دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

آیت الله خالصی

No image
آیت الله خالصی

كلمات كليدي : محمد مهدي خالصي، مدرسه ديني الزهراء عراق، سرپرسي كاكس، عبدالمحسن سعدون

نویسنده : نفیسه شکور

محمد مهدی خالصی

آیت ا... محمد مهدی خالصی در 9 ذیهجه 1276ق در کرخ – از توابع کاظمین – چشم به جهان گشود. پدرش شیخ حسین و پدر بزرگش شیخ عزیز هر دو از علما بودند. شیخ محمد مهدی بعد از آن که دروس مقدماتی حوزه را نزد پدر فرا گرفت، به فراگیری دروس حوزوی نزد استادانی چون شیخ عباس جصانی، میرزا حبیب الله رشتی، آخوند خراسانی و میرزای شیرازی در نجف اشرف و کاظمین ادامه داد.[1]

فعالیت علمی:

آیت‌ا... خالصی به همراه تنی چند از علما به حوزه علمیه کاظمین رونق بخشید و با تأسیس مدرسه دینی الزهراء پایگاه علمی جدیدی را بنا نهاد. وی علاوه بر تدریس و تربیت طلاب و رسیدگی به امور مردم، به تألیف و نگارش کتب دینی همت نهاد و آثار متعددی در زمینه فقه، اصول و رجال به جا گذاشت[2] از آن جمله:

-تلخیص الرسائل

- الداری اللامعات فی شرح النظرات و الشذرات

- الحسام التبار فی جهاد الکفار؛ سلسله مقالاتی در زمینه وجوب پیکار با اشغالگران انگلیسی که در خلال جنگ جهانی اول

- عناوین الاصول

- القواعدالفقهیه

- الشریعه السمحا فی احکام سید الانبیاء (رساله عملیه)[3]

مرحوم خالصی به سهولت و سادگی دین اسلام اعتقاد داشت و بر این باور بود که شریعت محمدی از هر گونه پیچیدگی و سخت گیری مبری است.[4] او اعتقاد داشت سیاست و دین منفک از هم نیستند؛ وی سال‌های زیادی را صرف مبارزه با استعمارگران خصوصاً انگلستان کرد.[5]

حیات سیاسی:

گفتنی است وی در حوادث سیاسی مهمی چون نهضت مشروطه در ایران و استانبول فعالیت چشمگیر داشته است.[6]

در سال 1914م/ 1293ش، به دنبال تهاجم انگلیس به عراق – که در آن هنگام تحت سلطه امپراطوری عثمانی بود – آیت‌ا... خالصی همگام با دیگر رهبران مذهبی عراق، به مبارزه علیه انگلیس برخاست.[7]

با پایان جنگ جهانی اول به سال 1918م،[8] عراق تحت سلطه انگلستان قرار گرفت و سرپرسی کاکس به عنوان حاکم سیاسی عراق منصوب گشت.[9]

پس از خاتمه انقلاب 1920، کاکس مأمور تشکیل حکومت در عراق شد.[10] کاکس برای ملی جلوه دادن حکومت خود شماری از مردم عراق – خاصه شیعیان – را در پست‌های حکومتی گماشت. اما فتوای آیت الله خالصی مبنی بر حرام بودن اشتغال در پست‌های دولتی، کاکس را متحمل شکست کرد.[11] اما کاکس توانست بعد از تشکیل کابینه، فیصل را که پادشاهی میانه رو و موافق طبع انگلستان بود به مردم عراق تحمیل کند.[12]

آیت الله خالصی به شرط آزادسازی عراق از سلطه انگلستان و حفظ استقلال عراق با فیصل بیعت کرد. اما پس از مدتی به دلیل عدم رعایت مفاد بیعت از سوی فیصل بیعت خود و مردم را با وی ملغی اعلام کند. در 1340 در پی تشکیل کابینه جدید در عراق دولت درصدد تشکیل مجلس نمایندگان برآمد. اما علمای کاظمین و نجف به تحریم انتخابات مجلس فتوا دادند.

در سال 1341ق بعد از اینکه از ادامه تهاجم ترکیه به عراق جلوگیری شد، آیت الله خالصی و سایر علما را مبنی بر تحریم انتخابات صادر کردند.[13] در ادامه آیت الله خالصی به بهانه تبعید ابو طبیخ یکی از مخالفان انتخابات تظاهراتی در کاظمین به راه انداخت که در اثر آن تنی چند از فرزندان و یارانش دستگیر شدند.[14] وقتی با دستگیری فرزندان و یاران شیخ مهدی هیچ گونه واکنشی از سوی مردم مشاهده نشد؛ دولت عبدالمحسن سعدون تصمیم به بازداشت شیخ محمد مهدی خالصی گرفت. پس از موافقت فیصل، آیت الله خالصی در شب 26 حزیران 1341 دستگیر[15] و به همراه چندتن دیگر به بصره منتقل شد.[16]

با انتشار خبر دستگیری آیت الله خالصی مردم کاظمین و بغداد دست به اعتراض زدند مجتهدان و علماء نجف اشرف با آیت الله خالصی اعلام اتحاد کردند.[17] پس از مدتی آیت الله خالصی به جده منتقل و پس از انجام فریضه حج با دعوت دولت ایران رهسپار ایران گشت.[18] او در بوشهر در حین استقبال مورد سوء قصد قرار گرفت.

شیخ مهدی در قم به علمایی که پیش از وی به نشانه اعتراض راهی ایران شده بودند پیوست. لیکن بر اثر اختلاف نظری که با آنان در نحوه مبارزه با حکومت سر سپرده فیصل داشت؛ در آنجا نماند و عازم خراسان شد.[19]

نخستین اقدام مهم شیخ محمد مهدی خالصی در مشهد تأسیس حزبی به نام (جمعیه استخلاص الحرمین الشریفین و بین‌النهرین) بود. وی در همان سال با انتشار بیانیه‌‌ای از مسلمانان کشورهای اسلامی خواست با پیوستن به جمعیت نامبرده اماکن مقدس و شریف را در حجاز و عراق از لوث وجود کافران پاک کنند.[20] وی برای ترغیب این کشور به مبارزه با انگلستان دو فتوا به مضامین ذیل صادر کرد:

1-حکومت ایران می‌تواند زکات و خمس را صرف حفاظت از مرزها و سرحدات کند؛

2-دولت ایران به منظور رفع خلاء مالی خود می‌تواند از اموال وقف شده به آستان حضرت رضا (علیه‌السّلام) استفاده کند.[21]

این دو فتوا با مخالفت‌های بسیاری از سوی رجال دین مواجه گشت. نقطه اوج این مخالفت‌ها در پی صدور فتوای ایشان مبنی بر جایز نبودن مراسم جشن در عید نوروز آن سال بود؛ چرا که در آن زمان شهرهای مقدس مسلمانان تحت سلطه دشمنان اسلام بود. اما مخالفان، در میان مردم شایع کردند که وی بهایی است. زیرا عید نوروز آن سال مصادف با سالگرد مرگ (عباس افندی) – یکی از سران بهائیت – بود.[22] تظاهراتی نیز برپا شد. در پاسخ به مخالفان، فردای همان روز، پیروان آیت الله خالصی تظاهراتی در محکومیت بهائیت به راه انداختند. در این میان برخوردهای خصمانه تنی چند از علما و اهانت‌های شدید انبوهی از مردم مشهد، ایشان را بر آن داشت. که به تهران عزیمت کند؛ اما با عذرخواهی و درخواست مردم از تصمیم خود منصرف شد و تا پایان عمر در مشهد ماند.[23]

آیت الله خالصی، سرانجام در شامگاه روز 11 رمضان 1343ق در اثر سکتۀ قلبی به لقای حق پیوست.[24] اما به گفته فرزندش، ایشان در اثر زهری که در خوراک سحر 12 رمضان 1343ق به ایشان خورانده شد، به شهادت رسیدند.[25]

مقاله

نویسنده نفیسه شکور
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.
Powered by TayaCMS