دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تعریف و ضرورت شناسایی استعدادهای کودکان تیزهوش

No image
تعریف و ضرورت شناسایی استعدادهای کودکان تیزهوش

كلمات كليدي : كودكان تيزهوش، هوشبهر، گروه همگن، ظرفيت بالقوه، كودكان استثنايي، علوم تربيتي

نویسنده : مرضيه جوزي

در این مقاله، با اشاره به تعاریف مختلف از کودک تیزهوش و معیارهای سرآمد بودن، به دلایل ضرورت شناختن استعدادهای کودکان تیزهوش و پرورش این استعدادها می‌پردازیم.

واژه باهوش، در نزد اشخاص مختلف، همراه با معانی و مفاهیم گوناگونی است. در واقع هیچ اتفاق نظر کاملی در تعریف کودک تیزهوش وجود ندارد و این بیشتر به خاطر تنوع استعدادها و جنبه‌های مختلف هوش انسان می‌باشد.[1]

اولین شرطی که برای تیزهوشی در نظر گرفته شده است، هوشبهر بیش از 130 است. در کنار چنین هوشبهری، آفرینندگی و توانایی فرد در استدلال و همچنین ابتکار او در انجام کارها را باید مدنظر داشت. پیشرسی استعداد و تمایل به رقابت با کودکان بزرگتر از خود، نیز از جمله شاخص‌هایی است که در کودکان تیزهوش دیده می‌شود.[2]

در تعریف کودک تیزهوش باید به این نکته مهم اشاره کرد که، کودک تیزهوش اول، یک کودک است و بعد کودکی تیزهوش. تیزهوشی، جوانب متعددی داشته و تحت شرایط و مقتضیات معین، جلوه‌های مشخصی از آن نمودار می‌گردد. بین کودکان تیزهوش تفاوت‌های مشهودی در زمینه‌های مختلف وجود دارد. به‌طوری که یک کودک ممکن است در یکسری از کارها برجسته بوده و کودک دیگری در کارهای کاملا متفاوتی؛ در حالی که هر دو کودک، سرآمد هستند اما در زمینه‌های مختلف.

گروهی از صاحبنظران، اصطلاح سرآمد را به گروهی اطلاق می‌کنند که قدرت فوق‌العاده‌ای در جنبه‌های وسیع و مختلف توانایی‌های ذهنی، داشته باشند.[3] یعنی برتری کودک در یکی دو زمینه را به معنی تیزهوشی نمی‌دانند و معتقدند تیزهوش، کسی است که تقریبا از نظر تمام جنبه‌های پیشرفت و نیز کسب مهارت‌ها از سن خود جلوتر است؛ چنین کودکی از هر لحاظ پیشرفته‌تر از کودکان دیگر است.[4] در حالی که گروهی دیگر را عقیده بر آن است که تیزهوش، کسی است که فقط در یکی از جنبه‌های ذهنی، شایستگی فوق‌العاده‌ای داشته باشد.

برخی از دانشمندان، تیزهوشی را در بالا بودن بهره هوشی(IQ) و یا در قدرت تفکر انتزاعی و درک معانی و بعضی دیگر آن را در سرعت و سهولت در یادگیری موسیقی، هنر و خلاقیت می‌دانند. وقتی ما برای توصیف تیزهوشی، اعمال برجسته و مفید را وارد می‌کنیم، مطلب کمی پیچیده و مبهم می‌شود. چون کودکان تیزهوشی هم وجود دارند که اعمالشان نشان‌دهنده تیزهوشی‌شان نیست و نمی‌توانند قدرتی را که دارند به علل روانی، عدم انگیزه‌ها و یا انگیزه‌های نادرست و دیگر عوامل محیطی نشان دهند و همچنین کودکان تیزهوشی داریم که استعدادشان را در کارهایی که پذیرفته نیست، به‌کار می‌برند ولی همه آنها هوشبهرشان یکی است و هوش فوق‌العاده دارند.[5] بنابراین می‌توان معیارهای سرآمدی را این‌گونه بیان کرد:

· هوشبهر بیش از 130

· پیشرسی استعداد و برتری نسبت به همسالان

· آفرینندگی و ابتکار در انجام کارها

· تفکر انتزاعی و خلاقیت

· سرعت و سهولت در یادگیری موسیقی و هنر

· تمایل به رقابت با کودکان بزرگتر.

ضرورت شناسایی استعدادهای درخشان

جامعه، باید توانایی‌ها و استعدادهای بالقوه کودکان را شناسایی کرده و شرایطی به وجود آورد که تحت راهنمایی، هدایت و ارشاد معلمان و مسئولان ذی‌ربط تا جایی که ممکن است، استعدادها، ظرفیت‌ها و توانایی‌های همه کودکان در کمترین مدت و بیشترین مقدار که "مناسب حال" فردفرد کودکان باشد، پرورش داده شوند. بر این اساس، کودکان تیزهوش هم در زمره بچه‌های دیگر قرار می‌گیرند و باید مناسب‌ حال خودشان به آنها توجه شود. مطمئنا برنامه مناسب حال آنان، چیزی برتر از برنامه‌هایی است که دانش‌آموزان دیگر نیاز دارند.[6]

کودکان تیزهوش باید شناسایی شوند و در مدارس جداگانه و با شیوه‌های متفاوت از کودکان عادی آموزش ببینند. زیرا شواهد زیادی وجود دارد که بعضی از کودکان تیزهوش به دلیل عدم هماهنگی با کل وضع موجود مدارس عادی و عدم تناسب آنان با وضع تحصیلی کودکان دیگر و نیز عدم انگیزه کافی، ترک تحصیل می‌کنند و بعضی از آنها هم سرانجام به انحراف کشانده می‌شوند. اکثر مدل‌های توسعه شناختی به تأثیر و اهمیت حضور کودک در محیط هماوردی(چالشی) برای رشد هوش، تاکید می‌کنند. طبق نظریه پیاژه، فرد تجارب جدید را با ساختارهای درونی موجود مطابقت می‌دهد و زمانی که بین مدل درونی موجود از واقعیات و تجارب جدید با مدل درونی قبلی اختلاف وجود داشته باشد، ساختارهای درونی برای در نظر گرفتن و رعایت تجارب جدید تغییر پیدا می‌کنند(همانندسازی) و زمانی که این دو با هم سازگار باشند(عدم مطابقت وجود نداشته باشد) همسازی رخ می‌دهد.

بدین ترتیب، رشد شناختی زمانی رخ می‌دهد که محیط، حاوی چیزهای جدیدی باشد که کودک با آن مواجه می‌شود. علاوه بر این، انگیزه، گرایش و طرز تلقی کودکان در امر یادگیری، در داخل گروه‌ها نسبت به همدیگر تأثیر گذاشته و موجب می‌شود که همجواری کودکان عقب‌مانده، عادی و تیزهوش برای کودکان عادی و عقب‌مانده سودمند باشد و به زیان کودکان تیزهوش تمام شود. در حالی که اگر همین کودکان تیزهوش در گروه‌های همگن تحصیل کنند، بازده بیشتری خواهند داشت.[7]

ناشناخته ماندن کودک تیزهوش و اینکه نتواند به ظرفیت بالقوه خود صورت عملی ببخشد، برای همه جامعه غم‌انگیز است. نوابغ و تیزهوشان، ذخایر و مواهب اجتماعی هستند[8] که در رشد و تعالی فرهنگ و تمدن ملت‌ها نقش اساسی داشته‌اند.[9] جهان به کودکان باهوش و بالیاقت نیاز دارد، کسانی که در طول زندگی می‌درخشند و می‌توانند قابلیت‌های بالقوه خود را با سعی و تلاش در تمام زمینه‌ها به‌کار گیرند و در هر گوشه‌ای از این دنیای پهناور، اگر فقط فرصت رشد و پرورش صحیح را داشته باشند، خود را نشان دهند. چنین برآورد گردیده که نصف کودکانی که با ساختمان هوشی عالی به دنیا می‌آیند، به علت فقدان محیط‌های مساعد اولیه برای آموزش لازم، به رشد هوشی ممکن و فعلیت استعدادهای موروثی خود نمی‌رسند.[10] در حالی که ایجاد امکانات و تسهیلات ویژه برای شکوفایی و پرورش استعدادها از ضروریات جامعه آزاد و مطلوب می‌باشد.[11]

بعضی‌ها با مشاهده یکی دو مورد از موفقیت کودکان تیزهوش در شرایط نامساعد زندگی خانوادگی، تصور می‌کنند که کودکان تیزهوش در هر شرایطی گلیم خود را به خوبی از آب بیرون خواهند کشید. این ادعا گرچه در مورد بعضی از کودکان تیزهوش می‌تواند صادق باشد، اما در مورد همه آنها صدق پیدا نمی‌کند.[12]

در واقع توانایی‌ها و استعدادهای ویژه همواره خودبه‌خود و به تنهایی(بدون انگیزه مناسب) چندان موجب شکوفایی نمی‌شوند.[13] تحقیقات ثابت می‌کند که نه تنها عدم شرایط مناسب موجب احساس ناامنی و تشویش بعضی از کودکان تیزهوش می‌شود، بلکه آنها را به عقب‌افتادگی، ضعف در تمرکز حواس، گوشه‌گیری، پرخاشگری و حتی عدم فعالیت و انفعال افراطی سوق می‌دهد.[14]

مقاله

نویسنده مرضيه جوزي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS