دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقد مقاله «علت عدم دست کشیدن برخی مسلمانان از عقایدشان»

مقاله «علت عدم دست کشیدن برخی از مسلمانان از عقایدشان» نوشتاری است که مقاومت و پافشاری مسلمانان در مقابل شبهه پراکنی‌ها و نظرات مخالفان را به باد انتقاد و استهزاء گرفته است. ما در این نوشته برآنیم که با طرح مهم‌ترین محور‌های مقاله مذکور به نقد و بررسی آنها بپردازیم.
نقد مقاله «علت عدم دست کشیدن برخی مسلمانان از عقایدشان»
نقد مقاله «علت عدم دست کشیدن برخی مسلمانان از عقایدشان»

چکیده:

مقاله «علت عدم دست کشیدن برخی از مسلمانان از عقایدشان» نوشتاری است که مقاومت و پافشاری مسلمانان در مقابل شبهه پراکنی‌ها و نظرات مخالفان را به باد انتقاد و استهزاء گرفته است. ما در این نوشته برآنیم که با طرح مهم‌ترین محور‌های مقاله مذکور به نقد و بررسی آنها بپردازیم.

مقدمه

دین مبین اسلام و آموزه‌های متعالی آن، در طول تاریخ بارها مورد هجوم آماج حملات و مخالفت‌ها قرار گرفته و هر بار با مقاومت و پافشاری جامعه اسلامی و برخورد عالمانه دانشمندان اسلامی همراه بوده است.
این مقاومت در برابر حملات به دین اسلام، دست مایه مقاله‌ای با عنوان «علت عدم دست کشیدن برخی مسلمانان از عقایدشان» شده است. این مطلب که در هر جامعه‌‌ای –اعم از اسلامی و غیر اسلامی- عده‌ای بر تعصبات کورکورانه و بدون هیچگونه پشتوانه‌ای اصارار می ورزند قابل انکار نیست و شاید درج کلمه «برخی» در عنوان مقاله مذکور، برای فرار از پاسخ‌گویی در قبال ادعاهای مطرح در این مقاله باشد؛ اما به هر صورت در این نوشته مواردی که نویسنده مقاله مذکور بیان کرده را طرح و به نقد و بررسی آنها خواهیم پرداخت.

مهم‌ترین محورهای مقاله:

1. «یکی از علل عدم قبول واقعیت توسط مسلمانان، حق‌پنداری آنها است؛ مثلاً‌ اشکالاتی که ما از قرآن برای آنها مطرح می‌سازیم را شبهه‌ای بیش نمی‌دانند!»
2. «مسلمانان در مواجه با دلائل محکم و رد اسلام و تناقض‌های متعدد قرآن ناراحت شده و دچار یک نوع بی‌هویتی می‌شوند و یک نوع خلأ فکری می‌شوند که خود عللی دارد». البته نویسنده به دنبال این ادّعا، تنها به یک دلیل اکتفا می‌کند و می‌نویسد:
«علت نخست، کم‌سوادی و کم‌دانشی آنان می‌باشد؛ یعنی اینکه تمام وابستگیشان اعتقادات پوچ اسلامیشان است و چیز دیگری را غیر از آن ندارند و وقتی که ما با شمشیر دولب خرد به پیکار این کم‌خردان و پوچ‌اندیشان و جزم‌اندیشان می‌رویم... در حقیقت تمام هستی آنان را [نشانه] گرفته‌ایم که همانا اسلام است و چون دانش کمی دارند و چیزی را تا به حال خارج از فقه اسلامی ندیده‌اند و نشنیده‌اند و همه چیز را از اسلام می‌دانند... نمی‌توانند به زودی خرد‌گرایی را جایگزین اعتقادات قبلیشان نمایند...».
3. نوعی سیاست‌بازی:‌ «مسلمانان در مقابل دلائل مستحکم دست به کار محافظه‌کارانه‌ای می‌زنند و به خود می‌گویند که اگر 001/000/000٪ حرف ما راست باشد، ما دچار آتش دوزخ می‌شویم و ضرر می‌کنیم و اگر همین طور مسلمان بمانیم و مثل بچه آدم، نمازمان را بخوانیم و روزه بگیریم و...، حتی اگر اسلام هم دروغ از کار درآمد، ما ضرر نکرده‌ایم... در صورتی که بی‌خبران نمی‌دانند عمری را در نادانی سپری کردن، ضرری است بس جبران‌ناپذیر و بزرگ».

نقد و بررسی محورهای فوق:

الف) خود حق‌پنداری مسلمین!

اگر فردی، خود و یا فکر و گروه فکری خود را بدون هیچ دلیل موجهی حق بپندارد، حتماً باید وی را سرزنش کرد که چرا از چارچوب عقلانیت و انصاف خارج شده است؛‌ اما در طرف مقابل نیز اگر فردی معتقد به حق بودن تفکر، یا عقیده خود باشد و این اعتقاد مبتنی بر استدلال‌های محکم و متقن و نیز شواهد غیر قابل انکار باشد[1] در این صورت اتهام «خود حق‌پنداری» به این فرد، خود موجب زیر سؤال رفتن عقلانیت و انصاف خواهد شد.
شاید نویسنده محترم، تاکنون حتی سری به همین رساله‌های عملیه مراجع عظام هم نزده باشند -تا چه رسد به کتب ارزنده کلامی- و قاعدتاً‌ آنچه را که در اول همه رساله‌ها آمده است را ندیده باشند؛ طبق آموزه‌های دین مبین اسلام، اصول دین تقلیدی نیست و باید با تحقیق پذیرفته شود و فروع دین نیز همچون بنائی است که بر این اصول عقلانی زیرین بنا شده است.[2]

ب)بی سوادی مسلمین!

نویسنده در مطلب مذکور –که شرح آن در مهم‌ترین محور‌های مقاله گذشت- از همان ابتدا به یک نوع پیش‌داوری پرداخته و مقاومت مسلمانان در قبال اشکالات منتقدان به دین و دیانت را ناشی از کم‌سوادی می‌داند که این خود جای تأمل دارد و اساساً اینگونه راجع به جامعه‌ اسلامی که مشتمل بر افرادی با تحصیلات عالی و فضائل چشمگیر است صحبت کردن، خود از دایرة انصاف به دور است. البته شاید نگارنده مقاله مذکور، دچار نوعی «خود حق‌پنداری» شده باشد که این چنین بی‌مبالات، خیل کثیری از دانشمندان و جامعه فرهیخته مسلمانان را به باد ناسزا گرفته است.

تأملی در کم سوادی و کم دانشی مسلمانان!!!

آیا براستی می‌توان جامعه مسلمانان را به بی‌سوادی متهم کرد؟! هیچ‌کس را یارای آن نیست که عصری را که منابع متعددی آن را «عصر طلائی اسلام»[3] نامیده‌اند را انکار نماید؛ دوره‌ای که رونق علمی در شهرهایی مانند بغداد، دمشق، قاهره، قرطبه و.... چشمگیر بود؛ مسلمانان در رشته‌هایی مانند طب، گیاه‌شناسی، ریاضیات، شیمی و حتی فیزیک و... پیشرفت‌های قابل توجهی کسب کرده‌ بودند[4] و این در حالی بود که مخالفان اسلام در بسیاری موارد عقب‌تر است مسلمین به سر می‌بردند. آیا این با ادعی بی‌سوادی مسلمین سازگار است؟!
آیا مسلمانی بزرگانی چون بوعلی‌سینا، ابوریحان بیرونی،‌ فارانی، .... و دیگر ستاره‌های درخشان علم در سده‌های نخست اسلامی را می‌توان به پای بی‌سوادی آنها نوشت؟!
در زمان کنونی نیز تعداد بی‌شمار مقالات ISI دانشمندان مسلمان در معتبر‌ترین مجلات بین‌المللی[5]، چگونه با برچسب بی‌سوادی و کم‌دانشی سازگار است؟!
مگر این هزاران عضو هیئت علمی و اساتید دانشگاه‌ها و حوزه‌ها و نیز خیل کثیر دانشجویان و دانش‌پژوهان -با تعلقات پررنگ مذهبی- را می‌توان به سادگی در زمره کم‌سوادان به شمار آورد؟! آیا این حرف، جز استهزاء و تمسخر عقلاء عالم را به دنبال دارد؟!

ج) سیاست‌بازی مسلمین!

نویسنده مقاله مذکور، در بخش دیگری از این نوشتار، مسلمان را به نوعی «سیاست‌بازی» متهم می‌کند و در توضیح این ادعی خود می‌نویسد:
«نکته دیگری که باعث پابرجا بودن مسلمین بر عقایدشان می‌شود نوعی زرنگی و سیاست‌بازی است. مسلمانان در مقابل دلائل مستحکم، دست به کار محافظه‌کارانه‌ای می‌زنند و به خود می‌گویند که اگر 001/000/000٪ حرف ما راست باشد، ما دچار آتش دوزخ می‌شویم و ضرر می‌کنیم و اگر همین‌طور مسلمان بمانیم و مثل بچه آدم نمازمان را بخوانیم و روزه بگیریم و...، حتی اگر اسلام هم دروغ از کار درآمد ما ضرر نکرده‌ایم... ، در صورتی که بی‌خبران نمی‌دانند [که] عمری را در نادانی سپری کردن، ضرری است بس جبران‌ناپذیر و بزرگ».
نویسنده در این قسمت از مقاله خود نیز دچار توهم «خود حق‌پنداری» شده است. وی مطالب ضد دین را «دلایل مستحکم» می‌نامد و استدلال متقن و محکم در دفع «ضرر محتمل» را نوعی محافظه‌کاری و سیاست‌بازی نام می‌نهد!
همانطور که قبلاً‌ اشاره شد،‌ اساساً اصول دین مبین اسلام‌(و البته هر آئین و مکتب دیگری نیز) باید بر پایه تحقیق و استدلال‌های غیر قابل مناقشه‌ باشد. اصول دین از توحید گرفته تا عدل و امامت، همگی مبتنی بر دلائل و براهین محکم فلسفی و عقلانی است که تلاش چند صدساله دشمنان قسم‌خورده اسلام و تعالیم ناب آن، برای مخدوش کردن این براهین، نه تنها مثمرثمر نبوده که مسلمانان را در راه دین و دیانت مسمم‌تر نیز نموده است؛ لذا واقع مطلب، آن گونه که نویسنده مقاله مذکور، ادعی کرده نیست، بلکه در گام اول دین و دین‌داری، مبتنی بر استدلا‌ل‌های منطقی و عقلی باید باشد (که بدان اشاره شد).
بله گاهی اوقات در قبال برخی افراد - نظیر کسانی که با دیدن دلائل دو طرف(یعنی الهیون و منکرین خدا) دچار حیرت و سرگردانی و توقف شده‌اند و همچنین کسانی که زیربار دلائل محکم و براهین متقن نمی‌روند و به نظر خود دال بر انکار خداوند (و مبدء و معاد)، لجوجانه اصرار می‌ورزند، همان بیانی را باید داشت که امام جعفر صادق(ع) خطاب به ابن ابی‌العوجاء - که اعمال حج را نوعی دیوانگی و ناسازگار با منزلت انسانی می‌پنداشت - داد؛ ایشان خطاب به ابن ابی‌العوجاء فرمودند:
«اگر حقیقت همان باشد که تو می‌گویی -و البته چنین نیست-هیچ‌کدام زیانی ندیده‌ایم و اگر چنان باشد که ما می‌گوئیم -و البته چنین است- ما سود کرده‌ایم و تو زیان»[6]
امام رضا(ع) نیز چنین استدلالی را طرح کرده و می‌افزاید: هر چند محدودیت‌هائی را پذیرفته و به انجام اعمالی چون نماز و زکات و روزه گردن نهاده‌اند، [اما] در مقایسه با عواقب احتمالی بی‌ایمانی، «زیانی ندیده‌اند»[7]
این برهان در غرب نیز با عنوان برهان شرط‌‌بندی معروف است و "پاسکال" این برهان را با استفاده از حساب احتمالات ارائه داده است.[8]
این برهان نه تنها یک نوع سیاست‌بازی نیست که اتقافاً مورد تحسین عقلای عالم نیز است؛ چرا که هر انسان محاسبه‌گری هیچ‌گاه، مشقت چند روزه این دنیا را با مُحتَمَل شقاوت اخروی عوض نخواهد کرد.

حاصل سخن

در پایان به این نتیجه می‌رسیم که «خودحق‌پنداری» امری مذموم و نادرست است؛ اما دفاع و مقاومت در برابر اشکالات مخالفان، بعد از اینکه عقیده‌ای با تحقیق و دلائل علمی پذیرفته شده باشد، نه تنها امری مذموم نیست، بلکه قابل تمجید نیز است. دفاع و عکس‌العمل در قبال تهاجم به بنیان‌های اعتقادی‌شان، در ذیل دسته دوم فوق ارزیابی می‌گردد.
در بخش دیگری از این نوشتار،‌ به اتهام کم‌دانشی و بی‌سوادی جامعه اسلامی رسیدگی و در بخش انتهائی، به اتهام دیگری که تحت عنوان نوعی «سیاست بازی» به مسلمانان زده شده بود پاسخ داده شد.
البته ناگفته نماند که نویسنده مذکور، در گوشه‌ای از مقاله خود تلویحاً، اعتراف می‌کند که هنوز جایگزنی برای اسلام وآموزه‌های [متعالی] آن پیدا نشده است: «اگر ما بتوانیم جایگزینی را برای این دسته از مسلمانان پیدا کنیم، البته جایگزینی که برایشان قابل هضم و ساده و در عین حال خرد‌گرایانه باشد، تا حدودی می‌توانیم این مسلمانان را از عقاید پوچشان دور سازیم».
حال این سوال مطرح می‌شود که آیا این -که با گذشت بیش از 1400 سال از آغاز بعثت و آمدن دین مبین اسلام، هنوز جایگزینی مناسب برای آن پیدا نشده- نویسنده محترم را به عظمت و بزرگی اسلام عزیز، رهنمون نمی شود؟!.
حرف آخر اینکه با بررسی محتوای مقاله مذکور به این نکته اذعان خواهیم کرد که ای کاش ایشان – و امثال ایشان- بخشی از وقت خود را به تعمّق و تفکّر در اندیشه‌های اسلام ناب اختصاص می‌دادند تا با پشتوانه علمی قوی، برهان و استدلال را جایگزین تهمت و افترا نموده، تا از مصادیق آیه 36 سوره یونس محسوب نشوند:
« وَمَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إَنَّ الظَّنَّ لاَ یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا إِنَّ اللّهَ عَلَیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ »
و بیشترشان جز از گمان پیروی نمی‌کنند ولی گمان به هیچ وجه [آدمی را] از حقیقت بی‌نیاز نمی‌گرداند آری خدا به آنچه می‌دانند داناست.

حرف آخر اینکه باید همواره گفتار سعدی را در نظر داشته باشیم که:

دلایل، قوی باید و معنوی نه رگ‌های گردن به حجّت قوی

والسلام

    کتابنامه:
  • 1) قرآن کریم
  • 2) علامه حلی؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد(عربی)، جعفر سبحانی، م‍وس‍س‍ه‌ الام‍ام‌ ال‍ص‍ادق‌ ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام‌، قم، 1382ش.
  • 3) سبحانی تبریزی، جعفر؛ الال‍ه‍ی‍ات‌ ع‍ل‍ی‌ ه‍دی‌ ال‍ک‍ت‍اب‌ و ال‍س‍ن‍ه‌ و ال‍ع‍ق‍ل(عربی)‌، م‍وس‍س‍ه‌ الام‍ام‌ ال‍ص‍ادق‌ ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام‌، قم، 1381ش.
  • 4) س‍ع‍ی‍دی‌م‍ه‍ر، م‍ح‍م‍د؛ آم‍وزش‌ ک‍لام‌ اس‍لام‍ی(فارسی)‌،‌ م‍وس‍س‍ه‌ ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ طه‌، قم، 1377ش.
  • 5) م‍ص‍ب‍اح‌، م‍ح‍م‍د ت‍ق‍ی‌؛ آم‍وزش‌ ع‍ق‍اید(فارسی)‌، ش‍رک‍ت‌ چ‍اپ‌ و ن‍ش‍ر‌ ‌، تهران، 1377ش.
  • 6) علمداری، کاظم؛چرا ایران عقب ماند و غرب پیشرفت کرد،تهران، گام نو، چاپ اول، 1379ش.
  • 7) رنان، کالین؛ تاریخ علم کمبریچ، ترجمه حسن افشار، تهران، نشر مرکز، چاپ دوم، 1371ش.
  • 8) کلینی، محمدبن یعقوب؛ الکافی، تهران، مکتب الصدوق چاپ دوم، 1370ش.
  • 9) آفرینش روزنامه مستقل صبح ایران، شماره 2866، 1/7/1386.
    پی نوشت:
  • [1] . در کتاب‌های کلام و اعتقادات، دلایل متعددی بر اعتقادات مسلمانان( مخصوصا شیعیان) بیان شده که این نوشتار درصدد پرداختن به آنها، نمی‌باشد و مخاطب گرامی جهت مطالعه این دلایل می‌تواند به کتب ذیل مراجعه نماید:
    1) کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد(عربی).
    2) الال‍ه‍ی‍ات‌ ع‍ل‍ی‌ ه‍دی‌ ال‍ک‍ت‍اب‌ و ال‍س‍ن‍ه‌ و ال‍ع‍ق‍ل(عربی)‌.
    3) آم‍وزش‌ ک‍لام‌ اس‍لام‍ی(فارسی)‌.
    4) آم‍وزش‌ ع‍ق‍اید(فارسی)‌.
    5) و... .
  • [2] . البته نباید این اشکال را کرد که «ای آقا، در این مردم کوچه و بازار، کمتر کسی یافت می‌شود که واقعاً‌ در اصول دین تحقیق کرده باشد...» والا در پاسخ یادآور می‌شویم که خوب ممکن است مواردی این‌گونه یافت شود، اما بدیهی است که نمی‌توان کم‌کاری عده‌ای را پای اسلام و آموزه‌های متعالی آن نوشت.
  • [3] . چرا ایران عقب ماند و غرب پیشرفت کرد، ص479 و تاریخ علم کمبریج، ص 281.
  • [4] . تاریخ علم کمبریج، ص 281-334.
  • [5] . افزایش سهم تولیدات علمی دانشمندان ایرانی با ISC، آفرینش روزنامه مستقل صبح ایران، یکشنبه 1/7/1386، شماره 2866.
  • [6] .کلینی، محمدبن یعقوب؛ الکافی، ج1، کتاب التوحید، ص78.
  • [7] . همان.
  • [8] .ر.ک. برهان شرط‌بندی، عبدالله محمدی، سیاست پژوهه.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

نقدی بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» ʂ) «زن، رشدپذیری، عفاف»

نقدی بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» (2) «زن، رشدپذیری، عفاف»

نوشته‌ی حاضر بخش دوم از نقد بر مقاله‌ی «زن، حقوق و مکان اجتماعی او در اسلام» است .
نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» ʂ) «دیدگاه اسلام درباره جهاد، مدرنیسم و زن»

نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» (2) «دیدگاه اسلام درباره جهاد، مدرنیسم و زن»

این نوشتار به نقد مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» می‌پردازد.
نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» ʁ) «قرآن، سنت‌گرایی، عقلانیت»

نقدی بر مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» (1) «قرآن، سنت‌گرایی، عقلانیت»

این نوشتار به نقد مقاله «اسلام، خاورمیانه، فاشیسم» می‌پردازد.
نقدی بر مقاله «دفاع از مقاله نگاهی به سوره ی زنان» ʁ) «نقش تفسیر درباره قرآن»

نقدی بر مقاله «دفاع از مقاله نگاهی به سوره ی زنان» (1) «نقش تفسیر درباره قرآن»

نوشتار پیش‌ رو ناظر به مقاله‌ای است تحت عنوان «دفاع از مقاله‌ نگاهی به سوره‌ی زنان».

پر بازدیدترین ها

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
نقد دو مقاله «بیگ بنگ در قرآن»و «قرآن و پیدایش جهان، قضیه پدید آمدن کائنات از دود»

نقد دو مقاله «بیگ بنگ در قرآن»و «قرآن و پیدایش جهان، قضیه پدید آمدن کائنات از دود»

قرآن کریم آخرین سروش آسمانی است که بر آخرین پیامبر؛ یعنی حضرت محمد(ص) فرود آمد و جهانیان را به نور و کمال هدایت کرد.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʉ) دست‌آورد ایرانیان از حمله اعراب

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (9) دست‌آورد ایرانیان از حمله اعراب

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʃ) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (3) گرایش اختیاری ایرانیان به اسلام

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʅ) علی(ع) و رابطه‌ او با ایرانیان

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (5) علی(ع) و رابطه‌ او با ایرانیان

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS