كلمات كليدي : مجاز، معناي موضوع له، استعمال، علاقه، كنايه، استعاره.
نویسنده : رقيه ابراهيمي و حميده سلطاني مقدم
مجاز در لغت به معنای طریق (راه راست)، گذشتن و عبور کردن و راه گذر است؛ (شیرازی، احمد امین؛ آئین بلاغت، تهران، دفتر انتشارات اسلامی، 1373، ص 275) و در اصطلاح ادبی به لفظی گفته میشود که شاعر در کلام میآورد و معنای دیگری غیر از معنای اصلی و ظاهری آن را در نظر دارد و با بکار بردن قرینهای ذهن مخاطب را از معنای ظاهری به معنای باطنی مورد نظر خود رهنمون میکند. بنابراین، در مجاز لااقل باید دو معنا باشد که میان آنها «علاقه» و ارتباطی وجود دارد و گوینده کلام با آوردن «قرینه» ای در کلام خود، ذهن شنونده را از معنای حقیقی منصرف سازد و به معنای مجازی کلام برساند.
بنابراین، مجاز استعمال لفظ در غیر معنای موضوعله و اصلی است با وجود قرینهای که مانع از ارادۀ معنای اصلی باشد و نیز وجود علاقهای، زیرا شرط نقل معنای اصلی (حقیقی) به معنای غیراصلی (مجازی) وجود مناسبتی بین آن دو هست که این مناسبت را علاقه میگویند. وقتی مثلاً گفتیم:
جهان دل نهاده بر این داستان
همان بخردان و همان داستان
(فردوسی)
کلمۀ جهان را به معنای غیر موضوع له، یعنی «جهانیان» استعمال کردهایم اما، این استعمال با دو شرط صورت گرفته است: اول با وجود قرینۀ «دل نهادن بر داستان» که علامت و نشانۀ آن است که کلمۀ جهان در غیر معنای اصلی خود استعمال شده است زیرا جهان در صورت ارادۀ معنای حقیقی نمیتواند دل بر چیزی نهد؛ دوم با وجود مناسبت و علاقهیی بین جهان و جهانیان (معنای غیراصلی) که علاقۀ بین آنها علاقۀ حال و محل است. (صفا: 1373: ص 44-43)
«علاقه بر دو نوع است؛ علاقۀ همانندی و علاقۀ ناهمانندی. علاقه همانندی بر اساس شباهت است و علاقه ناهمانندی بر اساس وجود علاقهای است غیر از همانندی و شباهت. قرینه نیز دو نوع است قرینۀ صارفه و قرینه ناصارفه. قرینۀ صارفۀ از ورود معنای حقیقی به ذهن جلوگیری میکند و قرینۀ ناصارفه بر هر دو معنای حقیقی و غیرحقیقی دلالت دارد».(انوشه: 1381: ص 1224)
با توجه به نوع علاقه و قرینه، مجاز با کنایه و استعاره فرق دارد. استعاره مجازی است که قرینۀ صارفه و علاقۀ همانندی داشته باشد. استعاره تنها مجازی است که تصویرساز و مخیل است. مجاز فشردهترین شکل بیانی کلام است و چون متضمن دلیل است، بهتر از حقیقت مقصود گوینده را بیان میکند؛ و کنایه، مجازی است که همراه قرینۀ ناصارفه بیاید و معنای اصلی و غیر حقیقی را با هم وارد ذهن کند. (همان)
علاقههایی که ممکن است بین معانی حقیقی و مجازی وجود داشته باشد، بسیار است و مهمترین آنها عبارتند از:
1- علاقه کلیت و جزئیت؛ مثل استعمال سر و ارادۀ موی در این بیت جامی:
سپید شد چو درخت شکوفهدار سرم
وزین درخت همین میوۀ غم است برم
2- علاقه لازمیت و ملزومیت؛ مثل علاقه میان خون و قتل:
دیدی که خون ناحق پروانه شمع را
چندان امان نداد که شب را سحر کند
(شفایی اصفهانی)
3- علاقۀ حال و محل؛ مثل استعمال جهان و ارادۀ جهانیان در این بیت:
جهان انجمن شد بر تخت اوی
فرومانده از فرّه و بخت اوی
(فردوسی)
4- علاقه مشابهت؛ مثل استعمال سرو و ارادۀ قامت موزون در این بیت:
سیه زلف آن سرو سیمین من
همه تاب و پیچ است و بندوشکن
(صفا 44: 1373)
هنگامی که مجاز دارای علاقۀ مشابهت باشد، آن را استعاره گویند. علاوه بر این، علائقی دیگر مانند علاقۀ سببیت، علقۀ آلیت، علاقۀ عموم و خصوص و... ممکن است وجود داشته باشد.
قرینه نیز به دو قسم تقسیم میشود: لفظی و معنوی. قرینۀ لفظی آن است که لفظی به عنوان قرینۀ مجاز قرار گیرد و قرینۀ معنوی آن است که لفظی در کار نباشد اما، حال و وضع و گفتار گوینده به گونهای است که دلالت میکند بر آنکه مقصود او معنای مجازی است. (همایی: 1376: ص 248)
مجاز را به مجاز شرعی و عرفی و عقلی و لغوی نیز تقسیم میکنند ؛ که مجاز عقلی و لغوی در ادبیات مورد استعمال است. مجاز عقلی اسناد فعل است به غیر فاعل حقیقی خود؛ مثل:
سحاب گویی یاقوت ریخت برمینا
نسیم گویی شنگرف بیخت برزنگار
مجاز لغوی استعمال لفظ یا جمله است در غیر معنای موضوع له؛ که این مجاز ممکن است در یک جمله مرکب باشد که اگر در جمله باشد جمله در غیر معنای واقعی خود استعمال میشود. (صفا : 1373: ص 38 و 44)
مجاز لغوی نیز به دو قسمت تقسیم میشود: مجاز مرسل و مجاز با استعاره؛ در صورتی که علاقۀ میان معنای مجازی وحقیقی علاقۀ مشابهت باشد، استعاره است و اگر علاقه به چیزی غیر از مشابهت باشد، مجاز مرسل. (همایی: 1376: ص 250)
«مجاز با سه ویژگی از حقیقت متمایز میشود:
1- اتساع؛ که هنگام به کار بردن مجاز، نامی بر نام مکانها و جایها افزوده میشود.
2- تشبیه؛ که مجاز گرفته از شباهت چیزی است با کلمهای که در معنای غیر حقیقی به کار رفته است.
3- تاکید؛ که امری غیر حسی و ناملموس را با مجاز، حسی و ملموس میکند.
عبارت «من به آسایش تو مهمانم» شامل تمام این ویژگیهاست.
از دیدگاه زیبایی شناسی، دو نوع مجاز ارزش هنری بیشتری دارد:
1- مجازی که بر مبنای اسطوره ساخته میشود، مثلاً در « بسی گوهر داستان سفتهام - بسی نامۀ باستان گفتهام»، نامۀ باستان در معنای شاهنامه به کار رفته است.
2- مجازی که خطاب شاعرانه و شعری دارد، مثل «ای ابر بهمنی نه به چشم من اندری - دم زن زمانکی و بیاسای و کم گری».(انوشه: 1381: ص 1225)