كلمات كليدي : تاريخ، اسلام، پيمان سعدآباد، رضاخان، انگلستان، مفاد، عدم تعرض
نویسنده : سيد جواد موسوي
انگلیسیها پس از انقلاب اکتبر 1917 در روسیه تزاری و سقوط رومانوفها و ایجاد حکومت جدید سوسیالیستی شوروی فوقالعاده وحشتزده و نگران شدند.[1] در سالهای بین دو جنگ جهانی، انگلستان سراسر خاورمیانه را تحت نفوذ و سلطه خود داشت. تعدادی از کشورهای این منطقه مانند عراق و فلسطین و ماوراء اردن از طرف جامعه ملل تحت قیومیت انگلستان قرار گرفته بودند و تعدادی دیگر؛ مانند مصر و عربستان سعودی در نتیجه قراردادهایی، حقوق و امتیازات خاصی برای انگلیسیها قائل شده بودند. گروه سوم از کشورهای خاورمیانه نیز به طور غیر مستقیم زیر نفوذ انگلسییها قرار داشتند؛ مانند ترکیه و افغانستان. انگلیسیها پس از جنگ جهانی اول نهایت کوشش را به عمل آوردند تا با ایجاد حکومتهایی دستنشانده و قوی انعقاد یک پیمان دفاعی بین کشورهای خاورمیانه بوجود آوردند و آن را به عنوان سدی در جلوگیری از توسعهطلبی و نفوذ شوروی به سوی هندوستان و خلیجفارس و چاههای نفت جنوب ایران لازم میشمردند؛ بنابراین در عرض چند سال کوشیدند اختلافات میان دولتهای این منطقه را بتدریج برطرف و زمینه را برای انعقاد پیمان همکاری و عدم تعرض منطقهای فراهم سازند.[2]
تصویب عهدنامه عدم تعرض (سعد آباد)
مجلس شورای ملی عهدنامه عدم تعرض را بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت پادشاهی افغانستان و دولت جمهوری ترکیه و دولت پادشاهی عراق را که مشتمل بر ده ماده بود، در تاریخ 17 تیرماه (1316) مطابق با 8 ژوئیه 1937 در قصر سعدآباد به امضاء رسیده بود، را تصویب کرد. این قانون که مشتمل بر یک ماده و متن عهدنامه ضمیمه بود، در جلسه بیست و پنجم اسفندماه 1316 به تصویب مجلس شورای ملی رسید.[3]
موفقیت دولت انگلستان در انعقاد این پیمان
با انقراض سلسله قاجار حکومت پهلوی در ایران روی کار آمد. در ترکیه امپراطوری عثمانی از هم پاشید و آتاتورک قدرت را در دست گرفت. در عراق هم حکومت دست نشانده ملک فیصل را بر سر کار آوردند. در افغانستان هم نیز حکومت امانالله را که تصور میکردند، تحت نفوذ آنها نخواهد رفت را برداشتند تا بعد حکومتی به میل خود روی کار آورند. پس از اینکه این قبیل حکومتها را بوجود آوردند و پا برجا گردید، دولت انگلستان به این فکر افتاد که از این کشورها حلقهای آهنین در جنوب روسیه بوجود آورد. لذا ضروری بود که بین ایران و ترکیه و عراق و افغانستان موجبات حسن تفاهم و دوستی فراهم شود و اختلافات بین آنان را برطرف سازند.
ترکیه یکی از جمله کشورهایی بود که ایران به روابط دوستانه با او روی آورد. برقراری روابط دوستانه با ترکیه برای ایران دستاورد بزرگی محسوب میشد، چرا که در اثر همین برقراری بود که آزادی مناطق شمالی ایران از سیطره کامل شوروی میسر میشد. ایران از طریق ترکیه دسترسی بیشتری به غرب پیدا کرد. از دیگر عوامل نزدیکی ایران به ترکیه مسئله مشترک آنان در باب ناآرامی عشایر کُرد، در مرزهایشان بود. پس از استقرار در این روابط دوستانه بود که رضاخان بنا به دعوت رئیس جمهور ترکیه (مصطفی آتاتورک) در خرداد 1313 به این کشور سفر کرد.[4] افغانستان کشور دیگری بود که ایران با توجه به سیاست مذکور با میانجیگری ترکیه بر سر رفع اختلافات مرزی، روابطش با ایران در سال 1313 به نحو چشمگیری بهبود یافت. تلاشهایی نیز برای برقراری روابط با کشور عراق علیرغم اینکه مشکلات و مسائل میان این دو کشور بیش از بقیه کشورها بود، صورت گرفت.[5] در اثر کوشش انگلیسیها اختلافات مرزی ایران و ترکیه به موجب قرارداد مرزی دی ماه 1310 حل و فصل شد و دولت ایران قسمتی از اراضی مجاور آرارات را به ترکیه واگذار کرد و در عوض قطعه زمین بزرگی در کردستان را گرفت. اختلافات مرزی با افغانستان نیز در نواحی خراسان و سیستان به موجب حکمیت دولت ترکیه در 27 اسفند 1312 حل شد و روابط بین دو کشور بهبود یافت و مهمتر از همه اختلافات با عراق بر سر حاکمیت بر شط العرب بود. در این هنگام انگلیسیها که برای تقویت موضع دولتهای وابسته به خود در قبال خطر کمونیسم عجله داشتند که پیمان منطقهای هر چه زودتر امضاء شود به سرعت زمینههای سازش ایران و عراق را با توجه به منافع خود فراهم کردند.[6] اکنون دیگر زمینه انعقاد پیمان منطقهای تحت سلطه انگلیس به خوبی فراهم شده بود و اختلافات گوناگون میان چهار کشوری که قرار بود، در پیمان مزبور شرکت کنند بر طرف شده بود و در 17 تیر 1316 وزاری خارجه ایران و افغانستان و ترکیه و عراق در کاخ سعدآباد پیمانی را امضاء کردند که به پیمان سعدآباد مشهور شد.[7] سمیعی وزیر امور خارجه ایران، دکتر توفیق رشدی آراس وزیر امور خارجه ترکیه، سردار فیض محمدخان وزیر امور خارجه افغانستان، دکتر ناجی الاصیل وزیر امور خارجه عراق در تهران حضور یافتند و پیمان مزبور را امضاء کردند.[8]
مفاد پیمان نامه:
1- دول متعاهد متعهد میشوند که سیاست عدم مداخله مطلق در امور داخلی یکدیگر را تعقیب نمایند.
2- دول متعاهد معظمه صریحاً متقبل میشوند که مصونیت حدود مشترک یکدیگر را کاملاً محترم بشمارند.
3- دول متعاهد معظمه موافقت مینمایند که در کلیه اختلافات بین المللی که با منافع مشترک آنها مربوط باشد با یکدیگر مشورت نمایند.
4- هر یک از دول متعهد در مقابل یکدیگر متقبل میشوند که در هیچ مورد خواه به تنهایی و خواه به معیت یک یا چند دولت و دیگر به هیچ گونه عملیات متجاوزانه بر علیه یکدیگر مبادرت ننمایند. عملیات ذیل تجاوز محسوب میشوند:
اول: اعلان جنگ. دوم: تهاجم بوسیله قوای مسلح یک مملکت حتی بدون اعلان جنگ به خاک مملکت دیگر. سوم: حمله بوسیله قوای بّری و بحری یا هوایی حتی بدون اعلان جنگ به خاک یا به سفاین و یا هواپیمای مملکت دیگر. چهارم: کمک یا همراهی مستقیم و یا غیر مستقیم به متجاوز.
عملیات زیر تجاوز محسوب نخواهد شد: 1- اجرای حق دفاع مشروع یعنی مقاومت در مقابل یک اقدام متجاوزانه به طوری که فوقاً تعریف شد. 2- اقدام در اجرای ماده 16 میثاق جامعه ملل. 3- اقدام در اثر تصمیم متخذه توسعه مجمع عمومی و یا شورای جامعه ملل یا برای اجرای بند 7 ماده 15 میثاق جامعه ملل و مشروطه بر اینکه در مورد اخیر این اقدام بر ضد دولتی به عمل بیاید که بدواً مبادرت به تجاوز کرده باشد. 4- مساعدت به دولتی که مورد حمله و تهاجم یا اعلان جنگ یکی از دول متعاهد بر خلاف مقررات عهدنامه تحریم جنگ مورخه 27 اوت 1928 پارسین واقع شده باشد. ماده 5- هر گاه یکی از دول متعاهد معتقد شود که ماده چهارم این عهدنامه نقض یا در شرف نقض میباشد، بلافاصله موضوع را در پیشگاه شورای جامعه ملل مطرح خواهد ساخت. مقررات مذکور در فوق لطمهای به حق دولت مزبور دایر به اتخاذ هرگونه رویهای که در این موقع لازم بداند، وارد نخواهد ساخت. ماده 6- هرگاه یکی از دول متعاهد بر علیه دولت ثالثی مبادرت به تجاوز نماید، طرف دیگر میتواند بدون اطلاع قبلی این عهدنامه را نسبت به متجاوز فسخ نماید. ماده 7- هر یک از دول متعاهد متقبل میشوند که در حدود سرحدات خود از تشکیل و یا عملیات دستجات مسلح و از ایجاد و هرگونه هیئت و یا تشکیلات دیگری برای تخریب مؤسسات موجود و یا برای اختلال نظم و امنیت هر قسمتی از خاک متعاهد دیگر (سر حدی یا غیر سرحدی) و یا برای واژگون ساختن طرز حکومت طرف دیگر جلوگیری نمایند. ماده 8- نظر به اینکه دول متعاهد میثاق عمومی تحریم جنگ مورخه 27 اوت 1928 را به رسمیت شناختهاند و به موجب میثاق مزبور تسویه و یا حل هرگونه اختلاف یا تنازع که ممکن است بین آنها بروز نماید فقط به وسایل مسالمتآمیز به عمل آید. «این مقررات را تأیید و اعلام میدارند که به هر طریق مسالمت آمیزی که برای این منظور فعلاً بین دول متعاهد موجود و یا در آیته موجود باشد، توسل خواهند شد. ماده 9- هیچ یک از مواد این عهدنامه نمیتواند به هیچ وجه تعهداتی را که دول متعاهد به موجب میثاق جامعه ملل متقبل شدهاند، تضعیف نمایند. ماده 10 آن در مفاد ذکر میگردد.[9]
مفاد پیمان سعدآباد
در واقع آخرین قدمی که در این دوره پیش از جنگ جهانی دوم برداشته شد، امضای این قرار داد بود که وزرای امور خارجه چهار کشور در کاخ سعد آباد آن را امضاء کردند و اتحادی برای حفظ یک دیگر فراهم ساختند.[10] پیمان مذبور وحدت نظر چهار کشور را در سیاست عمومی و حمایت متقابل در صورت مذبور وحدت نظر چهار کشور را در سیاست عمومی و حمایت متقابل در صورت بروز خطر نسبت به یکی از دولتهای عضو پیشبینی میکرد و همچنین دول چهارگانه متعهد میشوند که سیاست عدم مداخله مطلق در امور داخلی یکدیگر را تعقیب کنند و مصونیت حدود مشترک مرزی یکدیگر را محترم شمارند و در کلیه اختلافات بینالمللی که با منافع آنها مربوط است، مشورت نمایند و عملیات تجاوز کارانه علیه یکدیگر نداشته باشند.[11] در واقع این عهدنامه که به زبان فرانسه نوشته شده و در 4 نسخه به امضاء رسیده و هر یک از دول متعهد یک نسخه آن را اعتراف نمودند و برای مدت 5 سال منعقد گردید. در انقضاء این مدت مزبور بجز در مواردی که یکی از دول متعهد با اطلاع قبلی شش ماه فسخ آنرا اعلام نماید، برای مدت 5 سال دیگر بخودی خود تجدید خواهد شد و این عمل مرتباً تکرار میشود تا آنکه یک یا چند دولت متعهد، فسخ آن را با اطلاع قبلی شش ماهه اعلام دارند.[12] این عهدنامه در صورتی هم که توسط یکی از دول متعهد فسخ شود، بین دول دیگر متعهد، معتبر خواهد بود.[13]
زیان پیمان سعدآباد برای ایران:
پیمان سعدآباد هم از لحاظ مادی و هم از نظر سیاسی به زیان دولت ایران و بنفع کشورهای ترکیه، افغانستان و عراق بوده است؛ زیرا قسمتی از ارتفاعات آرارات که دارای موقعیت سوقالجیشی مهمی بوده به ترکیه واگذار گردید. در تعیین خط مرزی ایران و عراق نیز رضاشاه منابع نفتی غرب ایران و نصف شطالعرب را که طبق اصول و مقررات بین المللی که خط تالوک میباشد به عراق واگذار نمود تا از بابت عبور کشتیهای نفتکش از آبادان، ایران مبالغ هنگفتی به دولت عراق تحتالحمایه انگلیس بپردازد.[14] پس از امضای پیمان سعدآباد رضاشاه طی نطقی که به مناسبت افتتاح دوره 11 مجلس شورای ملی ایراد کرد، اظهار داشت: «پیمان سعدآباد در مشرق زمین بیسابقه بوده و در این هنگام که امور عالم مشوش است، مدد بزرگی به بقای صلح جهان خواهد بود.»[15] باید به تحلیل این مسئله پرداخت که این چه نوع سیاست خارجی بود؟ چرا با فشار دولت دیگری قرارداد امضاء شد؟ قراردادی که با فشار دیگران امضاء شد چه تضمینی در آن وجود دارد که منافع ملی را در نظر گرفته باشد؟ همه اینها بیانگر بیسیاستی دستگاه دیپلماسی خارجی رضاشاه بوده است. در واقع باید متذکر شویم که سیاست خارجی رضاشاه در قبال این پیمان حتی در برخورد با همسایگان تازه به دوران رسیده و نو پا هم نمیتوانست آن گونه که خود میخواست ارتباط برقرار نماید و یا تصمیمی اتخاذ کند.[16]
فرجام پیمان سعدآباد و عدم توجه کشورهای عضو به ایران:
بالاخره پیمان سعدآباد که با هدف حفظ کشورهای عضو در قبال خطر کمونیسم و خطرات مشابه ایجاد شده بود. با آغاز جنگ جهانی دوم و تغییر بلوک بندیها و اتحاد انگلیس و شوروی عملاً از حیز انتفاع خارج شد و نتوانست رسالت اولیه خود را به انجام رساند و در جریان حوادث شهریور 1320 هیچ یک از همپیمانان ایران به یاری کشور ما نشتافتند و پیمان سعدآباد بیهودگی خود را به اثبات رساند. حتی دولت عراق خاک خود را پایگاه حمله انگلستان به ایران قرار داد.[17]