24 آبان 1396, 23:51
روزنامه کیهان
تاریخ انتشار: 24 مهر ماه 1396
پرسش:
چرا کوفیانی که با آن همه شور و شوق به امامحسین(ع) نامه نوشتند و برای بیعت و تشکیل حکومت اعلام آمادگی کردند، به قول خود وفادار نماندند و نقض عهد کردند و علیه امام جنگیدند؟
پاسخ:
در دو بخش قبلی پاسخ به این سؤال ضمن طرح دو سؤال مقدماتی شامل: 1- علت نامهنگاری کوفیان و دعوت از امامحسین(ع) 2- بکارگیری سازوکارهای سرکوب قیام توسط عبیدالله بنزیاد به سؤال اول پاسخ داده شد. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی میگیریم.
اما در ارتباط با اینکه عبیدالله بنزیاد از چه ابزارها و سازوکارهایی برای سرکوب قیام کوفه بهره گرفت ابعاد روانی، اجتماعی و اقتصادی را به شرح زیر مطرح میکنیم:
1- سياستهاى روانى
ابن زياد اين سياست را كه عمدتاً حول محور تهديد و تشويق مىچرخيد، از همان آغاز ورود خود به كوفه در پيش گرفت. او در اولين سخنرانىاش در مسجد جامع كوفه، خود را براى فرمانبرداران همانند پدرى مهربان معرفى كرد و نسبت به نافرمانان، شمشير و تازيانهاش را به رخ كشيد.
به رخ كشيدن سپاه شام و خبر از حركت اين سپاه از شام به كوفه، براى سركوبى عاصيان نيز يكى ديگر از حربههايى بود كه از سوى او به كار گرفته شد و در خاموش كردن شورش كوفيان ـ به ويژه پس از آنكه به همراه مسلم قصر دارالاماره را محاصره كرده بودند ـ بسيار مؤثر افتاد. كوفيان پس از صلح امام حسن(ع) ـ كه آخرين رويارويى آنها با سپاه شام بود ـ ابهّت فراوانى از آن سپاه يكپارچه در ذهن خود ترسيم كرده و به هيچ وجه در خود توان مقابله با آن را نمىديدند! همين تبليغات بود كه به ميان جامعه پردهپوش زنان نيز سرايت كرد؛ به گونهاى كه آنها به سوى خويشان خود (همچون برادر يا شوهر كه در سپاه مسلم بودند) آمده و او را از سپاه جدا مىكردند.
بالاخره همين تبليغات بود كه مسلم را ـ كه در ميانه روز با چهارهزار نفر قصر را محاصره كرد و عبيداللّه را در آستانه سقوط قرار داده بود ـ در اوايل شب يكه و تنها در كوچههاى كوفه سرگردان كرد.
2- سياستهاى اجتماعى
از آنجا كه انسجام و نظام قبيلگى هنوز پايدارى خود را داشت، اشراف و رؤساى قبايل، مهمترين نيروى تأثيرگذار اجتماعى در رخدادهاى سياسى بودند، و همانطور كه گفته شد، تعداد زيادى از آنها (همچون شبث بن ربعى، عمرو بن حجاج و حجار بن ابجر) در نهضت نامهنگارى شركت فعال داشتند و طبعا به دنبال ورود مسلم به كوفه به او پيوستند.
اما اينان كه بيشتر به دنبال حفظ موقعيت و مقام خود بودند، با ورود عبيداللّه به كوفه و مواجه شدن با تهديدهاى او؛ دست كشيدن از مسلم و پيوستن به سپاه عبيداللّه را مناسب با دنياى خود ديدند و به سرعت از نهضت روىگردان شدند؛ زيرا عبيداللّه به خوبى مىدانست كه چگونه آنها را به دور خود جمع كند. او با در پيش گرفتن سياست تهديد و نيز تطميع با رشوههاى كلان، توانست نيروىاشراف و رؤساى قبايل را به سمت خود كشاند؛ چنانكه مجتمع بن عبداللّه عائذى ـ كه به خوبى اوضاع كوفه را مىشناخت و به تازگى از كوفه بيرون آمده و به سپاه امام حسین(ع) پيوسته بود ـ درباره وضعيت آنان، اين چنين به امام(ع) گزارش مىدهد:
«به اشراف كوفه رشوههاى كلان پرداخت شده و جوالهاى آنها را پر [از جو و گندم] كردهاند، دوستى آنان تصاحب شده و خيرخواهىشان را براى خود برداشتهاند و آنها يكپارچه عليه تو گشتهاند...».
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان