دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

پتک سنگین فرهنگ

فهم یک اثر هنری یا درک یک متن علمی – اجتماعی و ادبی، ظاهراً جامع‌ترین و کامل‌ترین مشخصه تعیین «پایگاه اجتماعی» فرد «مولف» است. به طور کلی، گستره اندیشه «ساخت یافته» مولف، می‌تواند پایگاه اجتماعی او را تعیین کند. این که در جامعه‌ای پایگاه اجتماعی وجود داشته باشد، منظور نابرابری اجتماعی نیست. نابرابری اجتماعی حاصل طبقاتی شدن جامعه است...
No image
پتک سنگین فرهنگ
پتک سنگین فرهنگ اندیشه‌اجتماعی - وحید اسلام‌زاده: فهم یک اثر هنری یا درک یک متن علمی – اجتماعی و ادبی، ظاهراً جامع‌ترین و کامل‌ترین مشخصه تعیین «پایگاه اجتماعی» فرد «مولف» است. به طور کلی، گستره اندیشه «ساخت یافته» مولف، می‌تواند پایگاه اجتماعی او را تعیین کند. این که در جامعه‌ای پایگاه اجتماعی وجود داشته باشد، منظور نابرابری اجتماعی نیست. نابرابری اجتماعی حاصل طبقاتی شدن جامعه است. پایگاه اجتماعی مولف را، جایگاه اندیشه او در نزد مردم و گستره اندیشه او، تعیین می‌کند. این و (اندیشه مولف و پایگاه اجتماعی) در تقابل واقعی با یکدیگر هستند. بدین معنی که، وجود یکی بدون آن دیگری امکان‌پذیر نیست. البته منکر «اندیشه‌های خام» در پایگاه‌های اجتماعی بالا نزد مردم نباید شد. «اندیشه لمپنیسم» یکی از نمونه‌های «اندیشه خام» است، که متاسفانه گاهی پایگاه اجتماعی بالای پوشالی‌ای کسب می‌کند. نویسندگان این نوع اندیشه، خود را «مجبور» به نوشتن و ساختن اندیشه‌ای می‌دانند. «لمپنیسم» اندیشه تکرار و دور باطل بر حول یک دایره تنگ است. درونی شدن اندیشه‌ای در بطن جامعه، به معنای «فرهنگ پذیری» آن توسط جامعه است. به عبارت دیگر؛ هر چه اندیشه‌ای عمیق‌تر باشد، در بطن جامعه ماندگار می‌شود و «ظرفیت فرهنگ شدن» را می‌یابد. مطابق گفته بالا که، پایگاه اجتماعی با اندیشه مولف در تقابل است، جامعه با اندیشه‌ای که «ظرفیت فرهنگ شدن» را یافته، در تقابل کامل قرار دارد. بدین معنی که، اندیشه‌ای در جامعه ظرفیت فرهنگ شدن را دارد، که جامعه بستر و زمینه پذیرش آن را داشته باشد. اگر اندیشه از ظرف جامعه بزرگتر باشد، از طرف جامعه کنار گذارده می‌شود و اگر از ظرف جامعه کوچکتر باشد، خود به خود حذف می‌شود. عجالتاً به این نتیجه می‌رسیم که، تنها اندیشه در جامعه نمی‌تواند تاثیرگذار باشد، ظرفیت و پذیرش جامعه نیز شرط اساسی است. پس به تعبیری، فرهنگ همان ظرفیت پذیرش اندیشه‌ای در جامعه است. در جامعه اندیشه‌های گوناگونی تولید می‌شود، اما تنها اندیشه‌های عمیق و ریشه‌دار توانایی تبدیل شدن به فرهنگ را دارند. پرسش اینجاست که جامعه چگونه اندیشه‌ای را می‌پذیرد، درونی می‌نماید و به فرهنگی تبدیل می‌کند، یا چگونه اندیشه‌ای را نمی‌پذیرد؟ جامعه براساس مقتضیات و نیازهایش اندیشه‌ای را می‌پذیرد، اما تنها پذیرش اندیشه نمی‌تواند علت درونی شدن آن باشد و حتی درونی شدن آن، شرط فرهنگ شدن آن نیست. روند این قضیه (پذیرفته شدن اندیشه‌ای، درونی شدن و به فرهنگ تبدیل شدن آن) بسیار پیچیده و حساس است، که از منظور ما در این مقاله بسیار دور است، اما به طور خلاصه باید گفت: شاید اندیشه‌ای در فصل خاصی پذیرفته شود،ولی با گذر دوره‌ای و یا حتی ایجاد اندیشه‌ای جدید، از بین برود. شاید اندیشه‌ای بتواند مانا باشد، اما درونی جامعه نشود. درونی شدن اندیشه‌ای برای تبدیل شدن به فرهنگ، طول زمانی خاص خود را باید به انتظار بنشیند. به عبارت دیگر باید زمان، پتک فرهنگ بر اندیشه را بکوبد، تا ماندگاری اندیشه‌ای ثابت شود. جامعه مدرن جامعه متکثر است، جامعه متکثر، اندیشه‌ای را در گوشه‌ای از خود می‌پذیرد و در گوشه‌ای دیگر نادیده می‌گیرد و در گوشه‌ای دیگر حتی رد می‌کند. می‌توانیم از ورود علم «جامعه‌شناسی» به ایران به عنوان یک مثال استفاده کنیم. این علم در ایران از فراز و نشیب‌های بسیاری گذشت، سختی‌ها و ناملایمتی‌ها و رنج‌های بسیاری کشید، تا به وضعیت «جا افتاده» امروزی‌اش رسید. زمانی که این علم وارد و نام جامعه‌شناسی بر آن نهاده شد، استادان سایر رشته‌های نزدیک و در ارتباط با جامعه‌شناسی، نگرش خاصی نسبت به آن نداشتند، از این بابت تکلیف مردم کاملاً روشن بود. چون که مردم وقتی اندیشه‌ای را درونی نکنند و زمان لازم را برای «جا افتادن» آن اندیشه قرار ندهند، حضور آن اندیشه بیهوده است و قابل بحث نیست . فارغ‌التحصیلان بعدی این علم، بینشی بسیار متفاوت‌تر از بنیانگذار این علم (دکتر غلامحسین صدیق) در ایران داشتند. رشد جامعه‌شناسی در ایران از همین زمان شروع شد، یعنی تفاوت در بینش‌ها.البته گاهی این تفاوت به تضاد و تقابل کشانده شد که زیاد میمون نبود. در اینجا با 2 مسئله روبه‌رو هستیم: یکی فارغ‌التحصیلان این علم که در ایران مشغول به کار شدند و دیگری مردمی که اول مورد مطالعه این علم قرار می‌گیرند و دوم، خود آنها که از این علم استفاده می‌کنند. این 2 مسئله در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگرند که باعث می‌شوند این علم در کلیت جامعه پذیرفته شود. به عبارت دیگر هر چه این علم ارتباط نزدیک‌تر و صمیمی‌تر با مردم داشته باشد، پذیرفتن و درونی شدنش در جامعه بیشتر می‌شود. این ارتباط نیز گاهی متفاوت، متضاد و در تقابل با یکدیگر است. به هر حال این علم در جامعه پذیرفته و درونی شد که، امروزه «بینش جامعه‌شناختی»‌و «مطالعه جامعه‌شناختی» به یک بینش علمی مطلوب تبدیل شده است. در واقع پتک سنگین فرهنگ بر علم جامعه‌شناسی نشست.
روزنامه همشهری

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

امام سجادعلیه‌السلام؛ احیاگر نبوت و امامت

در این متن به امام سجادعلیه‌السلام؛ احیاگر نبوت و امامت با موضوع محبت اهل بیت(علیه السلام) پرداخته شده است.
No image

محبت ولیّ خدا؛ اساس روابط مؤمنین

متن سخنرانی محبت ولیّ خدا؛ اساس روابط مؤمنین در موضوع محبت اهل بیت(علیه السلام) در این بخش قرار دارد.
No image

محبت ولی خدا، محور روابط اجتماعی

در این متن به محبت ولی خدا، محور روابط اجتماعی با موضوع محبت اهل بیت(علیه السلام) پرداخته شده است.
No image

عشق به اهل بیت(ع)

متن سخنرانی عشق به اهل بیت(ع) در موضوع محبت اهل بیت(علیه السلام) در این بخش قرار دارد.
No image

حب و بغض الهی و آثار آن

در این بخش متن سخنرانی با عنوان حب و بغض الهی و آثار آن در موضوع محبت اهل بیت(علیه السلام) آورده شده است.

پر بازدیدترین ها

No image

تاریخچه عمیق و ریشه دار شیعه

در این بخش متن سخنرانی با عنوان تاریخچه عمیق و ریشه دار شیعه در موضوع محبت اهل بیت(علیه السلام) آورده شده است.
No image

امام سجادعلیه‌السلام؛ احیاگر نبوت و امامت

در این متن به امام سجادعلیه‌السلام؛ احیاگر نبوت و امامت با موضوع محبت اهل بیت(علیه السلام) پرداخته شده است.
No image

ارادت علمای شیعه به ائمه (ع)

متن سخنرانی ارادت علمای شیعه به ائمه (ع) در موضوع محبت اهل بیت(علیه السلام) در این بخش قرار دارد.
No image

محبت ولیّ خدا؛ اساس روابط مؤمنین

متن سخنرانی محبت ولیّ خدا؛ اساس روابط مؤمنین در موضوع محبت اهل بیت(علیه السلام) در این بخش قرار دارد.
No image

آثار محبت اهل بیت علیهم‌ السلام

در این بخش متن سخنرانی با عنوان آثار محبت اهل بیت علیهم‌ السلام در موضوع محبت اهل بیت(علیه السلام) آورده شده است.
Powered by TayaCMS