دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فعالیت های سیاسی آیت الله سید مصطفی خمینی مصطفوی

No image
فعالیت های سیاسی آیت الله سید مصطفی خمینی مصطفوی

در صحنه سیاست

شهید مصطفى در مکتبى بزرگ شده بود که سیاست با آن عجین شده و عین دیانت بود، لذا از همان روزهاى اول که پدربزرگوارش حضرت امام(ره) در این مسیر قدم نهاد با کمال جدیت و تلاش حرکت کرد به گونه اى که حاج آقا احمدى خمینى از بستگان ایشان مى گوید:

«اگر درباره امام مى گویند، حرکتهاى ایشان پیامبر گونه است، باید درباره مرحوم حاج آقا مصطفى نیز گفته شود که حرکت ایشان على وار بود نسبت به پیامبر گونه بودن امام.»([15])

ایشان بعد از دستگیرى امام در شب 15 خرداد 42 نقش به سزایى در به حرکت در آوردن نیروهاى مردمى داشت و همان زمان با تمام نیرو فریاد زد که: مردم خمینى را گرفتند، مردم خمینى را بردند و این صدا به صورت برق در سرتاسر قم پیچید و هنوز صبح 15 خرداد طلوع نکرده بود که میان مردم رفته و با انبوهى از جمعیت به طرف صحن حضرت معصومه(علیها السلام) به راه افتادند و از دستگیرى امام اعلام انزجار و تنفر نمودند.

فعالیتهاى ایشان به حدى بود که ساواک درباره وى آورده است:

«در شهرستان قم پسر آیت الله خمینى، که معمم مى باشد، به جاى وى نشسته و دستورهاى او را به مورد اجرا مى گذارد و اعلامیه هایى تهیه و براى روحانیون مى فرستد...»([16])

موقعى که امام در «قیطریه» تحت نظر بود مصطفى تنها رابط امام با دیگر روحانیون و مبارزان به شمار مى آمد و فرمانهاى امام را به دیگران مى رساند، در همین رابطه ساواک مى نویسد:

«طبق اطلاع واصله اخیراً پسر آیت الله خمینى با افراد متنفذ و مخالف دولت در تماس مى باشد، چون مشارالیه مى تواند با پدرش ملاقات نماید از این لحاظ رابط بین پدرش و افراد مخالف دولت است.»

در پى دستگیرى امام در 13 آبان 43 ش ایشان با جمع آورى اشخاص و ملاقات با مراجع قم موضوع را با مردم در میان مى گذارد و به منزل آیت الله مرعشى نجفى مى رود ولى از آنجا که دژخیمان شاهنشاهى از وجود او وحشت داشتند به منزل آیت الله ریخته و مصطفى را دستگیر مى کنند و به تهران مى فرستند، ایشان 57 روز در زندان بودند که با فشارهاى مردم و دیگر نیروها در هشتم دى ماه 43 آزاد مى شود به این شرط که به ترکیه پیش امام برود.

شهید مصطفى چنان استوار در مقابل ساواک و نیروهاى حکومتى در این مدت ایستاد که آنها را به تنگ آورده بود. او مدت 9 روز تحت بازجویى بود و در پاسخ به این سؤال ساواک که، انگیزه امام از سخنرانى برضد کاپیتولاسیون چه بوده است؟ نوشت: «این یک مساله اى است که تحمیل بر ملت شده است و تقریباً حکم حیثیت فروشى، آزادى فروشى و شخصیت فروشى است.»

و در پاسخ اینکه، منظور امام از دخالت در کار دولت چیست؟ مى نویسد: «... دخالت از باب امر به معروف و نهى از منکر است که از اصول اصلیه و منکر آن کافر و تارک آن مرتکب کبیره مى باشد و چنانچه سه مرتبه گناه را مرتکب شود، در صورتى که حد شرعى که تعزیر است در فواصل اجرا مى شود، مستلزم قتل مى باشد.»

تیزهوشى شهید مصطفى در امور سیاسى سبب مى شد که هر گونه حرکت از طرف دشمن، با شکست مواجه گردد، ساواک تلاش داشت با بازداشت امام و فرزندش مصطفى منزل امام بسته باشد و کسانى که مقلد او هستند با مشاهده این عمل به کسان دیگرى مراجعه کنند. ولى آقا مصطفى براى خنثى کردن این مسأله از زندان نامه اى به آن مضمون به آقاى اشراقى مى نویسند:

«بعد الحمد والثنا فان جناب العلامة الفاضل حجت الاسلام آقا حاج شیخ شهاب الدین اشراقى دامت برکاته از قبل حقیر و کیل هستند. در اخذ وجوه شرعیه اى که بناست به دست من برسد که از قبل آقاى والد مدظله وکیل هستم و وکیل در توکیل مى باشم و آن را به مصارف شرعیه و محال مقرره برسانند و یا آن که حفظ کنند تا تکلیف براى بعد از آن مقرر شود و نیز مى توانند رسید داده و امضا فرمایند.»

25 رجب المرجب 1384 سید مصطفى خمینى.»([17])

موقع آزادى، در هشتم دى ماه 43 به حاج آقا مصطفى گفته بودند که باید طورى وارد شهر قم شود که سر و صدا ایجاد نشود ولى ایشان بلافاصله بعد از آزادى وارد قم مى شوند و مردم با دیدن ایشان شعار مى دهند و تا خانه او را همراهى مى کنند و چون اصولاً او کسى نبود که با تهدید و ارعاب از میدان به در رود از این رو حکومت بیش از پنج روز تحمل نیاورده و در روز یکشنبه سیزدهم دى ماه 43 مأموران ساواک به خانه امام یورش برده و شهید مصطفى را دستگیر و روز چهاردهم دى ماه به ترکیه تبعید مى کنند.

مصطفى و امام در تبعیدگاه

حاج آقا مصطفى به مدت یک سال در شهر «برساى» ترکیه به حالت تبعید مى ماند اما باز آرام ننشسته و سعى در بازگشت به ایران مى کند و با رئیس سازمان امنیت «برساى» گفت و گو مى کند تا با نصیرى در مورد بازگشت وى به ایران صحبت کند ولى نصیرى شرایط گوناگونى مطرح مى کند، گرچه او شرایط را مى پذیرد ولى در آخر نصیرى شرط مى کند که باید در خانه روستایى خود باشد و دو نفر مأمور مراقب او باشند و چنانچه کسى از جلو خانه وى عبور کند کشته خواهد شد. با این شرط حاج آقا مصطفى، منصرف مى شود.

حاج آقا مصطفى همراه پدر بزرگوارش سه شنبه 13 مهر ماه 44 ش از ترکیه به عراق تبعید مى شوند و روز جمعه 23 مهر 44 وارد نجف اشرف مى گردند.

رژیم شاه از حرکات مردم بعد از تبعید امام به ترکیه به وحشت افتاده بود، زیرا هسته هاى مبارزاتى کانونهاى گرم فعالیت علیه حکومت گشته بود و از جمله این حرکتها ترور «حسن على منصور» بود که شهید بخارایى در دادگاه موقع بازجویى و محاکمه علناً اعلام مى کند: «وقتى شما مرجع تقلید مرا از کشورم تبعید مى کنید، من هم شما را از این جهان تبعید مى کنم.»

براى جلوگیرى از حرکات فراوان و خاموش کردن آتش قهر مردم تصمیم گرفت امام را به نجف تبعید کند و چنین نمایاند که چون آنجا حوزه علمیه است حضرت امام خود براى درس و بحث آنجا رفته و خیال مى کرد چون مراجع فراوانى در نجف وجود دارد امام تحت الشعاع قرار خواهد گرفت و در بین آن مراجع نمى تواند قد علم کند.

حضرت امام پس از ورود به نجف از آنجایى که رژیم مطالبى را به حضرتش نسبت مى داد، تعدادى از افراد علماء نسبت به ایشان حساسیت بدى داشتند، و امام با توجه به این حساسیتها، اقدام به تشکیل بیت و دفتر نکرده و حتى در اوایل شهریه هم پرداخت نکردند.

در چنین شرایطى حاج آقا مصطفى نقش جالبى ایفاء کرد، ایشان در مجالس علمى علما شرکت و با سؤالات و اشکالهاى خود محیط درس و اذهان استادان و طلبه ها را به خود متمایل مى کرد و این سؤال براى همه آنها پیش مى آمد که این کیست که در مباحث این چنین با تبحر و قوت وارد مى شود. نمود علمى حاج آقا مصطفى موجب جلب افکار به سمت امام شد.

پس از اینکه ایشان با این کار خود افکار را متوجه این کانون نهفته کرد به امام اصرار کرد که درس را شروع کندامام چون در معقول بیشتر تبحر داشتند اگر اصول را شروع مى کردند بیشتر جلوه داشتند ولى براى اینکه چنین توهمى پیش نیاید که ایشان خواسته اند چیزى را عرضه کنند که مورد توجه واقع شوند، درس فقه را شروع کردند. یکى از مستشکلان زبده در درس ایشان ، شهید حاج آقا مصطفى بود که زیاد بحث و جدل مى کرد و با کار خود، از یک طرف اشکال کردن را رونق مى داد و از طرف دیگر اعلمیّت امام را ثابت مى کرد.

علاوه بر این از نظر حفاظتى نیز بسیار با هوش و فعال بودند، یکى از طرحهاى شهید بزرگوار این بود که براى حافظت جان امام که هم رژیم ایران و هم رژیم عراق از ایشان ناراضى بودند این بود که باید عده اى از طلاب و شاگردان روحانى حضرت امام آموزش نظامى ببینند و حافظت جان امام بر عهده خود شاگردان حضرت باشد که در همین رابطه تعداد زیادى از یاران امام در نجف و لبنان دوره هاى نظامى دیده و از سال 1355 ش. به طور کامل حافظت جان امام والا را بر عهد گرفتند.

و مورد دیگرى که بر هوش و ذکاوت سیاسى شهید مصطفى دلالت دارد این بود که بختیار به عراق سفر کرد و از اهدافش ملاقات با حضرت امام بود تا از حیثیت امام و آبروى او براى ادامه مبارزات خودش بهره گیرد و لذا به هر قیمتى که باشد مى خواست با امام ملاقات نماید، در این میان حاج آقا مصطفى با تجربه و هوش و استعداد فراوانى که داشت از چنین دسیسه اى اطلاع پیدا کرد و مى دانست که افتادن در این گونه دامى موجب رفتن آبروى روحانیت و امام است به همین سبب به شدت با ملاقات امام مخالفت کرد.

امام و حاج آقا مصطفى که از ترکیه با فشار حکومت ایران و عراق تبعید مى گردند حضرت آیت الله پسندیده برادر حضرت امام چگونگى ورود به بغداد و نجف را اینگونه بیان مى کند:

«بعد از ترکیه به بغداد مى روند، در بغداد ]آنها را[ در خیابان رها مى کنند و مى گویند خودشان بروند یک ماشین کرایه کنند که به کاظمین یا جاى دیگرى بروند.

بعد از اینکه اینها به بغداد مى رسند خبر به یکى از علماى کربلا مى رسد ایشان موقعیت خیلى خوبى داشت به علماء و مردم اطلاع مى دهد و جمعیت زیادى براى استقبال امام به بغداد مى روند و ایشان را به کربلا و سپس به نجف مى برند، در تمام میدانها جمعیت استقبال کننده بود.»([18])

حاج آقامصطفى در عراق نیز از مبارزه دست نکشید و به دنبال اوج گیرى نهضت رهایى بخش فلسطین، تلاش فوق العاده به عمل آوردند که برادران روحانى خارج از کشور به پایگاههاى فلسطین بروند و در آن جا دوره ببینند، خود ایشان هم در مسائل نظامى کار کرده بودند و حتى با اسلحه هاى سنگین هم دوره دیده و آن طور که خودشان نقل مى کردند، حتى ورقه هدایت تانک را نیز داشته، در منزل خود هم اسلحه هایى تهیه کرده بودند و طلابى را که هنوز در مرحله ابتدایى بودند و هنوز به پایگاههاى فلسطین نرفته بودند در آن جا با اسلحه هاى سبک تعلیم و آموزش مى دادند و اصولا ایشان عنایت خاصى به مبارزه مسلحانه داشتند و به آیه شریفه «وَ اَعِدُّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة...» تمسک مى جست و از این که مسلمانان چرا آموزش نظامى ندارند و تعلیمات نظامى نمى بینند اظهار تأسف و تأثر مى کردند.([19])

فعالیتهاى ایشان سبب شد که در 21 خرداد 1348 ش. به دنبال برانگیختن آیت الله العظمى حکیم بر ضد رژیم بعث، دستگیر و به بغداد برده شد، و رئیس جمهور وقت (حسن البکر) به او هشدار داد که اگر مردم را بر ضد این رژیم تحریک کنید و با مخالفان رژیم عراق روابط داشته باشید ناچار تصمیمى درباره آنان مى گیریم که موجب ناراحتى پدرتان شود و جالب این که همین تهدید را سپهبد نصیرى در سال 1342 ش. کرده بود.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

سینمای پناهنده ; به بهانه اکران فیلم سینمایی تگزاس

سینمای پناهنده ; به بهانه اکران فیلم سینمایی تگزاس

نمایش فیلم تگزاس در روزهای اخیر نشان می دهد که مسعود اطیابی تغییر بزرگی در رویه فیلمسازی خود داده است. او که پیش از این با فیلمی درباره حوادث هشتاد و هشت نشان داده بود که در فکر پرداختن به مسائل جدی و حرکت در راستای سینمای اجتماعی است، حالا با تگزاس به جریان فیلم های پرفروشی پیوسته که اتفاقا بر خلاف فیلم قبلی اش دچار موانع ممیزی و عدم مجوز اکران نشده و با توجه به فضای سینمای ایران، سود قابل توجه‌ی را به جیب تهیه کننده واریز می کند.
مصادره و ماجرای غم انگیز زن در سینما

مصادره و ماجرای غم انگیز زن در سینما

هنوز و بعد از گذشت حدود سه ماه از جشنواره فیلم فجر(سی و ششم) و دیدن فیلم سینمایی مصادره ، طعم تلخ تماشای آن هم زمان با اکران های نوروزی و فروش بالای این فیلم ذایقه ام را می آزارد. مصادره را شاید بتوان اروتیک ترین فیلم سینمای ایران پس از انقلاب برشمرد. این فیلم به شدت بیمار است و گویا به جز شوخی های سخیف جنسی حتی با دستمایه کردن یک کودک یا نوجوان راهی برای خندان و شادکردن مخاطبانش ندارد.
گل دادن درخت پیر ; نگاهی به فیلم خجالت نکش

گل دادن درخت پیر ; نگاهی به فیلم خجالت نکش

خجالت نکش، یک فیلم مفرح است. فرحبخشی این فیلم نه از شوخی ها و تکه کلام ها، بلکه به جهت دنیای درونی فیلم است. دنیایی که در آن کودکی متولد می شود و پیری و گذر سن، مانعی برای زایش نیست. در روستای کوچک و کم جمعیت مهمت اباد، 231 نفر زندگی می کنند و این فیلم به ما می گوید که این جمعیت چگونه به اندازه یک نفر بیشتر می شود.
خوک های آوازه خوان ; نگاهی به فیلم خوک

خوک های آوازه خوان ; نگاهی به فیلم خوک

اگر تلاش فیلم خوک در این است که یک کمدی متفاوت در سینمای ایران باشد، باید گفت که در این کار موفق شده است. این فیلم توجهی به شوخی ها کلامی و متدوال در سینمای طنز ندارد. تا حد زیادی می کوشد که از مزیت های واقعیت استفاده کند و در مناسبات انسانی و روابط فردی آدم ها دخل و تصرفی نکند و همزمان از سوی دیگر پیروزمندانه از میدان واقعیت بیرون بیاید بدون آنکه هیچ باج و امتیازی به آنچه که ما واقعیت صدایش می کنیم داده باشد؛ خوک خود را در واقعیت محدود نمی کند.
فیلشاه، آغاز راهی جریان‌ساز در انیمیشن بومی

فیلشاه، آغاز راهی جریان‌ساز در انیمیشن بومی

صحبت از انیمیشنی سینمایی است که در فرم، تکنیک و ارائه مفاهیم به استاندارهای جهانی نزدیک شده و سعی دارد به‌دور از شعار و کلیشه به یک مقطع تاریخی با رگه‌های دینی بپردازد و آغازکننده راهی جریان‌ساز برای صنعت سینمایی انیمیشن در ایران باشد.

پر بازدیدترین ها

طنز و کمدی؛ خاستگاه، ویژگی ها و کارکردها

طنز و کمدی؛ خاستگاه، ویژگی ها و کارکردها

این نوشتار در تلاش است تا با بررسی آراء و نظرات نظریه پردازان طنز و کمدی، ویژگی ها و کارکردهای طنز و کمدی را بازشناسد و با برشمردن ویژگی ها و مشخصه های طنزپرداز، تصویری روشن از طنز مطلوب ارائه دهد...
No image

ماجرای طنز و کمدی

طنز، هنری است که انسان در تلاش برای دگرگون ساختن جهان به‌دست می‌آورد و همیشه به‌شکل کنش و واکنش و در نتیجه نگاه وی به محیط و واقعیت (به‌طور خاص)نمود پیدا می‌کند.طنز راستین که از حوادث واقعی زندگی نشأت گرفته و مبتنی‌بر واقعیت‌های زندگی بوده..
شهرزاد در کشاکش سنت و مدرنیسم

شهرزاد در کشاکش سنت و مدرنیسم

این سریال ساخته فیلمساز موفق ایرانی حسن فتحی است که سریال های جذاب وموفقی چون پهلوانان نمی میرند، شب دهم، مدار صفر درجه و میوه ممنوعه را در کارنامۀ خود دارد. همگی این سریال های تلویزیونی مخاطبان بیشماری را به خود اختصاص دادند و این همه ناشی از توانایی او در نوشتن فیلمنامه و کارگردانی است.
از مذهب تا تشکیلات ; بازخوانی یک نامه قدیمی | قسمت اول

از مذهب تا تشکیلات ; بازخوانی یک نامه قدیمی | قسمت اول

دعوای مجید شریف واقفی و محمد تقی شهرام بر سر چه بود؟ آیا انگونه که فیلم سیانور یا باورهای معمول تاریخی در باب این ماجرا مدعی است، مجادله بر سر دین بود؟ بر سر خدا، معاد و قیامت؟ این کدام خدا، کدام معاد و کدام قیامت بود؟ نمی دانم تعریفی که او از معاد و قیامت داشت با تعریف امروز چقدر تناسب و یگانگی دارد.
می گردم و می گردم و می گردم ; چرا گشت ارشاد ۲ چنین سرگردان است؟

می گردم و می گردم و می گردم ; چرا گشت ارشاد ۲ چنین سرگردان است؟

نقدهای بسیاری از آشفتگی و عدم انسجام فیلم گشت 2 سخن گفته اند. شوخی های پراکنده با پس زمینه اشارات جنسی و سیاسی و نداشتن پیرنگی واحد بسیاری را ازرده است( از جمله در نقدی که در همین سایت منتشر شده است؛ منقار کج مرغ انجیر خوار یا نقد سایت سلام سینما؛ فیلم گشت 2, ملغمه ای از لودگی با چاشنی اعتراض اجتماعی) خصوصاً مطالعه کامنت هایی که توسط کاربران عادی که از تجربه تماشای فیلم می گویند عموما اعتراض به بی برنامگی فیلم است.
Powered by TayaCMS