دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

قضاوت بالینی Clinical judgment

No image
قضاوت بالینی Clinical judgment

كلمات كليدي : تست، تفسير، تشخيص، قضاوت، روان شناسي باليني

نویسنده : الهام السادات برقعي

روان‌شناسی در کوششی که برای رسیدن به یک منزلت علمی به عمل آورده، درصدد برآمده است تا یک روش شفاهی و ابزارهایی برای خود فراهم آورد تا بتواند به گردآوری مشاهداتی دست یابد که تا حد امکان از تأثیر ویژگی‌های شخصی مشاهده‌گر مستقل باشند. گسترش تست‌ها که به منزله ابزارهای مشاهده‌ای در نظر گرفته شده‌اند، همواره توسط اشخاص مختلف به یک نحو به‌کار می‌روند و به همان نتایج منتهی می‌گردند، این امر در حکم تلاش برای دست یافتن به عینیت بوده است. از نظر روان‌شناسان بالینی، بازنگری کم و بیش آشکار این موضع‌های عینی‌نگر است که در حدود وسیعی مشکلات کنونی را به وجود آورده است. در واقع آیا ممکن است بپذیریم که یک تست، ابزاری است کاملا تغییرناپذیر و برحسب روان‌شناسی که آن را به‌کار می‌بندد و فردی که با آن مورد آزمایش قرار می‌گیرد تغییر نمی‌یابد؟ در مورد تستی که ساخت و طراز ساختمان آن به وضوح هدف آن را آشکار می‌سازند، روان‌شناس بالینی مجبور است درباره معنای نتایجی که از یک فرد به دست آورده است، خود را مورد سؤال قرار دهد. او باید قبول کند که چندین معنا امکان‌پذیرند و سعی کند از بین آن‌ها معنایی را که مناسب‌تر است عینا انتخاب کند. اگر این امر در مورد تست‌هایی که هدف آن‌ها کاملا روشن است اجتناب‌ناپذیر باشد، همین امر در تست‌هایی که ساختمان آن‌ها بیشتر مبتنی بر برداشت عملی است و تعدادشان بسیار زیاد است، نیز اجتناب‌ناپذیر است. به طور کلی ممکن است یک نتیجه فردی دارای معنای بارزی باشد، اما این احتمال نیز هست که چندین معنا بر معنای نخستین افزوده گردند.

برای اکتشاف شخصیت، از روش‌های نسبتا زیادی استفاده می‌شود که بدون شک معدودی از آن‌ها این شایستگی را دارند که بتوان نام تست بر آن‌ها نهاد، البته اگر اصطلاح تست متضمن استفاده از روش‌های دقیق کمی در ساختن و وارسی مشخصات سنجشی و هنجارگزینی باشد. مشهورترین و شاید رایج‌ترین آزمون‌های روانی که به فرایند قضاوت و تشخیص، ساخت بیشتری می‌دهند عبارتند از:

پرسش‌نامه‌های شخصیتی مبتنی بر خودسنجی

آزمون‌های شخصیتی و فرافکن

آزمون‌های هوش.[1]

اولین شاخص یک وسیله ارزیابی خوب(خواه این وسیله مصاحبه ساخت‌دار یا بی‌ساخت باشد، آزمون عینی یا فرافکن باشد یا شیوه ارزیابی رفتاری) پایایی آن است. پایایی یعنی اینکه آیا دو اجرا‌کننده ماهر یافته‌های یکسانی را به دست می‌آورند؟ و به شرط آنکه هیچ چیز تغییر نکرده باشد، آیا برداشت‌های آزمون که در یک زمان به دست آمده‌اند با برداشت‌هایی که بعدا اکتساب شده‌اند، مشابهند؟

تشخیص، یک جنبه مهم در آسیب‌شناسی روانی بوده و فرایندی طولانی و پیچیده است. متخصصان باید بتوانند درباره انواع بیمارانی که مورد بررسی و درمان قرار می‌دهند، با یکدیگر حرف بزنند. گذشته از این یافتن علت‌ها و اتخاذ بهترین شیوه درمان اختلال، ابتدا باید آن را به درستی طبقه‌بندی کرد.

پنج اصل مهم برای تشخیص دادن وجود دارد که عبارتند از:

1. تشخیص، شکل کوتاه‌تر ارتباط است.

2. چیزی را در مورد درمان می‌گوید.

3. ممکن است سبب‌شناسی را برساند.

4. به بررسی‌های علمی کمک می‌کند.

5. به کسانی که شخص ثالث هزینه‌های خدمات آن‌ها را می‌پردازد، امکان پرداخت این خدمات را می‌دهد.[2]

بررسی‌های مربوط به فرهنگ در آسیب روانی و سنجش آن در سال‌های اخیر رو به فزونی گذاشته است. همچنین باید توجه داشت که پایایی و اعتبار روش‌های مختلف سنجش روانی، زیر سؤال قرار دارد. زیرا محتوا و روش‌های نمره‌گذاری آن مخصوص فرهنگ آمریکایی‌های سفیدپوست اروپایی‌تبار است و بنابراین ارزیابی دقیقی از مردمان سایر فرهنگ‌ها به عمل نمی‌آورد.[3]

گروهی از روان‌شناسان عادت کرده‌اند نام بیماری خاصی را برچسب‌وار به فردی منسوب کنند. در بعضی مواقع، این نوع برچسب‌زدن‌ها ممکن است فوایدی داشته باشد، ولی اغلب درباره چگونگی پیدایش، تکامل و علل شدت و ضعف بیماری، به ما اطلاعات اصولی و اساسی نمی‌دهند، بلکه فقط علایم بیماری را مشخص می‌کنند. از این علایم می‌توان نوع بیماری فرد را تشخیص داد و او را با سایر بیمارانی که علایم مشابه او را دارند، در یک ردیف قرار داد. ممکن است در یک بیمارستان، فردی را با داشتن یک‌سری علایم مشخص، اسکیزوفرن تشخیص دهند، ولی در بیمارستان دیگر او را مبتلا به مرض هیستری بدانند.[4]

روان‌شناسان بالینی دنبال سبب‌شناسی یا کشف علل مشکلات روانی و کمک به بیماران هستند. مشکلات روانی را به شیوه‌های مختلف می‌توان مفهوم‌بندی کرد(مثلا، رفتاری، تجربی و روان‌پویشی).

متخصصان بالینی از لحاظ تفسیر دارای سه رویکرد متفاوت هستند که عبارتند از:

1. رویکرد رفتاری: از استنباط حالات خودداری می‌کنند و بر رفتار بیمار متمرکز می‌شوند. متخصصان بالینی رفتارگرا معمولا بر اساس مشاهدات شخصی خودشان یا گزارش‌های مستقیم بیماران و سایر مشاهده‌کنندگان، داده‌ها را جمع‌آوری می‌کنند.

2. رویکرد تجربی: گروه دوم متخصصان بالینی به تجربی بودن و عینی‌نگری خویش می‌بالند. این متخصصان بالینی برای پیش‌بینی اساس ملاک‌های نسبتا اختصاصی، از آزمون‌های عینی استفاده می‌کنند.

3. رویکرد روان‌پویشی: این رویکرد سابقه طولانی در روان‌شناسی بالینی دارد، اگرچه متخصصان بالینی فعلی غالبا به رویکرد عینی‌تر رفتاری یا روان‌سنجی گرایش دارند. رویکردهای روان‌پویشی در پی تشخیص حالات یا تعیین‌کننده‌های درونی هستند. داده‌های حاصل از آزمون فرافکن، مصاحبه‌های بالینی بدون‌ساخت و دیگر منابع، علامت یک حالت زیربنایی در نظر گرفته می‌شوند. در این رویکرد تصویری کلی یا بسیار برداشت‌گرایانه از بیمار ترسیم می‌شود. تعداد تفسیر‌هایی که از یک رشته مشاهدات، مصاحبه‌ها یا آزمون‌ها می‌توان کرد، حیرت‌آور و مبهوت‌کننده است. متخصصان بالینی با اتخاذ یک دیدگاه نظری خاص می‌توانند بر اساس هماهنگی تفسیرها و استنباط‌ها با نظریه مورد نظر و اینکه تا چه حد فرضیه‌های جدیدی تولید می‌کنند، به ارزیابی این تفسیرها و استنباط‌ها بپردازند.

شیوه‌های نگرش به اطلاعات حاصل از بیمار

1. می‌توانیم آن‌ها را نمونه در نظر بگیریم؛ یعنی مشاهدات، نمرات آزمون‌ها، پاسخ‌های آزمون‌ها یا دیگر داده‌ها را نمونه‌ای از مجموعه گسترده‌ای از اطلاعات قابل استحصال در بیرون از اتاق مشاوره در نظر بگیریم. برای مثال، وقتی بیمار در مقیاس حافظه وکسلر، عملکرد ضعیفی دارد آن را نمونه‌ای از رفتار کلی وی بدانیم.

2. دومین نگرش در خصوص تفسیر اطلاعات حاصل از بیمار این است که آن‌ها را علامت یک حالت یا عامل و شرایط زیربنایی در نظر بگیریم.

3. در دیدگاه سوم مربوط به داده‌های حاصل از بیمار گفته می‌شود که این داده‌ها با چیزهای دیگری همبستگی دارند. وقتی رفتار مضطرب، افت عاطفی یا عدم توانایی تمرکز در بیمار افسرده دیده می‌شود، متخصص بالینی پیش‌بینی می‌کند که وی در زمینه فعالیت جنسی، روابط اجتماعی، تمایل به کار و غیره هم مشکل دارد.[5]

تفسیر در سطح شخصیت‌ دارای دو هدف است:

1. انسجام: تجسس یک انسجام قابل فهم بین داده‌های مختلف مربوط به یک فرد.

2. اختصاص: ترسیم آنچه در این فرد به منزله تقلیل‌ناپذیر به هیچ چیز دیگر متجلی نمی‌شود، یعنی جنبه خاص فرد.

بر اساس شیوه اول می‌توان به گردآوری مشاهدات به صورت کورکورانه پرداخت. روان‌شناس بالینی یک آزمون یا مجموعه‌ای از آزمون‌ها را به طور علی‌السویه، که به نظر او شرط لازم این عینیت است، به‌کار می‌بندد و تمام مدتی که کودک را مورد مشاهده قرار می‌دهد از سؤال درباره معنای مشاهدات و نتایجی که به دست می‌آورد اجتناب می‌کند. هنگامی که آزمایش پایان یافت این نتایج را گردآوری کرده و درصدد جستجوی انسجام برمی‌آید. محدودیت بزرگ این شیوه این است که با تفسیر نتایج پس از فراهم آمدن آن‌ها فقط به یک تفسیر کاملا صوری که هیچ چیز ضامن اعتبار آن نیست، دست می‌یابیم.

بر اساس شیوه دوم به‌تدریج که اطلاعات به دست آمده(مشاهدات مستقیم، نتایج تست‌ها، داده‌های مصاحبه، تماس با والدین، داده‌های تاریخچه، سوابق فردی و...) در یک ساخت قابل فهم بنا می‌گردند، این ساخت بیش از پیش جنبه فردی و اختصاصی می‌یابد. از این طریق آزمودنی را می‌توان بیش از پیش از جنبه خاص وی نگریست.[6]

مقاله

نویسنده الهام السادات برقعي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اضطراب و راه درمان آن

اضطراب و راه درمان آن

اضطراب حالتي است که شخص سکونت و آرامش خود را از دست مي‌دهد و به تلاطم مي‌افتد.
اضطراب Anxiety

اضطراب Anxiety

اضطراب، نوعی احساس کلی در این باره است که امکان دارد اتفاق خطرناکی روی دهد، ولی فرد مطمئن نیست که چه اتفاقی، در کجا و چه موقع قرار است روی دهد.
Powered by TayaCMS