دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ارتباطات سیاسی Political Communication

No image
ارتباطات سیاسی Political Communication

كلمات كليدي : ارتباطات، ارتباطات سياسي، رسانه، سنجش افكار، سياستگذاري، مخاطب، پيام، نخبگان، گروه هاي سياسي

نویسنده : قاسم كرباسيان

ارتباط سیاسی، ارتباطاتی است، که اثراتی بالفعل یا بالقوه بر عملکرد یک نظام سیاسی یا هر وجود مستقل سیاسی دیگر، داشته باشد.[1]

از لحاظ تاریخی، کهن‌ترین پژوهش‌ها در زمینه‌ی ارتباطات سیاسی متعلق به اندیشمندان یونان باستان است؛ که "گورجیاس" اثر معروف افلاطون در رأس آن‌ها قرار دارد. این کتاب، که افلاطون نام یک سوفیست را بر آن نهاده است و درباره‌ی فن سخنوری برای دست‌یابی به قدرت، نوشته شده است، این موضوع را با قلمی نقّاد، مورد بررسی قرار می‌دهد. اثر دیگر این عرصه را می‌توان کتاب "شاهزداده"، متعلق به نیکولو ماکیاولی، سیاستمدار و متفکّر ایتالیایی دانست؛ که وی در این کتاب، به تشریح قدرت‌های سیاسی و چگونگی حفظ آن پرداخته و شرارت حاکمان را لازمه‌ی بقای حکومت قلمداد کرده است. اما از قرن شانزدهم تا هیجدهم، در اثر تحوّلات عظیم اجتماعی، نظیر فعالیّت مطبوعات، چارچوب زندگی و روشنفکری درهم ریخت.

در این دوران، اندیشمندانی مانند توماس هابز، جان لاک و ژان ژاک روسو، نظریات جدیدی را در مورد آزادی‌های سیاسی عرضه کردند. تحوّلات اقتصادی و جنبش‌های سیاسی نیمه دوم قرن هیجدهم و نیمه اول قرن نوزدهم، شئون مختلف زندگی سیاسی اجتماعی را درهم نوردید و در آن‌ها تزلزل و اضطراب پدید آورد و سبب نظریه‌پردازی‌های سیاسی مهمی شد. در چنین شرایطی است که نوشته‌های افرادی مثل کارل مارکس و جان استوارت میل و ... شکل می‌گیرد. در همین دوران اثر معروف دیگری از استوارت میل تحت عنوان "نظام منطق"، که کتابی است در زمینه ارتباطات سیاسی، منتشر می‌شود. کتاب دیگری که در زمینه‌ی ارتباطات سیاسی نوشته شده "چه باید کرد" لنین است؛ که در آن توسعه وسایل ارتباط جمعی را عاملی می‌داند، که به‌وسیله آن می‌توان به نظام اجتماعی به‌عنوان پدیده‌ی عصر جدید تسلط پیدا کرد.

با آغاز قرن بیستم، پژوهشگران زیادی در کشورهای مختلفی مثل آمریکا، انگلستان، شوروی و آلمان، از طریق روش تحلیل محتوا، سخنرانی‌های عمومی و سیاسی و به‌طور کلی تمام پیام‌های سیاسی را مورد بررسی قرار دادند. در سال 1930، هارولد لاسول، از روش تحلیل محتوا برای مقایسه‌ی تبلیغات سیاسی و نتایج آن، در زمان و مکان‌های مختلف استفاده کرد. "لاسول" و "لیتز" در سال 1940 با کمک یکدیگر، تئوری‌های تحلیل محتوا و روش‌های آن‌را تدوین کرده و در زمینه‌ی تبلیغات سیاسی به‌کار گرفتند. "پل لازار اسفلد" نیز در جریان انتخابات ریاست جمهوری 1940 ایالات متحده آمریکا، در جریان یک بررسی، سعی کرد تا عوامل مؤثر در تصمیم‌گیری رأی دهندگان حوزه انتخاباتی "اری" در ایالت "اوهایو" را مشخص سازد. از آن تاریخ به بعد، بررسی در زمینه ارتباطات سیاسی متداول شد که از آن جمله می‌توان به آثار اولیه‌ی "کارل دویچ" درباره‌ی "مدلهای ارتباطی در علوم اجتماعی" و "ملّی‌گرایی و ارتباطات جمعی" و "جامعه سیاسی در سطح بین‌المللی" اشاره کرد.

بدین ترتیب، از جنگ‌ جهانی دوم تاکنون، پژوهش در مورد ارتباطات سیاسی در سطح ملّی و بین‌المللی توسط افرادی مثل "لوسین پای"، "دانیل لرنر"، "ریموند بوئر"، "گابریل آلموند" و ... بالا گرفت و تا آن‌جا پیش رفت، که امروزه ارتباطات سیاسی به‌عنوان یکی از دروس رشته ارتباطات و علوم سیاسی به‌حساب می‌آید.[2]

پیوندهای ارتباطات سیاسی

ارتباطات سیاسی، فرایندی است که براساس آن، در جوامع دموکراتیک، رهبران سیاسی توسط شهروندان، از طریق آزادی بیان در رسانه‌های جمعی تحت کنترل قرار می‌گیرند و رهبران سیاسی نیز از طریق مجاری ارتباطی، اطلاعات شهروندان را نسبت به امور دولت تأمین می‌کنند.

در این نوع از ارتباط، که یک فعالیت فراگیرنده به‌شمار رفته و موجب به اجرا درآمدن تمامی نقش‌های ایفاشده در نظام سیاسی می‌شود، پیوندها گوناگونی وجود دارد که عبارتند از:

1. مبادله پیام میان نخبگان تصمیم‌گیرنده و بین آن‌ها و بقیه‌ی‌ مردم؛

2. مبادله پیام میان نخبگان تصمیم‌گیرنده و عامه مردم از طریق نطق‌های تلویزیونی، مکاتبات با نمایندگان، سخنرانی‌های انتخاباتی و آرای انتخابات عمومی؛

3. اعتراضات عمومی نسبت به وضع قوانین، مالیات‌ها و ... و پاسخ‌های حکومت به این اعتراض‌ها؛

4. یادداشت‌های سازمان‌های دولتی به یکدیگر و شهادت کارگزاران دولتی در مجلس؛

5. بخشی از مبادلات اطلاعاتی میان اعضای سازمان‌های دولتی و غیر دولتی، خانواده و ... که جنبه‌های سیاسی دارند؛

6. مبادله‌ی اطلاعات میان اعضای سازمان‌های سیاسی یا دولت.

این فرایند بنیادی، که اقدام سیاسی و تعریض سیاسی از طریق آن انجام می‌شود، به‌عنوان طریق شکل‌گیری گروه‌های سیاسی که تلاش در جهت اثر‌گذاری بر سیاست‌گذاری عمومی کشورها را دارند، نقش مهمی را در جوامع به‌عهده دارد.[3]

عناصر ارتباط سیاسی

ارتباط سیاسی دارای عناصر تشکیل‌دهنده‌ای می‌باشد، که شناخت آن‌ها به بررسی ارتباطات سیاسی یاری می‌رساند و آن‌ها را می‌توان این‌گونه برشمرد:

1. پیام‌دهنده(فرستنده)؛ هر فرد یا گروهی که به‌منظور اثرگذاری بر خط مشی، دولت اقدام کند، یک پیام‌دهنده سیاسی است. انواع اصلی چنین پیام‌دهندگانی در جوامع سیاسی جدید عبارتند از: احزاب سیاسی، گروه‌های فشار، شوراها و دفاتر روابط عمومی و مانند آن‌ها؛

2. پیام؛ پیام‌دهندگان، می‌کوشند به یاری پیام(کلمه، تصویر، کتابت و ...)، افکاری را که در سر دارند، به ذهن دریافت‌کنندگان مورد نظرشان منتقل نمایند.

3. رسانه؛ این عنصر، به‌عنوان مجرای انتقال پیام، پیام را به مخاطب می‌رساند. در عصر کنونی، تلویزیون، رادیو و روزنامه، به‌ترتیب بیشترین مخاطب و بیشترین اثر سیاسی را دارند.

4. مخاطب؛ مخاطب به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم پیام سیاسی را دریافت می‌کند و دانش، علاقه و آگاهی دریافت‌کننده پیام، از جمله عواملی هستند که بر اثرپذیری مخاطب مؤثرند.

5. واکنش؛ هر ارتباط سیاسی به انگیزه‌ی ایجاد نوعی واکنش در مخاطب صورت می‌گیرد. مراحل اثرپذیری مخاطب در برابر یک پیام سیاسی، که ارتباط سیاسی منتقل می‌کند را می‌توان این‌گونه دانست:

1. اندیشیدن مخاطب به موضوع؛

2. تغییر عقیده دادن مخاطب پیام؛

3. تحکیم عقیده در مخاطب، به‌وسیله‌ی تکرار پیام و استدلال آوردن فرستنده؛

4. تحریک شدن مخاطب برای انجام اقدام عملی، بر پایه‌ی عقیده‌ی جدید.[4]

نهادهای مؤثر در ارتباطات سیاسی

برای ارتباطات سیاسی از نهادهای مهم بسیاری استفاده می‌شود، که برخی از آن‌ها عبارتند از:

1. سازمان‌ها: احزاب، اتحادیه‌ها، دیوان‌‌سالاریهای عمومی و سایر سازمان‌های فراگیر توده، که قابلیت پیوند نخبگان، خرده نخبگان و بخشهای وسیعی از گروه شهروندان را دارند، همگی در مسیر ارتباط سیاسی مورد بهره‌داری قرار می‌گیرند.

2. گروه‌ها: اجتماعات با سازمان‌پذیری کمتر و غالباً فراگیرندگی اندکتر نیز در این مسیر استفاده می‌شوند.

3. مجراهای ویژه: از جمله نهادهای دیگر که برای ارتباط سیاسی استفاده می‌شوند تظاهرات و رخدادهای ویژه است که به‌منظور تبیین و گردآوری توجه، تحت شرایط خاصی به‌کار می‌روند.

4. رسانه‌های گروهی: رسانه‌های گروهی همچون مطبوعات، رادیو، تلویزیون، ماهواره و ... در مسیر ارتباط سیاسی استفاده می‌شوند. از این رسانه‌ها هم در قادر ساختن نخبگان به گفتگو با یکدیگر و هم در پیوستن نخبگان به زنجیره‌های دیگر همچون شبکه‌های میان‌فردی، سازمان‌ها و ... استفاده می‌شود.[5]

ارتباطات سیاسی و رسانه‌ها

رسانه‌های جمعی در جریان ارتباطات سیاسی، در اختیار دولت‌ها و سایر ارتباط‌گران سیاسی قرار می‌گیرند. رسانه‌های اطلاعاتی و خبری وقتی در خدمت دولت‌ها قرار می‌گیرند، به‌عنوان واسطه اصلی میان سیاست‌گذاران و توده مردم قرار می‌گیرند. رسانه‌ها، توده‌ی مردم را بسیج می‌کنند، تا اندیشه‌های جدید و تکنیک‌های مدرن را بپذیرند. وظیفه دشوار رسانه‌های گروهی این است، که ساختار سیاسی با ثبات و پایداری را بنا کنند؛ که در آن ساختار، محیط اجتماعی همگون و شایسته‌ای پدید آید و در نتیجه‌ی آن، گسترش توسعه ملی سرعت یابد. دو وظیفه متفاوت برای رسانه‌های گروهی در این عرصه عبارتند از:

1. متّحد کردن همه مردم کشور؛

2. واداشتن آنان به مشارکت در طرح‌های توسعه‌ی ملی.

رسانه‌های گروهی همچنان‌که در حفظ همبستگی و وحدت ملی و ایجاد مشارکت سیاسی جامعه، نقش به‌سزایی دارند و اهداف نظام سیاسی را تحصیل می‌کنند، می‌توانند به‌عنوان وسیله‌ای در دست مخالفان و منتقدان یک نظام سیاسی قرار گرفته و نظام سیاسی را مجبور به اعمال خواسته‌های مخالفین نموده و یا حتی سرنگون سازند. ارتباط‌گران سیاسی می‌کوشند، تا از طریق رسانه‌ها، برخی وقایع را در مرکز توجه افکار عمومی قرار داده و با این کار بر تصمیم‌‌گیری‌های دولتی اثر گذاشته و اقتدار حکومتی را وادار به سیاست‌‌گذاری و عمل سیاسی نمایند. از جمله تلاش‌های مخالفین در بهره‌گیری از عنصر ارتباط سیاسی، می‌توان به انتشار اطلاعات منتخب به رسانه‌های خبررسان و یا ترتیب تظاهرات عمومی برای جلب توجّه به هدف یا مسأله خاصی را برشمرد.[6]

کارکردهای ارتباطات سیاسی

برخی از کارکردهای مهم این‌گونه ارتباط عبارتند از:

1. ایجاد نظم در جامعه؛

2. فراهم آوردن اطلاعات در زمینه‌ی قوانین زندگی سیاسی و ارائه‌ی آن‌ها به مردم؛

3. اثرگذاری ارتباطات سیاسی، با استفاده از وسایل گوناگون ارتباطی و تکنیک‌های گوناگون بر مخاطبان، در جهت همراه کردن آنان با برنامه‌ها و افکار خود، جلب افکار عمومی مردم، تحکیم موقعیت و بسط قدرت خود؛

4. ایجاد وفاق ملّی و گفتگو میان مردم، رشنفکران و حکومت؛

5. جامعه‌پذیری سیاسی؛

6. تعیین علّت رفتار مردم، در حمایت از نظام و حاکمیت و متقابلاً خواست‌ها و نظریات مردم و چگونگی پاسخ‌‌گویی حکومت به آن‌ها؛

7. فراهم آوردن اطلاعات در مورد قوانین زندگی سیاسی و ارائه آن به مردم؛

8. شکل‌گیری گروه‌های سیاسی، که سعی در متأثر کردن سیاست‌گذاری‌های نظام را دارند؛

9. ایجاد مشارکت سیاسی؛

10. برقراری ارتباط سیاسی بین‌المللی جهت نفوذ و نظارت بر رفتار مردم کشورهای دیگر.[7]

ارتباطات سیاسی و سنجش افکار عمومی

سنجش افکار عمومی یکی از تحوّلات فن‌شناختی است؛ که ماهیّت ارتباطات سیاسی را تحت تأثیر قرار داده و در گونه‌های مختلف این ارتباط، مورد استفاده قرار می‌گیرد. سنجش افکار عمومی، معمولاً وسیله‌ای برای پیشبرد پژوهش‌های اجتماعی و جهت‌بخشی به نگرش‌های عمومی یا ترویج عقاید و نامزدهای سیاسی قلمداد شده است. صاحب‌نظران معتقدند، نظرسنجی عمومی، هرگاه در خدمت تبلیغات سیاسی قرار گیرد، ظرفیت و قابلیت‌های دولت‌ها، احزاب سیاسی و گروه‌های فشار ثروتمند را برای اثرگذاری بر افکار عمومی ارتقاء می‌دهد.

مارتین گولد فارب، یکی از برجسته‌ترین کارشناسان سنجش افکار در کانادا، معتقد است که: «نظرسنجان، نقش عمده‌ای در کلیه سطوح سیاست‌گذاری‌های دولت ایفا می‌کنند.» به اعتقاد وی، نظرسنجی‌ها نه تنها بر اولویت‌ها، زمان‌بندی و راهبردهای تبلیغاتی سیاست‌گذاران تأثیر می‌گذارند، به دلیل تشخیص روحیه‌ی عمومی حاکم بر جامعه، مسیرهای جدیدی را برای سیاست‌های دولتی تعیین می‌کنند. بر این اساس، سیاست‌گذاران به‌طور فزاینده‌ای به نظرسنجی‌های عمومی متوسل می‌شوند؛ تا اهرم لازم را جهت اثرگذاری بر افکار توده‌ی مردم به‌دست آورند و در عین حال از بیم واکنش منفی جامعه، در رفتار سیاسی خود موضعی تدافعی اتخاذ می‌کنند.[8]

مقاله

نویسنده قاسم كرباسيان

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

توده Mass

No image

مدل لاسول Lasswell Model

سیبرنتیک Cybernetics

سیبرنتیک Cybernetics

No image

مطالعه موردی Case Study

Powered by TayaCMS