24 آبان 1393, 14:7
كلمات كليدي : عصمت، ميل، اراده، اختيار، ملكه نفساني، صورت علميه
نویسنده : محسن فتاحي اردكاني
عصمت در لغت از ریشه عصم است که به معنی امساک و خودداری و منع است.[1] در اصطلاح علم کلام عصمت قوهای است که انسان را از واقع شدن در گناه و خطا منع میکند و گاهی تعریف شده به اینکه عصمت لطفی است که خداوند در حق بنده خویش انجام میدهد به طوری که دیگر انگیزهای برای ترک طاعت وانجام گناه با اینکه قدرت بر انجام آن دو دارد باقی نمیماند.[2]
شاید برای برخی این تصور پیش آید که انبیاء و ائمه که دارای ملکه عصمت هستند افعالی که از آنها سرمیزند بدون علم و اراده و اختیار آنها بوده است آنها آسوده خاطر توسط جبرائیل و سایر فرشتگان راهنمایی میشوند و به همین جهت ذاتاً معصوم هستند در نتیجه عصمت آنان مربوط به خود آنان نیست بلکه یک اجبار و الزام الهی است این گمان صحیح نیست و موجب باز شدن راه تکاهل و سستی به افراد میشود زیرا واضح است که انبیاء با وجود آنکه دارای مقام عصمت و طهارت هستند ولی در عین حال بدون علم و آگاهی و بدون اراده و اختیار از آنها کاری صورت نمیگیرد توضیح آنکه تمام حوادث و موجوداتی که در این عالم به وجود میآیند منوط به سبب و علتی هستند که از آن ناشی شده و به سبب صدور از آن علت در خارج محقق میشوند بنابراین تمام کارهایی که از پیامبر سرمیزند معلول سببی است که در خود پیامبر و به اختیار خود او صورت میگیرد همانطور که ما هر کاری که انجام میدهیم تا اول صورت و شکل آن کار را تصور و میل به آن پیدا نکنیم و به دنبال آن اراده به جا آورده آن را در خود ایجاد نکنیم آن فعل از ما سرنمیزند در انبیاءنیز همینطور است افعالی که از آنها سرمیزند پس از تصور صورت علمیه و میل و اراده تحقق آن است به عبارت دیگر از ما افراد بشر کارهای خوب و بدی سرمیزند برای کارهای خوب حتماً باید اول صورت علمیه آن را در نظر آورده و بعد از میل و اراده به جا آوریم و برای کارهای بد نیز حتماً باید اول صورت علمیه آن را در نظر بگیریم و سپس میل و اراده به انجام آن کار پیدا کنیم حال اگر فرض بشود در افرادی آن صورتهایی که در ذهن آنها پیدا میشود و به آن میل پیدا میکنند فقط و دائماً صورتهای خوب و پسندیده باشد بنابراین بعد از تعلق اراده به آنها همیشه از آنها کاری پسندیده ظهور و بروز خواهد نمود و اگر به عکس در ذهن افرادی پیوسته صورتهای قبیح و منظرههای معصیت به وجود آمده و به آن میل و اراده کنند پیوسته از آنها کارهای زشت صادر خواهد شد اینهااهل شقاوتند کما اینکه دسته اول اهل سعادتند.
پیامبران و امامان افرادی هستند که دائماً در ذهن آنها صورتهای خیرات و کردار نیک منعکس میشود و به آن میل میکنند و پس از اراده انجام میدهند و چون این صورتها پشت سرهم بدون فاصله در ذهن آنها پیدا میشود برای آنان حصول این صور ملکه میگردد مانند ملکه عفت، شجاعت، سخاوت و غیره و این همان ملکه عصمت است و مراد از ملکه عصمت همان رسوخ وعدم تغییر صورت علمیه در نفس است و همین موجب فضیلت آنها بر سایر افراد است چون ملکه نفسانی و قوه علمیه آنها بسیار قوی است به طوری که پیوسته آنها به علم و اراده واختیار خود از گناهان دوری میکنند ودر راه طاعت گام برمیدارند والا اگر فرض شود از آنها بدون علم واختیار کار خوبی سرزند چون ساعتی که کوک میکنند و سپس بدون اختیار به حرکت در میآید برای آنان چه فضیلتی و شرافتی خواهد بود.[3] بنابراین، اینکه افرادی وجود دارند که هیچ گناهی انجام نمیدهند و اصلاً هیچ انگیزهای برای انجامگناه ندارند معنایش این نیست که قدرت انجام گناه از آنها سلب شده است و اصلاً هیچ گونه اختیاری ندارند و کاملاً مجبور میباشند بلکه این افراد هم از نظر شناخت و آگاهی چنان قوی هستند که زشتی هر کار بدی را مشاهده میکنند و هم دارای اراده بسیار قویای هستند که مغلوب جاذبههای شیطانی و خلاف حق نمیشوند[4] انسان معصوم به خاطر تقوی و آگاهی عمیق و کامل او به آثار و عواقب گناهان و توجه به عظمت خداوند از ارتکاب معاصی خودداری میکند.[5]
مصونیت معصومین در برابر گناه از مقام معرفت و علم و تقوای آنها سرچشمه میگیرد درست همانند پرهیز از پارهای از گناهان برای فرد فرد ما که به خاطر علم و آگاهی و معرفت آن را ترک میکنیم مثلاً هرگز با بدن لخت و عریان قدم در کوچه و خیابان نمیگذاریم عملی که از روی اجبار صورت نگرفته بلکه کاملاً با اختیار و اراده و علم و آگاهی انجام شده است ترک گناه و خطا از صاحبان عصمت محال عادی است نه محال عقلی و محال عادی با اختیاری بودن عمل منافاتی ندارد همانطوری که مثالی که ذکر کردیم محال عادی است یعنی عادتاً محال است که چنین عملی از کسی سربزند و این با اختیاری بودن این کار کاملاً سازگار است.[6]
اگر بگوییم معصوم قدرت بر انجام کار ناشایست و ترک کارهای شایسته ندارد لازمهاش این است که او استحقاق مدح و ثواب نداشته باشد. چرا که مدح و ثواب در جایی است که شخص اختیار انجام و ترک فعل را داشته باشد.[7]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان