كلمات كليدي : استقراء، استقراي تام، استقراي ناقص، يقين، ظن، استقراي تعليلي
نویسنده : مهدي افضلي
بخش عمده مباحث منطق را حجت و استدلال به لحاظ صورت و هیات تشکیل میدهد. منطقدانان سه نوع حجت را برشمردهاند که همگی از ارزش علمی یکسانی برخوردار نیستند، برخی همانند قیاس در کانون توجه منطقدانان قرار دارد و برخی دیگر چنین نیست. استقراء از جمله حجتهایی است که نسبت به قیاس از درجه اعتبار کمتری برخوردار است، ولی با تکیه بر قیاس، ارزش و اعتبار پیدا میکند.
در تعریف استقرا گفتهاند:
دلیلی است که ذهن جزئیاتی را تحصیل میکند و از میان آنها یک حکم عامی را استنباط میکند.
برخلاف قیاس که در آن یک حکم کلی از پیش صادر میشود و بر مصادیق خود تطبیق میکند، در استقرا اینگونه است که از جزئی به کلی سیر میشود.
توضیح آن که تمام زندگی عرفی ما بر اساس آمار و حساب احتمالات تنظیم میشود. کارخانهای که لامپ تولید میکند، برای اینکه متوسط عمر آن را به دست آورد راهی جز این ندارد که تعدادی از آنها را به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار دهد و پس از مدتی این نتیجه برای تولید کننده حاصل شود که این نوع مهتابی میتواند فلان مقدار عمر بکند، حکم کلی صادر میکند که مهتابیهای تولید شده توسط این کارخانه تا فلان مدت ضمانت میشود. صدور این حکم کلی بر اساس تفحص در جزئیاتی بوده که مورد آزمایش قرار گرفته است، اگر تولید کننده بخواهد تمام مهتابیها را آزمایش کند دیگر به مرحله تولید نمیتواند گام نهد. در ابعاد مختلف زندگی عرفی و علوم تجربی از این روش بهره جسته میشود.
انواع استقرا
1) استقرای تام
استقرای تام که آنرا مفید یقین دانستهاند حجتی است که در آن تمام موارد و افراد یک کلی فحص شده و سرانجام حکم کلی صادر شده است.
2) استقرای ناقص
استقرای ناقص حجتی است که در آن برخی از جزئیات مورد تفحص قرار گرفته و بر اساس همان، حکم برای همه افراد صادر شده است. منطقدانان استقرای ناقص را مفید یقین نمیدانند.
برخی از منطقدانان اشکال مهمی را بر حجیت حجتهای طرح شده بیان کردهاند و آن اینکه عمدهترین حجت و یقینیترین آنها قیاس است و قیاس نیز به نوبه خود متکی بر استقراست، زیرا هر قاعده کلی مبتنی بر فحص جزئیات آن است. از آن طرف روشن است که اکثر قواعد کلی که در زندگی متعارف و علمی شکل میگیرد افرادشان متناهی نیست تا استقرای تام حاصل شود، در برخی موارد حتی استقرای تمام موارد نه تنها مفید نیست، بلکه مضر است، در مثال تولید لامپ اگر تمام همت تولید کننده آزمایش محصولات باشد باید تمام سرمایه را به پای آزمایش بریزد و هیچ ثمری هم نگیرد، در حالیکه هیچ خردمندی بدین شیوه عمل نمیکند. بدین ترتیب تمام یا دست کم اکثر قواعد کلی ما صرفا مفید ظن هستند. اگر این حرف پذیرفته شود مشکلات فراوانی برای عالمان رشتههای مختلف جلوه خواهد کرد، چه باید کرد؟ آیا به استقرای ناقص اکتفا شود و در معارفمان دست یافتن به یقین را به کناری بنهیم؟ یا اینکه میتوان به گونهای دیگر حرکت کرد که نه از یقین دست بکشیم و نه به محذورات ناشی از استقرای ناقص گرفتار شویم.
منطقدانان متاخر مسلمان[1] در حل این مسأله راهی را گشوده و از انحای مختلف استقرا به غیر از تقسیم آن به تام و ناقص سخن به میان آوردهاند و بر اساس آن مشکل عدم یقین را حلاجی کردهاند:
1. استقرای صرف
در برخی از موارد وقتی استقرا صورت میگیرد به مشاهده تنها اکتفا میشود و کاری به مسائل دیگر ندارد. از باب نمونه وقتی جانداران مختلف را دیدهاند که در هنگام جویدن غذا فک پایینشان را تکان میدهند، حکم کلی صادر کردهاند که تمام جانداران چنین است، ولی به دلیل آنکه این حکم مبتنی بر مشاهده صرف است یقینی نیست، چنانکه با مشاهده جاندارانی همانند تمساح این حکم نقض میشود.
2. استقرای مبتنی بر تعلیل/ استقرای تعلیلی
گاه افزون بر مشاهده موارد خاص و ثبوت یک وصف برای آن، از علت ثبوت این وصف نیز جستجو شده است. وقتی علت آن کشف شود به دلیل آنکه معلول هیچگاه از علت تخلف نمیکند، حکم کلی صادر میشود، حکمیکه در آن لزوما تمام افراد این پدیده مورد تفحص قرار نگرفته است. از باب نمونه وقتی طبیب دارو ساز تاثیر یک ماده گیاهی یا شیمیایی خاصی را در رفع یک بیماری کشف میکند، سراغ عناصر تشکیل دهنده آن میرود و با تجزیه و تحلیل و ترکیب این عناصر کشف میکند که عنصر خاصی در آن وجود دارد که در این راستا موثر است، لذا حکم کلی صادر میکند که مثلا دانه کنجد برای آرامش روحی مفید است یا قرص استامنوفن برای تسکین درد اثر بخش است.
3. استقرای مبتنی بر بدیهیات عقلی
گاه در استقرا افزون بر مشاهدات، بر بدیهیات عقلی نیز اتکا میشود. از باب نمونه وقتی گفته میشود هر کلی از جزء خود بزرکتر است، در این صورت کسی نرفته است که تمام کلها و جزءها را مشاهده کند و امکان پذیر نیز نمیباشد، بلکه با تصور کل و جزء و تصور رابطه میان آنها چنین حکمی را صادر میکند و همین تصور نیز برای صدور حکم کافی است.
4. استقرای مبتنی بر همانندی کامل میان جزئیات
اگر در موردی افزون بر مشاهدات، این مسأله نیز مورد توجه بود که میان تمام افراد یک پدیده همانندی کامل برقرار است، اگر در یکی از افراد آن، یک ویژگی تحقق داشت در این صورت میتوان حکم کلی صادر کرد که تمام افراد این نوع همین ویژگی را واجدند. از باب نمونه وقتی مشاهده میشود که یک مثلث زوایای آن با دو قائمه برابر است، به صورت قطعی میتوان حکم کرد که تمام افراد آن چنین است، زیرا به لحاظ تکوینی تمام مثلثها اینگونه است.
از میان این چهار نوع استقراء آنچه مفید ظن است تنها قسم اول است که مبتنی بر مشاهده صرف است، ولی سائر اقسام آن که افزون بر مشاهده به امور دیگری نیز مبتنی است قطعا یقین آورند و بهرهگیری از آنها در تدوین قواعد کلی بیاشکال است و لذا میتوان از قواعد مبتنی بر استقرا نیز در قیاس بهره جست و هیچ مشکل معرفتی رخ نخواهد داشت.