كلمات كليدي : سكينه بنت الحسين عليه السلام، مصعب بن عمير، سكينه بنت خالد بن مصعب، فائد مدني
نویسنده : سيد علي اكبر حسيني
سکینه بنت الحسین علیه السلام(2)
سکینه و اتهامات واهی
الف: تغزل و شعرگویی
تغزل و شعرگویی و تشکیل مجامع شعر و شاعری و عرضه نتایج طبع توسط مشاهیر اهل سخن و شعرای بزرگ آن عصر خدمت سکینه بنت الحسین علیه السلام و قانع شدن به داوری و نظرات آن بانو،[1] از اتهامات و اکاذیبی است که برخی مورخان و سیرهنگاران معلوم الحال به آن بانوی ارجمند نسبت دادهاند. اجتماع شاعران نزد سکینه و حکمیت او میان آنها و دیگر اموری که با شأن زنان با شرم و حیای نبوت و بانوان گرامی خاندان عصمت منافات دارد، نمیتواند با حقیقت منطبق باشد. از این روایات جعلی و بیپایه و اساس که بر اساس مصالح دولت اموی و جهت تأمین مطامع زبیری انجام پذیرفته است و در منابع و آثار شیعی هم هیچ اثری از آن دیده نمیشود تنها از سوی ابوالفرج اصفهانی و امثال او که از سر سپردگان و حاکمان جور بودهاند، سخن به میان آمده است. ابوالفرج این روایت را از زبیر بن بکار که دشمن آل علی علیه السلام بوده، بلکه با دیگر بنیهاشم هم عدوات داشته، نقل کرده است. کسی که این دروغها را برای مردان و زنان اهل بیت علیه السلام میساخت تا جایی که میخواستند او را از بین ببرند از این رو در زمان متوکل از مکه گریخت و در بغداد ساکن شد.[2] بعلاوه در سلسله سندهای این روایات، عمر بن ابیبکر المؤملی وجود دارد که روایات او در مستندات خود تا به آن حد ضعیف و بیاساسند که نه تنها در نظر برخی از علمای اهل سنت روایات او مخدوش و ضعیف تلقی گردیده است،[3] بلکه او را آفتی از آفات معرفی کردهاند.[4]
گذشته از اسقاط و ضعف سند روایت مجالست سکینه با شعرا، ضعف دیگری که برای این روایات برشمردهاند این است که این زمان، زمان حزن اهل بیت علیه السلام و عزاداری آنها برای سرور و سالار شهیدان علیه السلام بوده و در حالی که مدینه یکپارچه سیاهپوش این ماتم بوده چگونه ممکن است سکینه دختر امام حسین علیه السلام در مجالس بزم حاضر شده باشد و با دیگر شاعران بساط تغزل و اشعار عاشقانه گسترانده باشد و اصلاً آیا این کار از فردی چون سکینه که امام حسین علیه السلام درباره مقام معنویاش فرمود: «سکینه فغالب علیها الاستغراق مع الله؛ سکینه غرق در ذات الهی است»[5] پذیرفته هست؟
بعلاوه بسیاری از اشعاری را که به سکینه بنت الحسین علیه السلام نسبت داده شده متعلق به آن بانو نیست، بلکه این اشعار متعلق به سکینه بنت خالد بن مصعب زبیری است که ملاقاتها و اجتماعاتش با عمر بن ابیربیعه شاعر و مغازلاتش با او معروف و مشهور است. تشابه اسمی سکینه بنت الحسین علیه السلام با سکینه بنت خالد بن مصعب همسر عمر بن ابیربیعه و اختلاط گاه به عمد این دو اسامی موجب اختراع قصههای آن چنانی بوده است بسیاری دیگر از این اشعار و اجتماعات منسوب به سکینه دختر امام حسین علیه السلام هم، در حقیقت اشعار و اجتماعاتی است به سرپرستی عائشة بنت طلحة بن عبیدالله همسر مصعب بن زبیر که با عمر بن ابیربیعه به تغزل و اشعار شاعرانه اشتغال و اشتهار داشت. ابوالفرج نیز خود در کتابش به این امر اعتراف داشته است که «نظیر اجتماعی که به سکینه بنت الحسین علیه السلام منسوب گردیده به سرپرستی زنی اموی برپا شده است و من تا زمانی که زندهام اسمش را برای احدی باز نخواهم گفت.»[6] آری چنین مجالسی را باید از امثال زنانی چون عائشه دختر طلحة بن عبیدالله همسر مصعب بن زبیر و سُعدی بنت عبدالرحمن بن عوف و امالبنین بنت عبدالعزیز بن مروان همسر ولید بن عبدالملک و دیگر زنان اموی و مروانی که سیره و رفتارشان مجالست با شعرای عصر خود و معاشقه با آنان بوده است سراغ گرفت نه از اهل بیتی که این امور از ساحت مقدس آنان به دور است. [7]
ب: تعدد ازواج
از دیگر اتهاماتی که به سکینه بنت الحسین علیه السلام نسبت داده شده است ازدواجهای مکرر ایشان است و عجیبتر اینکه در میان این ازدواجها نام افرادی هم به چشم میخورد که سابقه عناد و دشمنی با او و اهل بیتش را داشته و از دشمنان درجه اول آنان و شیعیانشان محسوب میشدند. در روایات اهل سنت آمده که سکینه دختر امام حسین علیه السلام پس از واقعه تلخ عاشورا و بازگشت به مدینه با مصعب بن زبیر ازدواج کرد و برای او فرزندی به نام "فاطمه" به دنیا آورد و پس از کشته شدن مصعب با عبدالله بن عثمان بن عبدالله بن حکیم بن حزام بن خویلد ازدواج کرد و پسری بنام "عثمان" برای او به دنیا آورد پس از عبدالله سکینه با زید بن عمرو بن عثمان بن عفان و بعد با ابراهیم بن عبدالرحمان بن عوف ازدواج کرد اما به واسطه نامه هشام بن عبدالملک والی مدینه از او جدا شد و بعد با اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان ازدواج کرد و سپس دوباره با ابراهیم بن عبدالرحمن بن عوف ازدواج کرد. [8]
با توجه به اینکه بر اساس روایات شیعی، سکینه بعد از ازدواجش با عبدالله بن حسن علیه السلام تا زمان وفات با کسی ازدواج نکرده بود، بیتردید موضوع تعدد ازواج که برای سکینه نقل کردهاند اساءه ادب دیگری است که دشمنان برای تقرب بین آل علی علیه السلام و دشمنانشان به اهل بیت علیه السلام بسته و در راستای تلاش برای رفع عداوت تقلیدی بین آنها و بین مخالفان اهل بیت علیه السلام صورت گرفته است.[9]
بر روایات ازدواجهای مکرر سکینه بنت الحسین علیه السلام اشکالات بسیاری وارد است که از مهمترین آن میتوان به این دو مورد اشاره کرد:
اولاً: از طریق تاریخ نویسان شیعه نام هیچ همسر یا فرزندی برای این بانو به ثبت نرسیده است، هرچه هست روایاتی است که از طریق ابوالفرج اصفهانی و امثال او که از سر سپردگان بنیامیه و حاکمان جور بودهاند به ما رسیده است. آن بانویی که امام علیه السلام در توصیف او میفرمایند «و اما السکینه فغالب علیها الاستغراق مع الله فلا تصلح لرجل؛ سکینه غالباً غرق در ذات الهی است از این رو شایسته امور زناشویی نیست» چگونه ممکن است آن طور باشد که ابوالفرج میگوید.
ثانیاً: این ازدواجها و بخصوص ازدواج سکینه با مصعب بن زبیر به جهت دشمنی شدید آل زبیر با اهل بیت علیه السلام و عدم توافق آنان با هم، امری محال است و برخی مقتضیات دینی و اجتماعی نیز این ازدواج را منع میکند چگونه ممکن است سکینه با مصعبی ازدواج کند که با آل علی علیه السلام دشمنی شدید داشته است و شیعیان او را از دم شمشیر میگذرانده است.[10]
شخصیت علمی و معنوی سکینه
سکینه دختر امام حسین علیه السلام را از برترین، باهوشترین، و نیکوسرشتترین زنان عصر خویش دانستهاند.[11] او در فضل و کمال به اندازهای بود که به فرمودهی پدرش امام حسین علیه السلام غالباً غرق در ذات الهی بود.[12]
در کتب و مصادر روایی و رجالی از سکینه بنت الحسین علیه السلام به عنوان یکی از راویان و محدثان ثقه و مورد اطمینان یاد شده است.[13] او از راویان حدیث پدر بزرگوارش اباعبدالله الحسین علیه السلام به شمار آمده[14] و افرادی چون سلمی عمه یعلی[15] و فائد مدنی و سکینه دختر اسماعیل بن ابیخالد و سکینه دختر قاضی ابیذر نیز از جمله راویانی دانسته شدهاند که از او روایت نقل کردهاند.[16]
از ویژگیهای شخصیتی دیگر سکینه میتوان به تسلط او بر فنون و ادب اشاره کرد. سکینه در بلاغت و فصاحت نصیبی عظیم داشت. گرچه اهل بیت علیه السلام از شعر و امثال آن دوری جستهاند؛ اما به جهت حزن و اندوه و مصیبت یا به واسطه رسیدن به اجر و ثواب مصیبت امام حسین علیه السلام اشعاری را سرودهاند. سکینه دختر امام حسین علیه السلام دارای اشعار و قصاید بسیاری در رثای پدر است که از جمله این اشعار قصاید زیر است:
«لا تعذلیه فهم قاطع طرقه فغینه بدموع ذرف غدفه
ان الحسین غداة الطف یرشقه ریب المنون فما ان یخطی الحدقه
بکف شر عبادالله کلهم نسل البغایا و جیش المرق الفسقه
یا امة السوء هاتوا ما احتجاجکم غذا و جلکم بالسیف قد صفقه
کسی را سرزنش مکن که راهش را گم کرده است، زیرا از چشمانش اشک فراوان میبارد. در روز طف (عاشورا) تیری به سوی امام حسین علیه السلام پرتاب شد که خطا نمیرود و از حدقه چشم امام [سجاد علیه السلام] دور نمیشود. این کار به دست کسانی انجام شد که بدترین مردم و حرامزاده و خارج از دین و فاسق بودند. ای بدترین امت دلیلهایتان را در رستاخیز اقامه کنید شما برهانی ندارید زیرا همه شما او را با شمشیرتان زدید.»[17]
وفات سکینه
در چگونگی و محل وفات ایشان اختلاف شده است. اما بنا بر نقل بسیاری از منابع و مآخذ وفات ایشان در روز پنجم ربیع الاول[18] سال صد و هفده هجری[19] در زمان امارت خالد بن عبدالله بن حارث[20] و به نقلی خالد بن عبدالملک[21] در مدینه اتفاق افتاده است.[22] بنا بر نقل منابع اهل سنت، خالد بن عبدالله بر او نماز خواند و او را در قبرستان بقیع به خاک سپردند.[23]