دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عمرو بن عاص در دوره علی(ع) تا جنگ صفین

No image
عمرو بن عاص در دوره علی(ع) تا جنگ صفین

كلمات كليدي : تاريخ، امويان، عمرو عاص، معاويه، قتل عثمان، علي(ع)

نویسنده : مريم السادات قدمي

عمرو بن عاص که پس از عزل از حکومت مصر به فلسطین رفته و اقامت کرده بود، در حوادثی که منجر به کشته شدن عثمان شد، دخالتی نکرد. در جریان جنگ جمل در خانه خود نشست و منتظر حوادث شد و به هیچ یک از طرفین توجه ننمود. پس از خاتمه جنگ بصره و اقامت علی(ع) در کوفه و استقرار خلافت آن حضرت، عمرو بن عاص هم چنان در انزوا به سر می‌برد و سخن نمی‌گفت. علی(ع) در مورد او چون مقام و مسؤولیتی نداشت، اقدامی نکرد. پس از کشته شدن عثمان، علی(ع) اموال بیت‌المال را از بنی امیه گرفت و به بیت‌المال تحویل داد. عمرو بن عاص نامه‌ای برای معاویه نوشت که هر چه زودتر چاره‌ای بیندیش که به زودی علی بن ابی‌طالب(ع) در پی تو خواهد آمد و گریبان تو را خواهد گرفت و تو را از مسند قدرت به زیر خواهد انداخت. معاویه نامه‌ای برای عمرو نوشت و از او برای همکاری دعوت کرد و او موضوع را با دو فرزند و هم‌چنین غلام خود در میان گذاشت.[1] فرزند بزرگ‌تر او عبدالله او را از همراهی با معاویه نهی کرد؛ ولی پسر کوچکش محمد او را تشویق به همراهی با معاویه کرد.[2] از طرفی وی می‌دانست که علی(ع) او را در حکومت شریک نخواهد کرد و مقامی به وی نخواهد داد؛ زیرا او علی و روش‌های او را به خوبی می‌شناخت و می‌دانست که علی(ع) امثال وی و معاویه را شایسته حکومت و امارت ندانسته و امور مسلمانان را به آن‌ها واگذار نخواهد کرد و از طرف دیگر توجه داشت که قریشیان به خلافت او راضی نخواهند شد و توطئه خواهند کرد تا آن حضرت را از میدان بیرون کنند، همان گونه که در سقیفه انجام دادند و یا پس از درگذشت عمر بن خطاب در شورای خلافت او را کنار گذاشتند، به همین جهت نظر پسر کوچک خود را که مطابق میل خود بود، پذیرفت و با وجودی که از غلام خود مشورت گرفت و وی را تشویق کرد که در خانه بماند و به روش قبلی خود ادامه دهد که اگر اهل دین پیروز شدند، تو را رها نمی‌کنند و از تو استفاده می‌کنند؛ ولی در پاسخ غلامش، وردان، گفت: اکنون در میان عرب‌ها مشهور شده است که من به طرف معاویه رهسپار شده‌ام و پس از این عازم دمشق شد و نزد معاویه رفت.[3]

معاویه با عمرو بن عاص درباره سه مسأله مشورت کرد. ابتدا در مورد این که ابن ابی‌حذیفه زندان مصر را شکسته است. خبر دوم این که قیصر با جماعتی از رومیان برای تصرف شام حرکت کرده است و خبر سوم این‌ که علی(ع) قصد حمله به معاویه را دارد. وی در این سه مورد، نظر عمرو را جویا شد. عمرو به معاویه گفت: ابن ابی‌حذیفه با مردمی مانند خود خروج کرده است، اگر کسی را به نزد او بفرستی او را خواهد کشت و اگر کشته شود، زیانی به تو نمی‌رسد. در مورد قیصر اینکه برای او مقداری طلا و نقره هدیه بفرست و چیزی را نزد او امانت بگذار که خواهی دید به سوی آن خواهد آمد. اما در مورد علی(ع) حتی یک لحظه در جنگ با او منصرف نشو به جهت این که او خلیفه است. معاویه نظر عمرو را تأیید کرد و گفت: ما با علی بر سر خون عثمان می‌جنگیم و خون عثمان را طلب می‌کنیم. عمرو گفت در مورد عثمان، من و تو نباید صحبت کنیم که هر دو او را تنها گذاشتیم. تو او را خوار کردی و او از تو طلب یاری کرد و تو به او توجه نکردی و من هم او را آشکارا تنها گذاشتم و به فلسطین گریختم. معاویه گفت: این سخنان را رها کن و با من بیعت کن. عمرو گفت تا از دنیای تو چیزی نگیرم دینم را به تو نمی‌دهم و از معاویه حکومت مصر را طلب کرد و به آن هم رسید. سپس معاویه برای نوشتن نامه به مردم مکه و مدینه در مورد قتل عثمان از عمرو مشورت خواست و علی(ع) را قاتل عثمان معرفی کرد و عمرو بر این امر صحه گذاشت و او را تأیید کرد.[4]

برادرزاده عمرو که در مجلس واگذاری مصر به عمرو حضور داشت عمرو را از همراهی با معاویه نهی کرد؛ ولی سخن او کارساز نبود. معاویه که از سخنان برادرزاده عمرو مطلع شد کسی را در پی او فرستاد؛ ولی وی متواری شد و به علی(ع) پیوست و علی(ع) را از کارهای آن دو مطلع کرد. علی(ع) او را به این دلیل به خود نزدیک کرد.[5]

زمانی که به علی(ع) خبر رسید که بین معاویه و عمرو بن عاص عهدی علیه علی(ع) بسته شده، مبنی بر یاری یکدیگر در قبال پیشامدها و دادن سرزمین مصر به عمرو بن عاص در قبال یاری معاویه در پیروزی بر علی(ع)،[6] امام(ع) میان مردم کوفه چنین فرمود: به من خبر رسیده که عمرو بن عاص، ابتر، پسر ابتر با معاویه بیعت کرده است که مطالبه خون عثمان کنند و او آن‌ها را بر این کار تحریک کرده است؛ ولی به خدا سوگند نیرویی که عمرو بن عاص، آن را تأیید کند نیرویی سست و ناتوان خواهد بود.[7]

از کسانی که از علی(ع) عیبجویی می‌کرد، عمرو عاص بود. به علی(ع) خبر دادند که ابن عاص از او انتقاد می‌کند و او را در نزد مردم شام مورد نکوهش قرار می‌دهد. علی(ع) بالای منبر رفت و پس از حمد خدا فرمود تعجب دارم از فرزند نابغه که در نزد شامیان مرا متهم به شوخی و مزاح می‌کند. او می‌گوید: من مردی هستم اهل تفریح و بزم و همواره به بازی و وقت‌گذرانی و خوشی می‌گذرانم. به خداوند سوگند او خود می‌داند که دروغ می‌گوید و با گمراه کردن مردم مرتکب گناه می‌شود، آیا عمرو بن عاص فکر مرگ و قیامت نمی‌کند و از حساب و کتاب واهمه‌ای ندارد و از عذاب خداوند نمی‌ترسد و بدترین گفتار، دروغ می‌باشد. عمرو بن عاص سخن به دروغ می‌گوید. او وعده می‌دهد؛ اما خلف وعده می‌کند. او سؤال می‌کند و در سؤال اصرار می‌ورزد و اگر چیزی از او طلب کنید، بخل دارد و چیزی نمی‌دهد، او نقض عهد و پیمان‌شکنی دارد و اهل وفا نمی‌باشد. او در هنگام جنگ امر می‌کند و فرمان می‌دهد؛ اما هنگامی که شمشیرها به کار افتادند و ضربات آن‌ها بر پیکرها خورد و سرها را از بدن جدا کردید، او بزرگ‌ترین مکرها و حیله‌ها را به کار می‌برد و مقعد خود را آشکار می‌کند و جانش را حفظ می‌نماید. خدا چهره او را سیاه کند و هلاکش سازد.[8] در جای دیگری سخن از بسر به میان آمد امام فرمودند: بار خدایا بسر و عمرو عاص و معاویه را از رحمت خود دور بدار. بار خدایا خشمت را بر آن‌ها فرود آور و عذاب خود را به آن‌ها برسان و آن‌ها را مانند گروه گنهکاران مورد مؤاخذه قرار بده.[9]

زید بن ارقم نزد معاویه آمد. دید عمرو بن عاص در کنار معاویه روی تخت نشسته است. بی‌درنگ آمد و خود را میان آن دو جای داد. عمرو از این که او میان معاویه و خودش جدایی افکنده اعتراض کرد. او در جواب، سخن پیامبر را به یاد عمرو آورد که پیامبر فرمودند: هر گاه معاویه و عمرو بن عاص را دیدید که با یکدیگر در جایی گرد آمده‌اند میانشان جدایی افکنید، زیرا این دو هرگز برای کاری خیر با یکدیگر گرد نیایند.[10]

روزی مردی از قبیله همدان که نامش برد بود، نزد عمرو عاص رفت تا نظر او را درباره علی(ع) بپرسد. آن مرد گفت ای عمرو، پیرمردان ما از پیامبر(ص) شنیده‌اند که او می‌گفت هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست آیا این سخن درست است یا نادرست؟ عمرو گفت سخن درستی است ولی من بیش‌تر از این را به تو می‌گویم. هیچ یک از اصحاب پیامبر(ص) به اندازه علی(ع) دارای منقبت نیستند ولی با فرمانی که در مورد کشتن عثمان داد آن مناقب را از بین برد. آن مرد پرسید. علی فرمان داد یا این که کشت؟ عمرو گفت: هیچ کدام. او کشندگان عثمان را پناه داد و از گرفتار شدن آن‌ها جلوگیری کرد. مرد گفت: با این وجود با علی بیعت کردند؟ عمرو گفت: آری، مرد گفت چه چیزی تو را از بیعت او بیرون آورد؟ عمرو گفت: متهم بودن وی درباره کشتن عثمان. مرد گفت تو هم علی را متهم می‌کنی؟ عمرو گفت: آری. پس از آن به فلسطین رفتم. مرد به سوی قومش برگشت و گفت ما نزد قومی رفتیم که حجت را از دهان خودشان علیه خود گرفتیم. علی بر راه حق است از او پیروی کنید.[11]

مقاله

نویسنده مريم السادات قدمي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

سینمای پناهنده ; به بهانه اکران فیلم سینمایی تگزاس

سینمای پناهنده ; به بهانه اکران فیلم سینمایی تگزاس

نمایش فیلم تگزاس در روزهای اخیر نشان می دهد که مسعود اطیابی تغییر بزرگی در رویه فیلمسازی خود داده است. او که پیش از این با فیلمی درباره حوادث هشتاد و هشت نشان داده بود که در فکر پرداختن به مسائل جدی و حرکت در راستای سینمای اجتماعی است، حالا با تگزاس به جریان فیلم های پرفروشی پیوسته که اتفاقا بر خلاف فیلم قبلی اش دچار موانع ممیزی و عدم مجوز اکران نشده و با توجه به فضای سینمای ایران، سود قابل توجه‌ی را به جیب تهیه کننده واریز می کند.
مصادره و ماجرای غم انگیز زن در سینما

مصادره و ماجرای غم انگیز زن در سینما

هنوز و بعد از گذشت حدود سه ماه از جشنواره فیلم فجر(سی و ششم) و دیدن فیلم سینمایی مصادره ، طعم تلخ تماشای آن هم زمان با اکران های نوروزی و فروش بالای این فیلم ذایقه ام را می آزارد. مصادره را شاید بتوان اروتیک ترین فیلم سینمای ایران پس از انقلاب برشمرد. این فیلم به شدت بیمار است و گویا به جز شوخی های سخیف جنسی حتی با دستمایه کردن یک کودک یا نوجوان راهی برای خندان و شادکردن مخاطبانش ندارد.
گل دادن درخت پیر ; نگاهی به فیلم خجالت نکش

گل دادن درخت پیر ; نگاهی به فیلم خجالت نکش

خجالت نکش، یک فیلم مفرح است. فرحبخشی این فیلم نه از شوخی ها و تکه کلام ها، بلکه به جهت دنیای درونی فیلم است. دنیایی که در آن کودکی متولد می شود و پیری و گذر سن، مانعی برای زایش نیست. در روستای کوچک و کم جمعیت مهمت اباد، 231 نفر زندگی می کنند و این فیلم به ما می گوید که این جمعیت چگونه به اندازه یک نفر بیشتر می شود.
خوک های آوازه خوان ; نگاهی به فیلم خوک

