دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

پیامبر(ص) و بازی با کودکان خود

No image
پیامبر(ص) و بازی با کودکان خود

كلمات كليدي : رسول خدا(ص)، سيره، كودكان، بازي

نویسنده : هادي اكبري

یکی از لوازم اساسی به منظور رشد روحی و جسمی کودکان بازی کردن است. بازی با وسایل گوناگون و متناسب از ابزار بروز خلاقیت و استعداد کودکان است. در این میان نقش والدین و بزرگترها در جهت دادن به بازی کودکان و تشویق آنان به بازی‌های مفید بسیار مهم و مؤثر است. به این منظور شرکت والدین در بازی بچه‌ها و هم‌بازی شدن با آنها، علاوه بر رفع تنهایی کودکان می‌تواند بر نشاط و صمیمیت کودک و والدین تأثیر مثبت بگذارد. به همین منظور است که رسول‌خدا(ص) در بازی کودکان شرکت می‌کرد و با آنان همبازی می‌شد. از پیامبر(ص) نقل شده است که ایشان فرمودند: «مَن کانَ عِندَهُ صَبِیٌ فَلیَتَصابَ لَه» هر کس کودکی داشته باشد باید با او مانند خودش رفتار کند.[1]

بازی پیامبر(ص) با امام حسین(ع)

رسول‌خدا(ص) خود را از این مسأله مستثنا نمی‌دانستند و در برخی مواقع به بازی کردن با کودکان می‌پرداختند. در یکی از روزها یَعلی عامری که از اصحاب رسول‌خدا(ص) بود، به منظور شرکت در ضیافتی که به آن دعوت شده بود از منزل خود خارج شد و در راه به حسین(ع) برخورد که به همراه کودکان مشغول بازی بودند. در این هنگام پیامبر(ص) نیز به همراه اصحاب خودشان از منزل خارج شدند و حسین(ع) را به همراه کودکان مشاهده کردند. رسول‌‌خدا(ص) در حالی که آغوش خودشان را برای حسین(ع) باز کرده بودند به سمت ایشان رفتند؛ اما حسین(ع) به این سو و آن سو می‌رفتند و رسول‌خدا(ص) نیز خنده کنان به دنبال او می‌دویدند تا او را بگیرند. تا اینکه پیامبر(ص)، حسین(ص) را گرفتند و یک دست خودشان را پشت سر و دست دیگر را زیر چانۀ ایشان گذاشتند و لب حسین(ع) را بوسیدند.

«عَنْ یَعْلَى الْعَامِرِیِّ أَنَّهُ خَرَجَ مِنْ عِنْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى‌ طَعَامٍ دُعِیَ إِلَیْهِ فَإِذَا هُوَ بِحُسَیْنٍ ع یَلْعَبُ مَعَ الصِّبْیَانِ فَاسْتَقْبَلَهُ النَّبِیُّ(ص) أَمَامَ الْقَوْمِ ثُمَّ بَسَطَ یَدَیْهِ فَطَفَرَ الصَّبِیُّ هَاهُنَا مَرَّةً وَ هَاهُنَا مَرَّةً وَ جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُضَاحِکُهُ حَتَّى أَخَذَهُ فَجَعَلَ إِحْدَى یَدَیْهِ تَحْتَ ذَقَنِهِ وَ الْأُخْرَى تَحْتَ قَفَائِهِ وَ وَضَعَ فَاهُ عَلَى فِیهِ وَ قَبَّلَه‌»[2]

تعجب از بازی با کودک

بازی رسول‌خدا(ص) با کودکان در میان مردم به گونه‌ای بود که تعجب برخی را برمی‌انگیخت. در این باره آمده است؛

کان رسول‌الله(ص) یدلع لسانه للحسین فیرى الصّبی حمرة لسانه فیهش إلیه، فقال عیینة بن بدر الأزدى أراک تصنع هذا بهذا، فواللّه، إنّه لیکون لی الولد قد خرج وجهه. و ما قبّلته، فقال رسول‌الله(ص): «من لا یرحم لا یرحم».[3]

روزی رسول‌خدا(ص) مشغول بازی با حسنین(ع) بودند و زبان خودشان را برای آن دو بیرون می‌آوردند و هنگامی که کودک این رفتار پیامبر(ص) را می‌دید به سمت ایشان می‌دوید. در این هنگام مردی به نام عُیَینَه بن بدر که شاهد بازی پیامبر(ص) با امام حسین(ع) بود، از این رفتار رسول‌خدا(ص) شگفت زده شد و خطاب به ایشان عرض کرد: به خدا سوگند فرزندم مرد شده و صورت او دارای محاسن گشته است، اما من تاکنون حتی برای یک بار هم او را نبوسیده‌ام. رسول‌خدا(ص) که از رفتار آن مرد ناراحت شده بودند فرمودند: کسی که رحم و عطوفت نداشته باشد، مورد مهر و عطوفت قرار نخواهد گرفت!

رفتار پدرانه

رفتار پیامبر(ص) با کودکان به گونه‌ای بود که آنان هیچ محدودیتی در نوع رابطه با ایشان نداشتند. به گونه‌ای که حسنین(ع) بر پشت پیامبر سوار می‌شدند و در حالی که رسول‌خدا(ص) چهار دست و پا راه می‌رفتند به ایشان «حل حل»[4] می‌گفتند و رسول‌خدا(ص) هم خطاب به آنان می‌فرمود: شتر شما چه شتر خوبی است!

« عن جابر بن عبداللّه قال: دخلت على النبی(ص) و هو یمشی على أربع، و الحسن و الحسین على ظهره، و هو یقول: نعم الجمل جملکما، و نعم العدلان أنتما»[5]

تقدم بازی بر نماز

سیرۀ رسول‌خدا(ص) در محبت به کودکان به حدی بود که علاوه بر هم‌بازی شدن با آنان و نادیده گرفتن موقعیت، با فروتنی به بازی با آنها می‌پرداخت و این در حالی بود که زمان نماز فرا رسیده بود و مردم در انتظار اقامۀ نماز به امامت ایشان بودند. در یکی از روزها که رسول‌خدا(ص) به منظور خواندن نماز جماعت عازم مسجد بودند، در راه به گروهی از کودکان برخوردند که در حال بازی کردن بودند. بچه‌ها با دیدن پیامبر(ص) دست از بازی کشیدند و به سوی ایشان رفتند و به پیامبر(ص) گفتند؛ «کن جملی»! شتر من باش. رسول‌خدا(ص) درخواست کودکان را اجابت کردند و مشغول بازی با آنها شدند و این درحالی بود که مردم در مسجد در انتظار ایشان بودند.

بلال که در مسجد همراه مردم منتظر ورود رسول‌خدا(ص) بود، با مشاهدۀ تاخیر پیامبر(ص) به سمت خانه ایشان حرکت کرد. او در راه به رسول‌خدا(ص) رسید و با دیدن صحنۀ بازی کردن ایشان با کودکان خواست تا بچه‌ها را از اطراف ایشان دور کند؛ اما رسول‌خدا(ص) مانع شدند و فرمودند: برای من دیر شدن زمان اقامۀ نماز از ناراحتی کودکان بهتر است. سپس از بلال خواستند تا به خانۀ ایشان برود و برای کودکان چیزی تهیه نماید تا به این ترتیب بچه‌ها حضرت را رها کنند. بلال رفت و از منزل پیامبر(ص) تعدادی گردو پیدا کرد و به محضر ایشان بازگشت. رسول‌خدا(ص) گردوها را از بلال گرفتند و به بچه‌ها فرمودند: آیا شتران خود را به این گردوها می‌فروشید؟ کودکان نیز با دیدن گردوها، آنها را از دست پیامبر گرفتند و ایشان را رها کردند.[6]

تماشای بازی

رسول‌خدا(ص) علاوه بر هم‌بازی شدن با فرزندان و کودکان، به تماشای بازی آنان می‌نشستند و آنان را تشویق نیز می‌کردند. از امام علی(ع)[7] نقل شده است که روزی حسنین(ع) مشغول کشتی گرفتن نزد رسول‌خدا(ص) بودند. در هنگامۀ مسابقه، پیامبر(ص) به حسن(ع) فرمود: زود باش حسن! من به پیامبر(ص) عرض کردم؛ یا رسول‌الله(ص)! آیا بزرگتر را بر علیه کوچکتر یاری می‌دهید؟ رسول‌خدا(ص) در پاسخ من فرمودند: جبرئیل می‌گوید حسین زود باش و من می‌گویم حسن زود باش!

عَنْ عَلِیٍّ (ع)‌ قَالَ: بَیْنَمَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ یَصْطَرِعَانِ عِنْدَ النَّبِیِّ ص فَقَالَ النَّبِیُّ ص هَیِّ یَا حَسَنُ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ یَا رَسُولَ اللَّهِ تُعِینُ الْکَبِیرُ عَلَى الصَّغِیرِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) جَبْرَئِیلُ یَقُولُ هَیِّ یَا حُسَیْنُ وَ أَنَا أَقُولُ هَیِّ یَا حَسَن‌[8]

بازی پس از بازگشت از سفر

محبت و انس و دوستی رسول‌خدا(ص) با کودکان به گونه‌ای بود که لطف پیامبر(ص) در همه زمانها شامل آنان می‌شد. حتی رسول‌خدا(ص) پس از بازگشت از سفرهای خودشان به سراغ کودکان می‌رفتند و با آنان به بازی می‌پرداختند.

سیرۀ رسول‌خدا(ص) بر آن بود که هرگاه از سفر بازمی‌گشتند به سراغ کودکان می‌رفتند و به بازی با آنها می‌پرداختند. ایشان پس از سفر و در راه به کودکان بر می‌خوردند و به اصحاب خود دستور می‌دادند تا کودکان را بلند کنند و به سوی ایشان ببرند. سپس رسول‌خدا(ص) برخی از کودکان را در آغوش خودشان و برخی را هم در پشتشان سوار می‌کردند. پیامبر(ص) نه تنها خود به بازی می‌پرداختند، بلکه اصحاب را نیز دعوت می‌کردند تا کودکان را در آغوش گیرند.

پس از اتمام بازی و رفتن رسول‌خدا(ص) از نزد کودکان، آنها بر یکدیگر دیگر فخر فروشی می‌کردند و بعضی بر بعضی دیگر می‌گفتند: رسول‌خدا(ص) مرا در آغوش خود گرفت اما تو را بر پشت خویش سوار کرد! بعضی دیگر هم می‌گفتند: رسول‌خدا(ص) به اصحابش دستور داد تا تو را در پشت سرشان سوار کنند.

«کانَ(ص) یَقدِمُ مِنَ السَّفَرِ فَیَتَلَقّاهُ الصِّبیانُ فَیَقِفُ لَهُم، ثُمَّ یَأمُرُ بِهِم فَیُرفَعونَ إِلَیهِ، فَیَرفَعُ مِنهُم بَینَ یَدَیهِ ومِن خَلفِهِ، ویَأمُرُ أصحابَهُ أن یَحمِلُوا بَعضَهُم، فَرُبَّما یَتَفاخَرُ الصِّبیانُ بَعدَ ذلِکَ فَیَقولُ بَعضُهُم لِبَعضٍ: حَمَلَنِی رَسولُ اللّهِ(ص) بَینَ یَدَیهِ، وحَمَلَکَ أنتَ وَراءَهُ، ویَقولُ بَعضُهُم: أمَرَ أصحابَهُ أن یَحمِلوکَ وَراءَهُم.»[9]

مقاله

نویسنده هادي اكبري

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب فرهنگنامه تاريخ زندگی پيامبر اعظم(ص)

کتاب فرهنگنامه تاريخ زندگی پيامبر اعظم(ص)

کتاب فرهنگ‎ نامه جامع تاریخی زندگی و سیره ی آخرین فرستاده‎ی الهی در قالبی جدید راستای آشنایی عموم افراد جامعه با مباحث تاریخی توسط بخش تاریخ فرهنگ نامه علوم انسانی و اسلامی پژوهه تهیه شده است.
سلسله کتب موسوعه كلمات الرسول الاعظم (ص) ⠕ جلدي)

سلسله کتب موسوعه كلمات الرسول الاعظم (ص) (15 جلدي)

پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) روح همه انبياء اولياء و شهدا بوده و جان اين جهان است. شريعت او كامل ترين و جامع ترين شريعت ها و در بردارندة همة جنبه هاي فردي و اجتماعي آنان مي باشد، از اين رو چون خود، اعظم رسولان است شريعت او نيز اعظم شرايع است و سيره هاي رفتاري و سلوك هاي فردي و اجتماعي او آيينة تمام نماي انبياي الهي است و سخنان او پيام رسان عظيم ترين مفاهيم الهي و راهنماي كمال و سعادت براي انسان ها است؛ فهم سخنانش انسان ها را از ظلمت ها جهل به نور هدايت مي كشاند و فرموده هايش با فطرت انسان ها هموار بوده و به دل و جان آنها روح عبوديت و ذكر حق القا مي كند.

جدیدترین ها در این موضوع

No image

نامه 69 نهج البلاغه : نامه به حارث هَمْدانى در پند و اندرز

نامه 69 نهج البلاغه اشاره دارد به "نامه به حارث هَمْدانى در پند و اندرز " .
No image

نامه 70 نهج البلاغه : روش برخورد با پديده فرار

موضوع نامه 70 نهج البلاغه درباره "روش برخورد با پديده فرار" است.
No image

نامه 71 نهج البلاغه : سرزنش از خيانت اقتصادى

نامه 71 نهج البلاغه به موضوع "سرزنش از خيانت اقتصادى" می پردازد.
No image

نامه 72 نهج البلاغه : انسان و مقدّرات الهى

نامه 72 نهج البلاغه موضوع "انسان و مقدّرات الهى" را بررسی می کند.
No image

نامه 73 نهج البلاغه : افشاى سيماى دروغين معاويه

نامه 73 نهج البلاغه موضوع "افشاى سيماى دروغين معاويه" را بررسی می کند.

پر بازدیدترین ها

No image

نامه 45 نهج البلاغه : نامه به عثمان ابن حنيف انصارىّ حاکم بصره

نامه 45 نهج البلاغه "به عثمان ابن حنيف انصارىّ حاکم بصره" می باشد.
No image

نامه 48 نهج البلاغه : اندرز دادن دشمن

موضوع نامه 48 نهج البلاغه درباره "اندرز دادن دشمن" است.
No image

نامه 70 نهج البلاغه : روش برخورد با پديده فرار

موضوع نامه 70 نهج البلاغه درباره "روش برخورد با پديده فرار" است.
Powered by TayaCMS