دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ناسیونالیسم

No image
ناسیونالیسم

ناسيوناليسم قومي، ناسيوناليسم در انقلاب مشروطه، ناسيوناليسم مثبت، موازنه منفي، ناسيوناليسم اسلامي، مسايل ايران، علوم سياسي

نویسنده : یونس خداپرست

ناسیونالیسم Nationalism در لغت(ترکیب‌شده از دو کلمه) یکی به معنای ناسیون(Nasei) یعنی متولدشدن گروهی از مردم در یک مکان است و دوم ایسم(Ism) به معنی شناختن است. این دو معنا تداعی‌گر ایدئولوژیک بودن ناسیونالیسم است.[1] و در اصطلاح عقیده‌ای است که تا حد ممکن مرزهای ملت(که حافظه تاریخی مشترک، زبان مشترک، فرهنگ و آداب رسوم مشترک و سرزمین مشترک و مانند این‌ها را در برمی‌گیرد) با مرزهای دولت منطبق باشند و ملت سرنوشت خود را در دست داشته باشد و دولت ملی مهم‌ترین سازمان سیاسی آن باشد. تعریف دیگری که از ناسیونالیسم وجود دارد این است که ناسیونالیسم «ایدئولوژی است که "دولت ملی" را عالی‌ترین شکل سازمان سیاسی می‌داند و مبارزه‌های ملت باورانه بر ضد چیرگی بیگانه، برای پاسداری از چنین ملتی است. [بنابراین] رشد ملت‌باوری باعث شد که اصل "حاکمیت ملی" شناخته شود و این دوره برای اروپا از قرن هفدم تا اواخر قرن نوزدهم و در آسیا و آفریقا بویژه نیمه‌ی دوم قرن بیستم را در برمی‌گیرد.»[2]

ناسیونالیسم در جهان

ناسیونالیسم ابتدا در واکنش علیه سلطه پیدا شد که در قرن چهاردهم تا هفدهم جنبش‌های رنسانس و اصلاحات مسیحیان پروتستان علیه سلطه‌ی کلیسای کاتولیک و امپراطوری مقدس روم را، تشریح کردند. «ناسیونالیسم تا زمان انقلاب فرانسه به صورت جنبش توده‌ای و همگانی درنیامد، این انقلاب، ناسیونالیسم را از بسترش رها کرد و هیچ کس نتوانسته آن را به جای خود برگرداند.»[3] ناسیونالیسم در اوایل قرن نوزدهم به دیگر کشورهای اروپایی سرایت کرد و در اواسط قرن سراسر اروپا بویژه آلمان و ایتالیا را فرا گرفت و اواخر قرن، ناسیونالیسم به دلیل اینکه با برتری فرهنگی و نژادی توجیه می‌شد رژیم‌های توتالیتری مانند در نازیسم در آلمان و فاشیسم(موسولینی) در ایتالیا را باعث شد.

ناسیونالیسم در خاورمیانه و ایران

با آغاز قرن بیستم سه جریان ناسیونالیسم عربی، ناسیونالیسم ایرانی، ناسیونالیسم ترک در منطقه خاورمیانه شکل گرفت، ناسیونالیسم عرب و ترک هر دو در پی تأسیس یک دولت جدید مبتنی بر گروه قومی خود بودند اما ناسیونالیسم ایران ماهیت قومی نداشت و دنبال بیداری و آگاهی ملی و بازسازی نظام سیاسی ایران بود.[4] و چنین ناسیونالیستی با شکست ایرانیان از روس‌ها و انقلاب مشروطه شروع شد.

با آغاز تثبیت انقلاب مشروطه و گذشت زمان کوتاهی از آن، انواعی از ناسیونالیسم در ایران شکل گرفت که محمدعلی همایون کاتوزیان آنها را در سه دسته بیان می‌کند: «یکی ناسیونالیسم متجدد، مترقی، رادیکال یا آینده‌نگر است که شیفته‌ی جلال شاهنشاهی باستانی قبل از اسلام بودند؛ مانند: تیمور تاش و علی اکبر داور و غیره. دوم ناسیونالیسم لیبرال، دموکراتیک یا بورژواناسیونالیست که بیشتر فرآورده‌ی مشروطه بود؛ مانند: مشیرالملک، دکتر مصدق. سوم ناسیونالیسم محافظه‌کار که تاریک‌اندیشان مذهبی نبودند و خواستار بازگشت به وضع اجتماعی قاجار نبودند. مانند: مدرس، ملک‌الشعرای بهار و غیره.»[5]

سرانجام ناسیونالیسم بعد از انقلاب مشروطه، به غلبه کردن ناسیونالیسم افراطی یا شوونیسم رضاشاهی در ایران می‌انجامد که باعث تقویت ناسیونالیسم تجزیه‌کننده در ایران شد(همانند ناسیونالیسم ترک و ناسیونالیسم کرد در بحران آذربایجان و بحران کردستان در زمان جنگ جهانی دوم). اما با ناسیونالیسم وحدت‌بخشی که در دهه‌ی اول حکومت محمدرضاشاه بخصوص در دوره‌ی مصدق رخ داد ملت ایران بر استقلال خود تاکید کردند و حاکمیت بدون مداخله‌ی روسیه در شمال و انگلیس در جنوب را خواستار شدند(همان معنای موازنه‌ی منفی مصدق وموازنه‌ی عدمی مدرس).

با کودتای 28 مرداد 1332، محمدرضاشاه ناسیونالیسم مثبت را اظهار کردند و برخلاف مصدق ارتباط با روس و انگلیس را پی‌گیری نموند. اما چنین ناسیونالیستی با پیروزی انقلاب اسلامی کناز زده شد و گفتمان ضدخودش یعنی ملی‌گرایی اسلامی را پدید آورد و ناسیونالیسم وحدت بخش را در ایران(با تاکید بر استقلال، آزادی، بیداری ملی و...) تقویت نمود.

نتیجه گیری

ناسیونالیسم در اروپا بر علیه سلطه شکل گرفت و در سده‌ی 19 به اوج خود رسید و در ایران بر ضد استعمار و استبداد و برای بیداری ملی و استقلال شروع شد و ناسیونالیسم وحدت بخش(با ویژگی‌های بیداری ملی، استقلال و غیره) در ایران تبلور یافت. اما با تشدید ناسیونالیسم قومی و تجزیه‌ی کننده در کشورهای اسلامی(ناسیونالیسم ترک، ناسیونالیسم عرب و مانند این‌ها) ناسیونالیسم تجزیه‌ی کننده(همانند ناسیونالیسم شوونیستی یا افراطی رضاشاه) در ایران تقویت گردید و علارغم این‌که ناسیونالیست‌هایی وحدت بخشی مانند ناسیونالیسم لیبرال(در دوره‌ی مصدق) و ناسیونالیسم اسلامی(باانقلاب اسلامی 57) در ایران شکل گرفت اما احتمال اینکه در آینده ناسیونالیسم تجزیه‌ی کننده تقویت و تشدید شود وجود دارد.

مقاله

نویسنده یونس خداپرست

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پیمان صلح پاریس

پیمان صلح پاریس

یکی دیگر از پیمان‌های ننگینی که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه بین ایران و انگلیس بسته شد، پیمان صلح پاریس بود که انگلیس به دلیل تصرف هرات، توسط ایران، چندین شهر جنوب ایران را تصرف کرد، که منجر به بستن پیمان بین دو کشور گردید.
پیمان سعدآباد

پیمان سعدآباد

سیاست خارجی ایران قبل از جنگ جهانی دوم و در زمان رضاخان، بر مبنای استوار ساختن موقعیت خود در برابر دو قدرت شوروی و انگلیس بود.
No image

حزب استقلال

No image

شهید آیت الله صدوقی

پر بازدیدترین ها

No image

مهاجرت کبری

No image

مهاجرت صغری

No image

جیمز دیویس

No image

استعمار نو

Powered by TayaCMS