دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

قوای نفس حیوانی

No image
قوای نفس حیوانی

كلمات كليدي : جسم طبيعي، صورت كمالي، نفس نباتي، نفس حيواني، نفس انساني

نویسنده : هادي موسوي

افعال گوناگونی که از موجود زنده بروز می‌کند، باعث پی بردن به نحوه وجودی خاص آن موجود زنده است. به اینصورت که ما با مشاهده این افعال خاص به منشأ این افعال پی می‌بریم، زیرا این افعال در همه موجودات محقق نمی‌شوند و فقط در موجوداتی که ما آنها را موجودات زنده می‌نامیم مشاهده می‌شوند. مثلاً ما در موجودات زنده شاهد افعالی مانند رشد کردن، تولید مثل، ادراک و حرکت هستیم که در دیگر موجودات شاهد اینچنین افعالی نیستیم. ما از طریق مشاهده این افعال پی به منشأ این افعال می‌بریم و نام این منشأ را نفس می‌گذاریم. زیرا حقیقت این موجودات زنده به این کارهای خاص و متمایزشان است و الا در جسم بودن با دیگر جمادات مشترک‌اند. از آنجا که این افعال هر کدام نوع و یا جنس خاصی از فعل‌اند یک مبدأ واحد اگر بخواهد عهده دار این افعال باشد باید دارای جنبه‌ها و قوای گوناگونی باشد.[1] به همین جهت فلاسفه نفس را اینگونه تعریف کرده‌اند: "نفس کمال اول برای جسم طبیعی آلی است".[2] همان گونه که در توضیح اجزای تعریف نفس آورده شده است، برای اینکه موجوداتی که دارای نفس نیستند از تعریف نفس خارج شوند، قیدی در تعریف گنجانده شده است مبنی بر اینکه، جسم طبیعی مورد بحث باید افعال خود را به وسیله آلات و قوایی که تحت تدبیر صورت کمالی آن است انجام دهد.[3] بوسیله واژه آلی در تعریف مذکور به این خصوصیت موجودات ذی نفس اشاره شده است. در همین راستا حکما برای هر یک از افعال گوناگونی که نفس انجام می‌دهد قوه‌ای مخصوص به آن فعل برای نفس مشخص کرده‌اند.

افعال نفس

از آنرو که موجودات دارای نفس به سه دسته کلی گیاهان (و یا نباتات)، حیوانات و انسانها تقسیم می‌شوند، قوای نفس نیز به سه دسته کلی قوای نباتی، قوای حیوانی و قوای انسانی نفس تقسیم می‌شوند. این تقسیم بندی بدین جهت است که هر یک از این گروهها افعال مخصوص به خود را دارند. بر همین اساس می‌بایست قوایی متناسب با آن افعال برای آنها وجود داشته باشد. به همین جهت در یک تقسیم اولی افعال نفس را به سه قسم می‌توان تقسیم کرد:

ا- افعال مشترک میان حیوان و نبات: مثل تغذیه، رشد و تولید مثل

2- افعال مشترک میان نوع حیوانات که نبات هیچ نوعی از آن را ندارد: مثل احساس، تخیل و حرکت ارادی

3- افعال مختص به انسان: مثل تعقّل معقولات، یاد گرفتن صنایع، دیدن کائنات و تفاوت گذاشتن میان زشت و زیبا.[4]

بر این اساس هر کدام از نفس نباتی، حیوانی و انسانی برای انجام افعال خود احتیاج به قوایی دارند که بعضی از این افعال مشترک میان نفوس سه گانه‌اند و بعضی مختص حیوان و انسان است و گروه سوم قوا، فقط به نفس انسانی اختصاص دارد. هر یک از مراتب بالاتر در بین این سه نفس دارای قوای درجه پایین‌تر است. بر این اساس کلیه قوای نفس نباتی در حیوانات و انسانها وجود دارد، همچنین کلیه قوای نفس حیوانی در انسان که مرتبه وجود‌اش بالاتر از حیوان است وجود دارد. در این نوشتار ما به بررسی قوایی که در حیوانات وجود دارند می‌پردازیم؛ یعنی قوایی که قسمتی از آنها مشترک میان حیوان و نبات است و به نام قوای نباتی شناخته می‌شوند و قسمتی دیگر از آنها میان حیوان و انسان مشترک است و نفس نباتی بهره ای از آنها ندارد.

قوای نفس نباتی

در اینجا از شمارش قوای نفس نباتی شروع می‌کنیم:

1- قوه غاذیه: کار این قوه اینست که جهت ساخت اجزای تحلیل رفته از بدن، مواد خارجی را جذب بدن می‌کند و پس از تغییر شکل، آنها را شبیه اعضای بدن می‌سازد.

2- قوه منمیه: این قوه بر ابعاد جسم به صورتی که مشابه اجزای گیاه باشد می‌افزاید به گونه‌ای که آن جسم گیاهی یا حیوانی به کمال رشد خود برسد.

3- قوه مولده: این قوه بخشی از جسم (حیوانی یا گیاهی) که بالقوه شبیه آن جسم است را جدا می‌کند و سپس به کمک اجسام دیگری که شبیه آن جسم‌اند، آن بخش بالقوه را بالفعل می‌کند به تعبیری واضح، وظیفه تولید مثل را بر عهده دارد.[5]

همانگونه که اشاره شد تمام این قوا علاوه بر اینکه در گیاهان وجود دارد در حیوانات و انسانها نیز موجود است ولی نحوه عملکرد آنها در حیوان و انسان متفاوت از گیاه است ولی در اصل کار با یکدیگر مشترک‌اند.

قوای نفس حیوانی:

1- قوای محرکه: این قوه عامل حرکتی در حیوان است. به گونه‌ای که از ابتدای حرکت که ایجاد انگیزه یا شوق باشد تا به حرکت در آوردن اعضای بدن را برای رسیدن به مقصود عهده دار است. حیوان مادامی که به امری مشتاق نگردد بر انگیخته نمی‌شود و به جانب آن حرکت نمی‌کند؛ منشأ این شوق قوای مدرکه نیستند؛ زیرا قوای مدرکه جز ادراک و حکم کردن کار دیگری را انجام نمی‌دهند. زیرا که این قوا وقتی امری را توسط حواس یا وهم ادراک می‌کنند، اینگونه نیست که حتماً به سوی آن اشتیاق پیدا کنند یا از آن نفرت پیدا کنند. زیرا چه بسیار مردم گوناگون را مشاهده می‌کنیم که در ادراک آنچه که حس می‌کنند و یا خیال می‌کنند تفاوتی ندارند و ادراکاتشان به یک کیفیت است ولی اشتیاق یا نفرت آنها نسبت به آنچه درک کرده‌اند گوناگون است. یعنی این قوای مدرکه آنها نیست که در یکی اشتیاق ایجاد می‌کند و در دیگری اشتیاق ایجاد نمی‌کند.[6] این قوه خود دو قسم دارد:

1/1. قوه شوقیه: قوه‌ای که انگیزه حرکت را ایجاد می‌کند و در واقع علت غایی حرکت است؛ یعنی هر گاه صورت شی محبوب و یا منفوری در قوه خیال نقش بندد، قوه محرکه شوقیه به کار می‌افتد و تحریک می‌کند. این قوه بر دو قسم است .

الف. قوه شهوانیه: قوه‌ای که پس از تخیل اموری که برای بدن ضروری و مفید است، منشأ تحریک برای نزدیک شدن به آنها می‌شود.

ب. قوه غضبیه: قوه‌ای که پس از تخیل اموری که برای بدن مضّر است یا موجب فساد آن می‌شود، فعال شده و منشأ ایجاد حرکت برای دفع آن امور می‌شود.

منشأ فعال شدن قوه شهویه، تخیل صورت‌های مطلوب و شهوت انگیز است و غایت از آن لذت بردن از طریق دست یابی به واقعیت خارجی صورت‌های مزبور است. منشأ فعال شدن قوه غضبیه نیز تخیل صورت‌های نامطلوب و نفرت انگیز است.[7]

2/1. قوه فاعلی: قوه‌ای که وظیفه حرکت دادن به عضلات را به عهده دارد. این قوه در تمامی اعصاب و عضلات بدن پراکنده بوده و وظیف‌اش تحریک عضلات است.

2- قوای مدرکه: این قوا عمل ادراک را در حیوان عهده دارند، در فرآیند ادراک گروهی از قوا عهده دار ادراک و گروهی عهده دار ذخیره آن صور مدرکه هستند. علاوه بر این گروهی دیگر از قوای مدرکه در فرایند ادراک عمل تغییر در صور مدرکه را بر عهده دارند. و همچنین گروهی از این قوا در بدن حیوان ظاهراند و گروهی دیگر در باطن حیوان مخفی‌اند به گونه‌ای که با حواس قابل مشاهده نیستند. بر همین اساس قوای مدرکه به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند.

1/2. حواس ظاهری: قوایی که امور خارجی را درک می‌کنند، این قوا همان حواس پنج گانه‌اند. (لامسه، بینایی، چشایی، شنوایی و بویایی)

2/2. حواس باطنی: قوایی که امور داخلی را درک می‌کنند.

الف. حس مشترک: این قوه تمام صورتهای جزئی فراهم شده توسط حواس ظاهری را درک می‌کند. در واقع این قوه ظرف جمع آوری کلیه مدرکات حسی اعم از بینایی، شنوایی، لامسه، بویایی و لامسه است.

ب. واهمه: این قوه معانی جزئی را درک می‌کند. مقصود از معانی جزئی اموری نظیر "دوستی" و "دشمنی" است که در ذهن در قالب یک صورت یا شکل منعکس نمی‌شود. بلکه صرفاً یک مفهوم از حالت خاص است.

ج. خیال: این قوه بایگانی حس مشترک است. یعنی پس از آنکه حس مشترک تمام صور جزئی به دست آمده از طریق حواس ظاهری را درک کرد، صور مزبور را در خیال بایگانی می‌کند.

د. حافظه: بایگانی قوه واهمه است و معانی جزئی‌ای که توسط قوه واهمه درک شده‌اند در آن جمع آوری می‌شود.

ه. قوه متصرفه: این قوه بر خلاف قوای چهارگانه قبل که صرفاً دارای عمل ادراک بودند، در مدرکات تصرف می‌کند و از ترکیب آنها با هم صور جدیدی را پدید می‌آورد، مثلاً بخشی از صورت یک پرنده را با قسمتی از صورت یک انسان تر کیب می‌کند و صورت انسان بالدار را تصویر می‌کند. این قوه بر اساس آنکه توسط چه نفسی به کار گرفته شود به دو نوع تقسیم می‌شود:

- متخیله: اگر از سوی قوه واهمه نفس حیوانی به کار گرفته شود و تنها در صور و معانی جزئی تصرف کند.

- مفکّره: اگر به کار گیرنده آن نفس ناطقه انسانی باشد و در امور کلی نیز تصرف نماید.[8]

این قوه بدین جهت مفکره نامیده شده است که در مواد فکری‌ که عقل برای او مهیا می‌کند تصرف می‌کند و از این جهت متخیله نامیده شده است که در صوری که از قوه خیال می‌گیرد تصرف می‌کند.[9]این قوه دائماً در حال کار است و حتی در حالت خواب هم از کار نمی‌افتد.[10]

این مطلب باید در نظر گرفته شود که حداقل قوایی که در یک حیوان باید موجود باشد از قوای ادراکی قوه لامسه است[11]، یعنی علاوه بر قوای نباتی در درجه ورود به نفس حیوانی اولین قوه‌ای که از قوای ادراکی حیوان باید داشته باشد حس لامسه است و این حداقل ادراک در حیوانیت است. یعنی حیوان علاوه بر قوه تحریک حتماً می‌بایست یک درجه‌ای ولو بسیار پایین از ادراک را داشته باشد.

مقاله

نویسنده هادي موسوي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

حواس ظاهری و باطنی

No image

مراتب و درجات عقل

صفات خداوند

صفات خداوند

No image

مُثُل افلاطونی

Powered by TayaCMS