دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

قتیبة بن مسلم باهلی(از تولد تا پایان خلافت ولیدبن عبدالملک اموی)

No image
قتیبة بن مسلم باهلی(از تولد تا پایان خلافت ولیدبن عبدالملک اموی)

كلمات كليدي : تاريخ، امويان، قتيبة بن مسلم، بني اميه، دولت اموي، بني مروان، حجاج بن يوسف، خراسان، وليد بن عبدالملك، فتوحات مناطق شرق اسلامي

نویسنده : مرتضي حسني نسب

ابوحفص قتیبة بن مسلم بن عمرو باهلی‌[1] در سال 49 هجری به دنیا آمد؛ پدرش مسلم بن عمرو از نزدیکان یزید بن معاویه بود و در مجالس یزید با وی بود و همراه یزید شراب می‌نوشید و تغنی می‌نمود.[2] همچنین مسلم بن عمرو در زمان قیام عبدالله بن زبیر در سپاه مصعب بن زبیر حضور داشت و در سال 72 هجری در جنگ با عبدالملک بن مروان شرکت نمود. همچنین نقل است که وی در زمان یزید بن معاویه از همراهان عبیدالله بن زیاد بود و به همراه وی از بصره به کوفه آمد. پس از دستگیری مسلم بن عقیل(ع) و آوردن ایشان به قصر عبیدالله، مسلم طلب آب نمود؛ ولی مسلم بن عمرو اطرافیان را از دادن آب به وی منع نمود.[3]

شروع زندگی سیاسی

دوران سیاسی قتیبة بن مسلم همزمان با خلافت عبدالملک بن مروان اموی شروع می‌گردد. قتیبه در زمان خلافت عبدالملک بن مروان به حکومت ری برگزیده شد.[4] وی در زمان حکومت ولید بن عبدالملک، توانست لیاقت خود را برای حکومت به حجاج بن یوسف ثقفی که حاکم عراق بود، نشان دهد و پس از آن حجاج بن یوسف وی را به حکومت منطقه بزرگ خراسان منصوب نمود.[5]

از موارد حضور وی در کنار حجاج بن یوسف، حمایت قتیبه از حجاج در زمان شورش مردم بصره بود؛ وی در این ماجرا به همراه گروهی از بنی اعصر به حمایت از حجاج آمد و در جنگ با شورشیان، فرمانده جناح میمنه سپاه حجاج را به عهده داشت؛[6] به نظر می‌رسد که وی توانسته باشد، اعتماد حجاج را برای دریافت حکم امارت خراسان به وی نشان داده باشد. به علت این‌که خراسان از مناطق بسیار مهم ایران در آن زمان بود و از طرف شرق با کشورهای همسایه، هم‌مرز بود. قبل از قتیبه، مهلّب بن ابی‌صفره حاکم خراسان بود و پس از مرگش یزید پسر وی قرار بود به حکومت خراسان برسد؛ ولی حجاج بن یوسف وی را عزل کرد و قتیبة بن مسلم را به جای وی از ری به خراسان آورد و این منطقه را به وی سپرد؛[7] در هنگام عزیمت یزید از خراسان به سمت عراق، عبدالملک بن مروان از دنیا رفت؛ حجاج بن یوسف که از یزید دل خوشی نداشت، وی را دستگیر و زندانی نمود و اموالش را به تاراج برد و وی را نیز شکنجه نمود؛ یزید توانست از زندان حجاج بگریزد و به سلیمان پناه برد؛[8] به جهت حمایت‌های سلیمان از وی در نزد خلیفه ولید بن عبدالملک، ولید وی را عفو نمود و یزید از نزدیکان سلیمان شد.[9] جایگزینی قتیبه به جای یزید بن مهلب موجب عداوت بین قتیبه و یزید گردید و باعث شد، یزید در زمان خلافت سلیمان بن عبدالملک، از وی نزد خلیفه بدگویی نماید و منجر به عزل وی از خراسان گردد. درباره این موضوع با تفصیل بیشتری بحث خواهد گردید.

فتوحات قتیبه

دوران فتوحات قتیبة بن مسلم شامل چندین مرحله است که وی در هر مرحله قسمتی از مناطق شرقی ایران را به تصرف خود درآورد و توانست در آخرین مرحله کشورگشایی خود به نزدیک چین برسد و برخی گفته‌اند حتی توانست برخی از مناطق چین را به تصرف خود نیز درآورد.

این مراحل به ترتیب این موارد است:

1. در سال 86 هجری قتیبة بن مسلم به مناطق شمال شرقی خراسان حمله نمود و توانست منطقه طخارستان را که در ساحل رود آمودریا (در قسمت شرقی دریای خزر کنونی) واقع بود، فتح نماید. این فتح برای قتیبه، بسیار مهم بود و به جهت این فتح وی توانست، هیبتی برای خود نزد همسایگان آن منطقه ایجاد نماید و پس از آن هر یک از پادشاهان آن مناطق خواستار صلح با وی شدند. شایان توجه است، منطقه طخارستان در زمان خلافت عثمان بن عفان توسط احنف بن قیس فتح شده بود؛ ولی حکومت مسلمانان بر آن منطقه هنوز استقرار کامل نیافته بود و قتیبة بن مسلم با فتح خود، استقرار کامل حکومت مسلمانان بر آن منطقه را تثبیت نمود.[10] قتیبه پس از فتح طخارستان تصمیم به فتح بیکند از شهرهای مهم آن منطقه گرفت و توانست با زحمات بسیار این منطقه را نیز فتح نماید؛ در تاریخ بخارا درباره فتح شهر بیکند این چنین آمده است: «فتح طخارستان بر دست او (قتیبة بن مسلم) برآمد، و از جیحون بگذشت در سال هشتاد و هشت. اهل بیکند خبر یافتند، بیکند را حصار کردند، بغایت استوار بود، و بیکند را در قدیم شارستان گویند. و شارستان روئین خوانده‌اند از استوارى ورا. قتیبة حرب‌هاى (بسیار) سخت کرد. و مدّت پنجاه روز مسلمانان بیچاره شدند، و رنج دیدند، و حیله کردند، و (قومى) در زیر دیوار حفره کردند بر برج، و اندرون حصار به ستورگاهى برآمدند، و دیوار حفره کردند، و رخنه انداختند، و هنوز مسلمانان به حصار نمى‌رسیدند از رخنه در آمدند. قتیبه آواز برآورد که هر که بر این رخنه بر آید، دیت وى مى‌دهم، و اگر کشته شود به فرزندان وى مى‌دهم تا هر کسى رغبت کردند بدر آمدن، و حصار را گرفتند. و مردمان بیکند امان خواستند، قتیبه صلح کرد، و مال بستد، و ورقاء بن نصر باهلى را بر ایشان امیر کرد، و او روى به بخارا آورد[11]

2. دومین مرحله فتوحات قتیبة بن مسلم، در سال 87 هجری شروع شد. وی در این سال تصمیم گرفت تا بخارا را فتح نماید و توانست بعد از سه سال لشکرکشی و جنگ‌های فراوان، در سال 90 هجری این منطقه را فتح کند و به سرزمین‌های تحت حکومت دولت امویان اضافه نماید.[12]

در شهر بخارا، افراد غیر مسلمان بسیار بودند؛ قتیبه به جهت این‌که مسلمانان را در شهر سکنی دهد، امر کرد تا نیمی از خانه‌های مردم شهر به مسلمانان واگذار شود:

«محمد بن جعفر النرشخى اندر کتاب آورده است که قتیبة بن مسلم به بخارا در آمد، و بخارا را بگرفت، اهل بخارا را فرمود تا یک نیمه از خانه‌ها و ضیاع خویش عرب را دادند. قومى بودند در بخارا که ایشان را کشکثان گفتندى، و ایشان مردمانى بودند با حرمت، و قدر و منزلت، و در میان اهل بخارا ایشان را شرف زیاده بودى، و ایشان از دهقانان نبودند، غربا بودند اصیل، و بازرگانان بودند، و توانگر بودند. پس قتیبه الحاح کرد اندر قسمت خانه‌ها (و اسباب ایشان) و اسباب خویش جمله گذاشتند به عرب، و از بیرون شهر هفتصد کوشک بنا کردند، و آن روز شهر همین قدر بود که شهرستان است[13]».

قتیبة بن مسلم پس از فتح بخارا مسجد جامعی در این شهر بنا کرد و به مسلمانان دستور داد در روز عید، نماز را در این مکان بخوانند. همچنین به ایشان امر کرد برای نماز سلاح خود را همراه بیاورند؛ چون هنوز به مردم بخارا اطمینان نداشت.[14]

3. قتیبة بن مسلم پس از فتح بخارا، به اندیشه فتح تمام محدوده رود جیحون (آمودریا) افتاد. وی توانست این مناطق را نیز فتح نماید و قلمرو حکومتی خود را گسترش دهد.[15]

4. وی در مرحله چهارم لشکرکشی‌های خود در صدد برآمد تا مرزهای شرقی دولت امویان را وسعت بدهد؛ به همین جهت وی به مناطق شرقی مرزهای خود حمله نمود و توانست با حملات خود، به مرزهای چین نیز نزدیک گردد و حتی نقل شده است که از پادشاه چین جزیه گرفت و به منطقه خود بازگشت.[16]

به طور کلی قتیبة بن مسلم در طول حکومت خود بر خراسان، این مناطق را از ماوراءالنهر فتح نمود: الصّغانیان، أخرون، کاشان، أورشت، أخسیکت، بیکند، بخارا، طالقان، فاریاب، جوزجان، شومان، کش، نسف، رام‌جرد، سمرقند، فرغانة و شهر کاشغر.[17]

همچنین آمده است که قتیبة بن مسلم با فیروز پسر کسری جنگ کرد و وی را شکست داد؛ سپس دختر وی شاه ‌آفرید را نزد حجاج فرستاد و حجاج نیز وی را نزد خلیفه ولید بن عبدالملک فرستاد.[18] آمده است یزید بن ولید بن عبدالملک پسر این مادر از خلیفه به نواده کسری بودن افتخار می‌کرد.[19]

قتیبة بن مسلم و نیزک طرخان

از دیگر اقدامات قتیبة بن مسلم در زمان حکومت بر خراسان، کشتن نیزک طرخان حاکم بادغیس بود که وی را پس از دادن امان در سال 91 هجری کشت.[20] نیزک طرخان مدت‌ها بود که از دست قتیبة بن مسلم فراری بود و واسطه دستگیری و کشتن وی سلیمان ناصح، مشاور قتیبه بود که از طرف وی به نیزک طرخان امان داد؛ ولی وقتی وی را به دربار قتیبه آوردند، قتیبة بن مسلم سه روز در انظار ظاهر نشد و در روز چهارم در دربار حاضر شد و گفت: «اگر تنها سه کلمه از عمر من باقی مانده باشد، من می‌گویم بکشیدش، بکشیدش، بکشیدش؛ سپس دستور داد نیزک طرخان و هفتصد نفر از افرادش را به تیغ جلاد سپارند و آن‌ها را گردن زدند.[21]

قتیبة بن مسلم و حمایت از ولایتعهدی عبدالعزیز بن ولید بن عبدالملک

ولید بن عبدالملک تصمیم داشت فرزند خود عبدالعزیز را به ولایتعهدی منصوب و برادرش سلیمان را از ولایتعهدی خلع نماید. از این تصمیم وی امرای عراق و فارس استقبال کردند و حمایت خود را اعلام نمودند. حجاج بن یوسف ثقفی، قتیبة بن مسلم باهلی، محمد بن قاسم ثقفی از جمله امرایی بودند که در این ماجرا، حمایت خود را از تصمیم خلیفه اعلام نمودند.[22] ولی عُمرِ خلیفه کفاف نداد و وی نتوانست سلیمان بن عبدالملک را از ولایتعهدی برکنار نماید و پسرش را به عنوان خلیفه بعدی معرفی کند. ولید بن عبدالملک در سال 96 هجری از دنیا رفت. برخی حمایت قتیبة بن مسلم در این ماجرا از تصمیم خلیفه و سعی وی در برکنار نمودن سلیمان بن عبدالملک (خلیفه بعدی) از ولایتعهدی را مهم‌ترین دلیل دشمنی سلیمان بن عبدالملک با وی می‌دانند که در سال 99 هجری منجر به قتل وی شد.[23]

مقاله

نویسنده مرتضي حسني نسب

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
خدایا! ببخش!

خدایا! ببخش!

به آن نديدى. الهى! آنچه را كه به زبانم به تو تقرب جستم ولى دلم برخلاف آن بود بر من ببخش! الهى! اشارات چشم، و سخنان بيهوده، و مشتهيات دل
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

خدایا! حرمتم را به تنگدستى نشكن

دچار آيم، و به بدگويى آن كه از بخشيدن به من دريغ ورزد مبتلا گردم، و تو ماوراى اين همه، اختيـاردار بخشش و منـعى، چـه اينـكه بـر هـر چيـز تـوانـايـى.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

دعا از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه

بدان همان کسی که گنج های آسمان و زمین در اختیار اوست، به تو اجازه دعا و درخواست داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده، به تو امر کرده از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد. خداوند بین تو و خودش کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد، تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری و مانعت نشده .
نیایش زیبا از نهج البلاغه

نیایش زیبا از نهج البلاغه

خدایا! امید به تو بستم تا راهنما باشى به اندوخته هاى آمرزش و گنجینه هاى بخشایش ! خدایا! این بنده توست که در پیشگاهت برپاست ، یگانه ات مى خواند و یگانگى خاص تو راست . جز تو کسى را نمى بیند که سزاى این ستایش هاست . مرا به درگاه تو نیازى است که آن نیاز را جز فضل تو به بى نیازى نرساند، و آن درویشى را جز عطا و بخشش تو به توانگرى مبدل نگرداند. خدایا! خشنودى خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم ، و بى نیازمان گردان از اینکه جز به سوى تو دست برداریم ، که تو بر هر چیز توانایى.
No image

عبادت و نیایش از دیدگاه نهج البلاغه

و اما این كه هر كارفرما كه مزدى مى‏ دهد به خاطر بهره‏اى است كه از كار كارگر مى ‏برد و كارفرماى ملك و ملكوت چه بهره‏اى مى‏تواند از كار بنده ضعیف ناتوان خود ببرد، و هم این‌ كه فرضاً اجر و مزد از جانب آن كارفرماى بزرگ به صورت تفضل و بخشش انجام گیرد پس چرا این تفضل بدون صرف مقدارى انرژى كار به او داده نمى ‏شود، مسأله‏ اى است كه براى این چنین عابدهایى هرگز مطرح نیست.
عبادت و نیایش در نهج البلاغه

عبادت و نیایش در نهج البلاغه

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یاد حق و غیر او را از یاد بردن می‌باشد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می‌دهد و صفا می‌بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می‌دهد. امام علی علیه‌السلام در به اره یاد حق یا همان روح عبادت میفرماید: < خداوند یاد خود را صیقل دل‌ها قرار داده است. دل‌ها به این وسیله از پس کری، شنوا و از پس نابینایی، بینا و از پس سرکشی و عناد رام می‌ گردند
Powered by TayaCMS