دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

هجرت به مشهد مقدس

No image
هجرت به مشهد مقدس

هجرت به مشهد مقدس

همسر شجاع الدوله حاکم قوچان که از خانواده سرداران بجنوردى و داراى املاک موروثى در مشهد و چناران و.. بود بى آنکه درباره اموال خود وصیتى کند، درگذشت، شجاع الدوله که خود و ایل و تبار خود را از قبیله همسرش برتر مى دانست، به فکر افتاد که از راه جعل سند مانع ارث بردن ورثه همسرش شود، لذا اطرافیانش سندى جعل کردند که بنا بر مفاد آن همسرش تمامى اموال خود را به شجاع الدوله بخشیده است. تاریخ آن را نیز قبل از مرگ همسر شجاع الدوله قرار دادند و براى اینکه کسى شکى در آن نکند، تصمیم گرفتند به امضاى علماى قوچان برسانند.

در شب سرد زمستانى و برفى، صندوق دار شجاع الدوله همراه فراش باشى با فانوس بسیار بزرگى به منزل شیخ ذبیح الله رفتند و به او گفتند: خان به شما عقیده دارد و مایل است امشب شما را ببیند. هر چه شیخ نپذیرفت، اصرار آنها بیشتر شد تا جایى که گفتند: اگر شما نیایید، خان ما را زیر شلاق از پاى درخواهد آورد.

به این ترتیب شیخ ذبیح الله همراه آنان به کاخ خان رفت. عباى شیخ را چون خیس شده بود در اوّلین اتاق از دوشش برداشتند و به گرمخانه بردند و عباى دیگرى به ایشان دادند.

اتاق مخصوص خان با انواع اشیاى عتیقه و گرانبها زینت شده بود. سفره عریضى هم پهن شده و انواع تنقلات، شیرینى ها و میوه هاى فصل و غیر فصل در آن جا چیده شده بود، اما شیخ اعتنایى به آن تجملات نکرد.

خان که مى خواست دل شیخ را به دست آورد با دست خود به محاسن شیخ ذبیح الله عطر زد و گفت:

«هفته اى نیست که علماى شهر دو سه بار به ملاقات من نیایند واز من توقعاتى نداشته باشند، ولى عجیب است در این چند ماهى که شما آمده اید، نه به دیدار من مى آیید و نه از من تقاضایى مى کنید، در صورتى که پدر شما با مرحوم امیر حسین خان شجاع الدوله، به طور کامل در ارتباط بود و مرحوم امیر ارادت کامل به ایشان داشته و ایلخانى هاى قوچان به خانواده شما به نظر اجاق[11] مى نگریستند. مدتى بود دیدار شما را طالب بودم، ولى موفق نمى شدم. حال که خانواده ما بى کدبانو شده است، شبها در تنهایى در فکر آن عوالم به سر مى برم و مایل هستم براى من قدرى از عالم روح صحبت کنید!»

آیت الله ذبیح الله مجتهد قوچانى، درباره عالم برزخ براى خان صحبت کرد و به سؤالات عامیانه وى پاسخ گفت. در عین حال از خوردن تنقلات و شیرینى و... طفره رفت. سرانجام خان مقصود اصلى خود را چنین بیان کرد:

«زوجه من که از خانواده سهام الدوله شادلو بود، بدون وصیت فوت کرد و چون براى ایلخانى زعفرانلو، عار و ننگ بود که شادلوها از ما ارث زن جدا کنند، مصالحه نامه درست کردیم و تمام علما و وجوه شهر اعتراف او را تصدیق و کاغذ را مهر کرده اند و من چون مى دانستم جنابعالى بسیار احتیاط دارید، شما را براى آخر نگاه داشتم تا شما هم این کاغذ را مزین فرمایید تا علماى مشهد به واسطه مهر و امضاى شما به آن اعتبار قایل شوند و آقا شیخ محمدتقى بجنوردى که مرجع مقتدر مشهد مى باشد، پس از تصدیق شما ایرادى نخواهد گرفت. حال موقع اعمال عصبیت ایلى است و تقاضا دارم شما این کاغذ را به مهر و امضاى خود مزین دارید.»

شجاع الدوله که مى پنداشت مى تواند با تطمیع و پیشنهاد رشوه این عالم فرزانه را قانع کند، گفت:

«به قرارى که شنیده ام شما در مشهد منزل ندارید و این مرحومه در مشهد داراى عمارت و منزل و کاروان سرا مى باشد و من احتیاجى به آنها ندارم، آنها را به جنابعالى تقدیم مى کنم که محل سکنى و ممر معاشى از کاروان سرا براى شما باشد و آن مرحومه هم بهره اخروى ببرد!»

شیخ ذبیح الله که در برابر چنین پیشنهاد شرم آورى قرار گرفته بود، با عصبانیت بلند شد و با لحنى که حکایت از ناراحتى او داشت، گفت: «به من تا فردا مهلت بدهید تا فکر کنم.» آثار خشم در چهره خان ظاهر شد، اما شیخ بدون توجه به آن منزل او را ترک کرد.

پاسى از نیمه شب گذشته بود و شیخ ذبیح الله پس از نماز و عبادت تصمیم گرفت از قوچان به مشهد مهاجرت کند.

وى به خانواده خود گفت:

«شهرى که مردم همه چیز خود را حتى دین خود را فداى خشنودى ظالم مى نمایند، محل زندگى نیست.»

وى در اوّلین فرصت با همکارى فردى به نام حاج ذوالفقار که در همسایگى اش بود، یک گارى چهار اسبه سرپوش دار به چهارصد تومان کرایه کرد و در برف و بوران و سرما، همراه خانواده اش به مشهد مهاجرت و در کوچه شیخ محمدتقى بجنوردى منزلى تهیه کرد.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

ذبیح الله قوچانی

ذبیح الله قوچانی

جدیدترین ها در این موضوع

جوان تهیدست

جوان تهیدست

شنیدم که دو جوان مسافر در راهی می رفتند. یکی تهیدست بود و دیگری، پنج دینار همراه داشت. جوان تهیدست، دلیرانه پیش رفت و از چیزی نمی ترسید. اما جوان پولدار، خواب و خوراک نداشت و بسیار نگران بود.
No image

کرامت انسان و انسان کامل در عرفان (قسمت دوم - قسمت پایانی)

از آنجا که افکار و اندیشه هاى احیاگر حضرت امام خمینى(ره) در تفسیر و شناخت معارف اسلامى و عرفانى, نقش مهمى دارد, این مقاله در صدد است که با استفاده از محوریت مباحث انسان کامل در اندیشه عرفانى امام خمینى, به تبیین این موضوع بپردازد...
No image

اطلاق یا نسبیت اخلاق از نگاه مفسران

در این پژوهش که به جهت آشنایى با دیدگاههاى برخى از مفسران درباره مسأله نسبیت اخلاق سامان یافته است, تلاش شده است تا آنجا که فضاى این تحقیق اجازه مى دهد, نظریات مفسران در مسأله نسبیت و اطلاق شناسایى شود...
No image

کرامت انسان و انسان کامل در عرفان (قسمت اول)

از آنجا که افکار و اندیشه هاى احیاگر حضرت امام خمینى(ره) در تفسیر و شناخت معارف اسلامى و عرفانى, نقش مهمى دارد, این مقاله در صدد است که با استفاده از محوریت مباحث انسان کامل در اندیشه عرفانى امام خمینى, به تبیین این موضوع بپردازد...

پر بازدیدترین ها

No image

کرامت انسان و انسان کامل در عرفان (قسمت اول)

از آنجا که افکار و اندیشه هاى احیاگر حضرت امام خمینى(ره) در تفسیر و شناخت معارف اسلامى و عرفانى, نقش مهمى دارد, این مقاله در صدد است که با استفاده از محوریت مباحث انسان کامل در اندیشه عرفانى امام خمینى, به تبیین این موضوع بپردازد...
No image

اطلاق یا نسبیت اخلاق از نگاه مفسران

در این پژوهش که به جهت آشنایى با دیدگاههاى برخى از مفسران درباره مسأله نسبیت اخلاق سامان یافته است, تلاش شده است تا آنجا که فضاى این تحقیق اجازه مى دهد, نظریات مفسران در مسأله نسبیت و اطلاق شناسایى شود...
No image

اخلاق و دانشهای مرتبط با آن

گفتگو با دکتر عباس منوچهری،استاد دانشگاه اخلاق و دانش‌هاى مرتبط با آن دکتر منوچهری، به نظر شما چه تعریفى مى‌توان از اخلاق ارائه داد و چه تمایزاتى میان اخلاق و دین، اخلاق و حقوق،‌ اخلاق و فرهنگ و دانش‌هایى از این دست که با....
No image

پلورالیسم اخلاقی

واژه‌ پلورالیسم به معنای کثرت‌گرایی و مکتب اصالت کثرت است. اما اصطلاح پلورالیسم اخلاقی به نظریه‌ای اطلاق می‌شود که معتقد است مفاهیم، ارزش‌ها، الزام‌ها و حتی اصول بنیادین اخلاق ذاتاً مختلف بوده، از این رو ارایه یک نظام اخلاقی هماهنگ و فراگیر امکان ندارد. البته پلورالیسم اخلاقی، منطقاً مساوی با نسبیت‌گرایی اخلاقی نیست؛ زیرا این نظریه ارزش‌های اخلاقی را سابژیکتیو و یا محصول سلیقه یا فرهنگ خاص نمی‌داند و در اینکه می‌توان درباره ارزش‌ها، احکام معتبر عینی صادر کرد، با رئالیسم اخلاقی هم عقیده است. و اساساً اخلاقی بودن یک حکم را محصول یک سری قیود عقلی می‌داند؛ اما معتقد است که احکام اخلاقی تماماً...
Powered by TayaCMS