دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ایمان و ایمان گروی

در طول تاریخ فلسفه، استدلال‌های فراوانی برای اثبات وجود خداوند توسط فیلسوفان مختلف صورت بندی شده و بسیار مورد بحث و فحص و مداقه‌های فلسفی قرار گرفته است.
ایمان و ایمان گروی
ایمان و ایمان گروی

در طول تاریخ فلسفه، استدلال‌های فراوانی برای اثبات وجود خداوند توسط فیلسوفان مختلف صورت بندی شده و بسیار مورد بحث و فحص و مداقه‌های فلسفی قرار گرفته است. به طور سنتی، مهم ترین دلایل اثبات وجود خداوند ذیل عناوین دلایل وجود شناختی، دلایل جهان شناختی و دلایل غایت شناختی طبقه بندی می‌شوند. کسانی مانند آنسلم، دکارت و ملکوم در سنت غربی و ملاصدرا و علامه طباطبایی در سنت اسلامی به بیان قرائت‌های مختلفی از برهان وجودی پرداخته‌اند، کسانی مانند ارسطو، ابن سینا، سهروردی و آکویناس صورت‌های مختلف برهان جهان شناختی را طرح کرده‌اند و کسانی مانند پالی و سوئین برن تقریرهایی از برهان غایت شناختی ارائه کرده‌اند.

موضعگیری در برابر این استدلال‌ها یکسان نبوده است؛ اما گذشته از رد یا پذیرش یک یا چند برهان، برخی از فلاسفه تلاش برای اقامه برهان به منظور اثبات وجود خدا را تلاشی بیهوده یا حتی مضر به رابطه باورمندان با خدا می‌دانند. برخی نیز هر چند این گونه با استدلال‌ها برای اثبات وجود خداوند مخالف نیستند، ولی شانی بسیار ضعیف برای آنها قائلند. کسانی که ادله اثبات وجود خداوند را منجر به اثبات معقولیت اعتقاد به وجود خدا و نه اثبات وجود می‌دانند یا این استدلال‌ها را بی ارتباط با باورهای دینی یا حتی از بین برنده این باورها می‌دانند «ایمان گرا» خوانده می‌شوند. به طور کلی، ایمان گرایی به اندیشه‌ای اطلاق می‌شود که ایمان را مستقل یا در مقابل عقل می‌داند. به عبارت دیگر، می‌توان گفت ایمان گرایی، نظریه‌ای است که برمبنای آن باورهای دینی نیازمند توجیه معرفت شناختی نیستند.

نکته مهمی که در اینجا باید به آن توجه داشت این است که نمی‌توان از ایمان گرایی سخن گفت، بلکه باید از ایمان گرایی‌های مختلف سخن گفت که توسط فیلسوفان و متفکران مختلف بسط و گسترش داده شده است. به عبارت دیگر، متفکران مختلفی که ذیل عنوان ایمان‌گرا دسته‌بندی می‌شوند نظرات و دیدگاه‌های مختلفی دارند و این اختلاف گاه تا حدی است که ارائه تعریفی واحد از ایمان گرایی را مشکل می‌کند. همین طور به نظر می‌رسد که احصای تمام متفکرانی که می‌توان آنها را به نوعی ایمان‌گرا دانست بسیار مشکل است و قطعا نمی‌توان ادعا کرد که ایمان‌گرایی محدود به چند متفکر برجسته و شناخته شده است، اما در اینجا به تبعیت از دکتر اکبری بحث خود را به 3 متفکر شناخته شده محدود می‌کنم: سورن کرکه گارد، لودویگ ویتگنشتاین و آلوین پلنتینگا.
کرکه گارد از جمله کسانی است که استدلال‌های اثبات وجود خدا را بی ارتباط و حتی مضر به باورهای دینی می‌داند. مباحث کرکه گارد در باب ایمان دینی را می‌توان به 2 دسته تقسیم کرد. یک دسته مباحث سلبی اوست و به نقد دیدگاهی می‌پردازد که اثبات وجود خدا را مبتنی بر استدلال‌های آفاقی (Objective) ساخته‌اند و دیگر، مباحث ایجابی اوست که در آن به بسط و گسترش آرای خود می‌پردازد. در بحث سلبی، کرکه گارد معتقد است اولادر علوم بشری هیچ یقینی یافت نمی‌شود و ثانیا انسان در زندگی مجبور به انتخاب و عمل کردن است. در واقع او معتقد است استدلال‌های آفاقی هیچ یقینی برای انسان به وجود نمی‌آورند و نمی‌توانند مبنای اعتقادات دینی انسان قرار گیرند و از طرف دیگر هر چند با این نوع ادله نمی‌توان به یقین رسید، به هر حال ما مجبور به انتخاب و عمل هستیم. در نهایت می‌توان گفت در دیدگاه کرکه گارد، استدلال‌ها رنگ می‌بازند و مساله مهم، ارتباط وجودی انسان با خداست. در واقع در این دیدگاه خدا برای متدین یک اصل موضوعه است که نیازمند استدلال نیست. این اصل موضوع ضرورتی است که زندگی را از خطر نیستی و پوچی می‌رهاند.
ویتگنشتاین، یکی از بزرگ ترین فیلسوفان قرن بیستم، در دوران دوم فلسفه ورزی خویش که به طرز بارزی در کاوش های فلسفی نمود یافته است، نظراتی طرح کرد که بعدها فیلسوفان دین استفاده‌های بسیاری از آن کردند. ویتگنشتان هرچند خود به معنای سنتی دیندار نبود و بخش محدودی از آثارش نیز به طور مستقیم به مباحث دینی اختصاص دارند، تاثیری عمیق و انکار نشدنی بر فلسفه دین قرن بیستم و اوایل قرن 21 داشته است. عموما گفته می‌شود فلسفه متاخر ویتگنشتاین آشکارا ایمان گرایانه نیست و می‌توان تفسیری ایمان گرایانه از فلسفه او ارائه کرد. مطابق با این دیدگاه، دین یک قلمروی مستقل و خودبسنده است که منطق و گرامر یا دستور زبان خاص خود را دارد. به عبارت دیگر دین یک بازی زبانی مستقل و متفاوت با بازی‌های زبانی دیگر نظیر علم یا فلسفه است و نباید با منطق خاص علم یا فلسفه به سراغ دین رفت. ریچارد آمزبری معتقد است آنچه ایمان گرایی ویتگنشتاینی نامیده می‌شود اعتقاد به یک یا چند تز از این 4 تز است: 1ـ دین، منطقا متفاوت است با دیگر جنبه‌های زندگی 2ـ گفتمان دینی خود بسنده است و اجازه صحبت در باب واقعیت را نمی‌دهد 3ـ باورهای دینی تنها توسط باورمندان به آنها قابل فهم است و 4ـ دین را نمی توان نقد کرد.

سومین کسی که می‌توان از او در اینجا سخن گفت آلوین پلنتینگا، فیلسوف معاصر دین است. او بر مبنای معرفت شناسی دینی خاص خود و بحثی راجع به مبناگروی دارد، گزاره «خدا وجود دارد» را گزاره‌ای پایه و بی‌نیاز از استدلال می‌داند و معتقد است سایر باورهای ما مبتنی بر این باور پایه است. پلنتینگا در کتاب مهم و تاثیرگذار خود خدا و دیگر اذهان باور به وجود خدا را به باور به وجود اذهان دیگر انسان‌ها تشبیه و ادعا می‌کند همان طور که دلیلی خدشه ناپذیر بر وجود اذهان دیگر نداریم، اما در پذیرش وجود چنین اذهانی شکی به خود راه نمی‌دهیم، پذیرش وجود خدا، هر چند دلایل غیرقابل خدشه‌ای بر آن نداشته باشیم، معقول است. او دلایل سنتی اثبات وجود خدا که ابتدای این متن به آنها اشاره شد را ناتوان از اثبات وجود خداوند به حساب می‌آورد، اما همان طور که ذکر شد پذیرش وجود خداوند را امری معقول می‌داند.

    روزنامه جام جم، شماره 2956، 7/7/89، صفحه 11 (اندیشه)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

نامه 69 نهج البلاغه : نامه به حارث هَمْدانى در پند و اندرز

نامه 69 نهج البلاغه اشاره دارد به "نامه به حارث هَمْدانى در پند و اندرز " .
No image

نامه 70 نهج البلاغه : روش برخورد با پديده فرار

موضوع نامه 70 نهج البلاغه درباره "روش برخورد با پديده فرار" است.
No image

نامه 71 نهج البلاغه : سرزنش از خيانت اقتصادى

نامه 71 نهج البلاغه به موضوع "سرزنش از خيانت اقتصادى" می پردازد.
No image

نامه 72 نهج البلاغه : انسان و مقدّرات الهى

نامه 72 نهج البلاغه موضوع "انسان و مقدّرات الهى" را بررسی می کند.
No image

نامه 73 نهج البلاغه : افشاى سيماى دروغين معاويه

نامه 73 نهج البلاغه موضوع "افشاى سيماى دروغين معاويه" را بررسی می کند.

پر بازدیدترین ها

No image

نامه 45 نهج البلاغه : نامه به عثمان ابن حنيف انصارىّ حاکم بصره

نامه 45 نهج البلاغه "به عثمان ابن حنيف انصارىّ حاکم بصره" می باشد.
No image

نامه 28 نهج البلاغه : پاسخ به نامه معاویه

نامه 28 نهج البلاغه به موضوع " پاسخ به نامه معاویه" می پردازد.
No image

نامه 24 نهج البلاغه : وصیت امام علی علیه السلام در مورد رفتار بار دارایی هایش

از وصيّتهاى آن حضرت عليه السّلام است كه چگونه در دارائيهايش رفتار شود و آنرا پس از بازگشت از (جنگ) صفّين نوشته اند.
No image

نامه 17 نهج البلاغه : بیان مقام و منزلت امیرالمومنین

از نامه هاى آن حضرت عليه السّلام است به معاويه در پاسخ نامه اش (دو يا سه روز پيش از وقعه ليلة الهرير) كه در شرح خطبه سى و ششم بيان شد، در اين نامه مقام و منزلت خود را بيان فرموده و نادرستى سخنانى را كه بآن بزرگوار نوشته شرح داده و او را توبيخ و سرزنش نموده.
Powered by TayaCMS