نویسنده: یدالله حاجیزاده
چکیده
تاریخ به عنوان یکی از ابزارهای شناخت و آگاهی از زندگی پیشینیان، همواره مورد توجه و کنکاش قرار گرفته است. در تاریخ سخن از گذشتهای است که تنها در پرتو اسناد و کتابهای تاریخی، دسترسی به آن امکانپذیر است. بررسی حجیت اسناد و دادههای تاریخی و تعییین میزان صحت و سقم آنها از ضروریات پژوهشهای تاریخی است. روش پژوهش در این نوشتار جمعآوری نظرات و دیدگاههای بزرگان و متفکران و فلاسفه علم تاریخ در این خصوص و جمعبندی و نتیجهگیری از آنها است. بهطور کلی میتوان بیان کرد که با در نظر گرفتن و به کار بستن ساز و کارها و ضوابطی ویژه میتوان حجیت و اعتبار منابع تاریخی را کشف کرد و به مراتب بالایی از حقیقت و اطمینان دست یافت.
مقدمه
تاریخ به عنوان علمی که در آن از حوادث زمان گذشته بشر[1] و یا به عبارتی بهتر «وقایعِ مهمهِ گذشته انسانی»[2] بحث میشود دانشی است که جامعه انسانی را با گذشته خویش پیوند میدهد و هویت گذشته اقوام را فرا روی نسلهای کنونی و آینده قرار میدهد. استفاده از تجربه گذشتگان و پندپذیری از گذشته همواره به عنوان مهمترین فایده تاریخ قلمداد شده است.[3] تجربه پیشینیان میتواند ما را در انتخاب راهی بهتر و کم هزینهتر در زندگی کمک کند. مطالعه تاریخ به ما هشدار میدهد که خطاهای پیشینیان خویش را هرگز تکرار نکنیم و تلاش کنیم در زندگی همواره تجربههای تاریخی را با خود داشته باشیم. در زمینه تاریخ، گزارهها و پژوهشهای تاریخی سؤالات بسیاری برای اهل تاریخ و دیگران مطرح است. از جمله این که آیا منابع تاریخی دارای اعتبار و حجیت هستند؟ با توجه به مشکلات موجود در مطالعات تاریخی آیا در تاریخ میتوان به واقعیت دست یافت؟ اگر جواب مثبت است چگونه؟ آیا به تاریخ میتوان به عنوان یک علم نگاه کرد؟ نتایج تاریخی بهدست آمده تا چه میزان به واقعیت نزدیک هستند؟ و سؤالات دیگری که یافتن پاسخی مناسب و علمی برای آنها میتواند بسیار مفید و راهگشا باشد[4].
ما در این مقاله به دیدگاههای مختلف در باب منابع تاریخی توجه میکنیم سپس در ادامه سلسله نوشتار خود به راهکارهای دستیابی به حقیقت در تاریخ و کشف صحت و سقم گزارههای تاریخی اشاره میکنیم.
دیدگاههای مختلف در خصوص تاریخ و منابع تاریخی
در خصوص تاریخ و منابع تاریخی، همانند بسیاری دیگر از امور، دیدگاههای متفاوت و بعضاً متضادی وجود دارد که بهطور کلی در سه شاخه قرار میگیرند:
1) دیدگاه افراطی
بر اساس این دیدگاه، هر آنچه در تاریخ آمده است دارای اعتبار و ارزش است؛ خصوصاً اگر این مطالب در منابع دست اول آمده باشند. شهید مطهری در خصوص این دیدگاه افراطی مینویسد: «بعضى صرفاً ملاّ لغتى هستند و همین قدر که کتابى و یک نسخه خطى را پیدا کنند که مثلاً در هفتصد سال پیش نوشته شده یا در فلان جا چاپ شده، این دیگر برایشان وحى مُنزَل است.»[5]
اما باید توجه داشت که بعضاً در تاریخ، دادههایی در خصوص یک موضوع خاص نقل شده است که کاملاً با یکدیگر در تضاد هستند. علاوه بر این، مشکلاتی که در خصوص تاریخنگاری وجود دارد، از جمله: عقاید مذهبی نویسنده، تعصبات خاص، اشتباهات و دهها مشکل دیگر، سبب شده که این دیدگاه چندان مقبول نباشد. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «کفى بالمرء إثماً أن یحدّث بکلّ ما یسمع؛ گناه فرد همین بس که هر چه میشنود بگوید.»[6] در کتب تاریخی و حدیثی (مرتبط با تاریخ) روایات جعلی فراوانی وجود دارد. این حقایق به همراه دلایلی دیگر سبب شده تا دیدگاه افراطی درباره گزارههای تاریخی مقبول نباشد. بنابراین باید به این نکته توجه داشت که هر آن چه در تاریخ و منابع تاریخی آمده صد در صد درست و قابل اعتماد نیست. چه بسا مورخ و مؤلف اشتباهی کرده باشد و یا از روی تعصب مطلبی نادرست را نوشته باشد. در این رابطه در بخش «نقد درونی و برونی» بیشتر سخن خواهیم گفت.
دیدگاه تفریطی
دسته دوم درباره گزارههای تاریخی راه تفریط را پیموده و به تاریخ بدبین شدهاند. وابستگی برخی از مورخان به دربار و طبقات حاکمه، وابستگی به یک فرقه و مذهب خاص و یا منطقهای خاص، ترس از ملامت مردم، عدم دقت در کار گزارش واقعه و جزئیات آن و مسایل دیگری از این دست، سبب شده است که برخی به طور کلی هیچ اعتمادی به تاریخ و نقلهای تاریخی نداشته باشند. این گروه بهخاطر وجود بعضی از جعلیات تمام تاریخ را متهم کردهاند و این اتهام را حجتی برای اِعراض و دوری خود از تاریخ قرار دادند. شهید مطهری در این باره مینویسد: «یک عده اساساً بهطور کلی تاریخ را بیارزش میدانند، از باب اینکه میگویند انسان هیچ وقت نمیتواند خودش را از تعصبات و جانبداریها و... تخلیه کند.»[7] برخی از افراد که در همین گروه جای میگیرند، تاریخ را از مقوله هنر میدانند. در مقاله «حجیت تاریخ» دیدگاه این افراد چنین تبیین شده است: «هنر، آفرینش چیزی است آنگونه که هنرمند میخواهد و مورخ همانند هنرمند چیزی را که مطابق با برداشت و تمایلات درونی خود یا همسو با خواستههای سفارش دهندگان بوده است، میآفریند.»[8]
شکی نیست که در منابع تاریخی مطالب بسیاری وجود دارد که از روی تعصب، بیدقتی، جانبداری، ترس، طمع و... نوشته شده است. اگر توقع داشته باشیم که منابع تاریخی ما هیچ نقطه ضعفی نداشته باشند توقع بیموردی است؛[9] اما وجود تعصبات، اشتباهات، و بیدقتیها سبب نمیشود که ما همه منابع تاریخی را بهطور کل رد کرده و نسبت به همه آنها بدبین باشیم. در تاریخ، بسیاری از امور در حد مسلّمات و یا مسایلی قریب به یقین هستند. به عنوان نمونه «اصل ارسال نامه پیامبر به سلاطین و از جمله پادشاه ایران "خسرو پرویز" از مسلّمات تاریخ است و این که "خسرو پرویز" به "باذان" دستور تعقیب موضوع را داده نیز از مسلّمات تاریخ اسلام است.»[10] علاوه بر این، ما به صرف دیدن یک مطلب در منابع تاریخی (هرچند دست اول)، حکم به صحت و پذیرش صد در صد آن نمیکنیم. اهل خبره و اهل فن با دیدن یک نقل تاریخی بدون مقارنه و مقایسه، صرفاً بهخاطر اینکه از منابع معروف است، به آن اعتماد نمیکنند.[11] در واقع، برای پذیرش یک مطلب تاریخی و حکم کردن به صحت آن باید به فاکتورها و ضوابط متعددی توجه کنیم. اگر ما برای یک مطلب تاریخی به قول مورخ معاصر "محمد هادی یوسفی غروی" به «تجمیع قرائن»[12] رسیدیم در این صورت است که میتوانیم آن واقعه را بهعنوان مطلبی تاریخی نقل کنیم. ما در بخشهای بعدی به برخی از این ضوابط اشاره خواهیم کرد.
بدون شک لازمه پذیرفتن دیدگاه بدبینانه نسبت به تاریخ، محروم ماندن از فواید بسیاری است که بزرگان ما در خصوص تاریخ بیان کردهاند؛[13] در حالیکه قرآن کریم تاریخ را منبع شناخت و معرفت میداند و همواره به آشنا شدن با زندگی گذشتگان و عبرتگیری از گذشته تأکید دارد.[14] بزرگان ما نیز تاریخ را بهعنوان یکی از منابع معرفت و شناخت دانستهاند و فواید بسیاری برای آن شمردهاند. شهید مطهری(ره) در کتاب «مسئله شناخت» آورده است: «تاریخ هم خودش یک منبع برای شناخت است... یعنی بروید آثار تاریخی را مطالعه کنید و ببینید که زندگی جامعه بشر چه تحولات تاریخی پیدا کرده است.»[15] وی در خصوص رد این دیدگاه افراطی مینویسد: «بشر را نمیتوان متهم کرد که همیشه مطابق منافع خودش وقایع را نقل میکند. بعضی وقایع هست که اساساً در یک حدش، دروغبردار نیست. قضایایی که در سطح عموم واقع میشود اصلاً امکان تحریف آنها وجود ندارد؛ یعنی قضیه بهصورت «تواتر» نقل میشود که اصلاً قابل اینکه اغراض افراد در آن دخالت کرده باشد، نیست. شما میبینید بسیاری از قضایا را دو طرف متخاصم نوشتهاند؛ یعنی در اینجا اغراض نتوانسته است دخالت کند... ما الان چقدر وقایع داریم که به نفع تشیع است و در کتب اهل تسنن هست. اغراض و تعصبات برای عموم بشر حکم یک امر عرضی را دارد؛ یعنی اغراض مثل پردههایی است که میآید جلوی حقیقت را میگیرد و بعد کنار میرود؛ یعنی حقیقت چهره خودش را خودبهخود آشکار میکند و این پرده برای همیشه باقی نمیماند. به قول یک فرنگی: همگان را برای همیشه نمیتوان فریب داد.»[16] از نگاه شهید مطهری «حقیقت بالأخره خود را ظاهر میکند هرچند بهطور موقت رویش را بپوشند، بعد از مدتی هر جا باشد خودش به یک شکلی بیرون میآید، برای این قضیه نمونه خیلی زیاد است، این خود یک اصل است.»[17]
در روایات و احادیث اسلامی نیز این مسئله که تاریخ امر شناختنی و منبع کسب معرفت و تجربه و دانش است، بارها مورد توجه قرار گرفته است.[18]
دیدگاه اعتدالی (بینابین)
چون دیدگاههای افراطی و تفریطی، مورد پذیرش بسیاری از محققان و متفکران قرار نگرفته است، دیدگاه سومی مطرح شده است. این گروه معتقدند هر چند همه چیزهایی که در تاریخ ذکر شده صد در صد درست نیست، اما با بررسیهای دقیق و در پیش گرفتن روشی صحیح میتوان واقعیت بسیاری از حوادث تاریخی را کشف کرد. طبق این دیدگاه «همه منابع و آثار از نظر درجه اهمیت و اعتبار یکسان نیستند. محقق تاریخ ناگزیر است برای تکمیل دادهها و تسلط کافی بر جنبههای گوناگون یک رخداد به انواع متنوعی از آنها رجوع کند تا نقصها و کاستیهای آنها را از طریق مقابله و نقد درونی و بیرونی برطرف سازد.»[19] این گروه به سودمندی تاریخ و نیازمندی همه اقوام به تاریخ اذعان دارند. دکتر "آئینهوند" مینویسد: «تمام اقوام و ملل جهان از هر طبقه به تاریخ نیازمندند... هیچ فرقهای از فرق مسلمین نیازش به تاریخ کمتر از دیگری نیست.»[20] علامه امینی در کتاب گرانقدر «الغدیر» به صورت مفصل نیاز اقشار مختلف جامعه را به تاریخ بازگو کرده است.[21]
بدون تردید نمیتوان تمامی مطالب تاریخی را مردود و بیاعتبار دانست؛ زیرا همانطور که انگیزههای زیادی در تحریف حقایق وجود دارد و نمیتوان هر نقل و نوشته تاریخی را بدون چون و چرا پذیرفت و همه را حجت دانست، حقایق بسیاری هم در لابهلای متون تاریخی ثبت شده است که واقعیت دارد.[22]
"سید جعفر مرتضی عاملی" معتقد است: «همه متون را نمیتوان به یک چشم بدان نگریست؛ بلکه هر متنی ویژگی خاص خود را دارد... ما نمیتوانیم نصی را بپذیریم که یزید را فردی زاهد و عابد و... معرفی نماید. همچنین نمیتوانیم نصی را قبول کنیم که میگوید پیامبر یا امام به موسیقی گوش میداده و همسر خود را به شنیدن آن وادار میکرده یا زوجه خود را بر دوش مینهاده تا رقص سیاهان را تماشا کند.»[23]
به هر حال، اندیشمندان و صاحبنظران در قضایای تاریخی هر گفته یا نوشتهای را از هر مورخ و نویسندهای نمیپذیرند.[24] "سخاوی" در نوشتهاش تحت عنوان «الإعلان بالتوبیخ لِمن ذَمّ أهل التاریخ» و در شروطی که برای مورخ ذکر میکند،[25] به چند شرط مهم، از جمله: عدالت، عالم بودن به طریق نقل، عدم کفایت به نقل شایع، تمییز بین روایات، عدم عداوت دنیوی و یا حب شدید، آشنایی به الفاظ و حتی به داشتن تقوا، اشاره کرده است.[26]
آسیبشناسی مطالعات تاریخی
بدون شک در مطالعات تاریخی مشکلات و موانع متعددی وجود دارد که باید برای دستیابی به حقیقت، از این مشکلات آگاه بود و راهکارهای مناسبی در برابر این مشکلات اتخاذ کرد.
"حسین عزیزی" در مقاله «عینیت در تاریخ» به پارهای از این مشکلات اشاره دارد. ایشان مینویسد: «اولین محدودیت و مشکل در مطالعات تاریخی آن است که رویدادهای تاریخی دستنخورده به دست ما نمیرسد. واقعیات همواره از منظر و مغز وقایعنگار عبور میکند؛ لذا هر کتاب تاریخی را به دست میگیریم در آغاز باید توجه ما معطوف به مورخی باشد که آن را نوشته است؛ نه واقعیاتی که به حسب فرض در آن مندرج است.»[27] "برکلی ادنیس" مینویسد: «تبیینها و داوریها ممکن است متأثر از ویژگیهای شخصیتی، تجارب فردی، مفروضات و ارزشهای اخلاقی خود مورخ باشد.»[28]
مشکل بعدی آن است که ما گذشته را از پس عینک حال میبینیم و درک میکنیم. مورخ به عصر خود تعلق دارد و تابع شرایط حیاتی زمان خویش است. بنابراین موقعیت زمانی و مکانی مورخ، چشمانداز و گرایش معین به کار او میبخشد.[29] "کارل بکر" اظهار میدارد که مورخ نمیتواند داوری شخصی را کنار بگذارد.[30]
مورخ آمریکایی "چالز بیرد" وقتی اعلام میکند که هر قدر که مورخ به تهذیب و تزکیه بپردازد باز هم چنان انسانِ مخلوقِ زمان، مکان، اوضاع و احوال، علایق، شیفتگیها و فرهنگ باقی میماند و امید آن نمیرود که مانند «آئینه بیطرف» عمل کند، دیدگاهی را بیان میدارد که مورد اعتقاد عموم است.[31]
یکی دیگر از مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد این است که بعضاً در متون تاریخی و غیر تاریخی ما روایاتی نادرست راه یافته است. در این منابع داستانها، احادیث و گزارههایی نادرست و غیر قابل پذیرش وجود دارد. ما باید با معیارها و شاخصهای علمی، صحت و سقم این گزارهها را مشخص سازیم.
نتیجهگیری
در خصوص حجیت گزارههای تاریخی و صحت و سقم آنها دیدگاههای متفاوتی بیان شده است. طبق دیدگاه افراطی هر آنچه در تاریخ آمده است از اعتبار و حجیت برخوردار است. دیدگاه تفریطی هم اعتبار و حجیت تاریخ و دادههای تاریخی را به طور کامل رد میکند. بر اساس دیدگاه اعتدالی نه همه دادههای تاریخی صد در صد پذیرفته میشوند و نه صد در صد رد میشوند. این دیدگاه معتقد است با ارائه راهکارهایی مناسب میتوان به مراتب بالایی از حقیقت دست یافت. دیدگاه اعتدالی حامیان و مدافعان زیادی را داراست و در این نوشتار بر همین مبنا تأکید شد.
فهرست منابع
- قرآن کریم
- نهج البلاغه
- 1) آئینه وند، صادق؛ علم تاریخ در اسلام، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، اول، 1364.
- 2) ـــــــــــــــــــــــــ؛ علم تاریخ در گستره تمدن اسلامی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1387.
- 3) اچ. دری، ویلیام؛ مقاله «عینیت و ارزش داوری در تاریخ»، ترجمه: مسعود صادقی علی آبادی، مجله متین، شماره 13، زمستان1380.
- 4) برکلی، ادنیس؛ مقاله «تاریخ و فلسفه تاریخ»، ترجمه: نصرالله صالحی، مجله تاریخ اسلام، شماره 7، باقرالعلوم، پاییز 1380.
- 5) بیهقی، ابو الحسن؛ تاریخ بیهق، تهران، کتاب فروشی فروغی، 1361.
- 6) پاینده، ابوالقاسم؛ نهجالفصاحه، ترجمه: ابوالقاسم دانش، تهران، دنیای دانش، چهارم، 1382.
- 7) حسنی، علیاکبر؛ مقاله «سیری کوتاه در بازشناسی منابع تاریخ اسلام، آیا تاریخ با همه عوامل و انگیزههای تحریف حجت است؟»، مجله درسهایی از مکتب اسلام، سال 37 شماره 3، خرداد 1376.
- 8) حضرتی، حسن؛ اسلام و ایران، قم، دفتر نشر معارف، اول، 1383.
- 9) طبرسی، احمد بن علی؛ الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضوی، 1403.
- 10)عزیزی، حسین؛ مقاله «عینیت در تاریخ»، مجله انقلاب اسلامی، سال پنجم، شماره 11و 12، پائیز و زمستان 1384.
- 11)علامه امینی؛ الغدیر، ترجمه: محمدتقی واحدی، تهران، بنیاد بعثت، بی تا.
- 12)فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش، مقاله «ارزیابی گزارههای تاریخی در تعامل با فقه و کلام (مصاحبه با محمدهادی یوسفی غروی)»، شماره 6، تابستان 84.
- 13)فلاحزاده، سید حسین؛ مجموعه مقالات تاریخ اسلام (گفتگوی «تاریخ و تاریخ نگاری» با سید جعفر مرتضی عاملی)، قم، دفتر نشر معارف، اول،1381.
- 14)گروه پژوهشی تاریخ؛ مقاله «حجیت تاریخ»، مجله تاریخ در آیینه پژوهش، پیش شماره 4، زمستان1382.
- 15)مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، فلسفه تاریخ، تهران، صدرا، سوم، 1386.
- 16)ــــــــــــــــــــــــــــ؛ مسئله شناخت، تهران، صدرا، نهم، 1374.
- 17)ملایی توانی، علیرضا؛ درآمدی بر روش پژوهش در تاریخ، تهران، نی، اول، 1386.