دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقدی بر مقاله «کائنات قرآنی» (2) «معجزه علمی قرآن»

نوشتار پیش رو ناظر به مقاله‌ای است تحت عنوان «کائنات قرآنی». نویسنده مقاله مورد نظر مدعی است مطالعه آیات قرآن، با توجه به معنای تحت اللفظی آن‌ها، گویای این مطلب است که گزارش‌‌های قرآنی از کائنات و جهان هستی، غیر علمی و ضد علمی است.
نقدی بر مقاله «کائنات قرآنی» ʂ) «معجزه علمی قرآن»
نقدی بر مقاله «کائنات قرآنی» (2) «معجزه علمی قرآن»

نویسنده: روح‌الله حجازی‌نیا

چکیده

نوشتار پیش رو ناظر به مقاله‌ای است تحت عنوان «کائنات قرآنی». نویسنده مقاله مورد نظر مدعی است مطالعه آیات قرآن، با توجه به معنای تحت اللفظی آن‌ها، گویای این مطلب است که گزارش‌‌های قرآنی از کائنات و جهان هستی، غیر علمی و ضد علمی است.

این نوشتار ضمن پاسخگویی به شبهات مقاله مذکور، به اثبات می‌رساند که مطالب علمی و اشارات قرآنی با دستاورد‌‌های علوم تجربی قطعی و یقینی، سازگاری دارند و نیز هدف قرآن، بیان آیات و نشانه‌‌های پروردگار و توجه دادن مردم به جلوه‌‌های فیض و قدرت الهی است تا مردم را بیشتر متوجه خدا کند که بخشی از این مطلب از راه ذکر مثال‌‌های علمی و آیات الهی در آسمان‌ها، زمین، ستارگان و عرش بیان شده است.

مقدمه

در بخش اول این نوشتار، شبهه مبهم بودن کتاب قرآن را مورد بررسی قرار دادیم. اینک در این بخش، مواردی که به زعم نویسنده شبهه‌گر نشان‌دهنده تضاد کائنات قرآنی با علوم تجربی امروزی است را نقد و بررسی خواهیم نمود که عبارتند از:

1- ثبات و عدم تحرک زمین

2- صاف و مسطح بودن زمین

3- حرکت خورشید و ماه به دور زمین

4- وجود هفت آسمان و هفت زمین در قرآن

5- قرار داشتن خدا بر روی تخت (عرش)

6- فلسفه خلقت ستارگان، و اینکه ستاره‌ها پرت‌شونده به سوی شیاطین‌اند.

7- شناسایی موسم حج، دلیل هلالی بودن ماه

بررسی مهمترین شبهات مطرح در مقاله شبهه

ثبات و عدم تحرک زمین

نویسنده مقاله مورد نظر بر این باور است که خداوند هرگز به اینکه زمین در حال حرکت است اشاره ندارد؛ در عوض در بسیاری از آیات،[1] زمین را ثابت و بدون لرزش معرفی می‌کند که به‌وسیله کوه‌ها میخ شده و نیز کوه‌ها با وزن خود باعث می‌شوند زمین نلرزد.

نقد: اولا، عدم آشنائی به تمام آیات قرآن و ترجمه سطحی از آن موجب می‌شود تا چنین سخنی به قرآن نسبت داده شود. دقت جامع در آیات قرآن و رعایت اسلوب مناسب در فهم آیات قرآنی کاشف از این حقیقت است که موضوع حرکت زمین و کروی بودن آن در آیات متعددی بیان شده است که به صورت مختصر مورد بررسی قرار می‌دهیم:

الف) آیاتی که در مورد حرکت وضعی زمین است:[2]

«کوه‌ها را مى‌بینى، و آن‌ها را ساکن و جامد مى‌پندارى، در حالى که مانند ابر در حرکتند.»[3]

ب) آیاتی که در مورد حرکت انتقالی زمین است:

«و پس از آن خداوند زمین را غلطاند.»[4]

واژه "دحو"[5] در لغت هم به معنای گستردن و هم به معنای غلطانیدن[6] آمده است، و به صورت اسم فاعل و اسم مفعول در نهج‌البلاغه[7] نیز بکار رفته است.

«او خدایی است که زمین را برای شما مرکبی راهور قرار داد.»[8]

"ذلول"[9] در مورد چیزی بکار می‌رود که حرکت‌‌های متعدد و سریعی دارد و رام به نظر می‌‌رسد. بدین جهت برخی از نویسندگان معاصر این آیه را اشاره به حرکت انتقالی زمین دانسته‌اند.[10]

اما اینکه قرآن از کوه‌ها تعبیر به اوتاد (میخ‌ها) کرده، بدان جهت بوده که زمین را از لرزش‌ و فروریزی نگاه دارد. امام علی(ع) در مورد نقش کوه‌ها می‌فرماید:« خداوند کوه‌ها را طوری قرار داد که حرکات شدید و گوناگون زمین را از لرزش نگاه دارد تا ساکنانش نلرزند یا از جای خود منتقل نگردند.»[11]

آیت الله معرفت در مورد این بیان امیرالمومنین(ع) می‌گوید: از این گفتار سه نکته بدست می‌آید؛ اولا، زمین دارای حرکت‌‌های گوناگونی است ولی به‌رغم این حرکت‌ها آرامش و تعادل خود را حفظ کرده است. ثانیا، پوسته زمین مستحکم است و از هم نمی‌گسلد. ثالثا، زمین در حرکت وضعی و انتقالی، آرام و استوار است و از مدار‌هایی که به طور منظم در آن می‌گردد بیرون نمی‌افتد.[12]

ثانیا، آیاتی که نویسنده مقاله مذکور به آن‌ها استشهاد کرده، بدون توجه به ریشه اصیل لغات، ترجمه شده است؛ مثلا نویسنده آیه61 سوره نمل را دلیل ثبات زمین می‌داند در حالی که مفسران لفظ «قرار» را به معنای بستر ملایم با زندگی می‌دانند نه به معنای مقابل حرکت.[13]

همچنین آیه 31 سوره انبیاء بر این دلالت دارد که وجود کوه‌ها در آرامش زمین و مضطرب نبودن آن تأثیر مستقیم و مخصوص دارد که اگر نبودند قشر زمین مضطرب می‌شد و پوسته رویی آن دچار ناآرامی می‌گردید.[14] اگر نویسنده به این گونه اشتباهات و بعضا مغالطات دچار شده است به این دلیل است که از توجه لازم به منابع فهم قرآن صرف نظر کرده است. بقیه آیات مورد استناد نویسنده در ذیل شبهه مذکور نیز بدین صورت است که از نقد و بررسی آن‌ها خودداری می‌کنیم.

صاف و مسطح بودن زمین

نویسنده با استناد به آیاتی از قرآن[15] چنین ادعا می‌نماید که الله چندان با هندسه فضایی میانه خوبی نداشته و همه چیز را صاف می‌پنداشته و این‌گونه بود که زمین را نیز همچون فرش، صاف فرض می کند چرا که فرش‌ها معمولا همگی مسطح هستند.

نقد: در پاسخ به نویسنده کافی است نظر او را بسوی آیاتی جلب نماییم که از تعبیر «مشارق و مغارب» استفاده نموده است:

«سوگند به پروردگار مشرق‌‌ها و مغرب‌ها که ما قادریم.»[16]

«و آن گروهی را که ذلیل شمرده می‌شدند وارث مشرق‌ها و مغرب‌‌های زمین قرار دادیم.»[17]

«پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست و پروردگار مشرقها.»[18]

تعبیر «مشارق و مغارب» در آیه مذکور دلالت التزامی بر کروی بودن زمین دارد زیرا مشرق‌ها و مغرب‌‌های متعدد فقط با فرض کروی بودن زمین سازگار است.[19]

اما در مورد آیات مورد استناد نویسنده باید بگوییم که کلمه "بساط" در آیه 19سوره نوح به معنای گستردگی زمین است و نیز کلمه "رواسی" در آیه 19سوره حجر جمع "راسیه" و به معنای زمین غیرمضطرب است زیرا زمین با توجه به آنکه حرکت سریع دارد ممکن بود اهل خود را به هر طرف پرتاب کند ولی خداوند آن‌را غیرمضطرب قرار داد تا اهل زمین در آرامش باشند.[20]

حرکت خورشید و ماه به دور زمین

نویسنده با مقدمه قرار دادن آیاتی از قرآن[21] مدعی شده است نویسندگان تورات، انجیل، قرآن و بسیاری از کتاب‌‌های مذهبی دیگر که انسان‌‌هایی ناآشنا با کیهان بوده‌اند، با نگاه کردن به ظاهر آسمان فکر می‌کردند این خورشید است که در حال حرکت است نه زمین. آنگاه با حدیثی از صحیح بخاری این ادعای خود را تقویت می‌کند.

نقد: آیه 40 از سوره یس قرآن «کلّ فی فلک یسبحون» اشاره به حرکت دورانی خورشید دارد که این بر خلاف هیئت بطلمیوسی آن دوران بوده؛ زیرا منظور از شناور بودن خورشید (سبح) در فلک خود، چیزی جز حرکت آن همراه با منظومه شمسی و کهکشان راه شیری که ما در آن قرار داریم نیست، چه اینکه امروزه ثابت شده است که منظومه شمسی، جزئی از کهکشان عظیمی است که به دور خود در حال گردش است.[22]

دکتر موریس بوکای در این باره می‌گوید: به استناد آیه 33 سوره انبیاء و 40 سوره یس، از دیدگاه قرآن، خورشید روی مداری حرکت می‌کند (نه آنکه به دور زمین حرکت کند) در حالی که این مطلب برخلاف هیئت بطلمیوسی رایج در عصر پیامبر(ص) بود.[23]

اما مراد از آیه 38 سوره یس، حرکت دورانی خورشید نیست بلکه معنای آیه این است که آفتاب مادام که نظام دنیوی بر حال خود باقی است، به حیات خود ادامه می‌دهد تا روزی که از حرکت بیفتد و در نتیجه قیامت شود.[24]

نکته آخر آنکه حدیث صحیح بخاری، بر فرض صحت سلسله سند آن، در مقام بیان یک مسأله علمی نبوده، بلکه پیامبر(ص) در سدد بیان یک مسأله معنوی و معرفتی (شناخت خداوند و نقش ربوبی او در عالم) بوده‌اند.

هفت آسمان در قرآن

نویسنده با تمسک به آیاتی از قرآن[25] می‌گوید قرآن واقعا ادعا می‌کند هفت آسمان وجود دارد و اسلام‌گرایان نمی‌دانند دقیقا منظور قرآن چیست و تفاسیر متفاوتی ارائه کرده‌اند. نویسنده بهترین توجیه را این می‌داند که قرآن تحت تاثیر دانشمندان یونان قدیم قایل به هفت زمین و هفت آسمان شده است.

نقد: کلمه سماء (آسمان) و مشتقات آن سیصد و ده بار در قرآن به کار رفته است. این لفظ، هم در قرآن و هم در لغت و علوم بشری و تجربی دارای معنای واحد نیست بلکه مشترک لفظی بوده و در معانی و مصادیق مختلف به کار رفته است.[26]

ولی به طور کلی، آسمان در قرآن در دو مفهوم مادی (حسی) و معنوی به کار رفته است. بعنوان مثال سوره ق آیه 9 و سوره فرقان آیه 61 در مورد آسمان مادی، و سوره سجده آیه 5 و سوره ذاریات آیه 22 در مورد آسمان معنوی سخن گفته‌اند.[27]

با توجه به معانی متفاوت از آسمان، مراد از هفت آسمان یک مطلب نخواهد بود، و کسانی که به صورت قاطع یک معنا را به قرآن نسبت دادند راه خطا رفته‌اند. از آنجا که ممکن است مقصود از آسمان در اصطلاح قرآن و اصطلاحات علمی متفاوت باشد، پس نمی‌توان گفت که تعارضی بین گزاره هفت آسمان قرآن با یافته‌‌های علوم کیهان‌شناسی وجود دارد چرا که علم نجوم، وجود هفت آسمان را نفی نمی‌کند. اما قرآن خبر از هفت آسمان می‌دهد که ممکن است در آینده، این گزاره‌‌های دینی به اثبات برسد. همچنین کلمه ارض که در قرآن کریم 461 بار به کار رفته است نیز مانند آسمان دارای دو قسم مادی و معنوی است.

نکته قابل توجه آنکه، کلمه سبع در عربی، یا به معنای عدد مشخص هفت و یا به عنوان نماد کثرت به کار می‌رود.

پس برای پی بردن به استعمال خاص هر واژه در قرآن باید هر آیه را به طور دقیق بررسی کرد تا مراد آن معلوم شود و این کار از عهده مفسّر و متخصص علوم قرآنی بر می‌آید و ارائه دادن یک ترجمه دقیق بدون پی بردن به نوع خاص یک استعمال ناممکن است.

عرش در قرآن

نویسنده مدعی است با توجه به آیات قرآن[28] پیداست الله خود را صاحب عرش می‌خواند و فرشتگان، وی را بر روی عرش حمل می‌کنند، و دقیقاً مانند پادشاهی که روی تخت نشسته است الله نیز به همان سبک در آسمان‌ها روی تخت نشسته است.

نقد: "عرش" به معنای استیلاء و احاطه و سیطره و ولایت بر عوالم وجود است و این معنا قطعاً به یک مرتبه از مراتب مادی و دنیوی اطلاق نمی‌شود؛ زیرا خود ماده و دنیا مشمول احاطه و ولایت پروردگار می‌باشد. پس مقصود از عرش، همان مقام سلطنت و ربوبیت و تدبیر الهی است، به ویژه که غالباً در قرآن بعد از آن، لفظ تدبیر یا نظایر و مصادیق آن بیان می‌شود.[29]

همچنین برخی مفسران گفته‌اند؛ عرش نقطه‌اى از وجود است که رشته تدبیر امور جهان خلقت به آن‌جا منتهى مى‌گردد و آینه‌اى است که جزئیات تمام آن چه در عالم آفرینش رخ مى‌دهد در آن جا منعکس مى‌باشد و فرشتگان اطراف عرش آن‌‌هایى هستند که در جهان خلقت، وظایف و تصرفاتى دارند و مأمور اجراى دستور‌هایى هستند که از این مقام صادر مى‌گردد و در حقیقت این مقام بسان موضوعاتى مانند لوح محفوظ، براى انسانى که در حجاب ماده است، روشن نیست.[30]

خلقت ستارگان

نویسنده از آیاتی یاد می‌کند که ستاره‌ها را چراغ‌ و نقش آن‌ها را تزئین آسمان دانسته‌اند و در روز قیامت هم فرو می‌ریزند.[31] در ادامه نیز با خدشه کردن در آیه 97 سوره انعام که ستاره‌ها را راهنمای انسان در راه‌یابی دانسته است می‌گوید: قرآن به دنبال این شیوه قدیمی و باطل که تمام جهان را آفریده شده برای انسان می‌داند گمانش بر این است که ستاره‌ها تنها برای این آفریده شده‌اند تا انسان راهش را در خشکی و دریا بجوید در حالی که تنها نور تعداد کمی از ستارگان به زمین می‌رسد و نور اکثر آن‌ها به زمین نرسیده و یا حتی تا پایان عمر زمین نخواهد رسید. نویسنده آیات دیگری از قرآن را نیز نقل و نقد می‌کند که به اعتقاد او دلالت دارند بر اینکه ستاره‌ها از ماه به زمین نزدیک‌ترند و ستارگان، پرت‌شونده به سوی شیاطین‌اند.

نقد: باید توجه داشت که قرآن در مقام بیان شناخت وزن و حجم و میزان فاصله و سرعت حرکت و مدار ستارگان و در کل، علم ستاره‌‌شناسی و نجوم نمی‌باشد بلکه قرآن کریم حاوی تمام چیز‌هایی است که بشر در حوزه ایمان و عمل بدان‌ها نیاز دارد.[32]

اما مفسران معتقدند که نجوم (ستارگان) یک مفهوم مادی دارد که همین ستارگانی هستند که در آسمان دیده می‌شوند که در روز قیامت فرو می‌ریزند و یک مفهوم معنوی دارد که یکی از آن موارد اشاره به انسان‌‌های متعالی است، همان‌گونه که مردم راه خود را در شب‌‌های تاریک در بیابان‌ها به وسیله ستارگان پیدا می‌کنند، توده‌‌های مردم در اجتماعات انسانی نیز راه سعادت و حیات را به کمک این رهبران الهی و با ایمان می‌یابند.[33]در تفسیر آیه 97 انعام نقل شده که:

«النّجوم آل محمد»[34]

«منظور از ستارگان خاندان پیامبرند.»

اگر بُعد معنوی ستارگان را در نظر بگیریم، پس مراد از پرت شونده به سوی شیاطین این است که؛ شیاطین خواستند خود را به عالم ملکوت نزدیک کنند تا از اسرار خلقت و حوادث آینده با خبر شوند؛ اما به وسیله نوری از ملکوت (که با عناوین ستارگان، شهاب و ملائکه از آن یاد می‌شود) که شیطان‌ها تاب تحمل آن‌را ندارند، دور می‌شوند.[35]

بنابراین بیاناتی که در قرآن آمده، در حقیقت مثال‌هائی است که به منظور تصویر حقائق خارج از حس بیان شده، تا آنچه از خارج حس است به صورت محسوسات در ذهن‌ها بگنجد. هر چند که در برخی موارد، معانی ظاهری آن‌ها مورد نظر است؛ اما تفاسیر معنوی با تفسیر ظاهری و جسمانی آیه منافاتی ندارد و ممکن است آیه ناظر به هر دو قسمت باشد.[36]

آفرینش ماه

نویسنده مذکور می‌گوید: قرآن به‌طور مضحکی دلیل هلالی‌بودن ماه را این می‌داند که مردم بدانند زمان حج چه وقت است و عباداتشان را انجام دهند.

نقد: اصولا یکی از امتیازات قوانین اسلام این است که دستورات آن طبق مقیاس‌‌های طبیعی قرار داده شده است؛ زیرا مقیاس‌‌های طبیعی وسیل‌های است که در اختیار همگان قرار دارد و گذشت زمان اثری بر آن نمی‌گذارد. لذا اسلام مقیاس را غروب آفتاب یا طلوع خورشید و یا رؤیت ماه و غیره قرار داده است.[37]

همچنین همه مردم حتی عوام نیز می‌توانند ماه‌های قمری را به آسانی حساب کنند؛ زیرا طلوع و غروب ماه در هر سال دوازده بار مشاهده می‌شود به خلاف خورشید که بُرج‌هایش دیدنی نیست و فقط اهل فن می‌توانند محاسبه کنند، پس نمی‌تواند معیار مردم در امور دین و دنیای آنان در هر عصری و در هر شرائطی باشد.[38]

برخی مفسران در مورد آیه 189سوره بقره می‌گویند: برای اقدام در هر کاری (خواه دینی باشد یا غیر دینی) باید از طریق صحیح وارد شد نه آنکه از طرق غیرصحیح، وارونه و انحرافی، و عباداتی همچون حج نیز باید در وقت مقرر که با هلال ماه تعیین می‌شود انجام گیرد.[39]

نتیجه‌‌گیری

باتوجه به مطالبی که بیان شد نتیجه می‌گیریم که اولا، قرآن قبل از به اثبات رسیدن حرکت‌داشتن زمین در علوم تجربی، حرکت وضعی و انتقالی زمین را بیان کرده و آن را کروی شکل می‌داند.

ثانیا، قرآن کریم در آیاتی بیان می‌دارد که زمین به دور خورشید می‌گردد.

ثالثا، آسمان در قرآن در دو مفهوم مادی (حسی) و معنوی به کار رفته است. مقصود از عرش نیز، همان مقام سلطنت و ربوبیت و تدبیر الهی است.

رابعا، ستارگان به معنای حسی‌شان در آسمان دیده می‌شوند و در روز قیامت هم فرو می‌ریزند و با توجه به مفهوم معنوی‌شان تفسیر‌های متفاوتی می‌یابند که یکی از آن موارد اشاره به انسان‌‌های متعالی است. همچنین هلال ماه یکی از مقیاس‌‌های طبیعی است که اسلام نسبت به آن اهتمام ویژ‌ه‌ای داشته است.

مطلب مرتبط :

نقدی بر مقاله «کائنات قرآنی» (1) «قرآن، کتاب هدایت»

    فهرست منابع
  • قرآن کریم
  • نهج البلاغه
  • 1) ابن منظور، محمدبن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دارصار، 2000م.
  • 2) بوکای، موریس؛ مقایس‌های میان تورات، انجیل، قرآن و علم: ترجمه ذبیح الله دبیر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1365ش، سوم.
  • 3) جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم(تفسیر موضوعی قرآن کریم): وحی و نبوت در قرآن، قم، اسراء، 1381ش.
  • 4) الحویزی، شیخ جمعه العروس؛ نورالثقلین، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1415ق، چهارم.
  • 5) رضائی اصفهانی، محمدعلی؛ پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، قم، پژوهش‌‌های تفسیر و علوم قرآن، 1386ش، دوم.
  • 6) سادات، محمدعلی؛ زنده جاوید و اعجاز جاویدان، تبریز، فلق، 1357ش.
  • 7) سبحانی، جعفر؛ قرآن و معارف عقلی(تفسیر سوره حدید)، قم، موسسه امام صادق(ع)،[بی تا].
  • 8) سرفرازی، عباسعلی؛ رابطه علم و دین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1364ش.
  • 9) السید الجمیلی؛ الاعجاز العلمی فی القرآن، بیروت، دارالوسام، 2000م.
  • 10) شهرستانی، سید هبه الدین؛ اسلام و هیئت، نجف، مطبعه الغری، 1356ش.
  • 11)صدرحاج سید جوادی و همکاران، احمد؛ دائره المعارف تشییع، تهران، نشر شهید محبی، 1384ش.
  • 12)طباطبائی، سید محمدحسین؛ اعجاز القرآن، قم، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی، 1362ش.
  • 13) _____________________؛ المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی، 1393ق، سوم.
  • 14)عبدالرحمن العک، شیخ خالد؛ الفرقان و القرآن، دمشق، الحکمه للطباعه و النشر، 1414ق.
  • 15) فیض کاشانی، ملا محسن؛ تفسیر صافی، تهران، مکتبه الصدر، 1416ق، دوم.
  • 16)قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسیر قمی، قم، موسسه دارالکتب، 1404ق.
  • 17)گلشنی، مهدی؛ قرآن و علوم طبیعت، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1384ش، سوم.
  • 18)مصباح یزدی، محمدتقی؛ معارف قرآن، قم، مؤسسه امام خمینی، 1376ش.
  • 19)مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371ش.
  • 20) مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق، دوم.
  • 21)معرفت، محمد هادی؛ علوم قرآنی، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، 1378ش.
  • 22)مکارم شیرازی ، ناصر [و همکاران]؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1384ش، بیست و چهارم.
  • 23) نجفی، گودرز؛ مطالب شگفت انگیز قرآن، تهران، سبحان، 1377ش.
  • 24)نوری، حسین؛ دانش عصر فضا، قم، نشر مرتضی، 1370ش.ص 421.
    پی نوشت:
  • [1] . سوره روم: آیه 25 و سوره فاطر: آیه41 و سوره لقمان: آیه10 و سوره نمل: آیه61 و سوره انبیاء: آیه31 و سوره نبأ: آیه 6 - 7 و سوره نحل: آیه 15.
  • [2] . ر.ک: تفسیرنمونه، ج15، ص596-602 - اسلام و هیئت، ص 57 - رابطه علم و دین، ص 33 - دانش عصر فضا، ص 35 - زنده جاوید و اعجاز جاویدان، ص 25 و الفرقان و القرآن، ص 466.
  • [3] . سوره نمل: آیه 88.
  • [4] . سوره نازعات: آیه 30.
  • [5] . «و الارض بعد ذلک دحاها»
  • [6] . ر.ک: المیزان، ج20، ذیل آیه و الاعجاز العلمی فی القرآن، 35 و اعجاز القرآن، ص 13.
  • [7] . نهج البلاغه، خطبه 199 و 72.
  • [8] . سوره ملک، آیه 15.
  • [9] . «هو الذی جعل لکم الارض ذلولا»
  • [10] . ر.ک: مطالب شگفت انگیز قرآن، ص 34 و تسنیم (تفسیر موضوعی قرآن کریم)، ج3، صص 347 ـ 153.
  • [11] . نهج البلاغه، خطبه 211.
  • [12] . علوم قرآنی، صص 421 و 422.
  • [13] . تسنیم، ج2، ص408.
  • [14] . المیزان، ج 14، ذیل آیه.
  • [15] . سوره نوح: آیه 19 و سوره رعد: آیه 3 و سوره حجر: آیه 19 و سوره بقره: آیه 22.
  • [16] . سوره معارج: آیه 40.
  • [17] . سوره اعراف: آیه 137.
  • [18] . سوره صافات: آیه 5.
  • [19] . پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج1، صص 198 ـ 207.
  • [20] . المیزان، ذیل آیه.
  • [21] . سوره یس: آیات 38 و 39 و40.
  • [22] . تفسیر نمونه، ج18، صص 386ـ 389.
  • [23] . مقایسه‌ی میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 215.
  • [24] . المیزان، ذیل آیه.
  • [25] . سوره طلاق: آیه 12 و سوره بقره: آیه 29 و سوره فصلت: آیه 12 و سوره انبیاء: آیه 32 و سوره حج: آیه 65 و سوره ق: آیه 6 و سوره نوح: آیات 15 و 16.
  • [26] . ر.ک: التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج5، ص 254.
  • [27] . ر.ک: تفسیر نمونه، ج1، ص165 و المیزان، ج16، ص 247 و ج19 ، ص 327 و معارف قرآن، ص 234.
  • [28] . سوره الحاقه: آیه 17 و سوره غافر: آیات 7 و 15 و سوره مومنون: آیه 86 و سوره زمر: آیه 75 و سوره طه: آیه 5 و سوره اسرا: آیه 42 و سوره رعد: آیه 2 و سوره یونس: آیه 3 و سوره توبه: آیه 129 و سوره اعراف: آیه 54 و سوره بقره: آیه 255.
  • [29] . معارف قرآن، ص 248.
  • [30] . ر.ک: المیزان، ج10، ص 155و دائرة المعارف تشیع، ج 11،ص 245 و قرآن و معارف عقلى(تفسیر سوره حدید).
  • [31] . سوره ملک: آیه 5 و سوره صافات: آیه 6 و سوره انفطار: آیه 2 و سوره تکویر: آیه 2.
  • [32] . قرآن و علوم طبیعت، ص117و118.
  • [33] . تفسیر نمونه، ج11، ص 63.
  • [34] . ر.ک: نورالثقلین، ج1، ص750 و بحارالانوار، ج24، ص76 و تفسیر صافی، ج2، ص142 و تفسیر علی بن ابراهیم، ج1، ص211.
  • [35] . المیزان، ج 17، ص 130.
  • [36] . تفسیر نمونه، ج5، ص453.
  • [37] . تفسیر نمونه، ج2، ص20.
  • [38] . المیزان، ج2، ص80و81.
  • [39] . تفسیر نمونه، ج2، ص22.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

نقدی بر مقاله «کائنات قرآنی» ʁ) «قرآن، کتاب هدایت»

نقدی بر مقاله «کائنات قرآنی» (1) «قرآن، کتاب هدایت»

نوشتار پیش رو ناظر به مقاله‌ای است تحت عنوان «کائنات قرآنی». نویسنده مقاله مورد نظر مدعی است مطالعه آیات قرآن با توجه به معنای تحت اللفظی آن‌ها، گویای این مطلب است که گزارش‌های قرآنی از کائنات و جهان هستی، غیر علمی و ضد علمی است.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
نقد دو مقاله «بیگ بنگ در قرآن»و «قرآن و پیدایش جهان، قضیه پدید آمدن کائنات از دود»

نقد دو مقاله «بیگ بنگ در قرآن»و «قرآن و پیدایش جهان، قضیه پدید آمدن کائنات از دود»

قرآن کریم آخرین سروش آسمانی است که بر آخرین پیامبر؛ یعنی حضرت محمد(ص) فرود آمد و جهانیان را به نور و کمال هدایت کرد.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʅ) علی(ع) و رابطه‌ او با ایرانیان

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (5) علی(ع) و رابطه‌ او با ایرانیان

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʈ) اهداف اعراب از حمله به ایران ʂ)

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (8) اهداف اعراب از حمله به ایران (2)

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʇ) اهداف اعراب از حمله به ایران ʁ)

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (7) اهداف اعراب از حمله به ایران (1)

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS