دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

پیتر برگر Peter Ludwig Berger

No image
پیتر برگر Peter Ludwig Berger

كلمات كليدي : پيتر برگر، جامعه شناسي معرفت، مشروعيت، عرفي شدن، كثرت گرايي

نویسنده : ابوذر رحيمي

پیتر لودویک برگر در سال 1929 در وین پایتخت اتریش متولد شد. در سال 1946، به همراه خانواده به امریکا مهاجرت کرده و در نیویورک اقامت گزید. برگر در نیویورک برای ادامه تحصیل به دانشگاه واگنر وارد شد و در سال 1949 در مقطع کارشناسی از آنجا فارغ‌التحصیل گردید،[1] سپس به مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی وارد شد. برگر در سال 1954 مدرک دکترای خود را از دانشکده تحقیقات اجتماعی گرفت. وی از سال 1956 تا 1958 استادیار دانشگاه نورث کارولینا در ایالات متحده آمریکا و از سال 1958 تا 1963 استاد مدرسه الهیاتی هارتفود بود. در سال‌های بعد، در دانشکده تحقیقات اجتماعی راتجر و دانشگاه بوستون در کسوت استادی به تدریس پرداخت. برگر از سوی چند دانشگاه از جمله دانشگاه ژنو و مونیخ، دکترای افتخاری کسب کرد. برگر از سال 1981 استاد جامعه‌شناسی و الهیات دانشگاه بوستون شد و از سال 1985 به این سو، در همان دانشگاه، مدیریت دانشکده مطالعات فرهنگ اقتصادی را برعهده دارد.[2]

زمینه فکری

عمده‌ترین تأثیرگذاران بر اندیشه برگر عبارت‌ا‌ند از:

برگر نگاه دیالکتیک به رابطه فرد و جامعه را از کارل مارکس گرفته است. همچنین در تبیین نقش دین در از خود بیگانه ساختن انسان نیز تحت تأثیر مارکس قرار داشته است.

نگاه برگر به جهان و معناداری آن و نقش دین در نظم اجتماعی، نقش دین در عرفی‌شدن، نگاه او به مدرنیته تحت تأثیر اندیشه‌های ماکس وبر قرار داشته است.[3]

برگر تأکید بر واقعیت زندگی روزمره و جهان عقل سلیم، آگاهی نیت‌مند، واقعیت‌های چندبعدی، میان ذهنیت و استفاده از روش پدیدارشناختی را متأثر از نظریات ادموند هوسرل و آلفرد شوتس بوده است.[4]

برگر همچنین از دورکیم (واقعیت اجتماعی)، جورج هربرت مید (روان‌شناسی اجتماعی) و شلایر ماخر (پدیدارشناسی در خصوص دین) متأثر بوده است.[5]

آثار برگر

1- ساخت اجتماعی واقعیت (1967)؛ این کتاب تألیف پیتربرگر و توماس لاکمن است. برگر و لاکمن در این کتاب تلاش کردند تا علایق جامعه‌شناسی پدیده‌شناختی را به ساختارها و نهادهای اجتماعی گسترش دهند.[6] آن‌ها دیدگاه جامعه‌شناسی معرفت را در این کتاب ارائه کردند.

2- ذهن بی‌خانمان (1973)؛ این کتاب تألیف پیتر برگر، بریجیت برگر و هانسفرد کلنر است. مضمون کتاب مطالعه درباره نوگرایی و نوسازی و تأثیرات نهادهای مدرن بر آگاهی مدرن، به‌ویژه در جوامع جهان سومی است. همچنین، در این کتاب پیامدهای واکنشی در قبال فرایندهای نوگرایی و نوسازی، در اشکال نوسازی‌زدایی و نوسازی‌ستیزی مورد بررسی قرار گرفته است. به‌عبارتی واکنش‌های ناشی از ناخشنودی‌های زاییده نوگرایی و نوسازی و عوارض ناشی از آن در زندگی فردی به صورت‌های بی‌هنجاری، بیگانگی از خویشتن را بررسی کرده است.[7]

3- بررسی جامعه‌شناختی نظریه عرفی‌شدن (1967)؛ اولین اثری است که برگر به‌صورت جدی درباره نظریه عرفی‌شدن ارائه کرده است. برگر در این مقاله عرفی‌شدن را از منظر جامعه‌شناختی به‌ویژه جامعه‌شناسی معرفت مورد مطالعه قرار داده است. برگر بر این باور است که عرفی‌شدن پدیده‌ای چندعلیتی است و مهم‌ترین عامل آن تکثر‌گرایی است.

4- افول سکولاریسم (1999)؛ مجموعه سخنرانی‌هایی است که با هدف بررسی نقش دین در زندگی سیاسی ارائه شده و بعداً به‌صورت کتاب چاپ شده است. ازدیگر آثار وی می‌توان به مواجهه با مدرنیته (1979)، ستیز بر سرخانواده (1983)، انقلاب سرمایه‌داری (1987) اشاره کرد.[8]

جامعه‌شناسی معرفت

برگر و لاکمن، وظیفه جامعه‌شناسی معرفت را بررسی هر آنچه به‌عنوان معرفت و شناخت تلقی می‌شود، می‌دانند. جامعه‌شناسی معرفت باید بیش از هر چیز، معرفت متعارف را کانون بررسی‌های خود قرار دهد، نه عقاید را، زیرا این معرفت متعارف است که تار و پود معناهایی را تشکیل می‌دهد که بدون آن‌ها، هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند وجود داشته باشد. در نتیجه، جامعه‌شناسی معرفت باید به بررسی ساخت اجتماعی واقعیت بپردازد.[9]

فرض اصلی آن‌ها این است که آراء راجع به جامعه شامل مجموعه‌های عادی معرفتی (مانند ضرب‌المثل‌ها، کلیشه‌ها و توقعات دوجانبه)، همان جوهره و خمیرمایه جهان اجتماعی‌اند.[10]

بنابراین برگر و لاکمن با معرفتی که اساس زندگانی روزمره را شکل می‌دهد، سروکار دارند؛ یعنی همان معرفت عمومی یا متعارف. معرفت متعارف هم دارای واقعیت ذهنی است و هم دارای واقعیت عینی. دارای واقعیت ذهنی است، که افراد مجموعه‌ای از باورها، توقعات، تعاریف، معانی و ارزش‌ها را مطابق با جهان‌بینی متعلق به خود می‌پذیرند. تحقق عینی این معرفت‌ها نیز با اجتماعی شدن آن‌ها حاصل می‌شود. بنابراین دارای نوعی عینیت است.[11] برگر و لاکمن به کمک این معرفت‌های عینی افراد جامعه را تیپ‌بندی می‌کنند. کسانی که دارای تیپ‌بندی متعارف مشترکی هستند، از لحاظ هستی اجتماعی نیز به‌نوعی مشترک‌اند. مقصود آن‌ها از تیپ‌بندی متعارف، ارزش‌گذاری‌های عمومی و متعارفی است که افراد در مورد اشخاص و موقعیت‌ها و رفتار متناسب با آن اشخاص و موقعیت‌ها انجام می‌دهند. به عقیده آن‌ها ساخت اجتماعی، حاصل جمع همه این تیپ‌بندی‌ها و الگوهای کنش متقابلی است که به‌وسیله این تیپ‌بندی‌ها نهادی شده است. نهاد اجتماعی را نیز مجموعه‌ای از تیب‌بندی‌های الگو شده و متقابل می‌دانند.[12]

نهادها نشانگر تاریخ‌مندی و کنتر‌ل هستند. نمونه‌سازی‌های متقابل کنش‌ها در جریان تاریخ مشترکی ساخته می‌شوند. نهادها همواره دارای تاریخ و محصول تاریخ‌اند. نهادها همچنین از طریق فراهم‌کردن الگوهای از پیش تعریف‌شده کنش، کنش انسانی را کنتر‌ل می‌کنند.[13]

برگر و لاکمن نهادهای اجتماعی یک جامعه را دارای همبستگی ذاتی و کارکردی ‌نمی‌دانند، بلکه همبستگی و یکپارچگی را ناشی از روشی که در واکنش به این نهادها وجود دارد، قلمداد می‌کنند. منطقی که به نهادهای اجتماعی، همبستگی می‌دهد، مشروعیت است.[14] اعطای اقتدار به نهادهای اجتماعی را صرفاً اراده انسانی صورت نمی‌دهد، بلکه مشیت الهی، قانون طبیعی و تقدیر تاریخی نیز در آن دخیل‌اند. دین، فلسفه، اسطوره و علم عمده‌ترین استراتژی‌های نمادین مشروعیت‌بخشی اجتماعی‌اند.[15]

به طور کلی، واقعیت اجتماعی از روابط متقابل و تعاریف مشترک میان افراد سرچشمه می‌گیرد. آگاهی ذهنی افراد از راه معانی مشترک و معیاربندی شده و در قالب شیوه‌های نهادی شده رفتار، عینیت پیدا می‌کند. این الگوهای نهادی شده رفتار، در داخل یک کل معنادار و از طریق قواعد مربوط به مشروعیت که چارچوبی منسجم به حیات فردی می‌دهد، هماهنگ می‌شود. همه جهان‌های نمادین و همه مشروعیت‌ها، فرآورده‌های انسانی هستند؛ یعنی وجود آن‌ها، در زندگی‌های محسوس افراد ریشه دارد و هیچ اعتبار تجربی و عینی جدا از این زندگانی‌ها ندارد.[16]

عرفی‌شدن

بخش مهمی از نظریات برگر در مورد دین و فرایند عرفی‌شدن می‌باشد. وی دین را عملی انسانی می‌داند که مهم‌ترین نقش آن، معنا بخشیدن به زندگی است و این کار را از طریق ساخته شدن کیهان مقدس و قرار دادن جامعه دست ساخته بشری در دل این کیهان انجام می‌دهد. زندگی هنگامی معنا پیدا می‌کند که عمل ساخته‌شدن کیهان مقدس با موفقیت صورت گیرد؛ در این صورت هیچ پدیده طبیعی و انسانی به‌صورت تصادفی روی نمی‌دهد؛ حتی پدیده‌هایی مانند مرگ برای انسان‌ها قابل توجیه است. بنابراین نقش دین توجیه‌گری است و توجیه‌گری، هم نیاز جوامع و هم نیاز افراد است. چنانچه نقش دین در توجیه‌گری کاهش یابد، عرفی‌شدن روی می‌دهد. عرفی‌شدن فرایندی است که از طریق آن بخش‌های جامعه و فرهنگ از سیطره نهادها و نمادهای دین آزاد می‌شوند. برگر هر نوع کاسته شدن از اهمیت دین در جامعه را مصداقی از عرفی‌شدن به‌شمار می‌آورد. وی عامل کاهش اهمیت دین را مدرنیته می‌داند، همه جوامع با اندکی جرح و تعدیل، مسیر جوامع غربی را طی می‌کنند و همه ادیان به سرنوشت دین مسیحی دچار خواهند شد؛ زیرا مدرنیته غیرقابل بازگشت است و عرفی‌شدن و مدرنیته لازم و ملزوم هم‌اند.[17]

تفکر برگر درباره دین و عرفی‌شدن پس از دهه 60 دچار تحولاتی شد. مهم‌ترین تعدیلی که از نظر خود برگر در نظریه‌اش ایجاد شده، این است که آنچه مدرنیته با خود همراه می‌آورد عرفی‌شدن نیست بلکه، کثرت‌گرایی است. منظور برگر از کثرت‌گرایی همزیستی مدنی گروه‌های نژادی، قومی و دینی با تعاملات اجتماعی میان آن‌ها در یک جامعه واحد است. به نظر او افول فرایند عرفی‌شدن پیامدهایی دارد: افول نظریه ‌عرفی‌شدن به‌معنای باقی ماندن دین به‌عنوان نیروی موثر در صحنه است، نوسازی و عقلانیت همراه آن، لزوماً به ‌زایل شدن نهادها و احساسات دینی منجر نخواهد شد، در جامعه مدرن به نهادهای مذهبی به‌عنوان عرضه کننده محصولات مذهبی نگریسته می‌شود؛ محصولاتی که به خودی خود غایت نیستند، بلکه عرضه می‌شوند تا توسط متقاضیان خریداری شوند؛ در نتیجه جلب رضایت خریداران شرط ضروری برای موفقیت نهادهای مذهبی عرضه کننده محصولات مذهبی است.[18] به‌عبارتی در تغییر دیدگاه برگر در مورد عرفی‌شدن وی اذعان دارد که مدرنیته ضرورتاً به عرفی‌شدن نمی‌انجامد. در دنیای مدرن شیوه دینداری تغییر کرده است؛ و باورهای دینی بر قطعیت و جزم سابق نیستند و پدیده عرفی‌شدن پدیده‌ای جهان‌شمول نیست.[19] البته برگر دو استثنا برای افول نظریه عرفی‌شدن ارائه کرده است: استثنای اروپا و استثنای روشنفکران.

به نظر برگر نظریه عرفی‌شدن در اروپای غربی مصداق دارد. هم‌زمان با مدرنیته تغییرات بسیاری هم در سطح اعتقادات و هم در سطح مراسم و مناسک مرتبط با کلیسا، نظیر حضور در مراسم دعا، تبعیت از فرامین کلیسا در زمینه رفتار فردی (غریزه جنسی، زاد و ولد و ازدواج) و تربیت کشیش، به وجود آمده است.[20]

منظور برگر از روشنفکران کسانی هستند که از نوعی آموزش عالی کاملاً سکولار، به سبک غرب، به‌ویژه در ادبیات، علوم تجربی، علوم انسانی و علوم‌اجتماعی بهره‌مند هستند. این خرده‌فرهنگ، در واقع عمده‌ترین حامل ارزش‌ها و اعتقادات پیشرو و روشنگر می‌باشند، پیروان این خرده‌فرهنگ جهانی از نفوذ فراوانی برخوردارند و بر نهادهایی که تعریف رسمی پدیده‌هایی نظیر نظام آموزشی، وسایل ارتباط جمعی، و حدود نظام حقوقی را ارائه می‌دهند، احاطه دارند.[21]

ارزیابی

برگر و لاکمن چیزی بیش از یک جامعه‌شناسی ذهنی را وعده داده بودند و مدعی بودند که می‌خواهند نظریه‌های مید و وبر را در مورد ساختارهای اجتماعی تلفیق کنند، ولی در عمل چنین کاری را انجام ندادند. همچنین آن‌ها در عبارت اساسی‌شان متعهد شده بودند که جامعه یک محصول انسانی است؛ جامعه یک واقعیت عینی است؛ انسان یک محصول اجتماعی است. اما در عمل نتوانستند هرگونه برداشتی از جامعه به‌عنوان یک واقعیت عینی را به‌دست بدهند.[22]

مقاله

نویسنده ابوذر رحيمي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS