دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مدل های جریان بین المللی اخبار The Models of International Flow of News

مدل های جریان بین المللی اخبار The Models of International Flow of News
مدل های جریان بین المللی اخبار The Models of International Flow of News

كلمات كليدي : جريان بين المللي اخبار، شمال-جنوب، مركز-پيرامون، امپرياليسم خبري، گالتونگ، جريان اخبار

نویسنده : ميثم اميد علي

مدل‌ها را در دنیای واقعی و در حرف و فنون، می‌توان نسخه کوچک‌شده یک شیء یا پدیده نامید؛ که بیشترین شباهت‌ها و حتی خصوصیات پدیده اصلی را درa خود منعکس کرده است.[1] مدل ارتباطی، معمولاً بازنمود تصویری یا چکیده یک نظریه است. هر مدل با برجسته‌سازی حوزه‌های خاص مورد توجه‌اش و پدیدار ساختن چیزی از چشم‌اندازی خاص، نقش خاص خود را ایفاء می‌کند.[2]

پژوهش در باب جریان بین‌المللی اخبار در دهه‌های 1970-1980 شروع شد و در آغاز دهه 1980 به اوج رشد خود رسید. این پژوهش‌ها با خطوط تازه جستجویی همراه بوده که می‌توان براساس دو مقوله عمدهآنها را دسته‌بندی کرد:

1) مطالعات مربوط به جریان واقعی اخبار و محتوای آنها

2) مطالعات مربوط به عوامل تعیین‌کننده و مدل‌های جریان اخبار شمال-جنوب و مرکز-پیرامون.

این نوع تحلیل را بسیاری از دانشمندان اروپایی و امریکای لاتین انجام داده‌اند.[3]

در حقیقت واژه جریان در مدل‌های جریان اخبار، دربردارنده یک کیفیت بُرداری است؛ سه مدل برای سمت و جهت این جریان ارائه شده است: مرکز-پیرامونی، جریان عمودی شمال-جنوب و جریان مثلثی.[4]

ما در اینجا فقط به تشریح دو مدل اول خواهیم پرداخت؛ زیرا مدل مثلثی در زمان جنگ سرد و با وجود بلوک شرق و قبل از فرو‌پاشی شوروی مطرح بوده است. این مدل، شمال را به شرق و غرب تقسیم و سپس هر‌یک را به جنوب متصل می‌سازد.[5]

مدل شمال-جنوب

اصطلاح شمال-جنوب را هاوس‌هوفر (Karl Haushofer: 1869-1946) آلمانی برای اولین بار، در برابر "تئوری سه جهان" مائو تسه‌تونگ (Mao Tse-tung: 1893-1976) به‌کار برد.[6] در این تقسیم‌بندی کشورهای توسعه یافته را شمال و کشورهای در حال توسعه را جنوب نامیدند.[7]

نابرابری‌های شمال و جنوب، بسیار آشکار و گسترده و آثار و عوارض منفی فراوانی دربردارند. این نابرابری‌ها، هم در سطح زیرساخت‌های فنّی ضروری برای فعالیت رسانه‌ها و سایر امکانات ارتباطی، به چشم می‌خورند و هم در سطح تولید محتواهای مطبوعاتی، برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی، فیلم‌های سینمایی و پیام رایانه‌ای، خودنمایی می‌کنند. به‌طوری‌که تحت تأثیر نابرابری‌های موجود، فاصله‌های عمیق و وسیعی در زمینه جریان اطلاعات، معرفت‌ها و چگونگی استفاده از محتواهای چاپی و برنامه‌های ارتباطی سمعی، بصری و رایانه‌ای، بین کشورهای تولیدکننده و مصرف‌کننده آن‌ها، پدید می‌آید. برتری ارتباطی و اطلاعاتی شمال بر جنوب، به‌سبب سلطه خبرگزاری‌های بزرگ کشورهای غربی بر بازار خبری دنیا، روز به روز نابرابری‌های یادشده را تشدید می‌کند.[8]

بخش مهمی از جریان بین‌المللی اطلاعات از طریق فن‌آوری و شیوه‌های سخن‌پراکنی اتفاق می‌افتد. در این خصوص، سه ناحیه تحقیقی در ارتباطات بین‌الملل، جایگاه عمده‌ای را به‌خود اختصاص می‌دهد: تلویزیون، سخن‌پراکنی بین‌المللی رادیویی و جدیدترین فن‌آوری و پدیده در روابط بین‌الملل، یعنی اینترنت.[9]

در گزارش کارل نوردنسترنگ و تابیو وریس که در 1974 به یونسکو ارائه گردید، دو گرایش عمده در برنامه‌سازی جهانی تلویزیونی مشخص شده است: جریان یک طرفه از جانب صادرکنندگان بزرگ به سایر نقاط جهان و دوم، حاکمیت برنامه‌های سرگرمی.[10]

این مدل بر این فرضیه‌ای مبتنی است که جریان‌های خبری، یک جریان عمودی است. این فرضیه می‌گوید، جریان خبرها از سوی کشورهای توسعه‌یافته (شمال) به‌سوی کشورهای رو به توسعه (جنوب) است و جریان‌های افقی درون شمال و درون جنوب (که حجم دومی از اولی کمتر است)، مکمّل آن محسوب می‌شود. در حالی‌که جریان خبرها در حد مطلوبی از جنوب به‌سوی شمال وجود دارد، اما به‌طرز چشم‌گیری در مقایسه با حجم جریان خبرها از طرف شمال به‌سوی جنوب، از حجم کمتری برخوردار است. علاوه‌بر این، در مدل شمال-جنوب جهتی نیز وجود دارد که به آن جریان مدوّر می‌گویند. در این جریان، خبرهایی که خبرنگاران شمال در جنوب گردآوری کرده‌اند، قبل از بازگشت نهایی به رسانه‌های جنوب، برای پردازش و ویراستاری به شمال فرستاده می‌شود.[11]

پژوهش‌های عدیده‌ای وجود دارد که به فرضیه شمال-جنوب پرداخته است. ریزماتا (Reyes Matta) که در سال 1975 روزنامه‌های آمریکای لاتین را بررسی کرد، از جمله این پژوهش‌گران است. پژوهش‌های وی نشان داد که خبرهای خارجی در آمریکای لاتین، تحت سلطه جریان خبری شمال است. در واقع، عمودی بودن جریان شمال-جنوب، به‌مثابه یک فرض مشترک، جایگاه خود را به‌عنوان سنگ‌پایه برای پژوهش‌های آتی تثبیت کرده است. پژوهش‌گران، عموما تلاش کرده‌اند تا نشان دهدند که سمت جریان‌ها، از شمال به جنوب بوده است. گزینش رسانه‌ها و مقایسه‌های به عمل آمده، نشان‌دهنده گرایشی است که جهت‌دار بودن جریان را به‌عنوان یک واقعیت می‌پذیرد.[12]

مدل مرکز-پیرامون

مدل مرکز-پیرامونی در تئوری ساختاری امپریالیسم اثر یوهان گالتونگ (Johan Galtung: 1930-Live) نمود یافته است. در این تئوری، جهان به دو بخش مرکز (جوامع حاکم) و پیرامون (مناطق وابسته) تقسیم شده است.[13]

فرضیه گالتونگ را می‌توان در چهار محور که وضعیت خبرهای بین‌المللی را مشخص می‌کند، خلاصه کرد:

1. رویدادهای خبری مرکز، که در سیستم‌های مطبوعاتی جهان گزارش می‌شود، از ثقل بیشتری برخوردار است.

2. میزان تبادل خبرها میان ملل مرکز و پیرامون و میزان تبادل خبرها بین خود ملل مرکز، با یکدیگر تفاوت بسیار زیادی دارد.

3. خبرهای ملل مرکز، سهم بیشتری از رویدادهای خارجی را در رسانه‌های ملل پیرامون به خود اختصاص می‌دهد؛ حال آنکه سهم رویدادهای پیرامون در رسانه‌های مرکز کمتر است.

4. جریان خبر در میان ملل پیرامون، تقریبا بسیار ناچیز است و یا اصلا وجود ندارد. این امر، به‌ویژه در طول مرزهای به‌وجود آمده توسط استعمار بیشتر صادق است.[14]


هرکدام از کشورهای امپریالیستی (مرکز) علاوه‌بر این‌که با مستعمرات خود (محیط) در ارتباط هستند، با سایر دول امپریالیستی نیز تبادل اطلاعات دارند. جریان اطلاعات و اخبار بین مرکز و محیط، همواره به‌صورت یک‌سویه بوده از مرکز به طرف محیط است. یعنی پیام‌ها در کشورهای مرکز تولید و به ممالک محیط ارسال می‌شود. در اینجا گفتنی است که ارتباط بین ممالک محیط به‌ترتیب از سوی ممالک مرکز به‌شدت محدود و کنترل می‌گردد و در نتیجه تماس آن‌ها با یکدیگر تنها از طریق مرکز مربوطه میسّر است.[15]

از طرف دیگر، ارتباط بین ممالک مستعمره وابسته به مرکزهای متفاوت، بسیار اندک است و حتی در برخی موارد هیچ رابطه مستقیمی بین آنها وجود ندارد. در حقیقت، ارتباط بین ممالک مستعمره مختلف، صرفا از طریق کشورهای امپریالیستی مقدور است. مثلا در حالی‌که ارتباط تلفنی و تلگرافی بین دو مستعمره سابق فرانسه، کنگو و ساحل عاج از طریق پاریس برقرار می‌شود، کنیا و تانزانیا از طریق لندن و بولیوی و پاراگوئه از طریق نیویورک قادرند با یکدیگر تماس برقرار کنند.[16]

پژوهش‌هایی انجام شد تا فرضیه گالتونگ را تأیید یا رد کنند. از جمله آنها می‌توان به تحلیل محتوای رسانه‌های ارتباط جمعی استرالیا که به همت بروس مکنزی و درک اورتون در سال 1981 انجام گرفت، اشاره کرد. آنها نتیجه گرفتند که انگاره جریان بین‌المللی اخبار به داخل و خارج از استرالیا تا حد زیادی استعماری باقی مانده و منابع خبری سنّتی بر آنها چیره است. پژوهش دیگر، کار فرانک کاپلان درباره رسانه‌های ایالات متحده بود؛ که بیان‌گر گونه‌ای نارسایی در مقدار، دامنه پوشش و نوع خبرهای پخش‌شده، به‌ویژه در باب پوشش اخبار جهان در حال توسعه بود.[17]

مقاله

نویسنده ميثم اميد علي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

توده Mass

No image

مدل لاسول Lasswell Model

سیبرنتیک Cybernetics

سیبرنتیک Cybernetics

No image

مطالعه موردی Case Study

Powered by TayaCMS