13 مرداد 1395, 23:28
در اين زمينه، سه پرسش اساسي وجود دارد؛ نخست اينكه چرا انسانها رنج ميبرند و چرا بدون رنج، نميتوان زندگي كرد؟ دوم اينكه چرا همة انسانها بطور يكسان رنج نميبرند؟ سوم اينكه چرا رنجها بيپاداش ميمانند؟ اديان با اينكه منكر رنج زندگي نيستند، ولي با پاسخ دادن به پرسشهاي سه گانه، روان آدمي را براي تحمل رنجها آمادهتر ميسازند. انبيا نسبت به پرسش نخست كه چرا آدميان رنج ميبرند، اينگونه پاسخ ميدهند: 1. بسياري از رنجها، زاييدة دست بشر است؛ يعني رنجهايي وجود دارد كه قابل رفع هستند؛ ولي انسان با اختيار خود، مقدمات آنها را فراهم ميآورد. 2. پارهاي از رنجها و شرور، اقتضاي ذاتي، تكويني و طبيعي اين جهانند و عموميت دارند؛ مانند پيري، كه ريشه كن شدني نيست؛ اما با دستورالعملهاي اديان، كاهش پذير و قابل تحملتر است. 3. رنجها و مشكلات، براي آزمايش انسانها و براي تكامل و تقويت آنها ظاهر ميشوند. پاسخ اديان نسبت به پرسش دوم، يعني عدم تساوي رنج، اين است كه رنجهاي اختياري از آن كساني است كه مقدمات آنها را فراهم آوردهاند و بدين جهت، تعميم پذير نيستند و رنجهاي طبيعي و تكويني نيز براي همة انسانها به صورت مساوي وجود دارند و اقتضاي زندگي اين جهانند. رنجهاي آزمايشي نيز گرچه بطور يكسان نصيب آدميان نميشوند، ولي اعتقاد به آنها در كاهش رنج مؤثر است. آموزههاي ديني، پرسش سوم - يعني بيپاداش بودن رنجها - را با پذيرش پاداشهاي دنيوي و اخروي رنجها، پاسخ ميدهند. نكتة قابل توجه ديگر، اين است كه رنج، زماني پديد ميآيد كه انسان به دنبال به دست آوردن تمام امور لذت بخش باشد و با اين غايت طلبي، دچار سرگشتگي شده، هميشه ناراضي ميشود؛ اما اگر آدمي تلاش كند تا اصول و قواعد اخلاقي بر زندگي شخصي او حاكم شود يا به معشوق الهي سر سپارد و عشق براي او فراهم شود، رنج، زدوده ميشود و عشق، زندگي او را فرا ميگيرد. در قرآن آمده است: «چه بسا چيزي را خوش نداشته باشيد؛ حال آنكه خير شما در آن است». « هر آينه شما را با اندكي از ترس، گرسنگي و آفت در مالها و جانها و ميوهها ميآزماييم و مردان صبور و بااستقامت را مژده بده». « ما به ايشان ستم روا نداشتيم؛ اما خودشان به خودشان ستم نمودند». قرآن كريم بين سختيها و آسايشها تلازم قائل است و ميفرمايد: «پس حتماً با سختي، آساني است. حتماً با سختي، آساني است». خداوند سبحان به جهت لطف خاصي كه به بندگان سالك و اوليا دارد، آنها را گرفتار بلا ميكند. امام صادق(ع) ميفرمايد: «خدا زماني كه بندهاي را دوست بدارد، او را در درياي شدايد غوطهور ميسازد».
هر قدر علم و معرفت انسان بیشتر شود، به همان اندازه و به همان نسبت از عالم حیوانیت دورتر میشود و هر قدر جهل انسان بیشتر باشد به همان اندازه با حیوانات هم سنخ تر میگردد.علم عبارت است از صورتی كه از اشیا در ذهن حصول پیدا میكند. تا وقتی كه انسان نسبت به اموری علم پیدا نكرده، آنها پیش انسان مجهول و تاریك هستند، اما وقتی كه صور اشیا پیش نفس انسان حاصل شد انسان نسبت به آنها روشنایی مییابد و نورانیتی در ذهن انسان حاصل میشود. از این رو فرموده اند علم نوری است كه خداوند در دل هر كس كه بخواهد واریز میكند.
علم وسیله سعادت و كمال انسانیت است البته علمیكه با خشیت و حلم و بردباری و عمل قرین گردد.علم و معرفت بهترین وسیله برای قرب به حق است. علم غذای روح است. روح هر چه بیشتر از این غذا بهره مند شود، هم بیشتر لذت میبرد و خشنود میشود و هم قویتر میگردد. چنانكه بدن نیز از غذای مخصوص خود قوی تر میشود، با این تفاوت كه بدن از غذاهای لذیذ خود كم كم خسته میشود، اما روح از غذاهای لذیذ خود نه تنها هرگز خسته نمیشود بلكه بیش از پیش تشنه تر میگردد.امتیاز بنی آدم از یکدیگر به وسیله علم و معرفت است.هر قدر علم و معرفت انسان بیشتر شود، به همان اندازه و به همان نسبت از عالم حیوانیت دورتر میشود و هر قدر جهل انسان بیشتر باشد به همان اندازه با حیوانات همسنختر میگردد.بر همین اساس اسلام برای علم و معرفت بی نهایت ارزش و اعتبار قائل شده است و برای كسب و تحصیل آن بسیار تشویق و تحریض نموده است. در این باره آیات زیادی در قرآن شریف و روایات فراوانی از خاندان عصمت و طهارت(ع) به ما رسیده است به طوری كه علمای اسلام كتابهای فراوانی در زمینه علم عالم، متعلم، تعلیم و تعلم نگاشتهاند. ما نمونهای از آیات كریمه و روایات شریفه را بیان میكنیم.
رسول خدا(ص) میفرماید: علمجویی بر هر مسلمانی فریضه و واجب است و نیز فرمودند: زگهواره تا گور دانش بجویید. حضرت علی(ع) میفرماید: مرتبه كمال دینداری علمجویی و عمل كردن به آن است و بیگمان علمجویی از جست و جوی مال و ثروت واجب تر است. و نیز فرمودند؛ مردم سه دستهاند؛ دانایی كه شناسای خداست، آموزنده ای كه در راه رستگاری كوشاست و فرومایگی رونده به چپ و راست كه در هم میآمیزند و هر كه بانگی زند از او تبعیت كنند و با هر بادی به جانبی روانه شوند.امام علی(ع) همچنین میفرمایند: علم به هفت دلیل از مال و ثروت بهتر است؛ اول كه آن علم میراث انبیا و ثروت میراث فرعونیان است. دوم آن كه علم از بخشیدن كم نگردد ولی ثروت با بخشش كاهش مییابد. سوم آن كه ثروت به نگهبانی محتاج است ولی علم، خود عالم را نگهبانی میكند. چهارم آنكه علم حتی با مرگ عالم از او جدا نمیشود و با او به كفن وارد میشود،ولی ثروت در دنیا میماند. پنجم آن كه ثروت هم برای مؤمن قابل دستیابی است و هم برای كافر، ولی علم جز برای مؤمن حاصل نگردد. ششم آن كه همه مردم در امور دینی خود به عالم نیازمندند، ولی به ثروت نیازمند نیستند، هفتم آن كه علم، آدمیرا بر عبور از پل صراط قوت میبخشد ولی چهبسا ثروت،آدمی را ازآن باز دارد. امام صادق(ع) نیز میفرمایند: دوست داشتم كه بر سر یارانم شلاقی باشد تا این كه در دین تفقه یابند.امام رضا(ع) میفرمایند: بی گمان علم مایه حیات دلها و رهایی از جهالت است و مایه روشنی بینشها از تاریكی و قدرت بدنها و رهایی از ضعف و ناتوانی است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان