دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقدی بر مقاله افسانه مهدویت، (2) وجود تاریخی حضرت مهدی‌(ع)

اعتقاد به ضرورت وجود امام ـ اعم از امام حاضر یا غائب ـ‌ پس از وفات پیامبر اکرم(ص) از باورهای اصیل شیعه امامیه است.
نقدی بر مقاله افسانه مهدویت، ʂ) وجود تاریخی حضرت مهدی‌(ع)
نقدی بر مقاله افسانه مهدویت، (2) وجود تاریخی حضرت مهدی‌(ع)

نویسنده: محمدحسین فاریاب

چکیده

اعتقاد به ضرورت وجود امام ـ اعم از امام حاضر یا غائب ـ‌ پس از وفات پیامبر اکرم(ص) از باورهای اصیل شیعه امامیه است. غیبت امام زمان موجب پیدایش شبهاتی از سوی برخی شبهه‌گران شده است تا آنجا که وجود تاریخی امام زمان(عج) را انکار کرده‌اند. در این نوشتار در ادامه نقد مقاله «افسانه مهدویت» به بررسی دو شبهه از شبهاتی که به نوعی از غیبت امام مهدی(عج) ریشه گرفته است، پرداخته می‌شود. نویسنده مقاله یادشده با دستاویز قرار دادن برخی جریانات انحرافی در تاریخ تشیع پس از وفات امام حسن عسکری(ع) در صدد انکار فرزند برای امام عسکری(ع) و نیز غیبت حضرت مهدی(عج) برآمده است. عدم توجه جامع به مسائل پیش‌آمده در آن دوران و نیز سخنان پیشوایان دین از اصلی‌ترین عوامل وقوع در چنین شبهاتی است.

مقدمه

امامت یکی از ریشه‌ای‌ترین اصول مذهب شیعه امامیه است و سرگذشتی پر فراز و نشیب در تاریخ داشته است. ائمه اطهار(ع) به عنوان پیشوایان مذهبی شیعیان با وجود مشکلات فراوان در طول تاریخ با حضور مستمر خود میان مردم به نشر اندیشه‌های اصیل اسلام پرداخته و به ارشاد و راهنمایی بشر پرداخته‌اند. در این میان، پس از آنکه یازده امام شیعی هدایت معنوی جامعه را بر عهده داشتند، به دستور خداوند متعال امام دوازدهم از دیده‌ها غایب شده و دور تازه‌ای از حیات شیعه آغاز شد. غیبت امام دوازدهم از دیرباز مسئله‌ای جنجال‌برانگیز میان اندیشمندان عالم اسلام و دست‌آویزی برای انکار شخص آن امام و حتی اصل اعتقاد به لزوم امام معصوم شده است. با وجود این، پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) با آینده‌نگری حکیمانه خود، در مواضع متعددی به یادکرد مسئله غیبت امام دوازدهم پرداخته‌اند.

این نوشتار پاسخگوی برخی از شبهاتی است که به نوعی به انکار شخص حضرت مهدی(عج) به عنوان امام دوازدهم شیعیان پرداخته‌اند.

آیا امام عسکری(ع) فرزندی نداشته است؟

شبهه

نویسنده مقاله «افسانه مهدویت» در فرازهایی از مقاله‌ی خود در صدد القای این مدعاست که امام عسکری(ع) اساسا فرزندی نداشته است. شواهد وی در این‌باره عبارت‌اند از:

الف. پس از مرگ امام حسن عسکری(ع) عده‌ای که منطقی بودند امامت را پایان‌یافته دانستند؛

ب. جعفر - برادر امام حسن عسکری(ع) - مدعی شد که برادرم هیچ‌گاه فرزندی نداشته است؛

ج. لغت «عسکری» به معنی بدون اولاد است و اطلاق واژه صاحب لشکر برای امامی که در تقیه کامل به سر می‌برده و شخصی منفعل بوده است‌ کاملا نارواست.

د. صیقل مادر امام دوازدهم وجود فرزندش را انکار کرده است.

هـ. مراقبت‌های خلیفه از کنیزان و زنان امام حسن عسکری(ع) در پیش و پس از شهادت آن حضرت برای اطمینان از فرزند نداشتن امام حسن عسکری(ع) ثابت کرد که ایشان فرزندی ندارد.

پاسخ

در پاسخ به این شبهه توجه به چند نکته لازم است:

اولا نویسنده در دلیل اول خود به طور ضمنی پذیرفته است که عده‌ای از شیعیان، امامت را تمام‌شده ندانسته‌اند، با وجود این، نویسنده، اندیشه‌ی برخی که حضرت مهدی(عج) را به چشم ندیده‌اند و از این رو قائل به ختم امامت شده‌اند، را منطقی می‌داند. در حالی‌که منطقا ندیدن دلیل بر نبودن نیست.

ثانیا نویسنده مقاله یادشده به طور ناخواسته دلیل دوم خود را جواب داده است؛ چرا که وی خود در بیانی می‌نویسد: «جعفر که مردی دنیادوست و عشرت‌طلب و خواهان مقام برادر بود برای آنکه به این سِمت شناخته گردد غالبا از کسان و طرفداران امام یازدهم که فرزند صغیر آن حضرت را امام دوازدهم می‌دانستند، پیش خلیفه سخن‌چینی می‌کرد. از آن جمله خلیفه را واداشت تا صیقل مادر امام دوازدهم را مقید نموده و از او امام غایب را مطالبه کند.»[1]

دقت در این عبارت هادی به این نکات است:

الف. در این عبارت، به طور ضمنی تأکید شده که جعفر وجود فرزند برادرش را قبول داشته است؛

ب. در این عبارت به فسق جعفر تصریح شده است، حال چگونه سخن کسی که در معرض اتهام است و فسق او امری هویداست، مورد استناد نویسنده قرار گرفته و بر اساس آن، وجود فرزند امام عسکری(عج) انکار شده است؟

ثالثا در هیچ یک از منابع لغوی واژه «عسکری» به معنای «بدون اولاد» نیامده است، بلکه بر همان معنای «لشکر» و «سپاه» تأکید شده است[2] و اینکه امام حسن(ع) را «عسکری» نامیده‌اند به این دلیل نیست که وی صاحب لشکر بوده است، بلکه به این دلیل بوده که ایشان در منطقه‌ای نظامی در شهر سامرا تحت نظر بوده است.

رابعا اگر چه در متون روایی شیعه از مادر امام زمان(عج) به نام صیقل ـ یا «صقیل» ـ نیز یاد شده است،[3] چنانکه به نام‌های دیگری همچون ریحانه، سوسن و نرجس نیز ضبط شده است،[4] اما روشن است که کنیزی که تحت مراقبت خلیفه عباسی قرار گرفت، مادر امام زمان(عج) نبوده است؛ چرا که چنانکه نویسنده مقاله به آن معترف است، اساسا دلیلی که باعث شد خلیفه وقت به صیقل مشکوک شده و وی را تحت نظر بگیرد، گفتار یکی از کنیزان مبنی بر حامله بودن صیقل ـ آن هم به هنگام شهادت امام حسن عسکری(ع) ـ بوده است. حال اگر آن کنیز در آن هنگام حامله بوده است، طبیعی است که پس از وضع حمل، فرزند وی متولد شده است، در حالیکه منابع تاریخی از تولد فرزند کنیز تحت مراقبت،‌ گزارشی ارائه نکرده‌اند. از این رو اساسا بارداری آن کنیز آن‌گونه که نویسنده مدعی شده است، نمی‌تواند درست بوده باشد. نکته دیگر آنکه نویسنده در فرازی دیگر از نوشتار خود، مدعی می‌شود که صیقل تا سال 263 هجری قمری ـ یعنی حدود سه سال پس از وفات امام حسن عسکری(ع) ـ در قصر خلیفه وقت حضور داشت و پس از آن از دارالعماره خلیفه خارج شد. به بیان دیگر پس از آنکه ثابت شد وی مادر حضرت مهدی(عج) نبوده است، بر اثر پیش‌آمدن جریاناتی، داستان صیقل به فراموشی سپرده شد و از دارالعماره خارج شد. بنابراین ثابت می‌شود که اساسا مادر حضرت مهدی(عج) صیقل نبوده است، اما از اینکه حضرت مهدی(عج) از زنی به نام صیقل ـ که تحت مراقبت قرار گرفت ـ متولد نشده است، نمی‌توان نتیجه گرفت که اساسا وی هرگز از زنی دیگر نیز به دنیا نیامده است بلکه این تولد ـ چنانکه ائمه اطهار(ع) از پیش خبر داده بودند[5] ـ مخفیانه بوده است. از این رو به دلایل امنیتی و سیاسی، همگان از تولد امام زمان(عج) خبردار نشدند، اما امام حسن عسکری(ع) برای آنکه شیعیان را از وجود فرزندش آگاه سازد در موارد متعددی فرزند خود را به بسیاری از یاران خاص خود ـ که شخصیتی ممتاز و محترم میان مردم داشتند ـ نشان می‌داد تا جائی که نام کسانی‌ که امام زمان(عج) را در دوران زندگانی امام عسکری(عج) دیده‌ و پس از آن، ماجرای زیارت خود را بیان کرده‌اند، نیز در منابع شیعه و اهل سنت ضبط شده است.[6]

آیا غیبت حضرت مهدی (ع) ساخته‌ی نواب اربعه است؟

شبهه

نواب اربعه به منظور سرکیسه کردن مردم مدعی شدند که امام عسکری(عج) فرزندی پنج‌ساله داشته که در سرداب است. آنگاه که مردم از نائب چهارم خواستند، امام را به آنها نشان دهد، چون نتوانست خواسته مردم را برآورده کند، ادعای غیبت کبری برای آن حضرت کرد.

پاسخ

در این شبهه سه مدعا مطرح شده است:

الف. انگیزه نواب اربعه از ادعای نیابت امام زمان(عج) سرکیسه کردن مردم بوده است؛

ب. نواب اربعه مدعی بودند که امام عصر(عج) در سرداب به سر می‌برد؛

ج. آنگاه که نواب اربعه نتوانستند تقاضای مردم مبنی بر نشان دادن امام زمان(عج) را برآورده کنند، مدعی غیبت کبرای ایشان شدند.

پیش از پرداختن به مسائل سه‌گانه‌ی یادشده یادکرد این نکته لازم است که نواب اربعه عبارت‌ بودند از: عثمان بن سعید عمری، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری.[7] بر اساس باورهای اصیل شیعی آنگاه که امام زمان(عج) در سن پنج سالگی به دلایل امنیتی و سیاسی از دیده‌ها پنهان شدند، به مدت 69 سال از طریق چهار نائب خاص خود با مردم در ارتباط بودند. بر اساس روایات موجود در منابع شیعه و اهل سنت، پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) مدت‌ها پیش از تولد امام عصر(عج) از وقوع غیبت برای آن حضرت و دو گونه‌ بودن آن ـ یعنی غیبت صغری (کوتاه‌مدت) و کبری (بلندمدت) ـ خبر داده بودند تا مسلمانان را برای چنین وضعیتی آماده کنند، چنانکه گاه در این روایات تأکید شده است که در غیبت صغری تنها شیعیان خاص آن حضرت از مکان ایشان خبر دارند.[8] این اخبار چنان فراوان بود که خود اصحاب ائمه در دوران حضور ائمه(ع) کتاب‌هایی در باب غیبت امام عصر(عج) می‌نوشتند.[9] جالب آنکه نویسنده مقاله «افسانه مهدویت» خود از فرقه‌های گوناگونی یاد می‌کند که کسانی را به عنوان نامزد مهدویت معرفی کرده و قائل به غیبت آن‌ها بوده‌اند و ناخواسته اذعان به شیوع مسئله غیبت برای منجی شده است.

بنابراین روشن می‌شود که مدعای نخست نویسنده ـ مبنی بر طرح موضوع غیبت امام عصر به وسیله نواب به منظور سرکیسه کردن مردم ـ مدعایی بدون دلیل است، چرا که ـ چنانکه گذشت ـ مسئله غیبت منجی آخر الزمان برای مسلمانان خصوصا شیعیان داستان تازه‌ای نبوده که به وسیله‌ی نواب اربعه مطرح شده باشد، بلکه ریشه عمیق دینی داشته و از زمان رسول گرامی اسلام(ص) مورد توجه و آگاهی مسلمانان بوده است، چنانکه حتی نام پدر، مادر و اجداد منجی غائب، جزئیات غیبت و وضعیت شیعیان در آن دوران نیز در سخنان پیشوایان دین مورد تأکید قرار گرفته است.[10]

افزون بر آن، بر اساس متون تاریخی و روایی، نواب اربعه در تقوا و عدالت سرآمد روزگار خود و مورد اعتماد امامان پیشین و مورد احترام مردم بوده‌اند.[11] از این رو نمی‌توان آن‌ها را متهم به چنین اتهامی کرد.

مدعای دوم نویسنده ـ مبنی بر ادعای وجود امام زمان(عج) در سرداب به وسیله نواب اربعه ـ نیز مدعایی پوچ و بی اساس است،‌ چرا که در هیچ یک از منابع تاریخی چنین مدعایی از سوی نواب اربعه مطرح نشده است و اساسا سرداب مقدس که جزء منزل امام عسکری(ع) بوده است مکانی است که برای همه مردم قابل مشاهده بوده است و اگر چنین ادعایی از سوی نواب مطرح می‌شد،‌ مردم خود به سرداب رفته و حضرت را مشاهده می‌کردند.

مدعای سوم نویسنده ـ که در حقیقت بیان‌گر شک و تردید مردم در وجود امام عصر(عج) است ـ نیز با واقعیات تاریخی ناسازگار است، چرا که اولا بر اساس روایات موجود، مردم خود از وقوع دو نوع غیبت آگاه بودند و موضوع غیبت کبری نیز از مدت‌ها پیش به اطلاع مردم رسیده بود؛ ثانیا شیعیان در عصر غیبت صغری از طریق نواب اربعه با امام زمان(عج) در ارتباط بودند، چنان‌که گاه حوائج مادی و معنوی آن‌ها به وسیله آن حضرت رفع می‌شد. گاه مشکلات دینی آن‌ها به وسیله آن حضرت پاسخ داده می‌‌شد و گاهی از ابتدا ـ بدون آنکه درخواستی از سوی مردم مطرح شود ـ‌ برای اشخاصی پول یا لباس یا کفن و مانند آن فرستاده می‌شد و گاهی امام دستوراتی به مردم می‌دادند و بدین وسیله آن‌ها را از مهلکه‌هایی نجات می‌دادند.[12] بنابراین در آن دوره زمانی غالب شیعیان از وجود امام زمان(عج) آگاه بوده و چنین نبود که در وجود امام زمان(عج) تردید داشته باشند.

با توجه به آنچه گذشت، این ادعا که نائب چهارم، مسئله غیبت کبرای امام زمان(عج) را بهانه ساخت، چون نتوانست در برابر تقاضای کسانی که خواستار ملاقات با حضرت مهدی(عج) شوند، تاب بیاورد، اساسا باطل است؛ چرا که ـ چنان‌که گذشت ـ مسئله دو گونه‌بودن غیبت آن امام، از مدت‌ها پیش به وسیله پیشوایان تشیع بیان شده بود و شیعیان از آن اطلاع داشتند، ضمن آنکه گفتار نویسنده در این باره ـ مطرح کردن مسئله غیبت کبری در پی درخواست مردم مبنی بر ملاقات با آن امام ـ ادعایی بیش نیست.

نتیجه‌گیری

اگر چه تولد حضرت مهدی(عج) بسیار مخفیانه بود و همگان از تولد او خبردار نشدند، با وجود این، امام حسن عسکری(عج) فرزند خود ـ حضرت مهدی(عج) ـ را به دفعات به بسیاری از یاران نزدیک خود نشان داده بود، از این رو، ادعای اینکه صفات که امام عسکری(ع) فرزندی نداشته است، ادعایی بدون دلیل است.

همچنین حضرت مهدی(عج) در سن پنج سالگی از سال 260 هجری از دیده‌ها غایب شد و پیشوایان دین سال‌ها پیش از تولد حضرت مهدی(عج) از آمدن او و غیبت دو مرحله‌ای وی خبر داده بودند؛ افزون بر آن، به نقل متون تاریخی شیعیان به طور غیر مستقیم با حضرت مهدی(عج) در ارتباط بودند. از این رو نمی‌توان گفت، نواب اربعه به جهت سرکیسه کردن مردم داستان نیابت را به راه انداخته و سپس مدعی غیبت ایشان شدند.

مطالب مرتبط :

نقدی بر مقاله «افسانه مهدویت» (1) عدالت در نظام مهدوی

نقدی بر مقاله «افسانه مهدویت» (3) مهدویت در پرتو حکمت الاهی

    فهرست منابع
  • 1) ابن منظور، محمد بن مکرم؛ نشر ادب حوزه، 1405؛
  • 2) اربلی، علی بن عیسی؛ کشف الغمه فی معرفه الائمه، بیروت، دارالاضواء، 1405ق.
  • 3) اقبال آشتیانی، عباس؛ خاندان نوبختی، تهران، کتابخانه طهوری، 1345.
  • 4) امینی، ابراهیم؛‌ دادگستر جهان، قم، انتشارات شفق، 1372.
  • 5) جوهری، اسماعیل بن حماد؛ الصحاح، تحقیق احمد بن عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملائین، 1407.
  • 6) صافی گلپایگانی، لطف الله؛ منتخب الاثر، قم، مؤسسه السیده المعصومه، 1419ق.
  • 7) صدر، سیدمحمد؛ تاریخ الغیبه الصغری، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1412ق.
  • 8) شیخ صدوق، محمد بن علی بن حسین؛ کمال‌الدین و تمام النعمه، قم، دارالکتاب الاسلامیه، 1395ق.
  • 9) طبرسی، احمد بن علی؛ الاحتجاج علی اهل اللجاج، تحقیق سیدمحمدباقر خرسان، نجف اشرف، منشورات دار النعمان، 1386ق.
  • 10) شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ الغیبه، قم، موسسه معارف اسلامی، 1411ق.
  • 11) غفارزاده،‌ علی؛ پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان(عج)، قم، انتشارات نبوغ، 1375.
  • 12) قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم؛ ینابیع الموده لذوی القربی، تحقیق سیدعلی جمال اشرف حسینی، قم، دارالاسوه، 1416ق.
  • 13) کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش.
  • 14) مجلسی، محمدباقر؛ بحار الانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1404ق.
  • 15) نجاشی اسدی، احمد بن علی؛ رجال النجاشی، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، قم، موسسه نشر اسلامی، 1416ق.
  • 16) نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبه، تهران، مکتبه الصدوق، 1397ق.
    پی نوشت:
  • [1] . چنانکه در قسمت اول نقد مفاله‌ی افسانه‌ی مهدویت بیان شد، نویسنده‌ی مقاله‌ی یادشده با انتخاب جزء‌نگر از عبارات کتاب «خاندان نوبختی» به القای این شبهه پرداخته است و این عبارات با همین کلمات در کتاب «خاندان نوبختی»، ص108 آمده است.
  • [2] . الصحاح، ج2، ص746، مجمع البحرین، ج3، ص403، لسان العرب، ج4، ص568.
  • [3] . کمال الدین، ج2، ص431، کشف الغمة، ج2، ص437، بحارالانوار، ج1، ص50.
  • [4] . در این باره ر.ک. کمال الدین، ج2، ص432 و الاحتجاج، ج2، ص137.
  • [5] . ر.ک. الکافی، ج1، ص342.
  • [6] . در این باره ر.ک. کمال الدین، ج2، ص434 – 479، الغیبة طوسی، ص229 – 253 و ینابیع المودة، ج3، ص323 – 325.
  • [7] . برای آشنایی بیشتر با زندگانی نواب اربعه ر.ک. الغیبة طوسی، ص353 – 397 و پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان(عج)، ص97- 325.
  • [8] . الکافی، ج1، ص340، الغیبة نعمانی، ص 170، الغیبة طوسی، ص163، بحارالانوار، ج52، ص155.
  • [9] . برخی از این افراد عبارت‌اند از: ابراهیم بن صالح انماطی (رجال نجاشی، ص15)، ابراهیم بن اسحاق احمری، (همان، ص19) حسن بن علی بن ابی حمزة (همان، ص37)، حسن بن محمد بن سماعة کندی (همان، ص41)، احمد بن محمد بن جندی (همان، ص85) و ... .
  • [10] . ر.ک. منتخب الاثر، ص279 – 335.
  • [11] . به عنوان نمونه، عثمان بن سعید عمری از وکیلان امام هادی و امام عسکری علیهما السلام بود و امام هادی(ع) نسبت به وی و فرزندش محمد بن عثمان خطاب به احمد بن اسحاق فرمودند: «عمری و پسرش مورد وثوق من هستند، پس هر چه که به تو می دهند از جانب من می‌دهند و هر چه که به تو می‌گویند، از جانب من است، سخن آن‌ها را گوش فرا ده و از آن‌ها اطاعت کن» الغیبه شیخ طوسی، ص 360.
  • [12] . در این باره ر.ک. تاریخ الغیبة الصغری و دادگستر جهان، ص132.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

نقدی بر مقاله «افسانه مهدویت» ʁ) عدالت در نظام مهدوی

نقدی بر مقاله «افسانه مهدویت» (1) عدالت در نظام مهدوی

مقاله «افسانه مهدویت» اعتقاد به منجی عدالت‌گستر در اسلام را موضوع بحث خود قرار داده است و سعی دارد با طرح شبهاتی به مخدوش‌ سازی این باور دست یابد.
نقدی بر مقاله «افسانه مهدویت» ʃ) مهدویت در پرتو حکمت الاهی

نقدی بر مقاله «افسانه مهدویت» (3) مهدویت در پرتو حکمت الاهی

اعتقاد به وجود منجی و ظهور آن در آخر الزمان از باورهای پیروان تمام ادیان است. این اعتقاد که یکی از باورهای اصیل شیعیان نیز به شمار می‌‌آید، همواره مورد هجوم مخالفان بوده است.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
نقد دو مقاله «بیگ بنگ در قرآن»و «قرآن و پیدایش جهان، قضیه پدید آمدن کائنات از دود»

نقد دو مقاله «بیگ بنگ در قرآن»و «قرآن و پیدایش جهان، قضیه پدید آمدن کائنات از دود»

قرآن کریم آخرین سروش آسمانی است که بر آخرین پیامبر؛ یعنی حضرت محمد(ص) فرود آمد و جهانیان را به نور و کمال هدایت کرد.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʅ) علی(ع) و رابطه‌ او با ایرانیان

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (5) علی(ع) و رابطه‌ او با ایرانیان

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʈ) اهداف اعراب از حمله به ایران ʂ)

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (8) اهداف اعراب از حمله به ایران (2)

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʇ) اهداف اعراب از حمله به ایران ʁ)

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (7) اهداف اعراب از حمله به ایران (1)

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS