نهضت آزادي، محمود طالقاني، مهندس بازرگان، راه طي شده، امام خميني(ره)، قانون اساسي مشروطه، مصدق، قانون اساسي، مهدي بازرگان.
نویسنده : نرگس عبديائي و فاطمه باقي پور
نهضت آزادی 25 اردیبهشت 1340، با اعضای هیأت مؤسس 25 نفری، به رهبری مهندس مهدی بازرگان تأسیس شد؛ بنا به گفته بازرگان، «تشکیلات و پایه اساسی نهضت را با کسب نظر از آقای مصدق ریختهاند. آقایان سید محمود طالقانی، دکتر یدالله سحابی، مهندس منصور عطایی، عباس سمیعی، آقای زنجانی، و اینجانب جزء هیأتی هستیم که از طرف هیأت موسس مأمور مرامنامه و اصول کار نهضت شدیم.»[1] ایشان همچنین دربارۀ شعار نهضت میگوید: « از درون جبهۀ ملی، نهضت آزادی بوجود آمد که هم وارث مقاومت ملی بود و هم فرازنده و بلندکنندۀ شعار شاه سلطنت کند نه حکومت.»[2] [3]
در این ایام مذهب منزلتی نو یافته بود. حوزۀ علمیه با درایت و آیندهنگری آیت ا.. شیخ عبدالکریم حائری و آیت ا...بروجردی پایه محکمی بدست آورده بود و روحانیون به امور فرهنگی مخصوصاً در دانشگاهها روی آورده بودند.[4]
افشای برخی چهرهها و سازش بعضی دیگر از عناصر مهم احزاب سیاسی، مردم را به آنها کم اعتقاد کرده بود؛ بخصوص خیانتهای حزب توده، موجب دوری مردم از گروههای چپ گردیده بود. افشای ثروت و مکنت مادی بسیاری از سران سیاسی مشهور و فقر و دوری از دنیا توسط روحانیت، در مردم اثر عمیقی گذاشت و افکار دینی را در میان مردم گسترش داد. به همین علت در مجامع ملیگرا نیز عناصر مذهبی موقعیت بهتری یافتند و افرادی چون مهندس بازرگان و دکتر سحابی با راهنماییهای آیت ا...طالقانی،مجموعههایی با گرایشهای مذهبی مثل انجمنهای اسلامی مهندسین و... تأسیس کردند.[5]
پس از کودتای 28 مرداد در جمع مبارزین ملیگرا شعله مختصر مقاومت ملی را همین عناصر و افرادی که اکثرا گرایشهای مذهبی داشتند، زنده نگه داشته بودند.
در مرامنامه نهضت آزادی آمده است:«به حکم 1. مبادی عالیه دین مبین اسلام و قوانین اسلامی ایران، 2.اعلامیه جهانی حقوق بشر و 3. منشور ملل متحد، نهضت آزادی ایران، برای تعقیب هدفهای مشروحه زیر فعالیت خود را آغاز میکند.
بازرگان در سخنرانی اولیه در مراسم تأسیس نهضت آزادی تصریح کرد: «اولاً مسلمانیم، دین را از سیاست جدا نمیدانیم. ثانیاً ایرانی هستیم ولی ایراندوستی و ملی بودن ما ملازم با تبعیض نژادی نیست. ثالثاً تابع قانون اساسی مشروطه هستیم، رابعاً مصدقی هستیم، مصدق را از افتخارات ایران و شرق میدانیم».[6]
تاکید بر موارد متناقضی چون اسلام و مذهبی بودن و ایرانی و ملیگرا بودن، تابع قانون اساسی مشروطه بودن و طبعاً مبارزه بر اساس قانون مشروطه انجام دادن که نمیتوانست شیوههای انقلابی را مطرح کند و یا مبارزات بر اساس موازین اسلامی ارائه دهد و الگو قرار دادن فردی مانند مصدق موجب گردید که نهضت آزادی نتواند حزبی فراگیر شود و یا حداقل جای جبهه ملی یا نیروهای مبارز مسلمان را بگیرد و در سیاست خارجی با سلب اختیار از خود و تعیین اعلامیه حقوق بشر و منشور سازمان ملل به عنوان اصول سیاست خارجی خود، نتوانست سیاست صحیحی را ارائه دهد.
همراهی آیت ا.. طالقانی با این تشکل برای راه اندازی نهضتی مرکب از عناصر مسلمان و ملی بود. مواضع آیت ا... طالقانی برخاسته از مواضع نهضت نبود بلکه مواضع مستقل خود وی بود و بیاینه ایشان پس از تأسیس نهضت بیانگر این مطلب است. ایشان از هموطنان متدین میخواهد که مراقب باشند که دستهای ناپاک و دودل در آن رخنه ننمایند.[7]
موضع عقیدتی:
مواضع عقیدتی نهضت آزادی برخاسته از متن فقه و نظرات فقهای حوزههای علمیه نیست بلکه از دیدگاههای مهندس مهدی بازرگان سرچشمه میگیرد. نگاه مهندس بازرگان به اسلام نگاهی غربی و ریشه در تفکر او و سایر صاحبنظران نهضت آزادی در فرهنگ و تفکر غرب دارد. وی در تبیین مبانی و اصول عقیدتی اسلام طوری سخن میگوید که بازتاب آن در غرب و در بین تحصیلکردههای غربی منفی نباشد، و این کار تا آنجاست که حتی اصول عقیدتی اسلام را به خاطر پسند غرب و غربیها تفسیر و تأویل میکند. مهمترین اثر عقیدتی بازرگان کتاب «راه طی شده» او میباشد که در آن تلاش کرده بگوید غربیها با علم و آگاهی راه انبیا را طی کردهاند. شهید مطهری در کتاب روش رئالیسم به طور مختصر به نقد این دیدگاه پرداخته است.[8]
مواضع سیاسی و فرهنگی:
مواضع سیاسی و فرهنگی نهضت آزادی نیز از غرب ریشه گرفته است. نهضت آزادی به غرب متمایل است و بازرگان و دیگر سران آن خواهان روابط صمیمانه با امریکا و سایر دول غربی هستند.
بازرگان با بینشی غربی معتقد است که مذهب امری است که در خدمت ملیت قرار میگیرد؛ یعنی اصالت را به مذهب نمیدهد.[9]
مواضع در برابر سلطنت:
در مرامنامه نهضت آزادی بر مسلمان بودن، ایرانی بودن و تبعیت از قانون اساسی، پیروی از مصدق تأکید میشد که در قانون اساسی مزبور، سلطنت ودیعهای الهی است از طرف ملت به شاه.[10]
بازرگان در این مورد میگوید: «تابع قانون اساسی ایران هستیم ولی، منافی «نومن ببعض نکفر ببعض» نبوده از قانون اساسی به طور واحد و جامع طرفداری میکنیم»؛[11] «نظرات ما در مورد سلطنت، هم بر رونق و دوام و مقام سلطنت خواهد افزود و هم اجازه تولید نیروهای فوق العاده ملی را میدهد. ما واقعاً طرفدار و موافق آن (سلطنت) هستیم».[12]
موضع نهضت در مورد مبارزه و انقلاب اسلامی:
نهضت آزادی مبارزه گام به گام را قبول داشت و شیوه مبارزاتی مورد پسندش، مبارزه در چارچوب قانون اساسی مشروطه ومبارزه پارلمانی بود. بازرگان در سفر به پاریس صراحتاً از امام میخواهد که موافقت کند شاه سلطنت کند و سیاست گام به گام را در پیش بگیرند. اما پاسخ امام این بود که:« ابداً لازم نیست تدریجی عمل کرد ملت خواستار یک انقلاب فوری است یا همین حالا یا هرگز».[13]
موضع در برابر جنگ تحمیلی:
نهضت آزادی در 8 سال جنگ که همه دنیای استکبار از صدام پشتیبانی می کرد، همواره به تخریب روحیه مردم، نفی دفاع مقدس، محکوم کردن ادامه جنگ، همراه اتهامات عدیده به مسؤولان نظام اقدام کرده است. در قطعنامه ششمین کنگره نهضت آزادی در اسفند 62 آمده است:
«نگران آینده جنگ و فرجام نامعلوم آن و گسترش خرابی آن و گسترش خرابی و خسارات مادی و معنوی که به صورت مسابقهای برای دو ملت ایران و عراق درآمده میباشیم».[14] و طی نامهای در اردیبهشت 67، امام را در ادامه جنگ 8 ساله مقصر اعلام میکند: «آیا وقت آن نرسیده است که رهبر انقلاب، بازگشتی به خود، و به خدای خود کرده و تجدید نظری در تصمیم و تصورات گذشته بفرمایید».[15]
موضع امام در برابر نهضت آزادی:
امام در ابتدا با نهضت آزادی گاه مدارا مینمود مثلا در مورد لایحه قصاص که نهضت آزادی با آن مخالفت کرده و آن را غیر انسانی اعلام میکرد،آنان را دعوت به توبه کردند و نصیحت نمودند.
کسب ریاست دولت موقت بهترین موقعیت برای تجدید نظر در اصول نهضت آزادی توسط مهندس بازرگان بود اما این کار صورت نگرفت. تکیه بر غرب گرایی، دوری از مردم، موضعگیری در برابر امام و نهضت و جدایی از ملت و مخالفت با نظام، موجب گردید تا امام انحلال این حزب را اعلام کرد. مجلس که در تاریخ 17/4/71 از سوی نهضت آزادی با درخواست کسب پروانه برای فعالیت مواجه شد، به اتفاق آراء به عدم صلاحیت نهضت آزادی رأی داد ولی نهضت این نظر را نپذیرفت و بدون مجوز قانونی به فعالیتهای خود ادامه داد.[16]
سرانجام:
در طول سالها اعلام موجودیت نهضت تا کنون نهضت مواضع متفاوتی در قلمروهای مختلف داشته است:[17] مواضع عقیدتی نهضت از دیدگاه بازرگان که در کتاب «راه طی شده» ترسیم نموده، سرچشمه میگیرد. دیدگاه وی بر این است که غربیها با علم و آگاهی همان راه انبیاء را طی کردهاند. شهید مطهری این دیدگاه را در کتاب روش رئالیسم مورد نقد قرار داده است . دربارۀ هدف سیاسی و اجتماعی، بازرگان خود می گوید: برای امام، هدف خدمت به اسلام و برای بنده، هدف خدمت به ایران است از طریق اسلام.[18]
دربارۀ رابطۀ آمریکا در ایام اولیه انقلاب و افشاء شدن نقش مخرب جاسوسی این کشور، بازرگان معتقد بود که روابط با آمریکا از سرگرفته شود، کارتر تفاوت دیدگاه رهبر نهضت را با امام در اینباره بیان میکند: «آیت الله (خمینی) برای پیروان خود، تصویر ما (آمریکا) را به زشتی شیاطین خارجی مجسم میکرد....اما مهدی بازرگان و اعضاء کابینهاش که اکثرا تحصیلکرده غرب بودند با ما همکاری داشتند، آنها از سفارت ما محافظت میکردند و از ژنرال فیلیپ گاست که جای ژنرال هایزر را گرفته بود، محافظت میکردند تا بدون خطر رفت و آمد کند و برای ما پیامهای دوستانهای میفرستادند.»[19]
بطور کلی نهضت آزادی قبل از انقلاب بیشتر با صبغۀ ملیگرایی با شاه مبارزه میکردند و امام و یارانش با صبغۀ اسلامی؛ بعد از انقلاب اختلافات گسترده شد. بازرگان، آخوندها و حکومت کردن آنها را قبول نداشت و معتقد بود تخصصی در مدیریت و سیاست (به سبک غربی) ندارند. دکتر ابراهیم یزدی در 18 / 11 / 63 در کنگره هفتم نهضت گفت: «نهضت آزادی حاکمیت فعلی را قبول ندارد، نهضت آزادی معتقد است که باید این حاکمیت را از طریق قانون و منطقی و پارلمانی سرنگون کرد...مردم نمیتوانند اقدام به براندازی حاکمیت فعلی کنند در صورتیکه در ذهنشان عنصر جایگزین وجود نداشته باشد؛ نهضت میتواند به عنوان این عنصر جایگزین عمل نماید و به مردم شناخته شود.»[20]
نهضت همچنان در انتخابات بیانیههای مختلفی میدهند و از قشری یا حرکتی خاص دفاع میکنند.
امام خمینی(ره) میفرماید: «نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امر از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند...»[21]
هم اکنون این نهضت اگر چه فعال و دارای فعالیت های دورهای به ویژه در ایام انتخابات است ولی به عنوان یک حزب قانونیشناخته نمی شود و از مقبولیت مردمی نیز برخوردار نیست.