قطعنامه ي 598، شوراي امنيت، امام خميني(ره)، آمريكا، عراق، علوم سياسي
نویسنده : سيد ابوالحسن توفيقيان
از نخستین ماههای پس از پیروزی انقلاباسلامی رابطهی ایران با عراق در اثر بهوجود آمدن خلاء قدرت در منطقه و همچنین تمایل عراق به گسترش حوزهی نفوذ در منطقه، تیره شد. اوضاع نابسامان داخلی ایران و روابط تیرهی خارجی ایران بر تمایل عراق به تجاوز میافزود. بههمین جهت کمکم زد و خوردهای مرزی بین دو کشور گسترش یافت. در اوایل سال 1359 که خطر تجاوز عراق به ایران جدی شد، امام در پیامی با پوسیده خواندن عقل صدام خطاب به نظامیان عراقی، حمله به ایران را حمله به رسولالله و جنگ با قرآن عنوان کرد و فرمودند که در صورت وقوع، ایران آنها را خرد میکند.[1] صدام که بهبود روابط با ایران را منوط به تحقق سه شرط: خروج بیقید و شرط ایران از جزایر سهگانه، بازگرداندن وضعیت حقوقی شطالعرب به دوران پیش از 1975م[2] و بهرسمیت شناختن عرب بودن مردم عربستان یا خوزستان[3] کرده بود در شهریور 1359 با توجه به اختلافات و اوضاع نابسامان داخل ایران به امید فتح ایران در کوتاهترین زمان، به ایران حمله کرد.[4]
شورای امنیت از 31 شهریور 1359 که عراق به ایران تجاوز نمود تا پایان سال 1369 مجموعا 14 قطعنامه و 15 بیانیه صادر نمود؛[5] ایران هفت قطعنامهی اولی را به این علت که دشمن در خاک ایران بود و شرط ایران هم برگشت نیروهای دشمن بهمرزهایی بود که صدام قبول نداشت، رد کرد. سرانجام قطعنامهی 598 بهعنوان هشتمین قطعنامه با توجه بهویژگیهای خاصی که داشت از طرف ایران مورد پذیرش قرار گرفت.
زمینههای صدور قعطنامهی 598
در 10 فوریهی 1986 و مصادف با 21 بهمن 64 رزمندگان اسلام در یک حملهی غافلگیرانه فاو را تصرف کردند و این امر باعث نگرانی شدید جهان غرب، شوروی سابق و کشورهای ساحلی خلیج فارس شد. آمریکا که به پایداری و استقامت ایران مطمئن شد، تصمیم گرفت به هر صورت ممکن خود را به ایران نزدیک کند و بههمین جهت جریان ایرانگیت اتفاق افتاد. آمریکا علیرغم فشاری که بر دیگر کشورها بهمنظور تحریم تسلیحاتی ایران وارد کرده بود، مخفیانه به ایران سلاح ارسال میکرد.[6] البته آنها دلایل اقدام به این کار را کمک به آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان و خاتمه دادن به جنگ ایران و عراق عنوان کردند؛[7] لکن این امر بر حیثیت سیاسی این کشور و همچنین روابطش با دیگر کشورها خصوصا کشورهای عربی منطقه تاثیر نامطلوبی گذاشت.
بدین منظور زمانی که آمریکا از نزدیکی با ایران ناامید شده بود به حمایت قاطع از عراق و اعراب برخواست و مخالفت خصمانه با ایران را آشکار ساخت. آمریکا در همین راستا در دو جبهه وارد عمل شد:
الف: در جبههی نظامی، با تقویت ناوگان خود در خلیج فارس و تشویق متحدان خویش به اعزام ناوهای بیشتر به منطقه، عملا دشواریهایی را برای عملیات ایران بهوجود آورد؛ و از سوی دیگر دست عراق را برای هرگونه اقدامی در خلیج فارس بازگذاشت و اطلاعات نظامی آواکسها و ماهوارهها را از وضع جبههها در اختیار عراق قرارداد.
ب: در جبههی سیاسی نیز به دولتها فشار وارد کرد که از فروش اسلحه بهایران جلوگیری کنند، و در شورای امنیت نیز کوشید که کشورهای عضو را به تصویب قطعنامههایی دربارهی تحریم فروش اسلحه به ایران موافق سازد.[8]
در ١٦ دی سال ١٣٦٥ ایران عملیات کربلای ٥ را آغاز کرد و فشارهای فوقالعاده سنگینی را به ماشین جنگی دشمن وارد آورد. دکوئیار، دبیرکل سازمانملل متحد، متعاقب این عملیات از اعضاء دائمی شورای امنیت خواست که برای خاتمه دادن به جنگ، با یکدیگر همکاری کنند که این امر با پاسخ مثبت سفرای این کشورها روبرو شد. در این مذاکرات آنها «احتمال اینکه جنگ تهدیدی علیه صلح باشد» را مورد بررسی قرار دادند و بدین وسیله راه را برای استفاده از اختیارات مندرج در فصل هفتم منشور ملل متحد هموار ساختند.»[9] در مجموع باید گفت که عامل مهم صدور قعطنامهی 598 عملیاتهای متعدد[10] رزمندگان اسلام در خاک عراق بود که اکثر آنها نیز با موفقیت روبرو بودند.
ویژگیهای قطعنامهی 598
قطعنامهی 598 شورای امنیت[11] دارای ویژگیهایی بود که ذیلا به آنها اشاره خواهد شد:
1. لحن آمرانه و قاطع قطعنامهی 598 آنرا از قطعنامههای قبلی که عموما جنبهی توصیهای داشتند متمایز میسازد.
2.شورای امنیت برای اولینبار و پس از آنکه قریب هفت سال از جنگ میگذشت تشخیص داد که در جنگ عراق و ایران نقض صلح وجود دارد و بههمین جهت صریحا اعلام داشت که بر طبق مواد 39 و 41 منشور ملل متحد عمل میکند.
3. عنوان قطعنامهی 598، نظیر قطعنامههای پیشین «وضعیت مابین ایران و عراق» نیست، بلکه برای اولینبار قطعنامه تحت عنوان «منازعه بین ایران و عراق» صادر شده است.
4. از نظر حجم و تعداد کلمات بهکار برده شده، مفصلترین قطعنامه صادره از طرف شورای امنیت دربارهی ایران و عراق میباشد.
5. شورا در بند 6 برای اولین بار نظر ایران را قبول کرد و از دبیرکل خواست هیئت بیطرفی را با مشورت ایران و عراق برای تحقیق دربارهی مسئولیت درگیری تعیین کند.
6. بند 7 قطعنامه نیز در جهت تامین نظر ایران برای دریافت خسارات جنگ است.
7.تنها قطعنامهای است که در طول هشت سال جنگ، پنج عضو دائمی شورای امنیت ماهها تشکیل جلسه دادند تا دربارهی تهیه متن پیشنویس آن توافق کنند.
ایران و قطعنامهی 598
ایران در قبال قطعنامهی 598 در وهلهی اول با غیر عادلانه خواندن آن و خطاب قرار دادن شورای امینت به عدول از وظیفهی اصلی خویش، یعنی حفظ صلح و امنیت جهانی،[12] موضعی مبهم و غیر شفاف گرفت که نه آنرا رد میکرد و نه تایید. ایران به دلیل عدم تحقق کامل نظریاتش قطعنامهی مذکور را نپذیرفت. اما به خاطر توجهی که به اصول مورد نظر ایران در قطعنامه شده بود و بهدلیل اینکه با توجه به شرایط سیاسی و بینالمللی بیش از این امکان امتیاز گرفتن از شورا وجود نداشت، قطعنامه را رد هم ننمود. ایران معتقد بود که آتشبس باید پس از اعلام متجاوز بودن عراق برقرار شود. هاشمی رفسنجانی[13] میگوید: «... جمهوری اسلامی ایران، قطعنامهی 598 را بهطور کلی رد نکرده است، چون در آن جای بحث میبیند. توقع دیگران این است که ما قطعنامه را کلا رد کنیم یا بپذیریم. نکته منفی آن این است که میگوید به محض شروع مذاکره و پیش از شناسایی متجاوز و محاکمه آن، آتشبس اعلام شود و ما این بند را قبول نداریم... ما میگوییم اول متجاوز معرفی شود و بعد راه برای حل مسائل جدی هموار خواهد شد....»[14] این موضعگیری نه رد و نه قبول، نزدیک به یک سال ادامه داشت. با اصرار و ایستادگی ایران بر مواضع خود، سرانجام دبیرکل سازمان ملل پس از دیدار و مراجعت از دو کشور ایران و عراق، با ارائه طرحی جهت اجرای قطعنامهی 598 به مواضع و خواستههای ایران پاسخ مثبت داد که همین امر باعث پذیرش قطعنامه از سوی ایران شد. دبیرکل پس از مراجعت از تهران و بغداد طی نامهای 9 صفحهای از دو کشور خواست که در اجرای قطعنامهی 598، آتشبس را برقرار نمایند. ایشان در این نامه، بر زمان اجرای آتشبس، عقبنشینی نیروها به مرزها، مبادلهی اسیران جنگی و تشکیل کمیسیون برای تعیین مسئولیت جنگی تاکید کرد که به خواستههای ایران نزدیک شد.[15]
عراق و قطعنامهی 598
در 22 ژوئیهی 1987م به دستور رئیسجمهوری عراق، اجلاس مشترک فرماندهی تشکیل شد که طی آن قطعنامه مورد پذیرش و استقبال قرار گرفت و آمادگی عراق برای همکاری با دبیرکل و شورای امنیت در جهت اجرای آن و نیل به حل جامع، عادلانه، پایدار و شرافتنمندانه منازعه اعلام گردید و در این جلسه قرار شد مواضع مذکور توسط وزیرخارجهی عراق به دبیرکل و شورای امنیت اعلام گردد[16] که سخنگوی دولت عراق نیز در این خصوص اینگونه اظهار داشتند که: « عراق آماده است قطعنامهی شورای امنیت سازمان ملل را که در آن دستور آتشبس فوری داده شده است، بپذیرد، مشروط به اینکه ایران نیز اقدام مشابهی انجام دهد. تعهد عراق نسبت به این قطعنامه به پذیرش صریح و بدون قید و شرط آن توسط ایران بستگی دارد.»[17]
علل پذیرش قطعنامه از سوی ایران
1.مشکلات اقتصادی: در این مقطع زمانی مشکلات اقتصادی ایران تشدید شده بود و این مسئله امکان ادامهی جنگ را به ایران نمیداد. مسئولان اقتصادی کشور اعلام کرده بودند که امکانات اقتصادی، بودجه، درآمد و هزینههای کشور به خط قرمز رسیده است و این وضعیت دیگر برای کشور قابل تحمل نیست.[18] قدرتهای بینالمللی خصوصا آمریکا برای فشار بیشتر به ایران برنامهی کاهش قیمت نفت و جلوگیری از صادرات نفت توسط تهاجمات عراق را طراحی کردند.[19]
2.در صورت عدم پذیرش این قطعنامه توسط ایران، چهرهای وارونه از ایران و صدام نمایش داده میشد که در آن صدام چهرهای صلحطلب را داشت چرا که همواره قطعنامههای شورای امنیت را میپذیرفت و ایران بهعنوان یک کشور جنگطلب بهدنیا معرفی میشد به این دلیل که مدام قطعنامههای شورای امنیت را رد میکند.
3.کاربرد وسیع سلاحهای شیمیایی و میکروبی توسط عراق: تبلیغات صلحطلبی رژیم عراق در محافل بینالمللی و رسانههای گروهی، پوششی شد تا صدام به راحتی بتواند مخربترین سلاحهای میکروبی و شیمیایی را علیه رزمندگان ما در جبههها به کار گیرد، و از آن طرف واکنش ایران بهدلیل عدمپذیرفتن قطعنامه، ضعیف جلوه میکرد.
4. تهدیدهای بینالمللی: از ابتدای اردیبهشت 1366 زمزمهی حضور ناوگانهای نظامی کشورهای خارجی بهخصوص آمریکا برای حضور در خلیج فارس به بهانهی ایجاد امنیت در کشتیرانی منطقه آغاز شد.[20] این خود نوعی تهدید برای ایران به حساب میآمد. بههمین جهت حملهی آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران که منجر به شهادت 290 نفر سرنشین آن شد، برای مسئولین ایرانی یک اخطار به حساب میآمد.[21]
5.سلب دفاع مشروع از ایران: برابر مادهی ٥١ منشور، کشوری که مورد تجاوز واقع شده است تا زمانیکه شورای امنیت تدابیر اجرایی جهت دفع تجاوز اتخاذ نکند حق دارد از خود دفاع کند، امّا بهمحض اینکه شورای امنیت در این راستا اقدام کرد آن کشور مورد تهاجم، میبایست از ادامهی حملات خودداری کند تا شورای امنیت بتواند با اطمینان خاطر بیشتر در زمینهی شناسایی و تنبیه متجاوز به فعالیت ادامه دهد. از اینرو ایران که در تاریخ ٣١ شهریور ١٣٥٩ از سوی ارتش عراق از زمین، هوا و دریا مورد تجاوز گرفته بود تا زمان صدور قطعنامهی ٥٩٨ چون از سوی شورای امنیت برای رفع تجاوز تصمیم جدیدی اتخاذ نشد، حق داشت از خود دفاع کند و از نظر حقوقی، این دفاع حتی در داخل خاک کشور متجاوز میتوانست مصداق داشته باشد. این واقعیتی است که همهی محافل سیاسی و علمای حقوق، خصوصا شورای امنیت به آن اذعان داشتهاست و پافشاری ایران را در ادامهی دفاع و رد قطعنامههایی که در آن احراز تجاوز نمیشد منطقی و عادلانه میدانستند. امّا قید تعیین مسؤول مخاصمه در بند ٦ قطعنامهی ٥٩٨ این حق مشروع را از ایران سلب کرد.[22]
6.تحریم تسلیحاتی علیه ایران: اگرچه در طول جنگ ایران برای تهیهی اسلحه و ادوات جنگی با مشکل مواجه بوده است، اما در این مرحله تحریم مفهوم دیگری داشت، چرا که تحریم متوجه کشوری بود که از پذیرفتن قطعنامهی 598 امتناع میکرد.[23] در ضمن از دیگر پیامدهای تحریم این بود که دلالان اسلحه با چندین برابر قیمت نیز حاضر به معامله نمیشدند و با تصور اوضاع وخیم اقتصادی چنین خریدهایی برای ایران هم ممکن نبود.
البته پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران، تصور عراقیها این بود که ایران از روی ضعف تن به پذیرش قطعنامه داده است، بههمین جهت حملاتی را به ایران کرد[24] که با پاسخ محکم نیروهای ایرانی مواجه شد. [25] در این ارتباط میتوان به عملیات بیتالمقدس 8 اشاره کرد.[26]
امام و صدور قطعنامهی 598
در آن دوران حساس که تشتت آراء در مورد قبول یا رد قطعنامه در میان مسئولین وجود داشت، تنها کسی که میتوانست اختلافات را پوشش دهد و آنها را همسو و همجهت کند امامخمینی بود. ایشان در پیامی که بههمین مناسبت صادر کرده بودند فرمودند: «قبول قطعنامه که حقیقتا مسئلهی بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوهی دفاع و مواضع اعلامشده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم، ولی بهواسطهی حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری میکنم و بهامید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه بهنظر تمامی کارشناسان سیاسی نظامی سطح بالای کشور که من بهتعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آنرا به مصلحت انقلاب و نظام میدانم.»[27]
جمعبندی
قطعنامهی 598 یکی از نقاط عطف تاریخی ایران اسلامی است که پذیرش آن توسط دولتهای ایران و عراق منجر به پایان یافتن جنگ هشت ساله عراق علیه ایران شد. این قطعنامه در شرایطی به تصویب رسید که تمامی دولتهای شرق و غرب به حمایت از کشور عراق وارد صحنهی جنگ علیه ایران شده بودند و تمامی همت خود را معطوف این ساخته بودند که این جنگ بهسود ایران ختم پیدا نکند. بر این اساس شرایطی را بهوجود آوردند که ایران راهی جز پذیرش قطعنامه نداشت. در عین حال ایران، توانست امتیازات خوبی (نظیر متجاوز شناختن عراق و پرداخت غرامت جنگی توسط عراق و بازگشت به مرزهای ملی) بگیرد.[28]