پایین‌ترین سطح قرار دارد، دارای انرژی بیشتری است و بالاترین سیستم دارای کمترین انرژی می‌باشد. سیستم اقتصادی بیشترین و سیستم فرهنگی کمترین انرژی را دارد. همین‌طور بالعکس، سیستم اقتصادی کمترین میزان اطلاعات و سیستم فرهنگی بالاترین میزان اطلاعات را دارا می‌باشد.[7]

در این الگو تمام نظام‌ها از نظر قدرت برابر نیستند. درست است که هر یک از سیستم‌های اجتماعی از هم مستقل و مجزایند، اما در میان آن‌ها اهمیت نظام فرهنگی از سایر نظام‌ها بیشتر است.

 نظام فرهنگی دارای ویژگی سایبرنتیک است؛ سایبرنتیک به‌معنای کنترل و هدایت جامعه است. در چرخه نظام اجتماعی که مانند هر سیستم فعالی محل مبادله و گردش بی‌وقفه انرژی و اطلاعات است، فرهنگ به‌منزله یک دستگاه کنترل به هدایت جامعه و سایر خرده‌نظام‌ها می‌پردازد. فرهنگ ورودی‌ها و اطلاعات نمادین را از طریق خانواده، مذهب، مدرسه و غیره وارد جامعه می‌کند و به این طریق در جهت هدایت کل سیستم اجتماعی عمل می‌نماید.[8] سیستم فرهنگی عامل کنترل‌کننده و انسجام‌بخش سیستم‌های دیگر از قبیل سیستم شخصیتی و سیستم اجتماعی است که به فرد و کنش وی باز نمی‌گردد، بلکه به الگوهای وسیع معنی و ارزش تعلق دارد.[9]

کارکرد و نقش خرده‌نظام فرهنگی

کارکرد نظام فرهنگی که با تعبیر حفظ انگاره (Latent Pattern Maintenance) مشخص می‌شود به این نکته اشاره دارد که هر نظامی باید تا حد ممکن خود را در حالت تعادل نگه دارد. مجموعه فرایندهایی که به مدد آن‌ها اجتماعی‌شدن افراد تحقق می‌یابد، در حکم حفظ الگو هستند. از طریق جامعه‌پذیری است که فرهنگ به عاملان انتقال یافته و توسط آنان درونی می‌شود.[10]

از نظر پارسونز اجتماعی‌کردن فراگرد محافظه‌کارانه‌ای است که از طریق آن تمایلات نیازی افراد آن‌ها را به نظام اجتماعی پیوند می‌دهد و از سوی دیگر نظام اجتماعی نیز وسایل برآورده‌شدن تمایلات را برآورده می‌سازد. اجتماعی‌شدن نوعی همرنگی به نظام اجتماعی می‌بخشد، اما تنوعات فردی نیز در جامعه وجود دارد. وجود برخی مکانیسم‌های نظارت اجتماعی در واقع تنوعات را کنترل کرده و افراد را به سمت همرنگی می‌کشاند. نظارت اجتماعی خط دوم دفاع از نظام را تشکیل می‌دهد. نظارت اجتماعی باید فرصت‌های نقشی گسترده‌ای را برای اعضایش فراهم کند تا شخصیت‌های گوناگون بتوانند بدون تهدید یکپارچگی نظام، ابراز وجود کنند. اجتماعی‌کردن و نظارت اجتماعی مکانیسم‌های اصلی برای حفظ توازن نظام هستند و نظم اجتماعی را در نظام اجتماعی عجین می‌سازند. پارسونز در بحث از نظام‌های اجتماعی به رابطه کنشگران و ساختارهای اجتماعی توجه دارد. وی به تلفیق الگوهای ارزشی با تمایلات مبتنی‌بر نیاز می‌پردازد و آن را قضیه بنیادی و پویای جامعه‌شناسی می‌خواند. در این تلفیق شیوه‌های انتقال هنجارها و ارزش‌های یک نظام به کنشگران مانند فراگردهای اجتماعی کردن و درونی ساختن دارای اهمیت اساسی‌اند. در واقع افراد ارزش‌ها و هنجارها را ملکه ذهن خویش ساخته و بدین شکل آن‌ها را جزیی از وجود خود قرار می‌دهند و با این عمل، ضمن دنبال‌کردن منافع خود به مصالح کل نظام نیز خدمت می‌کنند.[11]

پارسونز دنیای اجتماعی را از زاویه افکار مردم به‌خصوص هنجارها و ارزش‌ها مشاهده می‌کرد. هنجارها قواعدی اجتماعاً پذیرفته شده‌اند که مردم آن‌ها را به‌کار می‌گیرند تا درباره کنش‌های خود تصمیم‌گیری کنند. مهم‌ترین فرایندهای اجتماعی تبادل معنا، نمادها و اطلاعات است.[12]

وی با تأکید بر لزوم ایجاد یک نظریه عمومی و منظم برای روابط انسانی، تحت تأثیر وبر کنش اجتماعی را به‌عنوان موضوع اصلی جامعه‌شناسی خویش معرفی کرده و نظریه پیچیده‌ای را درباره آن عرضه می‌کند.[13] پارسونز معتقد است که تمام نظریات در حال حرکت به سمت نوعی نظریه اراده‌گرایانه کنش هستند که در آن انسان‌ها انتخاب‌کننده و تصمیم‌گیرنده در مورد اهداف گوناگون و وسایل مختلف برای رسیدن به آن‌ها هستند. کنش بنیادی از یک کنش‌گر، وسایل، اهداف و محیطی ساخته می‌شود که شامل موضوعات مادی و اجتماعی و هنجارها و ارزش‌هاست.[14] پارسونز برای تحلیل کنش شیوه‌های متفاوتی را طراحی کرده و آن را متغیرهای الگویی می‌نامد. متغیرهای الگویی دو جنبه مختلف از کار پارسونز را در کنار یکدیگر قرار می‌دهند: نظریه کنش و نظریه نظام‌ها. آخرین دستاورد زندگی پارسونز پیوند والاترین دستاورد فرهنگی (نظا‌مهای دینی) با نظام کنشی است که شامل پیوند میان انسان و جهان فیزیکی می‌باشد.[15] هم کنش‌های فردی و هم سازمان‌بندی نظام را می‌توان نوعی انتخاب از میان بدیل‌های مختلف تلقی کرد. همه کنش‌ها متضمن این انتخاب‌اند و چهار جفت بدیل اصلی در این زمینه وجود دارد:

  1. الگوی خاص‌گرایی ـ عام‌گرایی؛ می‌توان یک شیء را چیزی خاص و منحصر به فرد (رفتار فرزندان) یا واحدی از یک طبقه عمومی به‌شمار آورد (رفتار دانشجویان)؛
  2. الگوی عاطفی- بی‌طرفی عاطفی؛ در یک رابطه اجتماعی یا با تمامی احساسات (رابطه با فرزندان) و یا بی‌طرفانه می‌توان وارد شد مثل (رابطه با دانشجویان)؛
  3. الگوی کیفیت- عملکرد؛ می‌توان برای یک شیء به خاطر خودش ارزش قایل شد (فرزندان) یا به‌خاطر کاری که می‌توان با آن انجام داد (دانشجویان)؛
  4. الگوی جامعیت- ویژگی؛ می‌توان در رابطه کامل با همه جنبه‌های یک موضوع قرار گرفت (فرزندان) و یا فقط به یک فعالیت در این رابطه پرداخت (دانشجویان).[16]

اجزای خرده‌نظام فرهنگی

پارسونز نظام فرهنگی را شامل سه قلمرو عمده می‌داند:

1) قلمرو نهادهای شناختی که با اندیشه‌ها و باورهای مربوط به جهان خارج در ارتباط است.

2) نهادهای بیانی مثل هنر و موسیقی که در ارتباطات عاطفی به‌کار می‌روند.

3) معیارها و هنجارهای اخلاقی که با درستی و نادرستی کنش‌های انسانی ارتباط دارند.[17]

نظام فرهنگی از نظر پارسونز ادغام و اجتماعی‌شدن افراد در جامعه است. کنش اجتماعی افراد دربرگیرنده گزینش‌هایی است که بر اساس ارزش‌ها و هنجارهای درون نظام فرهنگی مشخص می‌شوند؛ یعنی افراد بر اساس ارزش‌های فرهنگی که در آن‌ها درونی شده به کنش اجتماعی می‌پردازند.[18]

 

مقاله

نویسنده فاطمه امين پور

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

فردریک شلایر ماخر Friedrich Schleiermacher

معمولا هر پدیده سنّتی وقتی با یک جریان جدید مواجه شود، اگر باهم هم‌خوانی نداشته باشند، هیچ‌یک، دیگری را نمی‌پذیرند و هر دو نافی هم می‌شوند. در بررسی تاریخ کلیسا، اعم از کاتولیک و پروتستان، نیز دقیقا به‌همین تقابل می‌رسیم؛ تقابل دیدگاه‌های سنّتی و مدرن.
No image

ماروزیا MAROZIA

ششصد و شصت و شش

ششصد و شصت و شش

No image

همیستکان hamestakan

پر بازدیدترین ها

No image

معجزات عیسی

مریم مقدس  Saint Mary

مریم مقدس Saint Mary

No image

کتاب مقدس Bible

Powered by TayaCMS