كلمات كليدي : رشد داخلي، جدول زماني رشد، هنجاريابي، نيمرخ رفتار، روان شناسي رشد
نویسنده : ابوذر كريميان
آرنولد گزل(A. Gesell) یکی از مشهورترین روانشناسان آمریکایی است که سالها رییس کلینیک رشد کودک دانشکده پزشکی دانشگاه ییل در آمریکا بوده است. گزل جزء گروه روانشناسانی است که معتقد به مکتب رشد داخلی هستند.[1]
او در آمریکا بزرگ شده و در شرح حالی که از خود نوشته، توضیح داده است که چگونه رشد و نمو او تحت تاثیر وجود تپهها، درهها و آب و هوای نسبتا متغیر دارای فصول جدا و متعددی قرار گرفته که به طرزی خاص بسیار خوشایند و جالب توجه بوده و به پاس تغییر مکرر و متوالی، مورد تاکید قرار گرفته است.[2]
گزل تحت تاثیر این طبیعت، آب و هوا و فصلهای متغیر محل زندگیاش و زیباییهایی که او در فرآیندهای رشد دیده، از زبانی مشابه زبان طبیعت در "تبیین فرآیند رشد" استفاده کرده است.[3]
گزل به عنوان یکی از مشهورترین روانشناسان آمریکا و پیشگام مکتب رشد داخلی، عقیدهاش بر این پایه بود که «رشد داخلی، یعنی تغییرات ساختی که تابع خصوصیات کروموزومی سلول بارورشده هستند و البته محیط نیز سهمی اساسی در این تغییرات دارد». گزل قلمرو مطالعات خود را رشد کودک از حد زندگی جنینی تا نوجوانی با تاکید بر دوره شیرخوارگی قرار داد. او براساس این بازخورد علمی در سال 1911 کلینیک رشد کودک دانشگاه ییل را در نیوهیون تاسیس کرد و تا سال 1948 که بازنشسته شد همچنان ریاست آن را بر عهده داشت.[4] گزل را به عنوان پدر روانشناسی کودک میشناسند. او در زمینه روانشناسی کودک، متجاوز از 15 جلد کتاب نوشت و این رشته از روانشناسی را به درستی به مردم عادی و به خانوادهها معرفی کرد.[5]
روشهای پژوهشی او، در عین سادگی، بکر و ابتکاری بود. او به گونهای دقیق رفتار کودکان را مورد مشاهده قرار میداد و این کار را به کمک دستگاه فیلمبرداری، دوربینها و آینههای یکطرفه انجام میداد. نتایج پژوهشهای گزل، جزئیات بسیاری از جنبههای رشد رفتاری و رشد حرکتی کودک را روشن ساخت و نشان داد کودکان در سنین مختلف عمر از چه مراحلی عبور میکنند. او همچنین پزشک کودکان نیز بود و به همین دلیل بر رشد جسمانی و تحولات جنبشی و حرکتی نوزادان و کودکان تاکید عمدهای داشت. او روند رشد کودکان را ناشی از قوانین طبیعت میدانست و به باور او تمامی جنبههای رشد(اعم از جسمانی، روانی، شناختی و اجتماعی) به گونهای هماهنگ و سازمانیافته پیش میروند و نظام عصبی کودک همراه با تکامل دستگاه عصبی وی، در جریان این رشد دخالت تام دارند. گزل رشد را تابع یک جدول زمانی میدانست و معتقد بود که مراحل رشد، از پیش مشخص شدهاند و به گونهای متوالی، نظامدار و سازمانیافته به پیش خواهند رفت. اندیشههای گزل موجب پیدایش نهضت هنجاریابی در روند رشد گردید. یافتن هنجار، جهت هر مقطع سنی و برای ابعاد گوناگون رشد حرکتی و رفتاری از خدمات ارزنده گزل در دهه 40 -1930 به شمار میرود.[6]
از جمله کارهای گزل این بود که یکی از نخستین تستهای هوش کودک را گسترش داد. همچنین "برنامهها و جداول رشد" گزل در سراسر دنیا جهت ارزیابی رفتار کودک شیرخوار و به عنوان نقطه شروعی در سایر آزمایشات شیرخواران مورد استفاده قرار گرفته است.[7]
ملاحظات روششناختی و پردازش دادهها در نظام گزل
- بررسی دوقلوهای یکسان به منظور وارسی تاثیر تمرین و استفاده از مطالعات مقایسهای حیوان و انسان، زیربنای تبیین کلی یافتههای گزل را تشکیل میدهند و از ابعاد روششناسی نظام او محسوب میشوند.
