27 بهمن 1395, 2:56
چرا گاهی اوقات هر چه خدا را صدا می زنیم ظاهرا حس می کنیم صدای ما را نمی شنود ، مثلا گروهی می گویند ما فلان دعا را خواندیم و حاجت گرفتیم ولی من هر کدام را امتحان کردم پاسخی نیامد.چرا خداوند جواب عده ای را به سرعت می دهد و عده ای سال های سال باید دعا کنند و معلوم نیست عاقبت این همه دعا چه می شود؟استجابت دعا از نظر قرآن و روایات، حتمی و قطعی است. ولی گاهی اوقات مصلحت بنده در استجابت دعای او نیست و خداوند جبران عدم استجابت دعای بنده خویش را مینماید.در برخی موارد نیز حکمت خداوند حکیم، اقتضای اجابت دعا را نمیکند. مثلاً خداوند خیر و صلاح بنده خود را در ذخیره سازی اجابت دعای او برای آخرت میداند. [1] و نیز گاهی خداوند دوست دارد صدای مناجات بندگان خاص خویش را بشنود، لذا یا به اندازه دعایی که کردهاند، در این دنیا بلا از آنان دفع میکند یا بهتر از آن را در آخرت عطا میفرماید. [2]در بسیاری از موارد نیز عواملی توسط خود انسان ایجاد میشود که از تحقق استجابت دعا جلوگیری میکند. به عبارت دیگر اعمال برخی انسانها مانع رسیدن فیض و رحمت الهی به آنان میشود. وگرنه حضرت ربّ العالمین رحمت خود را از کسی دریغ نمیدارد و همه بندگان میتوانند از فیوضات رحمانی حق تعالی بهرهمند شوند.در تعالیم اسلامی از عوامل مختلفی به عنوان موانع استجابت دعا یاد شده است. از جمله میتوان به عواملی همچون گناه، [3] ستم و کمک به ستمکار، [4] نافرمانی از پدر و مادر و آزردن آنان، [5]بریدن از خویشاوندان، [6]ترک امر به معروف و نهی از منکر، [7]سبک شمردن نماز، [8]سخنچینی، [9]متوسّل شدن به غیر خدا [10]و غذای حرام، [11] اشاره کرد. اینک به شرح مانعی از موانع استجابت دعا پرداخته خواهد شد.
یکی از موانع مهم استجابت دعای انسان، ارتکاب گناه است. انسانی که از امر خدای سبحان نافرمانی میکند، چگونه انتظار دارد دعای او مستجاب شود؟ همچنین صفات رذیله، اجازه وصول رحمت حق به انسان را نمیدهد. آدمی که حسود، مغرور، متکبر یا خودخواه است، نباید توقع برآورده شدن حاجات خود را داشته باشد. پولپرستی و ریاستطلبی، موانع بزرگی جهت دریافت فیض از جانب حق تعالی هستند. لااقل باید آتش صفات رذیلهای همچون حسادت، خاموش شود تا دعا مستجاب گردد. [12]جز این نیست كه خدا از پرهیزكاران مىپذیرد. این آیه شریفه با چند تأکید میفرماید خداوند متعال اعمال و دعای انسان متقی را میپذیرد. کسی که فاسق و فاجر است، نه تنها از دعا و استجابت دعا بیبهره میماند، بلکه بنابر تعبیر قرآن شریف، خداوند او را دوست ندارد. آنجا که میفرماید: «وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدین» [13] و «إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدینَ» [14] خداوند کسی که به گناه آلوده شده باشد را دوست ندارد و دعای او را نمیپذیرد. در مقابل میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرین» [15] یعنی آدمی باید پس از شست و شوی باطنی و زدودن رذائل و آلودگیها، نام مبارک حقتعالی را بر زبان جاری کند و او را بخواند در این صورت میتواند توجّه و نظر عنایت خدای سبحان را به خود جلب کند. حافظ در این باره میگوید:
شست و شویی کن و آنگه به خرابات خرام
تا نگردد به تو این دیر خراب آلوده
گاهی اوقات یک انسان آلوده به گناه، مانع استجابت دعای یک جمعیّت میشود. حضرت موسی«س» مردم را برای دعای باران در بیابان جمع کرده بود. جمعیت کثیری دعا میکردند تا خداوند متعال رحمت خویش را بر آنان نازل کند. ناگهان به حضرت موسی«س» خطاب شد که هرچه دعا کنید فایده ندارد. زیرا یک نفر که اهل نمّامی و سخنچینی است، در میان جمعیّت است و تا وقتی مردم را ترک نکند، دعا مستجاب نمیشود. [16]حضرت موسی«س» بانگ برآوردند: ای سخنچینی که در میان جمعیّت قرار داری، از خیل دعاکنندگان دورشو تا خداوند دعای ما را مستجاب کند. آن شخص متوجّه شد که منظور حضرت موسی«س»، او است و اگر در این هنگام از جمعیّت خارج شود، رسوا میشود، لذا توبه کرد و با شرمندگی و خجالتزدگی از خداوند عذرخواهی کرد. پروردگار متعال رحمت خویش را نازل کرد و باران بارید. بعد هم خطاب شد که به خاطر توبه همان شخص، باران بارید.بنابراین وقتی آدمی وجود خود را از پلیدیهایی که او را فراگرفته است، پاکیزه کند و از تاریکی گناه خارج شود، دعای او مستجاب خواهد شد. به همین جهت در شبهای قدر توصیه میشود ابتدا توبه و پس از آن دعا کنید.کسی که گناه میكند، مورد غضب الهی واقع میشود. ممكن است یک دروغ، یک غیبت، یک شایعه پراكنی یا یک چشمچرانی، موجب برداشتن دست عنایت خدای سبحان از روی سر انسان شود. ناگفته پیداست کسی كه دست عنایت خداوند بر سرش نباشد، نه تنها دعای مستجاب ندارد، بلکه در دو دنیا نگون بخت و بیچاره میشود.
