چکیده:
دین مبین اسلام با در بر داشتن عناصر مختلفی که همگی بر مبنای خردگرایی و مصالح بشری وضع شدهاند، سعادت حقیقی را برای بشریت به ارمغان آورده است. از جمله این عناصر میتوان به امر تقلید و عبادات مسلمین اشاره کرد که امروزه علیرغم ماهیت خردورزانشان، مورد بیمهری برخی از جریانات ناآگاه یا مغرض قرار گرفته اند. نوشتار حاضر میکوشد به بررسی اجمالی برخی از هجمهها علیه این دو مقوله بپردازد.
مقدمه:
تقلید و عبادت دو امر ضروری برای حیات فردی و اجتماعی بشری محسوب میشود که اولی ریشه در محدودیتهای حاکم در جهان مادی و انسان و دومی سرچشمهای فطری را در کارنامه خود ثبت کرده، که از این رو بایستی آنها را جزء عاقلانهترین عناصر موجود در دین اسلام دانست؛ اما از آنجا که غرض ورزان جز خاموش کردن حق و حقیقت هدفی را فراروی خویش ترسیم نکردهاند، از این امور عقلانی نیز در جهت تخریب وجهه اسلام و مسلمین بهره جستهاند و با به چالش کشیدن آنها در عرصه رسانههای مختلف از جمله اینترنت اهداف خود را دنبال میکند. از جمله این تلاشها میتوان به مقالهای تحت عنوان «از دینداری تا غیرتمداری» اشاره داشت که این دو عنوان را مورد انتقاد خود قرار داده است. این نوشتار میکوشد همچنان که سابقاً به ایراد دیگر این مقاله مبنی بر غیر نواندیش و جاهل بودن مسلمین تحت عنوان (اسلام، مسلمین، نواندیشی) پرداخته شد، این انتقادات را بیان و بطور مختصر بررسی کند.
بررسی انتقادات راجع به تقلید مسلمین
نگارنده مقاله در بخشی از کلام خود در مقام تقلیدی دانستن مطلق مسلمانان و تخطئه آن اینگونه مینویسد:
«مسلمان هرگز حاضر نیست که صندوقچه دین را بگشاید و به درون آن بنگرد، مسلمان دوست دارد که صندوقچه دین را همانگونه که از نسل پیش از خود دریافته است، دربسته نگاه داشته و دربسته به نسل دیگر انتقال دهد».
سپس در جای دیگر در همین رابطه مینویسد: «(مسلمانان) هر نگرشی به جز نگرش اولیای دین را توهینآمیز تلقی میکنند و خلاف دین؛ چرا که خود فاقد ابزار قضاوت و داوری هستند؛ زیرا که مقلد و تابع و پیرو مجتهد و مفتی هستند و یا امام و مرجع تقلید».
نقد و بررسی
در این رابطه باید گفت: هر کس کوچکترین اطلاعی از منابع دینی داشته باشد میداند که در اسلام ما با دو نوع تقلید روبرو هستیم: یکی تقلید ممنوع و دیگری تقلید مشروع. دین اسلام در عرصه اصول دین؛ یعنی مسائل مربوط به اثبات مبدء و معاد و امور دیگری که راجع به همین دو امر است تقلید را جائز نمیشمارد و مسلمین را موظف به تحقیق میداند. در این عرصه که عرصة مسائل اصلی و اساسی دینی بوده، مسلمان لازم است که با دقت به فکر و استدلال پرداخته و از روی دلایل عقلی و منطقی آنها را بپذیرد و اساساً بر مبنای کلام پیشوایان دین اسلام، دینداری بدون تفقه و ژرفنگری در آن، عامیانه و غیر سازنده است:
تَفَقَّهُوا فی الدین، فانّه مَنْ لَمْ یَتَفَقَّه منکُم فی الدّین فَهُوَ اعرابیّ
درباره دین پژوهش و ژرف شوید، هر کس از شما در به چنگ آوردن آگاهی دینی نکوشیده باشد همچون مرد بیابانی است.
باید دانست یکی از اصلیترین وجوه تمایز بین نظرگاه اسلامی و مسیحی در همین موضوع نهفته است که اسلام انسان را به عقلگرایی در این عرصه ملزم میکند؛ اما مسیحیت کنونی از تعقل بر حذر میدارد.
اما عرصه دیگر دین، بخش فروع دین؛ یعنی مسائل مربوط به احکام و دستورات دینی میباشد که در این بخش هم دین اسلام اولاً و ابتدائاً تقلید کردن را مورد نظر خود قرار نداده است؛ بلکه اگر کسی خود بتواند این احکام را از منابع معتبر دینی استنباط کند او را موظف به این امر کرده و از او خواسته است تا خود به این امر مبادرت نماید و با بهرهگیری از اندیشه خود حرکت کند. اما زمانی که اشخاصی به هر دلیل توانایی این مهم را نداشته باشند دین اسلام بر اساس حکم عقل به لزوم پیروی جاهل در یک مسئله از عالم آن مسئله به لزوم پیروی آن اشخاص از کسانی که توانایی علم یافتن به احکام دینی را دارند، حکم مینماید و در واقع باید گفت تقلیدی که در اسلام در بخش فروع دین مطرح شده است از باب مراجعه به متخصص بوده که به حکم عقل و بر اساس ضرورت اجتماعی کاملاً منطقی و عقلایی میباشد و انسان در عرصههای دینی نیز بخاطر همین حکم عقل در اموری که علم بدانها ندارد به عالم آن رجوع میکند.
دکتر علی شریعتی در این رابطه میگوید: «تقلید نه تنها با تعقل ناسازگار نیست؛ بلکه اساساً کار عقل این است که هر که نمیداند از آن که میداند تقلید کند... و هر جامعهای که پیشرفتهتر و متمدنتر است اصل تقلید و تخصص در آن استوارتر و مشخصتر است.»[1]
بررسی انتقادات راجع به عبادت مسلمین
در بخش دیگری از مقاله عبادات مسلمین ناشی از جهل و نادانی و ضعف و حقارت آنها دانسته شده و اینگونه گفته شده که: «غیرت پوششی است اطمینان بخش؛ پوشش بر ضعف و حقارت است و بر جهل و نادانی که ذاتی است و نهفته در سرشت مسلمانی؛ چرا که به مثابه یک مسلمان باید که روزانه حداقل هفده بار خود را به خاک افکند و به عجز و ناچیزی خود در پیشگاه پیر قدرت و لایزال باری تعالی اعتراف و تسلیم محض و مطلق خود را اعلام دارد.» و در ادامه میافزاید: «هرگز نپرسد و نجوید مسلمان که خدای به آن بزرگی که خالق و ارباب بر دو جهان است چه نیازی به شمارش حمد و سجده انسانی دارد» و سپس در بیان آنچه موجب عبادت مسلمانان است مینویسد: «آنچه او را وادار به این اعتراف کند، سبک ساختن وجدانی است که از ارتکاب به شر و گناه، سنگین گشته است و نیز هراس و وحشت از قیامت و حسابرسی و سوختن در شرارههای آتش جهنم است».
نقد و بررسی
در مورد نکته اول نگارنده، که منشأ عبادت مسلمانان را جهل و ضعف آنها بر شمرده باید گفت که: عبادت و حس نیایش و پرستش یکی از پایدارترین و قدیمیترین تجلیات روح آدمی و یکی از اصیلترین ابعاد وجود آدمی است که ریشه در فطرت و سرشت آدمی دارد و از همین روست که با قدمتترین آثار ساختمان مربوط به معابد است. اساساً احساس عرفانی جنبشی است که از اعماق فطرت انسانی سرچشمه میگیرد و این احساس جزء بسیار مهمی از هستی انسانی است که عبادت و نیایش پاسخگوی آن است و به همین جهت است که به گواهی تاریخ و واقعیت موجود همواره تمامی انسانها به اشکال مختلف اعم از درست و نادرست، به عبادت پرداخته و میپردازند و این واقعیت موجود هرگز قابل انکار نیست؛ چرا که بهترین دلیل بر یک شیء، وجود آن است[2].
اسلامشناس و فیلسوف بزرگ اسلامی، شهید مطهری در این باره میگوید: «از نظر قرآن مسأله به این شکل مطرح است که هیچگاه به مردم نمیگوید که شما باید اولاً موجودی را عبادت کنید و ثالثاً موجودی که عبادت میکنید باید خدا باشد؛ خیر، بلکه انسان نمیتواند بدون عبادت زیست کند؛ همه مردم به شکلی و به نوعی عبادت و پرستش دارند و این پرستش جزء غرائز ذاتی و فطری بشر است».[3]
فیزیولوژیست معروف قرن بیستم "الکسیس کارل" نیز نیایش را یکی از ابعاد چهارگانه روح بشری دانسته و آن را در کنار خوردن، نمو کردن و تکثیر نسل قرار میدهد و امری فطری قلمداد میکند.[4]
بنابراین میبینیم که عبادت، مخصوص مسلمانان و ابداع آنها نیست که بخواهیم آن را ناشی از جهالت مسلمین یا ضعف و زبونی آنها بدانیم؛ بلکه امری است که ریشه در فطرت همه بشریت دارد و ادیان الهی از جمله اسلام فقط به تعیین شکل آن پرداخته و چگونگی آن را برای پیروان خود مشخص ساختهاند، که در این میان بر افراد ژرف اندیش و آگاه روشن است که شکل عبادت و نیایش مسلمین از عقلانیترین و پرفایدهترین اشکال بوده و با توجه به ابعاد مختلف وجود و زندگی آدمی طراحی شده است و هرگز نمیتوان عبادات مسلمین که برجستهترین آن نماز است را، جاهلانه دانست. با مطالعه و توجه به عبادات و ادعیه اسلامی میبینیم که آنها در کنار جنبه عرفانی و توجه به انقطاع به سوی پروردگار، محبتورزی و عشقورزی به خداوند متعال و اظهار نیاز و ذلت به درگاه بینیاز، از جنبههای اجتماعی و سیاسی و استدلالات و مباحث عقلی برخوردار بوده و بدین وسیله به تربیت اجتماعی، سیاسی و عقلانی نیایش کننده میپردازد و علاوه بر اینها حتی انسان را از فوائد مادی فراوانی بهرهمند میکند که بیان این فوائد مادی و معنوی خود نیازمند نوشتار دیگری است. باید دانست اظهار عجز و ذلت و تسلیم محض در برابر موجود متعالی همچون خدای سبحان که بر اساس تعالیم دینی و استدلالات و اصول عقلی از هرگونه نقص و بدی مبرَّا بوده و منبع قدرت و فیض و تمامی کمالات میباشد، نه تنها جاهلانه تلقی نمیشود؛ بلکه مطابق عقل سلیم و فطرت بشری است که در مقابل کمال و زیبائی سر تعظیم فرود میآورد و اگر کسی زیبایی و کمال خداوند را درک کرده باشد ناخودآگاه در برابر آن خاضع و خاشع خواهد شد، پس ای کاش به قول "کارل" انسان امروز همچنانکه زیبایی دانش را میفهمد، زیبایی خدا را نیز بشناسد و به سخن "پاسکال" هم چنان گوش بدهد که به سخن "دکارت".[5]
اما در مورد زیر سؤال بردن عبادت و نیایش به بهانه بینیازی خداوند از آن باید در نظر داشت که مسلمانان نیز بر اساس مبانی دینی اسلامی و بر مبنای عقل و اندیشه که خداوند را غنی و مطلق میداند، هرگز عبادات را به انگیزه نفع رسانیدن به خدای سبحان انجام نمیدهند و اساساً هیچ یک از پیروان ادیان الهی چنین هدفی را از عبادت دنبال نمیکنند و همه میدانند که عبادت و نیایش با خدای متعال صرفاً به نفع خود آنهاست و تأمین کننده سعادت دنیوی و اخروی ایشان میباشد. الکسیس کارل عبادت را به نفع جامعه انسانی دانسته و معتقد است که آثار نیایش و سنت و رسم پرستش و دعا کردن وقتی در جامعهای رو به ضعف و فراموش شدن بگذارد، مقدمات انحطاط و بیمقاومت ماندن این ملت و جامعه را فراهم میکند.[6]
بیان پروفسور "ویلیام جمز" در کتاب «تنوع آزمایشهای مذهبی» در مقام روشن کردن انگیزه و ثمره عبادات حائز توجه است وی میگوید:
«دعا و نماز و یا بعبارت دیگر اتصال با روح عالم خلقت... کاری با اثر و نتیجه است، نتیجه آن عبارتست از: ایجاد یک جریان قدرت و نیرویی که بطور محسوس دارای آثار مادی و معنوی میباشد.»[7]
نکته دیگری که باید در مورد عبادت در اسلام و در میان مسلمین توجه کرد این است که از نظر اسلام و همچنین در واقعیت زندگی مسلمین عبادت درجات و مراتبی دارد و گروهی به طمع بهشت عبادت کرده و برخی برای ترس از جهنم و برخی دیگر فارغ از این خوف و رجاء و به حکم عشق و محبت و برای شکرگزاری از خداوند متعال عبادت میکنند که اسلام از این میان نوع آخر را اوج بندگی خداوند معرفی میکند بنابراین نمیتوان گفت عبادت همة مسلمین صرفاً بخاطر ترس از دوزخ و آتش جهنم است. براستی چگونه میتوان عبادت کسی را که در مقام نیایش با پروردگارش اینگونه نجوا میکند: «فهبنی صبرتُ علی حَرِّ نارک فکیف أصبُر علی فراقک» را ناشی از ترس دانست؟
نتیجه گیری
پس از بررسی جایگاه و قلمرو تقلید در اسلام روشن شد که تقلید آن گونه که مورد نظر اسلام است، نه تنها امری غیرمعقولانه به نظر نمیرسد؛ بلکه به جهت محدودیت علم تک تک افراد بشر و از باب مراجعه به متخصص امری کاملا منطقی و عاقلانه محسوب میشود. سپس در بررسی عبادات مسلمین واضح گردید که اساساً عبادت امری فطری برای انسان به شمار میرود که این نیاز فطری در اسلام نیز محترم شمرده شده و برای پاسخ گویی بدان ترکیبی کامل از یک سلسله اعمال که حائز جنبههای مختلف مادی و معنوی میباشند در نظر گرفته شده که این اعمال، سعادت نوع بشر را در ابعاد مختلف تأمین میکنند.
کتابنامه:
- 1.ولائی، عیسی؛ ارتداد در اسلام، تهران، نشر نی، چاپ دوم، 1383.
- 2. واعظینژاد، حسین؛ طهارت روح (نماز و عبادت در آثار شهید مطهری)، تهران، ستاد اقامه نماز، چاپ پنجم، 1376.
- 3.شریعتی، علی؛ مجموعه آثار 8 (نیایش)، تهران، دفتر تدوین و انتشار مجموعه آثار دکتر شریعتی.
- 4.جمز، ویلیام؛ دین و روان، ترجمه: مهدی قائنی، قم، انتشارات دارالفکر، چاپ دوم، 1367.
پی نوشت:
- [1] . ولائی عیسی، ارتداد در اسلام، ص 253
- [2] . ادل الدلیل علی شیء وجوده.
- [3] . واعظینژاد حسین، طهارت روح (نماز و عبادت در آثار شهید مطهری)، ص 20
- [4] . شریعتی علی، مجموعه آثار 8 (نیایش)، ص 131
- [5] . پیشین، ص 132 (دکارت فیلسوف عقلی بزرگ اروپایی است و پاسکال فوران عشق و احساس در اروپا)
- [6] . پیشین، ص 44
- [7] . جمز ویلیام، دین و روان، ص 177