خوک های آوازه خوان ; نگاهی به فیلم خوک

اگر تلاش فیلم خوک در این است که یک کمدی متفاوت در سینمای ایران باشد، باید گفت که در این کار موفق شده است. این فیلم توجهی به شوخی ها کلامی و متدوال در سینمای طنز ندارد. تا حد زیادی می کوشد که از مزیت های واقعیت استفاده کند و در مناسبات انسانی و روابط فردی آدم ها دخل و تصرفی نکند و همزمان از سوی دیگر پیروزمندانه از میدان واقعیت بیرون بیاید بدون آنکه هیچ باج و امتیازی به آنچه که ما واقعیت صدایش می کنیم داده باشد؛ خوک خود را در واقعیت محدود نمی کند.
فیلشاه، آغاز راهی جریان‌ساز در انیمیشن بومی

فیلشاه، آغاز راهی جریان‌ساز در انیمیشن بومی

صحبت از انیمیشنی سینمایی است که در فرم، تکنیک و ارائه مفاهیم به استاندارهای جهانی نزدیک شده و سعی دارد به‌دور از شعار و کلیشه به یک مقطع تاریخی با رگه‌های دینی بپردازد و آغازکننده راهی جریان‌ساز برای صنعت سینمایی انیمیشن در ایران باشد.

پر بازدیدترین ها

طنز و کمدی؛ خاستگاه، ویژگی ها و کارکردها

طنز و کمدی؛ خاستگاه، ویژگی ها و کارکردها

این نوشتار در تلاش است تا با بررسی آراء و نظرات نظریه پردازان طنز و کمدی، ویژگی ها و کارکردهای طنز و کمدی را بازشناسد و با برشمردن ویژگی ها و مشخصه های طنزپرداز، تصویری روشن از طنز مطلوب ارائه دهد...
No image

ماجرای طنز و کمدی

طنز، هنری است که انسان در تلاش برای دگرگون ساختن جهان به‌دست می‌آورد و همیشه به‌شکل کنش و واکنش و در نتیجه نگاه وی به محیط و واقعیت (به‌طور خاص)نمود پیدا می‌کند.طنز راستین که از حوادث واقعی زندگی نشأت گرفته و مبتنی‌بر واقعیت‌های زندگی بوده..
شهرزاد در کشاکش سنت و مدرنیسم

شهرزاد در کشاکش سنت و مدرنیسم

این سریال ساخته فیلمساز موفق ایرانی حسن فتحی است که سریال های جذاب وموفقی چون پهلوانان نمی میرند، شب دهم، مدار صفر درجه و میوه ممنوعه را در کارنامۀ خود دارد. همگی این سریال های تلویزیونی مخاطبان بیشماری را به خود اختصاص دادند و این همه ناشی از توانایی او در نوشتن فیلمنامه و کارگردانی است.
از مذهب تا تشکیلات ; بازخوانی یک نامه قدیمی | قسمت اول

از مذهب تا تشکیلات ; بازخوانی یک نامه قدیمی | قسمت اول

دعوای مجید شریف واقفی و محمد تقی شهرام بر سر چه بود؟ آیا انگونه که فیلم سیانور یا باورهای معمول تاریخی در باب این ماجرا مدعی است، مجادله بر سر دین بود؟ بر سر خدا، معاد و قیامت؟ این کدام خدا، کدام معاد و کدام قیامت بود؟ نمی دانم تعریفی که او از معاد و قیامت داشت با تعریف امروز چقدر تناسب و یگانگی دارد.
می گردم و می گردم و می گردم ; چرا گشت ارشاد ۲ چنین سرگردان است؟

می گردم و می گردم و می گردم ; چرا گشت ارشاد ۲ چنین سرگردان است؟

نقدهای بسیاری از آشفتگی و عدم انسجام فیلم گشت 2 سخن گفته اند. شوخی های پراکنده با پس زمینه اشارات جنسی و سیاسی و نداشتن پیرنگی واحد بسیاری را ازرده است( از جمله در نقدی که در همین سایت منتشر شده است؛ منقار کج مرغ انجیر خوار یا نقد سایت سلام سینما؛ فیلم گشت 2, ملغمه ای از لودگی با چاشنی اعتراض اجتماعی) خصوصاً مطالعه کامنت هایی که توسط کاربران عادی که از تجربه تماشای فیلم می گویند عموما اعتراض به بی برنامگی فیلم است.
Powered by TayaCMS