دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

القاعده Al-Qaeda

No image
القاعده Al-Qaeda

القاعده، برخورد تمدن ها، تروريسم مذهبي، وهابيت، جهاد و سيدقطب، بن لادن، سازمان هاي تروريستي، علوم سياسي

نویسنده : علي محمد ابوالحسني

القاعده (Al-Qaeda) یک سازمان تروریستی تحت رهبری اسامه بن‌لادن است که مسئولیت حملات بزرگ به اهداف آمریکایی را برعهده داشته است. این سازمان در 1989م تشکیل یافت. حملات تروریستی زیادی توسط این سازمان صورت پذیرفته است که سخت‌ترین حملات آن در سپتامبر 2001م روی داد.[1]

ریشه‌ ها در سازمان القاعده

القاعده از «مکتب الخدمات» (اداره‌ی سرویس‌ها) نشأت گرفت. «مکتب الخدمات» سازمانی اسلامی بود که در سال 1980 به منظور افزایش منابع پولی و سربازگیری مجاهدین خارجی برای جنگ علیه روسیه در افغانستان تأسیس گردید. این سازمان توسط «عبدالله یوسف اعظم» که یک محقق مسلمان فلسطینی و عضو انجمن «اخوت مسلمان» بود سرمایه‌گذاری شد. مکتب الخدمات، مؤسسه‌های مهمان در پیشاور پاکستان نزدیک به مرز افغانستان و کمپ‌های آموزشی شبه‌نظامی در افغانستان را که کار آماده‌سازی سربازهای ملی غیر افغان برای جنگ افغانستان را بر عهده داشتند سازماندهی می‌کرد. «یوسف اعظم» بن‌لادن را متقاعد به پیوستن به mak کرد، بن‌لادن برای جمع‌آوری پول از رابط‌هایش با خانواده‌های سلطنتی سعودی و ملیاردرهای نفتی خلیج برای افزایش کمک به مجاهدین عمل می‌کرد. Mak سازمان کوچکی بود و نقش آن توسط داوطلبان مسلمان خارجی یا عرب‌های افغانی در جنگ اجرا می‌شد. در حوالی پایان مأموریت نظامی روسیه در افغانستان، بعضی از مجاهدان خواستار گسترده کردن فعالیت‌هایشان برای مبارزات اسلام‌گرا در دیگر قسمت‌های جهان، از جمله اسرائیل و کشمیر شدند. تعدادی از سازمان‌های مرتبط شکل گرفتند که یکی از این سازمان‌ها سازمانی بود که در آخر القاعده نام گرفت و توسط اسامه بن‌لادن در آگوست سال 1998 تشکیل شد.[2]

عوامل اندیشه‌ای شکل‌گیری القاعده

علاوه بر عوامل عینی به‌وجود آمدن تروریسم مذهبی و به‌ویژه القاعده، عوامل دیگری نیز در بُعد اندیشه‌ای در به‌وجود آمدن این سازمان مؤثر بوده‌اند. کریستوفر هنزل،[3] سه دسته از اندیشه‌ها را در به‌وجود آمدن القاعده دخیل می‌داند:

1. دسته‌ی اول، شاخه‌ای از مذهب وهابیت[4] است که از طریق شخص بن‌لادن به سازمان القاعده رسیده است که هنزل آن‌را «سلفی ـ وهابی‌های انقلابی»[5] می‌نامد. شاخه‌ای دیگر از این مذهب در عربستان سعودی به دین رسمی تبدیل شده است.

2. دسته‌ی دوم، اندیشه‌های مودودی می‌باشد که از یک طرف بر روی سید قطب تأثیر گذاشته است و از سوی دیگر، مستقیما و از طریق مدارس اسلامی پاکستان بر روی مجاهدین افغانی و اعضای القاعده تأثیر گذاشته است.

3. دسته‌‌ی سوم، اندیشه‌های سید قطب می‌باشد که از طریق «ایمن الظواهری» به القاعده رسیده است. «مایکل دوران»[6]، استاد دانشگاه پریسون اعتقاد دارد که در بررسی ریشه‌های ایدئولوژیکی القاعده، اولین نفری که بیشترین تأثیرگذاری را داشته است، ابن‌تیمیه می‌باشد. با این حال، عقاید وی توسط خود القاعده به دنیای مدرن وارد نشده است، بلکه این سید قطب است که اندیشه‌های او را در واژگانی تازه، وارد دنیای اسلامی امروزی کرده است. جفری هاینز نیز ایدئولوژی القاعده را ترکیب اندیشه‌های محمد عبدالوهاب و سید قطب می‌داند.[7]

پنج عضو شورای رهبری القاعده

1. «اسامه بن‌لادن»؛ مؤسس و رهبر سازمان.

2. «ایمن الظواهری»؛ نفر دوم سازمان.

3. «مصطفی احمد المساوی»، مشهور به «شیخ سعید»؛ مسئول امور مالی و ناشناس‌ترین عضو القاعده، زیرا اطلاعات سرویس‌های امنیتی در مورد او بسیار کم است.

4. «ابومحمد المصری»؛ مسئول امور تبلیغات، ضبط و انتشار پیام‌های ویدئویی بن‌لادن.

5. «مدحت المصری»، مشهور به «ابوخباب»؛ فرمانده‌ی «گردان 55» که وظیفه‌ی حراست از بن‌لادن را به عهده دارد. وی همچنین مسئول پیشین واحد «تحقیقات و ساخت سلاح‌های شیمیایی» است.[8]

ویژگی‌های جریان بنیادگرای القاعده

در یک جمع‌بندی، ویژگی‌های جریان القاعده را می‌توان به صورت زیر برشمرد:

1. القاعده از یک سو، نشانه‌ی بروز بحرانی رو به گسترش در جامعه‌ی اسلامی و شکاف میان دو نوع اسلام مصلحت‌گرا و رادیکال و از سوی دیگر، محصول جهانی‌شدن به حساب می‌آید.

2. واکنشی است سیاسی ـ تروریستی به بحران معنای ناشی از فرایند ادغام‌گر و همگون‌ساز جهانی‌شدن که در قالب فعال کردن روح خاص‌گرایی در مذهب اسلام بروز یافته است.

3. جریانی است مدرن؛ چه از نظر اعضا و چه از نظر عواملی که منجر به پیدایش آن شده‌اند و چه از نظر کاربرد و برخورداری از فناوری نوین.

4. متأثر از آموزه‌های چپ‌گرایانه است که می‌توان ریشه‌های این ویژگی را در دوران پیش از فروپاشی شوروی سابق بازیافت.

5. تروریسم القاعده خشونتی است علیه شاکله‌ی تمدن غرب که در نگاه آسیب‌شناسانه، با بازتولید خشونت جهانی به عنوان تنها سلاح خود، ریشه‌ی تمامی ضعف‌های تاریخی و غیرتاریخی مسلمانان را در غرب می‌بیند.

6. جریانی است ناپایدار که بیشتر به دلایل و مصارف سیاسی تا دلایل واقعی فرهنگی ـ هویتی، چه در جهان اسلام و چه در غرب مورد توجه مضاعف واقع شده است.

7. القاعده نیروی بنیادگرایی در جوامع خاورمیانه‌ای، روستاییان، رنجبران شهری و طبقات تهیدست نیستند. آنها اصولا سیاسی نیستند تا بخواهند هوادار اسلام‌گرایی سیاسی باشند. بنیادگرایان در این جوامع از طبقات متوسط شهرنشین و دارای تحصیلات هستند. بسیاری از آنان با زبان انگلیسی آشنایی دارند و سفرهای سالانه‌ی تجاری و علمی به بازارها و محافل علمی غرب دارند.

8. القاعده، نقطه‌ی پیوند اسلام رادیکال، تروریسم و جهانی‌شدن می‌باشد.[9]

اهداف سازمان القاعده

القاعده خواهان برقراری نظمی اسلامی در جهان است؛ نظمی که توسط بنیادگرایان صورت گرفته و جهانی که تحت رهبری یک «خلیفه» باشد. در این راستا، القاعده همواره چند هدف کلی را مطرح می‌کند:

1. سرنگونی رژیم‌های کفرآمیز و دنباله‌روی آمریکا در خاورمیانه؛

2. ایجاد خلافت اسلامی (برقراری قوانین وهابیت در سراسر جهان سنی‌ مذهب)؛

3. نابودی آمریکا (جهاد علیه مسیحیان)؛

4. نابودی رژیم صهیونیستی و جایگزینی آن با یک دولت مسلمان فلسطینی (جهاد علیه یهودیان).[10]

استراتژی القاعده

تاکنون استراتژی کلیدی القاعده عبارت از اجرای حملات تروریستی بر ضد غرب و متحدان آن در سرتاسر جهان بوده است. با این حال، بر طبق نوشته‌های متفکران برجسته‌ی القاعده، استراتژی بلندمدت آن دارای مراحلی است که می‌توان به صورت زیر نشان داد :

1. بیداری: مانند درخواست از هسته‌های کوچک تروریستی وابسته به القاعده برای انجام حملات با تلفات چشم‌گیر ضد اهداف ایالات متحده و متحدان آن.

2. ایجاد هسته‌های جدید و برقراری ارتباط با دیگر گروه‌های اسلام‌گرا: این مرحله با هدف گسترش حملات، ضدِ اهداف غربی و کاستن از محبوبیت ایالات متحده صورت می‌گیرد.

3. مدیریت حملات: مانند ایجاد پناهگاه‌های امن که به القاعده اجازه‌ی ساخت اردوگاه‌های آموزشی، اجرای اقدامات لجستیکی و اعزام مبارزان به کشورهای دیگر را بدهد.

4. ایجاد یک کشور اسلامی: القاعده از روی کارآمدن طالبان در افغانستان به عنوان مدلی در این زمینه یاد می‌کنند.[11]

عملکرد القاعده

رهبران ارشد القاعده به برنامه‌ریزی و اجرای حملات تروریستی مستقیم در سراسر جهان ادامه داده و گروه‌های تروریستی مرتبط با این گروه حتی اگر ضرورتاً نیز توسط القاعده کنترل نشوند به طور روز افزونی به انجام عملیات‌های تروریستی در سطح بالا مشغولند. القاعده و وابستگانش و آن‌هایی که از این گروه الهام می‌گیرند، به حملات ضدآمریکایی و ضدائتلافی خود، از جمله به شیوه‌ی حملات انتحاری و «بمب‌های ماشینی» در آفریقا، اروپا، خاورمیانه، افغانستان، پاکستان و عراق می‌پردازند. در این میان بن‌لادن به عنوان چهره‌ی ایدئولوژیک گروه باقی مانده و الظواهری به عنوان برنامه‌ریز استراتژیک و عملیاتی ظاهر شده است.

القاعده همچنان متعهد به حمله به ایالات متحده بوده و برنامه‌هایش را بر روی اهدافی که می‌تواند منجر به تلفات گسترده، تخریب ذهنی شدید و ضایعات اقتصادی گردد متمرکز نموده است.

به هرحال، عملکرد و اقدمات القاعده را می‌توان به سه مرحله تقسیم نمود:

1. قبل از یازدهم سپتامبر

الف) بمب‌گذاری در سال 1992م در هتل محل اقامت سربازان آمریکایی در عدن (یمن)، که به دلیل عدم حضور سربازان، تنها دو جهانگرد اتریشی کشته شدند.

ب) سرنگونی هلی‌کوپتر آمریکا در موگادیشو و کشتن 18 کماندوی آمریکایی در آن کشور.

ج) انفجار بمب در پارکینگ مرکز تجارت جهانی آمریکا در نیویورک در 26 فوریه‌ی 1993 که 7 نفر کشته و 1000 نفر مجروح داشت.

د) انفجار کامیون بمب‌گذاری شده در پایگاه آمریکایی گارد ملی عربستان در نوامبر 1995

ه) کشته شدن هفده نفر از کارکنان آمریکایی در ظهران عربستان بر اثر انفجار بمب در ژوئن 1995

و) انفجار در سفارت‌خانه‌های آمریکا در دار الاسلام و نایروبی با 224 نفر کشته و بیش از 5000 نفر زخمی در اوت 1998

ز) حمله‌ی انتحاری به ناو آمریکایی در بندر عدن با 17 کشته در اکتبر سال 2000.

2. 11 سپتامبر 2001

در این تاریخ، 19 عضو القاعده با ربودن چهار هواپیمای مسافربری آمریکا به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون حمله کردند که طی آن بیش از سه هزار نفر کشته شدند و تحولات گسترده‌ای را در نظام جهانی به‌دنبال داشت.

3. پس از 11 سپتامبر

انفجار یک بمب در کازابلانکا (مراکش) با 45 کشته و 60 زخمی؛ انفجار یک بمب در ریاض با 34 کشته؛ انفجار در جاکارتا (اندونزی) با 10 کشته و 150 زخمی؛ انفجار مقر سازمان ملل در بغداد با 22 کشته؛ دو انفجار هم‌زمان در استانبول با 25 کشته و 32 زخمی؛ انفجار در ایستگاه مرکزی راه‌آهن مادرید (اسپانیا) با 201 نفر کشته و 1463 نفر زخمی؛ حمله‌ی انتحاری به یک نفت‌کش فرانسوی به نام «لیمبرگ» در ساحل یمن در اکتبر 2002 با یک نفر کشته و 4 نفر مجروح؛ انفجار در یک هتل در مومباسا (کنیا) در نوامبر 2002 با 15 نفر کشته؛ حمایت مالی از بمب‌گذاری بالی در اکتبر 2002 که از سوی جماعت اسلامی صورت گرفت و در آن بیش از 2000 نفر کشته شدند. پرویز مشرف رئیس جمهور سابق پاکستان نیز القاعده را به دو بار تلاش برای ترور خود در دسامبر 2002 متهم نمود.

در سال‌های 2003 و 2004، افراط‌گرایان عامل یا وابسته به القاعده در داخل عربستان شماری عملیات را صورت داده و حداقل 90 نفر، از جمله 14 آمریکایی را کشتند. القاعده همچنین ممکن است با عاملان حملات انتحاری و برنامه‌ریزان حملات نوامبر 2003 در استانبول که دو کنیسه، کنسول‌گری بریتانیا و بانک اچ اس بی سی، را هدف قرار داده و بیش از 60 نفر را کشتند، در ارتباط بوده باشند.[12]

القاعده، جهاد و ترور

القاعده و بن‌لادن، برای رسیدن به اهداف خود به استفاده از واژه‌ی «جهاد» تمسک جسته‌اند. القاعده اقدامات تروریستی خود را به نام جهاد توجیه می‌کند. دو اعلامیه‌ی جهاد بر علیه آمریکا وجود دارد که هسته‌ی مرکزی فلسفه‌ی اسامه بن‌لادن را تشکیل می‌دهند. اولین اعلامیه در 26 آگوست 1996 تحت عنوان «اعلامیه‌ی جهاد علیه آمریکا که سرزمین حرمین شریفین را اشغال کرده است» صادر شد. دومین فتوا در 23 فوریه‌ی 1998 تحت عنوان «جبهه‌ی جهانی اسلامی برای جهاد علیه یهودیان و صلیبیون» صادر گردید. در این دو اعلامیه، بن‌لادن اولین وظیفه‌ی اصلی مسلمانان بعد از ایمان آوردن را جهاد می‌داند. وی جهاد را تهاجمی و برای تثبیت حاکمیت خداوند بر روی زمین دانسته و آن‌را جنگ مقدسی می‌داند که مشروعیت دارد.

بدین‌گونه القاعده به طور گسترده‌ای از جهاد برای مشروعیت‌بخشی به اقدامات خود استفاده می‌کند و از این‌رو پس از حملات 11 سپتامبر به برج‌های دوقلوی سازمان تجارت جهانی و ساختمان پنتاگون، واژه‌ی جهاد بیش از پیش در رسانه‌ها و محافل علمی و خبری غرب به کار گرفته شده و گاه ایدئولوژی القاعده را «جهادیسم» می‌نامند و این امور باعث شده است که واژه‌ی جهاد به اشتباه با ترور یکی دانسته شود. این سازمان همواره با سوء استفاده از واژه‌ی جهاد در پی توجیه و مشروعیت‌بخشی به اقدامات خود بوده است. [13]

علل و دلایل گسترش و موفقیت شبکه‌ی القاعده

1. پدید آمدن کشورهای جدید و در نتیجه بروز مشکلات جدید در آنها به دلیل مسائل اقتصادی، خلأ قدرت مرکزی در برخی از نقاط مرزی و رقابت بین‌المللی برای سلطه بر این کشورها.

2. نوآوری‌های فنی که موجب تسهیل اعمال تروریستی در سطح بین‌المللی شده است. (به‌ویژه استفاده از جنگ‌افزارهای خودکار، مواد منفجره و تجهیزات کامپیوتری).

3. فقر اقتصادی و فرهنگی در بسیاری از کشورها که موجب ناتوانی دولت‌ها در سامان دادن به مسائل خانوادگی و اجتماعی شهروندان شده و جوانان را به سوی بی‌هدفی یا اهداف غیراصولی سوق می‌دهد.

4. رونق تجارت جنگ‌افزار که عاملی برای دسترسی سهل و سریع تروریست‌ها به آن شده است.

5. تلاش آمریکا در دوران پس از جنگ سرد برای سلطه‌ی بی‌رقیب و هژمونیک بر جهان که با واکنش‌هایی از سوی کشورهای در حال توسعه و حتی متحدان آمریکا روبرو شده است.

6. نقش رسانه‌ها در انتشار وسیع اخبار مربوط به عملیات تروریستی، به‌ویژه پس از انقلاب رسانه‌ای که از یک سو در ترویج افکار تروریستی مؤثر بوده و از سوی دیگر به حصول اهداف تروریست‌ها مبنی بر جلب نظر افکار عمومی اثرگذار بوده است.

7. جلب‌ توجه افکار عمومی.

8. فلج کردن فعالیت‌های تجاری و حکومتی.

9. ایجاد رعب و وحشت، جهت انجام عملیات انتحاری، کشتار و تخریب.

10.سازمان‌نیافتگی همکاری‌های بین‌المللی برای مبارزه با تروریسم به جهت عدم ارایه‌ی تعریف اصولی و منسجم از این مفهوم.[14]

مقاله

نویسنده علي محمد ابوالحسني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS