دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

آیت الله بروجردی

No image
آیت الله بروجردی

كلمات كليدي : آيت الله بروجردي، حكومت پهلوي، مبارزات سياسي

نویسنده : سعيده سلطاني مقدم

در یکی از روزهای آخر ماه صفر 1292ق در خانه‌ای از خاندان طباطبایی در شهر بروجرد کودکی چشم به جهان گشود که نامش را "حسین" گذاشتند. در خانه او را "حسین آقا" صدا می‌کردند و از همان اوان کودکی مورد علاقه‌ی سرشار پدرش، "سیدعلی" بود و در سایه توجهات ایشان رشد کرد. پدر در تعلیم و تربیت او تلاش فراوان می‌کرد و در هفت سالگی او را به مکتب فرستاد. "حسین آقا" کتاب "جامع‌المقدمات" و نیمی از کتاب "سیدعلی" را که مشتمل بر صرف و نحو و منطق است را به خوبی آموخت. به طوری‌که هوش و ذکاوت ایشان زبانزد خاص و عام شده بود. وقتی پدرش متوجه پیشرفت سریع او شد، او را از مکتب‌خانه به مدرسه "نوربخش" که از بناهای جد مادری فرزندش بود، فرستاد و اتاقی را به ایشان اختصاص داد و همان معلم دلسوز مکتب‌خانه را به مدرسه آورد تا صرف و نحو، منطق، معانی و بیان، بدیع‌، فقه و اصول را نزد پدرش و اساتید دیگر فراگیرد.[1]

حوزه علمیه اصفهان

آیت‌الله بروجردی در سن 18 سالگی رهسپار اصفهان و مدرسه "صدر" شدند. ایشان این دوران را یکی از لذت‌بخش‌ترین ایام زندگی خود می‌دانستند. از جمله می‌فرمودند: «از روزهای اولی که به اصفهان وارد شدم به حوزه درس "مرحوم درچه‌ای" رفتم و این مرد عالی‌قدر با آن فضایل علمی و ملکات اخلاقی به قدری به من اظهار مهر کرد که حدی نداشت». سیدحسین مدت چهار سال در محضر اساتید بزرگی چون "میرزا ابوالمعالی کلباسی"، "سید محمدتقی مدرس"، "سیدمحمدباقر درچه‌ای"، "جهانگیرخان قشقایی" و "ملامحمدکاشانی" به تکمیل اندوخته‌های علمی خود همت گماردند. روزی در ربیع‌الاول 1314 نامه‌ای از طرف پدر به ایشان رسید و در آن تاکید کرده بود که به بروجرد برگردد تا مقدمات ازدواجشان را فراهم آورد که البته با ناراحتی "سیدحسین" مواجه می‌شوند که به پدر می‌گوید: «پدر من با خاطر آسوده و جدیت بسیار سرگرم کسب علم بودم؛ ولی اکنون بیم دارم که تاهل میان من و مقصدی که در پیش گرفته‌ام حائل شود.»[2]

هجرت به نجف اشرف

زمانی که "سیدحسین" در اصفهان مشغول کسب علم بود، روزی نامه‌ای از طرف پدرشان دریافت می‌کند که در آن نامه ذکر شده بود که «به طرف بروجرد حرکت کن؛ زیرا وسایل و مقدمات سفر به نجف اشرف را فراهم ساخته‌ام». دریافت چنین نامه‌ای یکی از خوش‌ترین ساعات زندگانی ایشان بود. یکی از اساتید برجسته ایشان در نجف "مرحوم آخوند خراسانی" بودند. مرحوم آخوند به "حسین آقا" بسیار علاقمند بود. آیت‌الله بروجردی نیز علاقه و ارادت به مرحوم آخوند تا آخر عمر حفظ کردند، در زمانی‌که "سیدحسین" در نجف اشرف اقامت داشتند، نبوغ، استعداد، سرعت انتقال، فهم و درایت ایشان در محافل علمی نجف، نقل مجالس بود، به طوری‌که از هر کوچه و گذری که عبور می‌کرد، طلاب جوان ایشان را به یکدیگر نشان می‌دادند و می‌گفتند: «حسین آقا این است». "سیدحسین بروجردی" علاوه بر شرکت در مجالس درس "آیت‌الله آخوندخراسانی" از محضر علمای دیگری چون "مرحوم شیخ الشریعه اصفهانی" و "مرحوم آقا سیدکاظم یزدی" کسب فیض می‌کردند. خود ایشان حوزه‌های درس تشکیل می‌دادند و کتاب "فصول" را برای جمعی از فضلا تدریس می‌کردند. البته این آغاز استادی و تدریس ایشان نبود؛ بلکه پیش از این نیز در زمانی که در حوزه‌ی علمیه اصفهان مشغول تحصیل بودند، مرتبا طی یک دهه کتب "شرح‌لمعه" و "فصول" را تدریس می‌کردند.[3]

اساتید آیت‌الله بروجردی

همان‌طور که گفته شد، مرحوم آیت‌الله بروجردی در حوزه علمیه اصفهان و نجف از استادان بزرگی در علوم معقول و منقول کسب فیض نمودند. از جمله آن‌ها "آیت‌الله میرزاابوالمعالی کلباسی" صاحب "رسائل پانزده‌گانه" در علم "اصول فقه" است و نیز رساله‌ای در "استخارات"، مرحوم "سیدمحمدباقر دُرچه‌ای" است که دارای رساله علمیه و حاشیه‌ای بر "مکاسب" و حاشیه دیگری بر "رسائل مسیح انصاری" است، "جهانگیر قشقایی" که از تالیفات وی شرحی است بر "نهج البلاغه". "آخوند ملامحمد کاشانی" و "آیت‌‌‌الله نجفی اصفهانی"، "آیت‌الله محمدتقی مدرس" و "سیدابوالمقاسم دهکردی" و "آخوند خراسانی" از اساتید ایشان می‌باشند.[4]

بازگشت آیت‌الله از نجف به بروجرد

آیت‌الله بروجردی در اواخر سال 1328ق پس از نه سال توقف در نجف اشرف و کسب فیض از محضر اساتید بزرگ در حالی‌که از "آیت‌الله خراسانی" و "آیت‌الله شریعت‌اصفهانی" به دریافت اجازه اجتهاد نائل گردیده بود، به اصرار و تاکید پدر به بروجرد بازگشتند. "مرحوم آخوندخراسانی" طی نامه‌ای به پدر آیت‌الله بروجردی ضمن تشریح شخصیت علمی وی سفارش می‌کند که او را به عنوان مجتهد مطلق جامع‌الشرایط بشناسد و به مردم معرفی کند تا در اخذا فتاوی و احکام شرعی به او مراجعه نمایند. آیت‌الله بروجردی از هنگام بازگشت به بروجرد تا موقع آمدن به قم جمعا سی و سه سال در آن شهر اقامت داشتند. بروجرد محیط ساکت و آرامی بود و شاگردان خوب و آماده تحصیلی داشت. ایشان از ابتدای فقه شروع به تدریس کردند. محل تدریس ایشان در "مسجد سیدجواد" جد ایشان و زمانی مدرسه‌ی "نوربخش" و بیشتر اوقات در منزل خودشان بود. غالبا بالغ بر صد نفر از علما و فضلا در محضر درس ایشان حاضر بودند. ایشان در همان سال‌هایی که از نجف بازگشته بودند کتاب "عروه الوثقی" "مرحوم سیدکاظم یزدی" را حاشیه می‌کنند و همان موقع چاپ می‌شود.[5]

هجرت آیت‌الله بروجردی به قم

آیت‌الله بروجردی سرانجام با دعوت‌های مصرانه علمای قم به خصوص تلاش‌های بی‌وقفه امام خمینی در دعوت از ایشان برای برعهده گرفتن مرجعیت شیعه در قم در میان استقبال پرشور مردم در روز 14 محرم سال 1346 مطابق 9 دی 1323 وارد قم می‌شوند. آیت‌الله بروجردی بعد از ورود به قم شروع به تدریس فقه و اصول نمود. صبح‌ها در مسجد "عشقعلی"، فقه و عصرها در "مدرسه فیضیه"، اصول درس می‌دادند.[6]

اصلاحات در حوزه علمیه قم

ایشان در قم نیز اقدامات اصلاحی چندی نیز انجام دادند و گاه به گاه از بی‌نظمی و عدم وجود مسئولیت در حوزه شکایت می‌کردند. ایشان برای ورود طلاب به حوزه، امتحان ورودی برقرار کردند و برخورداری از مزایای حوزه را موکول به موفقیت در امتحان نمودند. در مورد شهریه، مراتب فضل و سابقه علمی را رعایت می‌کردند و علاوه بر شهریه عمومی برای فضلای زبده امتیاز قائل بودند و به طور منظم و نامنظم به آن‌ها کمک می‌کردند. علاوه بر دفتر عمومی دفتری به نام "حسب‌الامری"داشتند که به این قبیل افراد و یا خاندان‌های علمی و کسانی که مورد نظر ایشان بود اختصاص داشت. وی با هرج و مرج و بی‌نظمی بسیار مخالف بودند و از این‌که طلاب به خاطر حرکت‌های سیاسی و امثال آن آرامش و نظم حوزه را برهم می‌زدند ناراحت شده و آنها را موعظه می‌نمودند.[7]

اعزام مبلغ به خارج از کشور

یکی از کارهای ابتکاری آیت‌الله در امر تبلیغ، اعزام محصل به خارج از کشور بود که برای اولین بار کسانی را همچون "مرحوم محققی دشتی" را که از لحاظ سیرت و صورت و دانستن زبان و علوم روز امتیاز داشت به آلمان گسیل کرد. ایشان در "هامبورگ" مسجد باشکوهی به یادگار گذاشتند.[8]

تقریب مذاهب

گام مهم و تاریخی دیگر وی در تقریب مذاهب اسلامی همکاری با دانشگاه "الازهر" مصر و مکاتبات با "شیخ محمودشلتوت" بود. ثمره این همکاری که برای اعتلای جهان اسلام بسیار موثر واقع شده بود، همان فتوای تاریخی "شیخ شلتوت" درباره فقه شیعه امامیه است. آقای فلسفی در خاطراتش می‌نویسد: «توجه ایشان به امر خطیر وحدت مسلمانان بود. موکدا باید بگویم کوشش رسمی برای وحدت مسلمانان یعنی تاسیس و توسعه "دارالتقریب مصر" را آیت‌الله بروجردی آغاز کرد. ایشان در درس خارج فقه خود مقید بود که بعضی مواضع فتاوای علمای عامه را نیز بیان کند.» به دنبال تشکیل دارالتقریب و پافشاری آیت‌الله بروجردی، "شیخ شلتوت" رییس وقت الازهر مصر رسما فتوا داد که اهل تسنن می‌توانند مانند فتاوای علمای چهار مذهب اهل سنت به فتاوای اهل شیعه هم عمل کنند.[9]

اقدامات آیت‌الله بروجردی در تاسیس بناها و مساجد

از جمله اقدامات ایشان تاسیس مسجد اعظم قم، تاسیس مسجد و مدرسه در بروجرد، مسجد و مدرسه در چهارباغ اصفهان، کتابخانه مسجد اعظم قم، کتابخانه آیت‌الله بروجردی در نجف اشرف، کتابخانه مدرسه آیت‌الله بروجردی در کرمانشاه، تعمیر و توسعه مدرسه فیضیه در قم، تاسیس بیمارستان نکویی در قم و ده‌ها مدرسه و ساختمان دیگر در شهرهای دیگر.[10]

آثار و تالیفات

آیت‌الله بروجردی همان‌گونه که در مقام تدریس توانا بودند، در تالیف نیز بسیار قوی بودند. ایشان نویسندگی را از نجف اشرف آغاز کردند و هنوز سی سال از عمر پر برکت ایشان نگذشته بود که نوشتن "حاشیه کفایه‌الاصول" استادشان "آخوندملامحمد خراسانی" را آغاز کردند. خود ایشان فرموده بودند: "زیاد چیز می‌نوشتم بعضی تمام و بعضی ناتمام و بعضی هم بر اثر نقل و انتقال از بروجرد به قم مفقود شده است. تالیفات مهم ایشان در چهار رشته است: رجال، حدیث، اصول و فقه. تعداد تالیفات و آثار علمی ایشان به چهل کتاب و رساله به زبان عربی می‌رسید که عبارتند از جامع احادیث شیعه، حاشیه بر کفایه الاصول، حاشیه بر نهایه شیخ‌طوسی، حاشیه بر عروه‌الوثقی، الفقه الاستدلالی، تجرید اسانید، کتاب معروف کافی و ....[11]

از تالیفات ممتاز و مهم ایشان کتاب "جامع احادیث شیعه" است. مرحوم بروجردی از فقیهانی بود که باور جدی بر به کارگیری حدیث در مقام استنباط داشت و بر همین اساس تلاش‌های فراوانی برای رفع موانع به کارگیری حدیث در حوزه اجتهاد کرد. کتاب احادیث شیعه با روش و شیوه ویژه‌ای تنظیم شده است. روشی که از بهترین بهره‌دهی و کمترین نقص و کمبود برخوردار است. از امتیازات این کتاب: 1ـ یاد کردن از آیات قرآنی. 2ـ تنظیم منطقی در ذکر احادیث 3 ـ نقل حدیث طبق الفاظ وارده. 4ـ نقل متمرکز در احادیث شیعه 5ـ رتبه‌بندی در نقل.[12]

رحلت آیت‌الله بروجردی

شب جمعه از راه رسید آیت‌الله نماز را با هزاران نفر در مسجد اعظم به جا آوردند. فردای آن روز قرار بود. ایشان کتابخانه مسجد اعظم را افتتاح کنند؛ اما صبح خبر رسید که کسالت پیدا کرده‌اند. مراسم افتتاح به تاخیر افتاد. پزشکان تشخیص دادند که ایشان باید استراحت کنند و هیچ ملاقات کننده‌ای نداشته باشند. چند روز بعد وضع مزاجی ایشان رو به وخامت نهاد و سرانجام آیت‌الله بروجردی صبح روز پنج شنبه 19 فروردین 1340 جان به جان آفرین تسلیم کردند.[13]

مقاله

جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS