دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تدریس شیخ زین العابدین مازندرانی

No image
تدریس شیخ زین العابدین مازندرانی

شاگردان

حوزه ی درس شیخ و فاضل از بزرگ ترین حوزه های درسی کربلا بود و بسیاری از فضلای آن زمان در این دو حوزه شرکت داشتند. اگر بخواهیم شاگردان شیخ در این حوزه را استقصا کنیم، خود، یک کتاب قطوری می شود، اما در این جا به بعضی از شاگردان او اشاره می کنیم.

1 ـ شیخ عبدالله مازندرانی(1330 قمری)[15]

او در سال 1256 قمری در بارفروش به دنیا آمد. برای تحصیل ابتدا به کربلا رفت و از محضر شیخ زین العابدین مازندرانی استفاده کرد. آن گاه به نجف رفت و از عالمان آن دیار کسب فیض کرد و خود از عالمان بزرگ نجف گردید و مورد رجوع جمعی از مردم گیلان واقع شد.

2 ـ میرزا علی بن موسی تبریزی معروف به ثقه الاسلام

او در سال 1277 قمری به دنیا آمد. مقدّمات را در زادگاهش آموخت. سپس به نجف رفت و در درس میرزا حبیب الله رشتی شرکت کرد. آن گاه به کربلا رفته و از محضر دو مجتهد بزرگ کربلا فاضل اردکانی و شیخ زین العابدین مازندرانی استفاده ها برد.

در سال 1308 به تبریز بازگشت و به وظایف دینی مشغول شد. از آثار او می توان به کتاب مرآة الکتب و بث الشکوی و رساله لالان و ایضاح الانباء در تعیین تاریخ ولادت خاتم الانبیاء و مقتل سیدالشهداء اشاره کرد[16].

3ـ ملّا محمد بن محمد حسین خوانساری نجفی(1332 قمری)[17]

4ـ محمد حسن مازندرانی بارفروشی (1317 قمری)

او از شاگردان شیخ انصاری بود و در کربلا از فاضل اردکانی و شیخ زین العابدین مازندرانی نیز کسب علم کرده بود[18].

5 ـ سید جواد بن سیّد محمّدعلی حسینی اصفهانی معروف به «خطیب هندی» (1333 قمری)

او خطیب توانا و شاعر با استعدادی بود. در فقه از شاگردان زین العابدین مازندرانی بود. از او اشعاری چند در رثای امام حسین، علیه السلام، به عربی باقی است[19].

6 ـ محمدحسین فشارکی اصفهانی (1353 قمری)[20]

او خطیبی توانا و واعظی آگاه بود که فقه و اصول را از میرزای شیرازی و زین العابدین مازندرانی و میرزا حبیب الله رشتی آموخته بود[21].

7 ـ شیخ علی خاقانی(1334 قمری) که کتاب الدعوی بلا معارض از مباحث کتاب قضا را به امر استادش نوشته است[22].

8 ـ سیّد ابوالقاسم بن محمدباقر دهکردی اصفهانی(1353 قمری)[23] که از شیخ روایت می کند.[24]

9 ـ ملّا علی اکبر بن عبدالکریم یزدی که از شاگردان قدیم مازندرانی بوده است و تقریرات درس وی را به نگارش در آورده است. این تقریرات به سال 1275 قمری به پایان رسیده است[25].

10 ـ عبدالرحیم بن عبدالحسین اصفهانی حائری(1367 قمری) که تقریرات فقه و اصول مازندرانی را نوشته است[26].

11 ـ سیّد محمد اصفهانی کاظمی (1355 قمری). او از شیخ روایت نیز کرده است[27].

12 ـ سیّد ابراهیم ابن ابوالحسن تنکابنی قزوینی(1324 قمری)

او در سال 1255 در قزوین به دنیا آمد. مقدّمات علوم دینی را نزد پدر فرا گرفت. سپس در مدرسه ی صالحیّه ی قزوین نزد شیخ عبدالوهّاب برغانی، علوم عقلی و اصول و فقه آموخت. بعد از آن به نجف رفت و از محضر شیخ انصاری و میرزا حبیب الله رشتی کسب فیض کرد و در کربلا به درس شیخ زین العابدین مازندرانی و علامه برغانی آل صالحی شتافت. بعد از آن به قزوین بازگشت و مدرسه ی علمیه ای بنا نهاد.

از او آثار زیادی باقی است که از آن جمله می توان به شرح رسائل و مکاسب، شرح مدارک، رساله در هیئت، رساله در اخلاق اشاره کرد[28].

13 ـ ملا محمدعلی آرانی کاشانی(1325 قمری) [29]

14 ـ محمدیوسف استرآبادی[30]

15 ـ شیخ جعفر بن شیخ صادق حائری(1347 قمری)[31]

16ـ ابوالحسن بن محمدتقی قاجار (1336 قمری). در اشعار به «حیرت» تخلص می کرده است[32].

17 ـ علی لاهیجی حائری تهرانی صاحب کتاب رموز العرفان، کفر الاحزان ارشاد المسلمین.

18 ـ شیخ عیسی رشتی پدر شیخ عبدالحسین رشتی[33]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS