دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فلسفه فطرت‌گرا و مردم‌گراى انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامى کنشى انسانى برخاسته از یک نظام معنایى است که خود این نظام معنایى از یک نظام دانشى و این نظام دانشى برخاسته از یک نظام شناختى و آن نظام شناختى نیزبرخاسته از یک نظام جهان شناختى است که یک نوع نظام جهان پدیدارى از آن خارج مى‌شود......
No image
فلسفه فطرت‌گرا و مردم‌گراى انقلاب اسلامی
فلسفه فطرت‌گرا و مردم‌گراى انقلاب اسلامی محسن آلوستانى مفرد انقلاب اسلامى کنشى انسانى برخاسته از یک نظام معنایى است که خود این نظام معنایى از یک نظام دانشى و این نظام دانشى برخاسته از یک نظام شناختى و آن نظام شناختى نیزبرخاسته از یک نظام جهان شناختى است که یک نوع نظام جهان پدیدارى از آن خارج مى‌شود. پس با شناخت جهان پدیدارى انقلاب ایران، تمامى مراحل قبلى این سلسله استخراج مى‌شود. نظام‌شناخت که انقلاب از آن برخاست و این نظام را به عرصه ظهور آورد، بر نظام دانش تاثیر گذاشت و آن را منقلب کرد، عالمان تاریخ بشرى مى‌دانند که پس از انقلاب اسلامى ایران در دانش بشرى انقلابى رخ داد. در سال 1979 میلادى انقلاب ایران رخ داد و در دهه 1980 میلادى پست مدرنیسم اوج گرفت و غرب مرکزیت دانشى خود را از دست داد. نظام دانشى انقلاب نظام دانشى غیراستعلایى بود؛ معرفتى که ناشى از سوژه‌هاى برتر و ذهنیت‌هاى نخبگان (به عنوان روشنفکر و ذهن برتر)‌به شدت خدشه‌دار شد؛ یعنى اگر نظام شناختى غرب با شک دکارتى شروع شد و سپس با طرح تقدم فکر بر وجود یا فاهمه بر هستى شناختى بر این شک غلبه کرد و با کانت تقدم ذهن بر عین به صورت فلسفى و روش شناختى نظام‌مند شد، همه و همه یکباره پس از انقلاب ایران دچار خدشه شدند. انقلاب ایران با مردم و معرفت مردمى آغاز شد و نظام استعلایى شناخت شناسى شرق و غرب را زیر سوال برد. دانش مردمى دانشى برخاسته از زندگى مردم است، نه برخاسته از ذهن برتر؛ به همین دلیل در انقلاب ایران روشنفکران از مردم عقب ماندند و مردم از نیروهاى برتر ذهنى پیشتاز بودند. رهبر انقلاب ایران، مردم را رهبر مى‌شمرد و خود را خدمتگزار مردم که این نیز از همین چارچوب معرفت‌شناختى بر مى‌خاست که از این چارچوب دانشى به چارچوب “دانش فطری” تعبیر مى‌شود و مردم از آن جهت که مردم هستند داراى این چارچوب هستند؛ “فطره الله التى فطر الناس علیها” یافتن این چارچوب در گرو فراموشى خود فکرى و فرهنگى و سپردن دل به مردم و خداى مردم است. دانش فطرى دانشى غیراستعلایى است که در مقابل فلاسفه استعلایى غرب مثل کانت قد علم مى‌کند و آنها را به چالش مى‌طلبد. هیچ‌گونه استعلاى ذهنى و سطوح معنایى شناختى انسان را تشکیل نخواهد داد. فلسفه بدون معناگرایى کانت موجب تهى شدن غرب از فلسفه معناگرا و تنزل آن تا حد یک تکنیک تحلیل شد، به همین دلیل فلسفه کانت خادم دانش تجربى شد تا فلسفه بماند. فلسفه کانت متافیزیک را باطل کرد تا راه علم تجربى را هموار سازد؛ پس فلسفه، علم ساز شد. نوکانتى‌ها هم سعى کردند تا خود این فلسفه علم‌گرا را در معنا پیدا کنند و علم معناشناسى یا علم فرهنگ را بنا کنند که به بن‌بستى به نام “ماکس وبر”‌منتهى شد(افسردگى شدید او که ناشى از معنازدایى جهان امروز در قالب افسون زدایى بود)، انقلاب اسلامى ایران مبناى فلسفى خود را بر معناگرایى گذاشت و بار دیگر معناگرایى را در جهان امروز ترسیم کرد که در تفکر فلسفى غرب به نشانه شناسی، معناشناسى و سپس براساس آن روایت‌گرى و گفتمان شناسى که بنیاد ساختار شکنى و پساساختار و در نهایت پسامدرنیسم تبدیل شد که هویت معرفتى اروپاى متصل (فرانسه و آلمان) را تشکیل مى‌دهد. تزى که در انقلاب اسلامى توسط کانت گرایان (انگلوساکسون‌ها) مطرح شد و در اندیشه خود کانت ریشه دارد، جهانى سازى بود؛ پس از یک طرف فلسفه فطرت‌گرا و مردم گراى انقلاب در مقابل فلسفه استعلاجویانه و کانت گرایانه انگلوساکسونى واقع شده است. انقلاب ایران به دنبال انقلاب دانش در قالب فطرت است که بازگشت به خویشتن خویش را مى‌طلبد. گاهى روشنفکران این نهضت را با کلمه پوپولیسم (مردم محوری) تحقیر مى‌کنند، ولى در واقع با حالت انفعال، سعى در حفظ موقعیت خود مى‌کنند، چون نهضت مردم گرایى در تمامى ابعاد جهان امروز در حال بروز است، مثل مخالفت با جنگ،مخالفت با فساد اخلاقى و بى‌اخلاقی، معنویت گرایى در زندگى و طرفدارى از محیط‌زیست و ... و جالب آنکه این نهضت جهانى است. مهمترین شعار انقلاب اسلامى ایران براساس احادیث شیعه “امنیت، عدالت و فراوانی” است که قوام هر جامعه‌اى است؛‌این شعار جهانى است و همه مردم جهان براى تحقق مفاهیم فوق در قالب بازگشت به معنویت فعالیت مى‌کنند؛ چرا که در پناه زنده شدن افراد بلاد، عمران و آبادانى مى‌یابند. گفتنى است که این شعار جهانى در فرهنگ ولایت ترسیم مى‌شود؛ به این معنا که چون ولایت فقیه از عرفانى مردمى و مردم‌گرا برخاسته است، مصلحت مردم را بر هر حکم دیگرى مقدم مى‌دارد پس نخبه‌گرایى (به معناى سوسیالیستی) مادى و معنوى را نفى مى‌کند؛ چرا که مظهر اکمل آن رسول اعظم(ص) و انبیا هستند که از خود مردم (من انفسکم) و برخود مردم نازل شده‌اند. مصلحت مردم داراى یک اصل بنیادى است که همان حفظ نظام اجتماعى است و بنیاد امنیتى هر جامعه را به طور جامع تشکیل مى‌دهد. این اصل در اصول فقه و نیز خود فقه به‌عنوان یک اصل حاکم و وارد بر احکام و فروع شمرده شده است. پس امنیت به معناى جامع آن بر مبناى فقه شیعه شکل مى‌گیرد که هرگونه بى‌امنیتى را نمى‌پسندد؛ اگر کسى در درون یک جامعه فضاى ترس و ناامنى ایجاد کرد، بدترین نوع مرگ را براى آن جامعه ترسیم کرده است؛ حتى اگر این شخص به کشور دیگرى فرار کرد، باید براى پس گرفتن و کشتن او اعلام جنگ کرد. براى به دست آوردن امنیت باید عدالت مردم‌گرا را اجرا کرد. اولین قدم براى عدالت قرار دادن هر چیز در جاى خود است این همان عقلانیت شیعى است. فراوانى و سعه دیگر شعار جهانى انقلاب ایران است که حاوى این مطلب است که در فقر نه عدالت و نه امنیت هیچ‌یک وجود ندارد واگر فراوانى با عدالت وامنیت همراه نشود نیز فساد و تباهى را به دنبال دارد. از نظر حکم حاکم و حاکمیت آن بر تمامى فتاوى دیگر مجتهدین امنیت، عدالت و فراوانى و در یک کلام حفظ نظام اجتماعى اثبات مى‌شود به گونه‌اى که مى‌توان گفت حفظ نظام اجتماعى بدون حفظ نظام معنایى حاکم بر کنش‌هاى افراد و حفظ نظام معنایى انسان‌ها بدون معنویت ممکن نیست؛ یعنى تمامى امنیت، عدالت و فراوانى براى حفظ معنویت یک جامعه است و ولایت فقیه ضامن حفظ معنویت یک جامعه است.
روزنامه رسالت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

جوان تهیدست

جوان تهیدست

شنیدم که دو جوان مسافر در راهی می رفتند. یکی تهیدست بود و دیگری، پنج دینار همراه داشت. جوان تهیدست، دلیرانه پیش رفت و از چیزی نمی ترسید. اما جوان پولدار، خواب و خوراک نداشت و بسیار نگران بود.
No image

کرامت انسان و انسان کامل در عرفان (قسمت دوم - قسمت پایانی)

از آنجا که افکار و اندیشه هاى احیاگر حضرت امام خمینى(ره) در تفسیر و شناخت معارف اسلامى و عرفانى, نقش مهمى دارد, این مقاله در صدد است که با استفاده از محوریت مباحث انسان کامل در اندیشه عرفانى امام خمینى, به تبیین این موضوع بپردازد...
No image

اطلاق یا نسبیت اخلاق از نگاه مفسران

در این پژوهش که به جهت آشنایى با دیدگاههاى برخى از مفسران درباره مسأله نسبیت اخلاق سامان یافته است, تلاش شده است تا آنجا که فضاى این تحقیق اجازه مى دهد, نظریات مفسران در مسأله نسبیت و اطلاق شناسایى شود...
No image

کرامت انسان و انسان کامل در عرفان (قسمت اول)

از آنجا که افکار و اندیشه هاى احیاگر حضرت امام خمینى(ره) در تفسیر و شناخت معارف اسلامى و عرفانى, نقش مهمى دارد, این مقاله در صدد است که با استفاده از محوریت مباحث انسان کامل در اندیشه عرفانى امام خمینى, به تبیین این موضوع بپردازد...

پر بازدیدترین ها

No image

اخلاق، سیاست، سرمایه اجتماعی‌

اخلاق، سیاست، سرمایه اجتماعی‌ دکتر علی ملک‌پور- عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ‌ ارتباط و آمیختگی میان اخلاق، سیاست و سرمایه اجتماعی چندان است که نمی‌توان این نسبت را نادیده انگاشت،‌ همسویی سیاست و اخلاق موجب توسعه سرمایه اجتماعی است و گسترش و تعمیق سرمایه ....
No image

اخلاق و دانشهای مرتبط با آن

گفتگو با دکتر عباس منوچهری،استاد دانشگاه اخلاق و دانش‌هاى مرتبط با آن دکتر منوچهری، به نظر شما چه تعریفى مى‌توان از اخلاق ارائه داد و چه تمایزاتى میان اخلاق و دین، اخلاق و حقوق،‌ اخلاق و فرهنگ و دانش‌هایى از این دست که با....
No image

اطلاق یا نسبیت اخلاق از نگاه مفسران

در این پژوهش که به جهت آشنایى با دیدگاههاى برخى از مفسران درباره مسأله نسبیت اخلاق سامان یافته است, تلاش شده است تا آنجا که فضاى این تحقیق اجازه مى دهد, نظریات مفسران در مسأله نسبیت و اطلاق شناسایى شود...
No image

کرامت انسان و انسان کامل در عرفان (قسمت دوم - قسمت پایانی)

از آنجا که افکار و اندیشه هاى احیاگر حضرت امام خمینى(ره) در تفسیر و شناخت معارف اسلامى و عرفانى, نقش مهمى دارد, این مقاله در صدد است که با استفاده از محوریت مباحث انسان کامل در اندیشه عرفانى امام خمینى, به تبیین این موضوع بپردازد...
No image

نسبت های تودرتوی فلسفه اخلاق و ضرورت های زمانه ما

در میان انواع و اقسام فلسفه های مرتبه دومی که وجود دارد فلسفه اخلاق از جمله کاربردی ترین آنها به حساب می آید. این نحله هم اکنون بجد با ضرورت ها و واقعیت های جوامع انسانی عجین شده است. این تحلیل نگاهی دارد به موقعیت ممتاز فلسفه اخلاق از این چشم...
Powered by TayaCMS