- روش گردآوری دادهها که بر پایه مشاهدات مستقیم، مکرر و در آغاز محض، سپس با ضبط و تحلیل سینمایی تطورها و تغییرها همراه میشوند.
- کاربرد تست و مصاحبه نیز به عنوان مشاهده برانگیخته مورد توجه قرار گرفتهاند.[8]
گزل طی انجام مطالعات خود درباره رشد و تکامل کودکان وسیله معروف خود را به نام شیشه یا آینه یکطرفه ابداع کرد. ابزاری که در به عینیت در آوردن مطالعاتش بسیار مفید بود و او نیز طرز استفاده از آن را برای کلیه دانشجویان خود نشان میداد. او نیز به اختراع دیگری دست زد و نام آن را اتاق کروی شکل یا عدسی متحرک نامید که از صحنه آزمایشات فیلمبرداری میکند. گزل توسط تکرار مشاهده این نوع فیلمها و آزمایشات، هنجارهای تحول رفتار را بهویژه در دوران شیرخوارگی گسترش داد. در واقع گزل پردازش دادهها و شکلگیری یافتههای خود را براساس ده مولفه تدارک دیده است که منظومههای مختلف و نیمرخ رفتار هر فرد را ترسیم میکند. مولفههایی که او خاطرنشان میسازد عبارتند از:[9]
1. زمینه حرکتی در وهله اول حایز اهمیت است و گزل مشخصات حرکتی را در نیمرخ رفتار منعکس میکند.
2. بهداشت بدنی که چگونه در جریان تحول تامین میشود و از خطوط اصلی نیمرخ رفتار است.
3. جلوهها یا تظاهرات هیجانی که در کودک در جریان تحول بروز میکنند تحت چه شکل و شرایطی هستند.
4. مسایل مربوط به ترس و خواب دیدنها که شاید در ماههای اول حایز اهمیت نباشد اما در دوره بین سه تا 7 - 6 سالگی بینهایت اهمیت دارد.
5. مساله من و جنس نیز در نیمرخ رفتار نشان داده شده است.
6. از بدو تولد تا پایان نوجوانی به چه ترتیب حضور افراد برای کودک اهمیت دارد و با آنها رابطه برقرار کند.
7. بازیها و وقتگذرانیها که در سنین بالاتر شکل فعالیت را به معنای کلی کلمه به خود میگیرد.
8. زندگی آموزشگاهی که از سه سالگی به بعد در شرایط نگهداری کودک به وسیله افراد دیگر و در شرایط کودکستان و مدرسه اهمیت مییابد.
9. تحول حسن اخلاقی کودک نیز در نیمرخ رفتار مورد توجه است.
10. سطحی از آگاهی یا تصویر یا دیدی که کودک نسبت به جهانی که در آن قرار گرفته دارد.[10]
مفهوم رشد داخلی
براساس آنچه گزل درباره مفهوم رشد داخلی خاطرنشان میسازد، رشد داخلی عبارت است از فعالیت درونی که مراحل پیدرپی تحول کودک را تایید میکند و تابع تعامل ارگانیزم و محیط درونی است، در حالی که رشد بدنی تعامل ارگانیزم و محیطهای درونی و بیرونی را تعیین میکند. در واقع رشد داخلی مقدم بر تحول آدمی و یکی از عوامل سازنده آن است. بنابراین رشد بدنی به عنوان یکی از ابعاد مهم ارگانیزم، تابع رشد داخلی است.
گزل رشد را چنین توصیف مینماید: رشد عبارت است از عناصر ذاتی تعامل که پدیدآییهای شکلی و تغییرپذیریهای دورههای زندگی را مشخص مینماید. گزل به این حقیقت معتقد بود که باید محیطی وجود داشته باشد تا یک ارگانیزم بتواند در آن تحول یابد و همچنین کودک در بین خانواده و فرهنگ محیط تکامل مییابد ولی او معتقد بود که استعداد و توانمندیهای ذاتی بلوغ، رشد و تحول که در وجود کودک نهفته است در ترکیببندی ذهن و تحول وی بسیار موثر است.[11]