دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

غزوه حنین

پس از آن که پیامبر اکرم(ص) در رمضان سال هشتم قمری، مکه معظمه را فتح کرد و مردم متعصب و سرکش این شهر مقدس را مورد گذشت و بخشش خویش قرار داد و آنان را از کرامت و بزرگواری خویش بهره مند ساخت، اهالی طایف، به ویژه دو قبیله معروف "هوازن" و "ثقیف" به هراس افتاده و مردم این منطقه را بر ضد پیامبر(ص) و مسلمانان تحریک کردند و در نتیجه به همراه لشگری سنگین، که با زنان، فرزندان و چارپایانشان همراه بود، به سوی مکه معظمه حرکت کردند، تا به زعم خویش بر پیامبر(ص) و مسلمانان این شهر مقدس شبیخون زده و کار آنان را یکسره کنند.
غزوه حنین
غزوه حنین

6 شوال - وقوع غزوه حنین

سال هشتم قمری: وقوع غزوه حنین.

پس از آن که پیامبر اکرم(ص) در رمضان سال هشتم قمری، مکه معظمه را فتح کرد و مردم متعصب و سرکش این شهر مقدس را مورد گذشت و بخشش خویش قرار داد و آنان را از کرامت و بزرگواری خویش بهره مند ساخت، اهالی طایف، به ویژه دو قبیله معروف "هوازن" و "ثقیف" به هراس افتاده و مردم این منطقه را بر ضد پیامبر(ص) و مسلمانان تحریک کردند و در نتیجه به همراه لشگری سنگین، که با زنان، فرزندان و چارپایانشان همراه بود، به سوی مکه معظمه حرکت کردند، تا به زعم خویش بر پیامبر(ص) و مسلمانان این شهر مقدس شبیخون زده و کار آنان را یکسره کنند.

پیامبراکرم(ص) که از توطئه آنان با خبر شده بود، دستور حرکت سپاه اسلام به سوی طائف را صادر کرد و حدود دوازده هزار مرد جنگی، که ده هزار نفر از مدینه آمده و دو هزار تن از تازه مسلمانان مکه بودند، به همراه آن حضرت، به سوی طایف پیش رفتند.

کثرت سپاه اسلام، برخی از سپاهیان را مغرور کرده بود و ابوبکر بن ابی قحافه، از جمله آنان بود، که خطاب به پیامبر(ص) گفت: یا رسول الله! لا تغلب الیوم من قلّه؛ یعنی امروز جمعیت ما همانند سابق اندک نیست، که مغلوب شویم.

البته، آن طوری که ابوبکر می پنداشت، به واقعیت نرسید و هنگامی که مسلمانان با سپاه کفر روبرو شدند، همگی جز تعدادی اندک گریختند و ابوبکر نیز از جمله فراریان جنگ حنین بود.

قرآن مجید نیز به چشم زخم زنی ابوبکر اشاره کرد و آن را محکوم نمود و در این باره فرمود: لَقَدْ نَصَرَکُمْ اللّهُ فی مَواطِنَ کَثیرَﺓ و یَومَ حُنَیْنٍ اِذْ اَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً و ضاقَتْ عَلَیکُمُ الاَرضُ بِما رَحُبَتْ ثُمّ ولّیْتُمْ مُدْبِرینَ.(1)

به هر روی، پیامبراکرم(ص)، در هنگام خروج از مکه معظمه، "عتّاب بن أسید" را به عنوان پیش نماز و "مُعاذ بن جبل" را به عنوان مسئول آموزش دینی و معارف اسلامی در مکه باقی گذاشت و به همراه رزمجویان اسلامی از مکه عازم طایف شد.

کفار و مشرکان طایف در وادی "حُنین"، که از وادی های "تهامه" است، کمین کرده و همین که سپاه اسلام وارد این وادی شد، از دو سو آنان را مورد حمله بی امان خویش قرار دادند و در اندک مدتی، سپاهیان اسلام را با پراکندگی مواجه کردند.

در نتیجه، هر یک از سربازان اسلام، تنها به فکر نجات خویش بود و تلاش می کرد که از صحنه نبرد بگریزد و همه آنان در اندک زمانی، از اطراف پیامبر(ص) پراکنده شده و به سوی تپه ها و کوه ها گریختند. پیامبر(ص) آنان را ندا می داد و کسی پاسخ وی را نمی داد. تنها ده نفر باقی مانده و از پیامبر(ص) دفاع می کردند، که نه نفر از آنان، از بنی هاشم و یک نفر از غیر بنی هاشم بود.

اما نُه نفر بنی هاشم عبارت بودند از: امام علی بن ابی طالب(ع)، عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس، ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب، نوفل بن حارث، ربیعه بن حارث، عبدالله بن زبیر بن عبدالمطلب، عُتبه بن ابی لهب و معتّب بن ابی لهب.

و اما آن یک نفر غیر هاشمی عبارت بود از: أیمن بن اُمّ ایمن.

سایر سپاه اسلام، اعم از مهاجر و انصار، تازه مسلمان و سابق الاسلام، همگی فرار کرده و پیامبر(ص) را در برابر شبیخون ناجوانمردانه هوازن و ثقیف تنها گذاشتند.

صحنه عجیبی در حال وقوع بود، دشمنان هر لحظه به پیامبر(ص) نزدیکتر می شدند و آن چند نفر باقیمانده، به ویژه حضرت علی(ع) در دفاع از پیامبر(ص) به سختی مبارزه می کردند و خود وجود نازنین پیامبر(ص) نیز ناچار به مبارزه و درگیری با دشمن شد.

پیامبر(ص) به عمویش عباس بن عبدالمطلب، که صدای رسا و گوش خراشی داشت، دستور داد، مسلمانان را ندا دهد و آنان را به عهد و پیمانشان متذکر گرداند و آنان را به بازگشت به صحنه نبرد و جهاد در راه خدا فراخواند.

عباس با صدای بلند فریاد برداشت: یا اهل بیعه الشجرﺓ! یا اصحاب سورﺓ البقرﺓ! الی أین تفرّون؟ اذکروا العهد الذی عاهدتم علیه رسول الله.

یعنی: ای کسانی که در زیر شجره ]معروف به بیعت رضوان[ بیعت کردید! ای یاران سوره بقره! به کجا می گریزید؟ به یاد آورید پیمانی را که با رسول خدا(ص) بسته اید.

با ندای مکرر عباس، مسلمانان به خود آمده و به تدریج به سوی پیامبر(ص) برگشتند. صحابه کبار، مانند ابی بکر و عمر نیز با شرمندگی بازآمدند و با دشمنان به مبارزه برخاستند. سپاه اسلام مجدداً قوت گرفت و به دفع تهاجم دشمن پرداخت. اما در میان مشرکان، تک قهرمانانی بودند که با رجزخوانی و حملات پی در پی خویش، ترس و وحشتی در میان مسلمانان به وجود می آوردند. معروفترین آن ها، "ابوجرول" بود، که به هر کسی حمله می آورد، او را از پای در می آورد.

امیرمؤمنان(ع) به نبرد با وی پرداخت و چنان ضربتی بر او وارد ساخت، که در دم به هلاکت رسید. سایر قهرمانان و جنگجویان مشرک با کشته شدن ابوجرول، نا امید شده و از میدان نبرد گریختند. مسلمانان آنان را تعقیب کرده و تعداد زیادی از آنان را کشته و تعدادی را اسیر نمودند و غنیمت فراوانی از آنان به دست آوردند.

آتش افروزان جنگ حنین، توان مقابله با پیامبر(ص) را از دست دادند و به سوی طائف، عقب نشینی کردند و پیامبر(ص)، آنان را تا طایف تعقیب کرد.

روایت شد که امیرمؤمنان(ع) در نبرد حنین، چهل تن از رزمجویان طایف را به هلاکت رسانید.

به هر روی، خدای سبحان بر پیامبر(ص) و مسلمانان منت نهاد و آنان را در این نبرد بزرگ، پیروز ساخت و دشمنان اسلام را خوار و زبون نمود.

شهدای واقعه حنین چهار نفر بودند: 1- اُیمن بن اُمّ ایمن 2- سُراقه بن حارث 3- رُقَیم بن ثابت 4- ابوعامر اشعری.

درباره تاریخ این واقعه، گرچه تمامی مورخان متفقند که در شوال سال هشتم قمری واقع گردیده است، ولی درباره روز این واقعه، اتفاق چندانی ندارند.

واقدی، نویسنده کتاب گرانسنگ "المغازی" ابتدای حرکت پیامبر(ص) از مکه معظمه را ششم شوال و وقوع نبرد را در دهم شوال ذکر کرد.

عده ای نیز، نخستین روز ماه شوال را تاریخ وقوع جنگ حنین می دانند.(2)

 

    پی‌نوشت‌ها:
  • 1- سوره توبه(9)، آیه 25
  • 2- نک: المغازی (واقدی)، ج2، ص 885؛ تاریخ ابن خلدون (ترجمه عبدالمحمد آیتی)، ج1، ص 438؛ الارشاد (شیخ مفید)، ص 125؛ وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص 67؛ فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام (جعفر سبحانی)، ص 456؛ الجامع لأحکام القرآن (ابو عبدالله محمد قرطبی)، ج8، ص 66

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
Powered by TayaCMS