كلمات كليدي : عربستان سعودي، نفت، ايالات متحده امريكا و آرامكو، روابط بين الملل، علوم سياسي
نویسنده : مختار شيخ حسيني
از قرن هیجده میلادی انگلستان به دلیل نیروی دریایی قوی و سابقهی استعماری نفوذ خود بر منطقهی خلیج فارس را گسترش داد و با کشف نفت در این منطقهی استراتژیک بینالمللی، انگلستان آنرا حق طبیعی خود میدانست و برای خود رقیبی تصور نمیکرد و در واقع رقیب جدی برای به خطر انداختن منافع انگلستان در سطح منطقهای و فرامنطقهای وجود نداشت و هر قدرت استعماری بهطور جداگانه به انتقال مواد خام و نیروی کار ارزان از مستعمرات خود مشغول بود.اما بعد از جنگ جهانی اول به تدریج توجه ایالات متحده به اهمیت این منطقه غنی جلب شد و اختلافات بین این دو ابر قدرت در نهایت به مصالحهای بین طرفین انجامید که انگلستان نفت منطقه عراق، ایران و جنوب خلیج فارس را در اختیار گرفت و ایالات متحده امریکا نیز نفت عربستان و بحرین را به دست آورد.[1]
در زمان حکومت عبدالعزیزبن عبدالرحمنبن فیصل معروف به ابنسعود که همزمان با بحران مالی بینالمللی 1929م بود این کشور نیز به دلیل کم شدن تعداد حاجیان و خشکسالیهای پیدر پی بدهیهای مالی زیادی داشت. بنابراین نیاز شدید دولت عربستان به منابع مالی و رد شدن تقاضای وام این کشور از سوی اروپائیان، زمینه ورود شرکتهای امریکایی برای بدست گرفتن امتیاز و پرداختن منابع مالی به دولت ابنسعود را فراهم کرد.
شکلگیری آرامکو
در این شرایط یک شرکت آمریکایی به نام" استاندارد اویل" کالیفرنیا با دولت سعودی برای اخذ امتیاز کشف نفت در منطقهی شرق این کشور وارد مذاکره شد. دولت سعودی به دلیل اوضاع بد اقتصادی شرط کرده بود نخستین پرداخت کمپانی باید با طلا باشد اما بیرون بردن طلا از ایالات متحده میبایست با اجازهی خزانهداری این کشور انجام شود.بعد از گذشت هفتهها اجازهای برای خروج طلا از کشور انجام نگرفت و خطر لغو امتیاز از سوی دولت سعودی وجود داشت در این وضعیت شرکت تصمیم گرفت در بازار آزاد انگلستان 35 هزار سون (لیرهی طلای انگلیسی) خریداری کند و چند روز قبل از پایان یافتن مهلت، کارل تویچل نمایندهی کمپانی پولهای طلا را به عبدالله سلیمان وزیر دارایی سعودی تحویل داد.[2]
شرکت استاندارد اویل کالیفرنیا موفق شد در 1932م در برابر پرداخت 130000دلار وام، امتیاز استخراج نفت در مساحت 932000 کیلومتر مربع را برای 66سال بهدست آورد. این شرکت امتیاز استخراج دیگر کانیهای قیمتی عربستان را در مساحت153000 کیلومتر مربع نیز بهدست آورد و برای کشف و استخراج نفت و دیگر عناصر قیمتی زمینشناسان ماهر از سوی شرکت به عربستان سعودی اعزام شدند. شرکت نفت استاندارد اویل کالیفرنیا برای سامان دادن استخراج نفت در عربستان شرکتی فرعی به نام "شرکت نفت استاندارد عرب-کالیفرنیا" تشکیل داد. عملیات در ابتدا بهوسیلهی این شرکت آغاز شد اما در سال 1936م شرکت تگزاس نیمی از سهام این شرکت را خریداری کرد ولی بهدلیل وجود منابع سرشار نفتی در این کشور و تقاضای روزافزون نفت در بازارهای جهانی مدیران شرکت به فکر جذب شرکا با سرمایه بیشتر افتادند و به این ترتیب شرکت استاندارد اویل نیوجرسی و سوکونی موبیل اویل با خریداری بخشی از سهام این شرکت به آن پیوستند[3]تا شرکت با تجهیزات و سرمایهگذاری بهتر در داخل عربستان به کشف و استخراج و در خارج به انتقال و بازاریابی بپردازد.در سال 1943م ایالات متحدهی امریکا با عربستان روابط سیاسی برقرار کرد و در همین سال نیز نام شرکت از "شرکت نفت استاندارد عرب-کالیفرنیا" به "شرکت نفت عرب - آمریکا " (آرامکو) تبدیل شد. و سهام شرکت متعلق به چهار شرکت امریکایی، استاندارد اویلکالیفرنیا، تگزاس و استاندارد اویل نیوجرسی هرکدام 30درصد و 10درصد سهام شرکت متعلق به شرکت سوکونی موبیل اویل بود.
در دهه پنجاه میلادی تحت تاثیر ملی شدن صنعت نفت در بسیاری از کشورها و با فشار دولت عربستان این شرکت پذیرفت که سود حاصله به صورت پنجاه- پنجاه بین طرفین تقسیم گردد. اما دولت عربستان در سال 1973م 25درصد از سهام شرکت را خریداری کرد و این سهم تا سال 1975به 60درصد رسید و در سال 1980م دولت عربستان کنترل تمام شرکت را در دست گرفت.در 1988م نام شرکت به شرکت نفت عربستان سعودی (ارامکو السعودیه)[4] تغییر نام یافت. اما به دلیل حضور مهندسان و تکنسینهای امریکایی مشغول در این شرکت، نفوذ امریکا بر نفت جهانی از طریق این شرکت میسر میشود. این شرکت در حال حاضر بزرگترین شرکت نفتی جهان است که حدود 10 درصد از تقاضای جهانی نفت را عرضه میکند.
آرامکو و دولت عربستان
یکی از آثار این شرکت بر دولت عربستان، ملحق شدن این کشور به جبههی متفقین در جنگ جهانی دوم بود. با آغاز جنگ جهانی دوم دولت سعودی اعلام بیطرفی کرد اما ورود آمریکا به جنگ و نیاز شدید متفقین به نفت برای ماشینهای جنگی خود باعث گرایش عربستان به سمت متفقین شد و مهمترین دلیل این چرخش حضور و نفوذ آرامکو در این کشور بود و همین فشارها باعث شد در سال 1941م عربستان سفیر آلمان را از این کشور اخراج و پیمان دوستی با این کشور را لغو کند.دوری هرچه بیشتر عربستان از آلمان و ایتالیا به نزدیکی این کشور با متفقین منجر شد.[5]
بیشترین حوزههای نفتی عربستان در شرق این کشور وجود دارد که ساکنان این مناطق بیشتر از شیعیان هستند و تا دههی 1970م حدود 50درصد از نیروی کار شرکت نفتی آرامکو از شیعیان بودند اما به دلیل سیاستهای دولت عربستان هرگز از منافع این شرکت بهرهمند نشدند و از رسیدن به مشاغل و مناصب بالای این شرکت منع شدهاند.در حالیکه این منطقه به دلیل داشتن منافع نفتی و حضور تکنولوژیهای برتر از سوی آمریکاییها بسیار غنی است اما مردم این منطقه به دلیل شیعه بودن از مزایای حضور این شرکت و نفت منطقه بیبهرهاند.[6] مردم عربستان همواره از اینکه دولت آنها نظارت اجرایی ناچیزی بر شرکت آرامکو داشته است گلهمند بودهاند.[7]
آرامکو و آمریکا
امتیاز نفت آرامکو در عربستان به دو علت نقش خاص و شاید استثنایی در تاریخ نفت خاورمیانه داشته است: یکی اینکه شرکت مزبور کاملا آمریکایی بوده است در حالیکه تا آن هنگام این منطقه بر روی نفوذ هر عامل دیگری به استثنای انگلیس بسته بود؛ دیگر اینکه تا هنگام اعطای امتیاز مزبور دولت آمریکا از نظر سیاسی با بیعلاقگی به این منطقه مینگریست.[8]
حضور این شرکت آمریکایی در منطقهی خاورمیانه با خروج تدریجی ایالات متحده از انزواگرایی به بینالمللگرایی همراه شد. زمانی که در جنگ دوم جهانی مدیران شرکت ظرفیتهای نفت عربستان را برای مسئولان کشورشان اعلام کردند نقش نفت عربستان و شرکت آرامکو در سیاست خارجی ایالات متحده برجستگی ویژهای پیدا کرد.از طرفی نیاز صنایع در حال رشد آمریکا به نفت خام و مشتقات آن ضرورت یک شریک مطمئن و استراتژیک را ضروری ساخته بود تا در شرایط بحرانی بینالملی این محصول را از آنها دریغ نکند و این احتیاج با حضور شرکت آرامکو در عربستان سعودی محقق میشد.
به تدریج با افول قدرت بریتانیا و شکلگیری قدرت آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم اهمیت کنترل و در اختیار داشتن منابع انرژی برای هر یک از دو قطب شرق و غرب از اهمیت ویژهای برخوردار بود و بلوک غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا خواستهی خود را تا حدی بهوسیلهی آرامکو تامین میکرد.تاخیر در رابطهی آمریکا و عربستان به دلیل ناشناخته بودن نفت این سرزمین در آن زمان بود اما با حضور شرکتهای آمریکایی این رابطه تبدیل به یک رابطهی استراتژیک شد.[9]
ارامکو با حضور در عربستان از تهدید انگلیسیها در امان نبود و مسالهی مهم در مورد شرکتهای انگلیسی، نیمه دولتی بودن آنها بود به همین دلیل مورد حمایت دولت قرار میگرفتند.انگلستان سعی میکرد با دادن وامهای بلاعوض به ابن سعود از نفوذ شرکتهای آمریکایی بکاهد. اما شرکتهای آمریکایی خصوصی بودند و در ابتدای حضور در عربستان با حمایت دولت متبوعشان مواجه نشدند. با آشکار شدن اهمیت نفت این منطقه در آینده برای ایالات متحده این دولت نیز برای پشتیبانی از شرکتهای خود سیاست نزدیکی به ابن سعود را سر لوحهی سیاست خارجی خود قرار داد.[10]
نتیجهگیری
مهمترین درآمد صادراتی عربستان سعودی وابسته به نفت و مشتقات آن میباشد.آرامکو نیز بزرگترین شرکت فعال در زمینهی نفت و گاز عربستان به شمار میرود که در قیمتگذاری و سیاستهای نفتی در بازار جهانی از نقش مهمی برخوردار است این شرکت امروزه حوزهی اکتشاف، پالایش و انتقال نفت در بزرگترین میادین نفتی جهان در عربستان را برعهده دارد.هر چند این شرکت از حمایتهای سیاسی ایالات متحده برخوردار است اما با چالشهایی مانند رشد طبقهی متوسط در عربستان و آگاهی آنها از اهمیت نفت این کشور مواجه است به همین دلیل این شرکت سعی میکند در امور زیربنایی مانند ورزش، آموزش و بهداشت برای جلب توجه عموم سرمایهگذاری کند.هر چند مالکیت سهام این شرکت در حال حاضر با دولت عربستان است اما چالش دیگر ارامکو، خطر تروریسم و وهابیون رادیکال است که به شرکت بهعنوان ابزار آمریکا در عربستان نگاه میکنند.