24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : معجزه، اعجاز، قانون عليت، قانون سنخيت
نویسنده : محسن فتاحي اردكاني
معجزه در لغت از ریشه عجز به معنای ضعف و ناتوانی است[1] و در اصطلاح به معنای امر خارق العادهای است که به دنبال ادعای نبوت صورت میگیرد همراه با دعوت به تحدّی و مبارزه طلبی میباشد و دیگران قارد به انجام دادن آن کار نیستند.[2]
برخی اشکال کردهاند که اگر برای معجزه واقعیتی قائل شویم در واقع پذیرفتن معجزه به معنای نقض قانون علیّت است به این معنی که قانون علیّت به ما میگوید: هر معلولی که در عالم محقق میشود علت خاص و معینی دارد و هیچ پدیدهای وجود ندارد که علت آن غیر قابل شناخت باشد حال اگر کسی بپذیرد که بدون اسباب مادی پدیدهای تحقق یابد و مثلاً اراده خدا یا اراده پیغمبر علت یک پدیده مادی شود در واقع قانون علیت نقص شده است با پذیرفتن اعجاز نقص قانون سنخیّت هم یعنی نیاز هر معمول به علتی خاص و معین شده است که قانون سنخیت هم مثل قانون علیت یک قانون علیت مسلّم و قطعی است و با قبول معجزه به عنوان تحقق معلول از علتی که هم سنخ معلول نیست این نقص تحقق مییابد.
در پاسخ به این اشکال باید دانست که سنخیت بین علت و معلول در دو مورد و با دو ویژگی وجود دارد:
1- سنخیت بین علت موجد (ایجاد کننده) و معلول؛ به این معنی که فاعلی که معلول را ایجاد میکند باید واجد کمال معلول باشد و فاعلی که فاقد این کمال است نمیتواند معلولی ایجاد کند که آن کمال را داشته باشد در اینجا اگر متشکل بگوید: پذیرفتن معجزه با این سنخیت ناسازگار است سخنی ناصواب گفته است چرا که معجزه یا معلول بی واسطه خداست و یا معلول با واسطه او و در هر دو صورت فاعل حقیقی و پدید آورنده معجزه خدا است و سنخیت بین خدا و معلولش محفوظ است یعنی خدا کمالات این معلول را دارد.
2- سنخیت بین علت مادی و معلول در امور طبیعی؛ منظور از علت یا فاعل، خالق و موجد نیست بلکه بمعنی خاص دیگری است چرا که علت طبیعی چیزی را ایجاد نمیکند آنچه در طبیعت رخ میدهدتبدیل و تبدّل است نه خلق و ایجاد اصطلاحاً به فاعلهای طبیعی معدّ میگویند نه موجد، البته باز در اینجا بین فاعل معدّ و معلول سنخیت همت یعنی هر چیزی معد دیگری نمیشود مثلاً برای روشن کردن کبریت نمیتوان آن را روی یخ یا برف گذاشت بلکه باید با یک شیء حرارتی تماس بگیرد بنابراین علتهای مادی معدّ هستند و هر پدیده مادی علل معدّه خاصی دارد و خدای متعال موجد است علتهای مادی را با تجربه میتوان شناخت یعنی اینکه چه علل معدهای لازم هست تا به فلان معلول دست پیدا کنیم ولی مات نمیتوانیم با تجربه ثابت کنیم که یک پدیده مادی علت مجرد و غیرمادی ندارد ممکن است در پیدایش یک پدیده عللی دخالت کند که مجرد هستند و قابل تجربه نمیباشند مثلاً اراده پیامبر در یک چیز اثری بگذارد که، نمیتوانیم چگونگی آن تأثیر را بفهمیم با توجه به مطالب گفته شده اگر نفس پیامبر رابطهای خاص با خدا برقرار کند یا اینکه خود خدا به پیامبر اذن دهد که این رابطه یا اذن علت پیدایش پدیدهای شود و جانشین علل مادی گردد آن پدیده به وجود میآید بنابراین تحقق اعجاز به معنی نفی قانون علیت یا قانون سنخیت نیست بلکه به معنی اثبات نوعی علیت ماوراء طبیعی و متافیزیکی است که قابل شناخت علمی نیست[3] نبودن علت مادی متعارف و شایع برای معجزه انکار قانون علیّت ونفی علت از اساس نیست آنچه در مورد معجزه نفی میشود علل مادی متعارفی است که انسان همیشه در زندگی با آن روبرو بوده است و نفی کردن علت مادی از معجزه به معنای نفی مطلق علت از معجزه نیست[4] علامه طباطبایی در این رابطه میفرماید: جمله آخر آیه «وَ مَنْ یَتَقِ اللهَ یَجْعَل لَهُ مُخرَجاً وَ یَرزُقُه مِنْ حَیْثُ لا یَحتَسِبْ وَ مَنْ یَتَوَکّل عَلی الله فَهُوَ حَسْبُه انَّ اللهَ بالِغ أمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدراً» (طلاق/ 3) «هر کس خدا ترس شود خدا راه را بر او میگشاید و از آنجایی که گمان نبرد به او روزی عطا کند و هر کس بر خدا توکل کند خداوند او را کفایت میکند همانا خداوند رساننده امرش همت و بر هر چیز قدر و اندازهای مقرّر داشته است.»
یعنی جمله «قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدرا» که مطالب، قبل خود را تعلیل میکند و میفهماند که به چه جهت (خدا به کارهای متوکلین و متقین میرسد؟) دلالت دارد بر اینکه در مورد معجزه نیز خداوند پای اسباب و علل را به میان میآورد چون به طور عموم فرموده خدا برای هر چیزی که تصوّر کنی حدّی و اندازهای و مسیری معین کرده است[5]
علت به وجود آمدن معجزه چیست؟
1- برخی احتمال دادهاند که خود خداوند بدون واسطه هیچ گونه علت و سببی علت معجزه باشد این احتمال اگر چه به خاطر عموم قدرت خداوند بر هر چیزی ممکن است ولی بر خلاف سنن الهی است که خداوند خود آن را در عالم جاری ساخته که بر اساس آن هر چیزی دارای سبب و علتی است
2- برخی احتمال دادهاند علت معجزه یک علت مادی غیرمتعارف است که فقط انبیاء به واسطه اتصال آنها به عالم غیب از آن آگاه میباشند همانطوری که ممکن است برای یک شیء دو علت باشد که نسبت به یکی از آندو مردم اطلاعی نداشته باشند و فقط عدّه معدودی از آن آگاهی داشته باشند.
3- اینکه معجزه به فعل ملائکه زمانی که نبی میخواهد نبوت خود را به واسطه معجزه اثبات کند تحقق پیدا میکند
4- برخی از فلاسفه و محققین احتمال دادهاند که علت معجزه همان نفس و روح شخص نبی است انسان هر چه قدر که توجه به نفس و باطن داشته باشد و از ظواهر مادّی دوری کند قادر به کارهایی میشود که از عهده دیگران خارج است همانطوری که نفس انسان سیطره بر اعضاء بدن دارد میتواند بر موجودات عالم خارج سیطره داشته باشد همانگونه که مرتاضها کارهای خارق العادهای انجام میدهند که از عهده بسیاری از انسانها ساخته نیست به طوری که مثلاً اجسام بسیار سنگینی را صرفاً به یک اراده بلند میکنند وقتی که یک انسان معمولی با کمی ریاضت میتواند چنین کارهایی انجام دهد به طور قطع انسان کامل و پاکی که تحت عنایت خداوند بوده است و به درجات عالی انسانی رسیده است میتواند به اذن خدا دست به معجزه بزند خداوند در قرآن میفرماید: «ما کان لرسولٍ أنْ یَأتِیَ بآیة الّا بأذن الله» «نیست برای هیچ رسول و پیامبری جز اینکه از طرف خدا معجزه و آیتی بیاورد» (غافر/ 78) که آیه معجزه را به نفس پیامبر نسبت داده است.[6]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان