دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فرقه ی دموکرات آذربایجان

No image
فرقه ی دموکرات آذربایجان

فرقه ي دموكرات آذربايجان، دموكرات، آذربايجان، شوروي، پيشه وري، قوام السلطنه، حزب توده، خودمختاري، علوم سياسي

نویسنده : محرم حقي

با توجه به این‌که آذربایجان سنگر مشروطه بود زمانی‌که این انقلاب به‌دست عمال استبداد رضاخان افتاد، تضییقات فراوانی متوجه آنجا شد. از جمله می‌توان به مواردی همچون خرید غله‌ی آذربایجان با قیمت پایین و تحویل دادن غلات گندیده‌ی املاک اختصاصی رضاخان در گرگان با قیمت بالا به مردم آذربایجان، عدم حمایت در مواقع وقوع حوادث غیر مترقبه از جمله سیل، تضعیف ایالت آذربایجان با تقسیم آن به چند استان و ممنوعیت ترکی حرف‌زدن خصوصا در مدارس اشاره کرد که حقایق تلخی بودند و همه دست در دست هم فشارهای شدید روحی، روانی، اقتصادی، اجتماعی و... را بر ملت آذربایجان وارد می‌ساختند.[1]

پس از سقوط رضاخان، آزادی‌خواهان تبریز اقدام به تشکیل «جمعیت آذربایجان» نموده و در 30 مهر 1320 روزنامه‌ی آذربایجان را به مدیریت علی شبستری منتشر ساختند که در کوتاه مدت به زبان آذربایجان تبدیل شد، و به دو زبان ترکی و فارسی منتشر می‌شد. در فروردین 1321 نیز کمیته‌ی ایالتی حزب توده در تبریز شروع به فعالیت نمود.

در آذربایجان، نسبت به سایر نقاط ایران، دهقانان به صورت فعال به فعالیت در جنبش‌های آزادی‌خواهانه اقدام می‌کردند. در فروردین 1324 پس از یورش دولت به اصفهان، مردم تبریز با اعلام این‌که فردا هم نوبت ماست فعالیت‌های دموکراسی‌خواهی خود را آغاز کردند در مرداد همان سال هم حزب توده در تبریز با فراخوانی اعضای خود، از 33 شهر آذربایجان تشکیل انجمن‌های ایالتی و ولایتی را خواستار شد.[2]

تشکیل فرقه‌ی دموکرات آذربایجان

فرقه‌ی دموکرات آذربایجان، در دیداری که بین سیدجعفر پیشه‌وری و میرجعفر باقروف- رئیس‌جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی- با حمایت‌های مادی و معنوی آن کشور و بدون اطلاع حزب توده در 12 شهریور 24 اعلام وجود کرد.

پیشه‌وری پس از این‌که اعتبارنامه‌اش در مجلس چهاردهم شورای ملی رد می‌شود، به تبریز آمده، و در پی رایزنی‌هایی با علی شبستری، تصمیم به تاسیس فرقه‌ی دموکرات اتخاذ می‌کند. اما از آنجائی‌که مسئول وقت حزب توده شاخه‌ی تبریز، علی امیرخیزی، با این اقدام مخالف بود، «صادق پادگان» که مورد تائید فرقه نیز بود، بجای وی منصوب شد. این انتصاب موافقت داخلی اعضای حزب توده تبریز با پادگان و با تاسیس فرقه و یا دستور شوروی برای الحاق به فرقه را آشکار می‌ساخت.[3]

پیشه‌وری در یادداشت‌های خود راجع به تشکیل فرقه‌ی دموکرات این‌طور می‌نویسد: در آن موقع در آذربایجان جز حزب توده، تشکیلات سیاسی دیگری وجود نداشت، این سازمان در نتیجه‌ی مبارزه‌ی چند ساله‌ی خود فرسوده و بدنام شده بود. جبهه‌ی آزادی که بر اثر زحمات من و شبستری به‌وجود آمده بود و عده‌ای از آزادی‌خواهان قدیمی و مشروطه‌چی‌ها عضویت آن‌را داشتند، با آن‌که آلودگی نداشت، مع‌هذا فاقد قدرت مبارزه بود.

پس از مذاکرات مفصلی که سه روز تمام بین من (پیشه‌وری) و شبستری و صادق پادگان ادامه یافت، بالاخره تصمیم گرفتیم فرقه‌ی دموکرات آذربایجان را ایجاد کنیم، و قبل از همه صادق پادگان را مامور کردم با روسای حزب توده و اتحادیه‌ی کارگران آذربایجان وارد مذاکره شود و مقدمات الحاق آنها را به این فرقه فراهم آورد. در نهایت روز دوازدهم شهریور بیانیه‌ی معروف فرقه را صادر کردیم.[4]

بنابراین فرقه‌ی دموکرات آذربایجان روز دوشنبه 12 شهریور سال 1324 با انتشار بیانیه‌ای (مراجعت‌نامه) به دو زبان آذربایجانی و فارسی مشتمل بر یک مقدمه و 12 ماده که حاوی نظرات اساسی موسسین فرقه بود، تشکیل خود را رسما اعلام داشت.[5]

اهداف و خواسته‌های فرقه‌ی دموکرات

1. اعطای مختاریت مدنی و آزادی داخلی به آذربایجانیان توام با حفظ استقلال ایران؛

2. تدریس زبان ترکی و آذرباییجایی؛

3. تاسیس دانشگاه؛

4. توسعه‌ی صنایع و کارخانه‌ها و تجارت؛

5. آبادسازی شهرها و آب‌رسانی به آنها خصوصا تبریز؛

6. رسیدگی به دهقانان و جلوگیری از مالیات‌های غیرقانونی؛

7. مبارزه با بیکاری؛

8. درخواست و اقدام برای افزایش کرسی‌های آذربایجان از 20 کرسی برای 4میلیون نفر به یک سوم کرسی‌های مجلس؛

9. مصرف بیش از نصف مالیات‌های اخذ شده در خود آذربایجان.[6]

پس از انتشار بیانیه‌ی رسمی، روزنامه‌ی آذربایجان به‌عنوان ارگان فرقه‌ی دموکرات آذربایجان بار دیگر به مدیر مسئولی شبستری و برای دومین دوره منتشر گردید. در 22 شهریور شورای مرکزی فرقه به 11 نفر افزایش یافت که پیشه‌وری به ریاست، و شبستری به معاونت انتخاب شدند. محمد بی ریا نیز که در راس اتحادیه‌های کارگری بود، اعلام کرد که آنان نیز رهبری فرقه را می‌پذیرند و صادق پادگان و زین‌العابدین قیامی هم از سوی حزب توده، تصمیم الحاق به فرقه را اعلام نمودند.[7]

فرقه‌ی دموکرات با دست‌یابی به سازمانی حاضر و آماده، در هفته‌های بعد به تثبیت شبکه خود، انتشار برنامه و جذب اعضای جدید به‌ویژه از بین بازرگانان خرده‌پا و زمین‌داران محلی پرداخت. سیاست فرقه کاستن از اختلافات طبقاتی در آذربایجان و به اوج رساندن اختلاف و تضاد قومی با تهران بود.[8]

این جنبش در واقع نوعی ائتلاف نیروهای مردمی در سطح محلی بود با این تفاوت که عنصر دهقانی حضور فعال و چشم‌گیر داشت، معدودی زمیندار نیز در آن فعالیت می‌کردند. روشنفکران، طبقه‌ی کارگر، پیشه‌وران، بازرگانان و چند نفر روحانی نیز در جنبش حضور داشتند، این ائتلاف بسیار گسترده در واقع مرهون همبستگی قومی مورد تاکید فرقه‌ی دموکرات بود.[9]

در واسط مهرماه 1324 فرقه‌ی دموکرات با برگزاری نخستین کنگره‌ی حزبی ضمن تاکید بر برنامه‌های قبلی خود خواستار انتخاب استاندار و تسلیح مردم جهت حفظ دستاوردهای فرقه شد. فرقه‌ی دموکرات که از شوروی‌ها سلاح‌های سبک دریافت می‌کرد، تقریبا شورش بدون خونریزی را در سراسر آذربایجان سازمان داد، این شورش در اواخر مهرماه، با تصرف سراب، اردبیل و مشکین‌شهر آغاز شد. در اوایل آبان‌ماه با اشغال مراغه، میانه و میاندوآب ادامه یافت و در اواسط آبان با ورود فدائیان به تبریز پایان یافت.

نقش شوروی در تقویت فرقه

در حالی‌که فرقه‌ی دموکرات گام‌های آخر را در جهت تسلیم پادگان تبریز، تشکیل کنگره، مجلس و دولت و معرفی اعضا بر‌می‌داشت، نیروهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی نیز در جهت تقویت مواضع فرقه و تضعیف موقعیت دولت مرکزی، موانعی در جهت استقرار حاکمیت دولت در آذربایجان ایجاد می‌نمودند. این موانع نظیر ممانعت از حرکت ستون‌های ارتش در شریف‌آباد قزوین، خلع سلاح مالکان، توقیف روزنامه‌ی صدای آذربایجان و محدود کردن قوای شهربانی و ژاندارمری مایه‌ی دلگرمی رهبران فرقه گردید. [10]

بالاخره در 21 آذر 24 مجلس ملی آذربایجان افتتاح گردید و پیشه‌وری به‌عنوان نخست‌وزیر حکومت خودمختار آذربایجان خود را مامور تشکیل کابینه نمود و کابینه‌ی خود را به مجلس معرفی کرد.[11]

22 آذر نمایندگان حکومت ملی با فرمانده لشکر آذربایجان وارد مذاکره شدند و پس از توافق کلیه‌ی پادگان‌های تبریز اسلحه را به زمین گذاشته و پذیرفتند که طبق دستور عمل نمایند.

تهران شکایت از فرقه‌ی دموکرات و شوروی را به شورای امنیت سازمان ملل برد، ولی شوروی اعلام کرد که اولا حوادث آذربایجان ارتباطی به حضور شوروی ندارد و ثانیا بنابر احتمال اعمال خرابکارانه علیه جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی خواستار مذاکره مستقیم بین دو دولت می‌باشد.

قوام و حل مسئله‌ی آذربایجان

بالاخره اواخر بهمن 24 بعد از استعفای حکیمی، قوام به نخست‌وزیری رسید. وی بلافاصله تلگراف‌هایی مبنی بر این‌که سیاست خارجی او براساس موازنه و مودت و احترام متقابل مبتنی است به روسای دول متفق مخابره نمود.

قوام، سیاست سازش با شوروی را در صدر قرار داد. وی با رفع تضییقات وارده به کلوب‌های حزبی کارگر و مطبوعات، انفصال و توقیف برخی عوامل سرشناس ارتجاع از جمله سرلشگر ارفع و... اعلام جانبداری از سیاست موازنه با همسایگان (که مورد عنایت شوروی قرار گرفت) چنان رفتار کرد که شوروی تصور می‌کرد بدون درگیری‌ها در معادلات سیاسی کسب امتیاز خواهد کرد و آزادی‌خواهان گمان بردند روابط ایران و شوروی را اصلاح و ایران را از تجزیه رهانده و از سرکوب آزادی‌خواهان دموکراتیک ممانعت به‌عمل خواهد آورد.[12]

قوام ابتدا به مسکو رفت و پس از بستن قرارداد نفتی با آنها در بازگشت، نخست به تشکیل دولت ائتلافی دست زد؛ از این رو سه تن از سران حزب توده را به وزارت منصوب کرد: دکتر یزدی وزیر بهداری، دکتر کشاورز وزیر فرهنگ و ایرج اسکندری وزیر پیشه و هنر. [13]

قوام توانست از یک سو، شوروی‌ها را قانع کند و از سوی دیگر توانست حزب توده، شورای متحد کارگران و فرقه‌ی‌ دموکرات را در عمل خلع سلاح کند و در فرصت مناسب، ورق را به نفع خود برگرداند.

دکتر کشاورز می‌گوید: «قوام در تلاش برای حل مسالمت‌آمیز اختلافات با پیشه‌وری، با او گفت‌و‌گوهای بسیاری کرد. نکته‌ی اصلی اختلاف آنها انحلال قشون آذربایجان بود. قوام اصرار می‌ورزید که این قشون باید کاملا منحل گردد و نیرویی که در آینده در آن ایالت مستقر می‌گردد، متشکل از سربازان وظیفه و افسرانی باشد که تهران منصوب می‌نماید؛ ولی پیشه‌وری قبول نداشت. در مورد مأمورین امور مالی و انتخابات شورای ایالتی نیز همین مسئله وجود داشت. قوام می‌خواست مأمورین گماشته‌شده‌ی امور مالی آذربایجان، از تهران زیر نظر باشند و پیشه‌وری، افراد محلی را به استخدام درآورد؛ اما او اصرار داشت که رئیس امور مالی باید از افراد محلی باشد و مأموران تهران، زیر نظر او کار کنند.» [14]

قوام در این مدت نیز با کمک آمریکایی‌ها که به مقامات حساس نظامی گمارده بود و با استفاده از سلاح‌های سنگین وارده از امریکا، محاصره‌ی آذربایجان را تکمیل می‌کرد.

در‌ حالی‌‌‌که مذاکرات تهران و تبریز با سران فرقه‌ی دموکرات، به جایی نرسید و می‌رفت که دامنه‌ی این اختلافات، شدت یابد، قوام از چند راه اقدام کرد. از طرفی با «سادچیکف» سفیر شوروی به گفت‌وگوهای دوستانه ادامه داد تا شاید بتواند روس‌ها را وادار کند از حمایت فرقه‌ی دموکرات دست بردارند. از سوی دیگر «علاء» نماینده‌ی ایران در سازمان ملل متحد، به‌شدت به روس‌ها حمله می‌کرد.

فرجام بحران آذربایجان

سرانجام به‌دنبال امضای قرارداد نفت با شوروی‌ها و بازی‌های ماهرانه‌ی قوام، مقاومت شدید محمدرضا شاه در برابر خواسته‌های رهبران فرقه‌ی‌ دموکرات، پافشاری حسین علاء در سازمان ملل متحد و کمک‌های شایان توجه آمریکایی‌ها، شوروی‌ها ناچار شدند ارتش سرخ را تخلیه کنند و دولت تصمیم گرفت به زنجان و آذربایجان حمله کند و شهرها را از دست فرقه‌ی دموکرات در آورد. با آغاز پیشروی قوای دولتی در 16 آذر 1325 به طرف میانه، پیشه‌وری دستور مقاومت را صادر کرد.[15]

اما در همین روزها نیروهای سیاسی و نظامی شوروی که در خدمت فرقه بودند به همراه سلاح‌های سنگین که در اختیار قشون آذربایجان بود آماده‌ی ترک ایران می‌شدند، و از طرفی نیز همزمان با صدور فرمان حرکت قوای دولتی به آذربایجان توسط قوام و درخواست از دکتر جاوید استاندار آذربایجان جهت جلوگیری از هرگونه مقاومت، مسئولین سیاسی شوروی رسما به پیشه‌وری دستور دادند که در برابر نیروهای دولتی نباید از طرف نیروهای مسلح آذربایجان مقاومت شود.

با وجود مخالفت پیشه‌وری با ترک مقاومت، دکتر جاوید و شبستری موافق تسلیم و ترک مقاومت بودند آنها به پیشه‌وری پیشنهاد دادند که به باکو برود. وی که دست تنها مانده بود محمد بی‌ریا را به سمت دبیرکلی کمیته‌ی مرکزی فرقه انتخاب و به باکو رفت.[16]

پس از آن‌که محمد بی‌ریا به سمت دبیر‌کلی فرقه‌ی ‌دموکرات انتخاب شد. او در قطع‌نامه‌ای، مواضع خود را این‌گونه اعلام کرد: " با اتکا به حسن نیت آقای قوام‌السلطنه و قرار انجمن ایالتی آذربایجان تصمیم گرفته شد:

1. به منظور جلوگیری از برادرکشی هنگام ورود قوای تامینه‌ی دولتی به شهر تبریز از هر نوع تظاهرات مخالفت‌آمیز خودداری شده با کمال متانت از آنها استقبال به عمل آید.

2. فرقه‌ی دموکرات آذربایجان مانند گذشته پشتیبان و مدافع تمامیت و استقلال ایران و سعادت مردم می‌باشد.

3. تمام سازمان‌های فرقه و اتحادیه‌ها کما فی‌السابق به کارهای روزانه‌ی خود مشغول خواهند بود.

همچنین محمد بی‌ریا با صدور اعلامیه‌ای از طرف کمیته‌ی مرکزی فرقه‌ی دموکرات، هم‌کاری برای ورود قوای دولتی به آذربایجان اعلام و نظارت مرکز بر حسن اجرای انتخابات آذربایجان را خواستار شد.[17]

بدین ترتیب روز 22 آذر ماه 1325 ارتش توانست بدون کمترین درگیری، فاتحانه وارد آذربایجان شود، پس از فتح تبریز، نیروهای دولتی و غیردولتی فجایع بی‌شماری در این شهر و دیگر شهرهای آذربایجان مرتکب شدند. در حالی‌که حسین فردوست از اعدام حدود 2000 الی 3000 نفر در تبریز – بدون هیچ‌گونه تشریفاتی و در جلوی خانه‌های افراد و در سر خیابان‌ها- خبر می‌دهد،[18] مخالفان، تعداد قربانیان قتل‌عام انجام‌شده در شهر تبریز را 20 هزار و در کل استان 50 هزار نفر ارزیابی نموده‌اند.

بدین ترتیب، با گذشت یک سال از عمر حکومت خودمختار آذربایجان، با فرار بخش اعظم رهبران فرقه‌ی دمکرات به خاک شوروی و تحکیم مجدد حاکمیت دولت مرکزی در آذربایجان، بحران آذربایجان خاتمه یافت.[19]

مقاله

نویسنده محرم حقي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پیمان صلح پاریس

پیمان صلح پاریس

یکی دیگر از پیمان‌های ننگینی که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه بین ایران و انگلیس بسته شد، پیمان صلح پاریس بود که انگلیس به دلیل تصرف هرات، توسط ایران، چندین شهر جنوب ایران را تصرف کرد، که منجر به بستن پیمان بین دو کشور گردید.
پیمان سعدآباد

پیمان سعدآباد

سیاست خارجی ایران قبل از جنگ جهانی دوم و در زمان رضاخان، بر مبنای استوار ساختن موقعیت خود در برابر دو قدرت شوروی و انگلیس بود.
No image

حزب استقلال

No image

شهید آیت الله صدوقی

پر بازدیدترین ها

No image

مهاجرت کبری

No image

مهاجرت صغری

No image

جیمز دیویس

No image

استعمار نو

Powered by TayaCMS