دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

قرعه

No image
قرعه

كلمات كليدي : قاعده قرعه، مشتبه، فقه، حضرت يونس، حضرت يحيي، مشروعيت

نویسنده : حسن رضايي

قرعه، حاصل مصدر از ریشۀ قَرَعَ و به معنای نصیب است[1] و در اصطلاح فقهی به معنای انجام کاری جهت تعیین مطلوب و معلوم شدن امر شرعی مشتبهی می‌باشد[2] و این کار را قرعه می‌گویند، چون موجب تشخیص نصیب شخصی که در قرعه پیروز شده است می‌باشد.

این عمل در تمامی اموری که مجهول هستند و ما طریقی به شناخت واقعیت آن نداریم، جاری می‌شود البته فقط در مواردی که مختص به شبهات موضوعیه است جاری می‌شود چون بنای عقلاء مختص به این دسته از مشکوکات است و در شبهات حکیمه جاری نمی‌شود.[3]

این قاعده یکی از قواعدی است که دراکثر ابواب فقه[4] جریان دارد و مورد عمل فقهاست و هر کجا که موضوعات مشتبه هستند، این قاعده پیاده می‌شود.

ظاهراٌ قرعه، کیفیت و طریق خاصی ندارد و به روشهای مختلفی قابل اجراست و اختلاف روایات در نحوه انجام قرعه، حاکی از این است که قرعه‌کشی، کیفیت مخصوصی ندارد.[5]

در میان فقها، اختلافی در مشروعیت اصل قرعه وجود ندارد و فقط در موارد جواز آن اختلاف وجود دارد.[6]

عده‌ای، در مطلق مواردی که دلیل قطعی یا ظنی معتبر بر یکی از طرفین وجود ندارد، اجرای این قاعده را مشروع می‌دانند و در مقابل عده ای، فقط در مواردی که نص بر جواز آن داریم[7] آنرا مشروع دانسته‌اند.[8]

مستندات قاعده:

الف: مستندات قرآنی

1- قصه حضرت یونس و انداختن ایشان به دریا:9

«فَساهم فَکان مِن المُدحضین» (صافات/ 141)

«...قرعه کشی نمودند(تا معلوم شود چه کسی باید در دریا انداخته شود) و او مغلوب شد».

2- قصه تخاصم عده‌ای با حضرت یحیی ع بر سر تکفل حضرت مریم (س)

«...زمانی که قلم‌های خود را (جهت قرعه‌کشی) انداختند تا معلوم شود چه کسی متکفل مریم «س» شود.

ممکن است گفته شود: این آیات، صرفاٌ درصدد حکایت قضیه‌ای در زمان قبل از اسلام است. و حکایت اعم از مشروعیت است. در جواب می‌توان گفت:

اولاٌ: روایاتی داریم که به واسطه این آیه، بر جواز قرعه استناد نموده‌اند.

ثانیاٌ: این آیات، نشان می‌دهند که حضرت یحیی و یونس «ع» قرعه کشی را قبول داشته و آنرا مشروع می‌دانستند و اگر مشروعیت آن در ادیان سابق معلوم شود، با استصحاب احکام شرایع سابق، مشروعیت آن در دین ما هم ثابت می‌شود.[9]

ب: اخبار

روایات در مورد جواز این قاعده، در حد تواتر است[10]:

1. روایت محمدبن حکیم از امام کاظم (ع): حضرت فرمودند:« در مورد هر مجهولی، قرعه باید انداخت، (قرعه، حکم خداست) و در آنچه که خدا حکم می‌نماید: اشتباه راه ندارد.[11] »

2. مرسلۀ فقیه:« هر قومی قرعه انداختند و از خدا چاره خواستند، خداوند سهم به حق آنان را می دهد»[12]

3. مرسلۀ مستدرک:« چه کاری عادلانه‌تر از قرعه وجود دارد وقتی که مردم امر خود را به خویشان تفویض کنند و بسپارند»[13]

ج: بناء عقلاء

عادت عقلاء بر این است که در اموری که حقی بین چند چیز مشتبه شده است و تنازع رخ داده قرعه می‌اندازند و بلاشک رجوع آنان به قرعه، به خاطر کاشفیت از واقع نیست. چون نزد مردم، قرعه هیچ کاشفیتی ندارد بلکه فقط جهت معلوم شدن مجهول و تعیین یکی از طرفین است. و ظاهراٌ قرعه، امری مستحدث نیست و شاید قرعه کشی در جریان حضرت یونس و یحیی هم مستند به همین بنای عقلا بوده است. و به نظر می‌رسد آیات و روایات، امضا این بنای عقلا از سوی شارع است.

د: اجماع منقول و محصل از شهید اول و ثانی[14]

که از طریق عدم اختلاف اصحاب در عمل به این قاعده، این اجماع قابل تحصیل است البته به نظر می‌رسد، مستند این اجماع آیات و روایات باشد.[15]

مقاله

نویسنده حسن رضايي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

احتضار

No image

احرام

No image

ارباب خمس

No image

اشتداد

No image

احتکار

پر بازدیدترین ها

No image

اجازه کاشفه یا ناقله

No image

قاعده جبّ

No image

قاعده نفی سبیل

No image

احتضار

No image

تدلیس

Powered by TayaCMS