در هر شرایطی راضی به رضای خدای مهربان، حکیم، رئوف و عالم به غیب باشیم. امام حسین (ع) در بدترین شرایط ظهر عاشورا، در حالی که همه عزیزانش را از دست داده، در حالی که زخمی و تشنه است و زن و فرزندانش در محاصره دشمن هستند می فرماید: رضا به قضائک، تسلیما لامرک، لا معبود سواک ...
هیچکس نیست که درزندگی مادی و معنوی خود بهنوعی مشکل نداشته باشد. بلکه اساساً دوستان خداوند گرفتاریهای بیشتری دارند. ولی نباید فراموش کرد که همانگونه که دام مشکلات را سر راه انسان نهادهاند، راه گریز از آنها را نیز بهاو آموختهاند. این راهحلها بهصورتهای گوناگونی پیش پای آدمی نهاده میشود که از جمله آنها الهام بهدل است. البته اینحال زمانی دست میدهد که امید آدمی از همهجا جز خداوند بریده باشد.در طول یک سال اخیر، در اثر تجدید بنای منزل، گرفتار بدهیهای سنگینی در حدّ امور اقتصادی و شرایط زندگانی خاص خود شدم. تهیه پول از یک سو، انجام تعهدات و قراردادهای کاری نظیر ترجمه و ویرایش و … از سوی دیگر بهصورت کلاف سردرگمی درآمده بود. خلاصه، گاهی کار بسیار بر من سخت میشد و پریشانی خاطر عجیبی بهمن دست میداد.روزی بر دلم خطور کرد که حضرت نوح(ع) درهنگامی که کار تبلیغ بر او گران آمد و مردم را میدید که در کفر و انکار سخت مقاومت میکنند، عرضه داشت:« پروردگارا، من توان خود را از دست دادهام، پس تو از من دستگیری نما» و نیز بهیاد حضرت موسی (ع) افتادم که در آن صحرا پس از آب دادن گوسفندان دختران شعیب (ع)، برای استراحت زیر درختی نشست و گفت: « خداوندا، من به هر خیری که بر من فرو فرستی سخت نیازمندم»، و منظورش غذا و لقمه نانی بود که گرسنگی خود را برطرف سازد. از اینرو بهنظرم رسید که در قنوت نمازها و در سجده آخر نماز این دو آیه را بخوانم، شاید خداوند گشایشی در کارم پدید آورد. خدا را گواه میگیرم که با خواندن این دو آیه در نمازها از عمق دل، مشکلاتم هر یک به هنگام خود به طرز معجزهآسایی حل میشد؛ و هنوز نیز بهخواندن این دو آیه در نمازها ادامه میدهم. یک سال گذشت، تا روزی در کتاب شریف بحارالانوار دعایی از شرح مرحوم علامهمجلسی به چشمم خورد که در واقع شرح حال من بود:«خداوندا، بسا بندهای که تو را صدا زد: و تو از باب یاری او درهای آسمان را با فرستادن باران سیلآسای خود گشودی، از زمین چشمههایی جوشاندی، آب آسمان و زمین برای گشایش کار وی بر آنچه مقدّر شده بود بههم پیوست، و او را از باب کفایت خود بر کشتی نجات برنشاندی. پروردگارا، من نیز مغلوبم، پس یاری خود را برسان (سهبار)، بر محمد و آل محمد درود فرست و بر من نیز از باب یاری خود درهای آسمان را بهباران رحمت خود بگشا و چشمههای یاری خود را از زمین بجوشان تا آب گشایش کار من نیز بر آنچه مقدر شده به هم پیوندد، و مرا نیز بر کشتی نجات بنشان.» (بحارالانوار، 378/95).
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان