دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ابراهیم خواجه نوری

No image
ابراهیم خواجه نوری

كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، ابراهيم خواجه نوري، نويسنده، روانشناس، نامه جوانان، بازيگران عصر طلايي

نویسنده : سيد احمد موسوي

ابراهیم خواجه نوری، نویسنده و روانشناس، روزنامه‌نگار و از رجال سیاسی، در 1275ش در تهران متولد شد. پدرش حبیب‌الله لشکر نویس[1] و برادرش میرزا ابوتراب خان نظم‌الدوله بود. پس از انجام تحصیلات ابتدائی وارد مدرسه سن لوئی شده و دوره مدرسه مزبور را پایان داد و در ضمن موفق به یادگیری زبان فرانسه شد و به استخدام در وزارت پست و تلگراف درآمد.

شروع نویسندگی

ضمناً به خاطر داشتن قلم روان و دوق هنری با مطبوعات همکاری نزدیک داشت. در 1302ش امتیاز نشریه نامه جوانان را گرفت و چند شماره آن را انتشار داد؛ ولی انتشار همان چند شماره سر و صدای زیادی بلند کرد و مردم از وی به دادگستری شکایت بردند، زیرا در آن روزنامه از کشف حجاب و آزادی زنان مطالب و اشعاری مندرج شده بود. علاوه بر آن مقالات سیاسی و اجتماعی، شعر و نمایشنامه و رمان‌های مشهور را هم در ضمیمه چاپ می‌نمود.[2] به همین علت، دادگستری خواجه نوری را به شش ماه حبس محکوم نمود و از ادامه انتشار روزنامه جلوگیری کرد.

اعزام به خارج از کشور و انجام تحصیلات

در 1302 از طرف وزارت پست و تلگراف برای تحصیل به اروپا اعزام شد و چند سالی در رشته تلگراف تحصیل نمود. پس از بازگشت به ایران، مدیر دایره کارآموزی و نشریات وزارت پست و تلگراف شد و مدتی را در آن سمت باقی ماند. مجدداً برای ادامه تحصیل به اروپا رفت و در دانشگاه بروکسل در رشته‌های جامعه شناسی و حقوق تحصیل نمود. پس از مراجعه به کشور، وارد حرفه وکالت دادگستری شده و ضمناً به عضویت انجمن شهر تهران برگزیده شد و مرتباً در مطبوعات تهران مقالاتی در زمینه‌های اجتماعی می‌نوشت. وی در حرفه وکالت و در جریان محکمه علی وکیلی نماینده سابق مجلس و بازرگان معروف در دیوان کارکنان دولت یکی از وکلای مدافع متهم بود.[3]

انتشار روزنامه و تشکیل حزب

پس از شهریور 1320ش امتیاز روزنامه عدالت را گرفت و چندی آن را انتشار می‌داد تا اینکه با کمک عده‌ای از دوستان، مبادرت به تشکیل حزب عدالت نمودند. علی دشتی، جمال امامی و خواجه نوری از مؤسسین حزب مزبور بودند.[4] حزب عدالت مانند دیگر احزاب این دوره خواستار یک سلسله اصلاحات کلی هم‌چون گسترش آموزش و بهداشت و اصلاحات اداری و ... هم‌چنین حضور مستشاران نظامی آمریکا در کشور و مقابله با کمونیسم بود.[5] ارگان حزب عدالت روزنامه عدالت به صاحب امتیازی ابراهیم خواجه نوری بود و روزنامه مزبور که سردبیران آن دکتر جعفر جهان و دکتر احمد هومن بودند، به نشر افکار حزب عدالت پرداخت.[6]

حزب عدالت در صحنه سیاسی آن روز به علت عضویت عده زیادی از نمایندگان مجلس، قدرت فوق‌العاده‌ای پیدا کرد و مرتباً پشت سر هم چند کابینه را سرکار آورد. در 1322ش در دولت علی سهیلی، خواجه نوری دعوت به کار شد. ابتدا به ریاست اداره کل تبلیغات و رادیو تهران منصوب شد، و چون به حفظ ظواهر و طرز پوشش حساس بود، دستور داد که تمامی کارمندان و مستخدمین آن اداره لباس‌های یراق زین‌دار بپوشند.[7]

اجرای برنامه در رادیو

وی که در علم روان‌شناسی نیز متبحر بود، در رادیو تهران برنامه‌ای هفتگی با عنوان شعری: در اندرون من خسته دل ندانم چیست ـ که من خموشم و او همیشه در غوغاست ـ به راه انداخت. در این برنامه خواجه نوری ضمن اشاره به دردها و مشکلات روحی و روانی با استفاده از نظریات مطرح در علم روان شناسی سعی در حل آن مشکلات نمود.[8]

حضور در دولت و مجلس

سپس معاونت نخست‌وزیری هم ضمیمه کار او گردید. در کابینه‌های ساعد، بیات، و صدر نیز همان سمت را داشت. در 1325ش مجدداً در کابینه احمد قوام، به معاونت نخست‌وزیری و ریاست اداره کل تبلیغات منصوب شد. در 1327 برای بار سوم در نخست‌وزیری ساعد، آن سمت را احراز نمود. در انتخابات مجلس سنا که در سال 1328 در ایران برای بار انجام گرفت، کاندیدای سناتوری شد. در انتخابات دور اول جزء 75 نفر بود و در دوره دوم در زمره 15 سناتور انتخابی تهران قرار گرفت[9] حسین فاطمی در کتاب خویش توضیح می‌دهد که وی را به جای دکتر مصدق که وکیل اول انتخابات بود ابراهیم خواجه نوری را به سنا فرستاده‌اند[10] و پس از افتتاح مجلس از سناتوری‌های پرکار و پرنطق بود و تقریباً جزء چند سناتوری بود که مجلس را می‌گردانیدند. در دوران نخست‌وزیری مصدق، از مخالفین بود. پس از وقایع 30 تیر نیز به دولت رأی نداد و در مسئله نفت و راه‌حل آن در مجلس سنا نطق‌های مفصلی ایراد نمود.[11]

در یک مورد که به علت هجوم عده‌ای به تئاتر سعدی، ‌موجب تخریب و غارت آن مکان شده بودند، کارکنان تئاتر در اعتراض در مجلس سنا متحصن شده بودند، خواجه نوری یکی از اعضای کمیته چهار نفره حل و فصل موضوع بود که با درایت ایشان مساله حل و فصل شده و کارکنان رفع تحصن نمودند.[12]

وی در سال 1320ش به ریاست اداره کل تبلیغات و انتشارات منصوب گردید.[13] و پس از مدتی با حفظ سمت به عنوان معاونت نخست وزیر معرفی شد.[14] خواجه نوری در کابینه احمد قوام در سال 1326ش به عنوان معاونت پارلمانی نخست وزیر و ریاست تبلیغات منصوب و مشغول به کار شد.[15] وی خود در این باره می‌گفت: تصویق می‌کنم که مشکل‌ترین مشاغل اداره کردن تبلیغات است.[16]

پس از انحلال مجلس سنا، از طرف مصدق به اروپا رفت و پس از بازگشت، با سرلشکر زاهدی فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد؛ ولی پست معاونت پیشنهادی از طرف وی را نپذیرفت و یکی از دوستانش به اسم محمد سعیدی را برای تصدی معاونت معرفی و پیشنهاد نمود.[17] خواجه نوری در نیمه دوم 1332 در دوره دوم مجلس سنا مجدداً به سناتوری رسید.[18] و در مجلس پیرامون تمام لوایح دولت به بحث و انتقاد می‌پرداخت و از ابراز عقیده خودداری نمی‌نمود.

مخالفت با تاسیس سازمان ساواک

در حکومت اقبال، به هنگام طرح لایحه ساواک، محکم ایستاد و چندین جلسه در معایب این سازمان سخنرانی کرده، دولت را از تشکیل چنین سازمانی بر حذر داشت؛ ولی همین نطق باعث شد، او را کنار بگذارند و دیگری کاری به او واگذار نشود. خواجه نوری در یکی از نطق‌های خود این چنین گفت: «می‌گویند در جهنم مارهای وجود دارد که انسان به افعی پناه می برد. حالا ما حاضریم مادام العمر حکومت نظامی در ایران باقی بماند؛ ولی سازمان امنیت با این اختیارات تشکیل نشود».[19]

خواجه نوری در سال 1331ش و پس از استعفای مصدق، از طرف قوام به عنوان استاندار خراسان معرفی می‌شود.[20]

فعالیت در حزب رستاخیز

یکی از اقدامات رژیم پهلوی در سال 1353ش تاسیس حزبی به نام رستاخیز ملت ایران بود که برای نخستین بار در تاریخ سیاسی ایران، نظام تک حزبی بر مردم تحمیل شد و شاه خود در مصاحبه‌ای تهدید کرد که هر کس وارد حزب نگردد، دو را بیشتر ندارد: این فرد یا وابسته به یکی از سازمان‌های غیر قانونی می‌باشد و به بیان دیگر، یک خائن است و جایش در زندان است. را دیگر اینکه، بدون پرداخت عوارض خروج از کشور، کشور ایران را ترک کند؛ زیرا او ایرانی محسوب نمی‌شود.[21]

ابراهیم خواجه نوری یکی از اعضاء فعال و از نظریه‌پردازان این حزب به شمار می‌رفت که در جلسات و نشست‌های آن حضور مستمر و فعالی داشت.[22]

تحلیل خواجه نوری از افراد بانفوذ در عهدرضا شاه

نصرالله شیفته در کتابش خاطره‌ای از خواجه نوری نقل می‌کند از ایام بازگشت وی از سفر خارج و کییفیت آشنائی با رجال سیاسی ایران، وی می‌نویسد: «پس از هشت سال که از بلژیک به ایران بازگشتم، اوضاع سخت تغییر کرده بود و تمام ستاره‌هایی درخشنده سابق یکی یکی خاموش و یا کم فروغ شده بودند و غیر از شاه فقط اسم دو نفر دهان‌ها را پر می‌کرد، یکی آقای وزیر دربار، تیمورتاش و دیگری آقای وزیر عدلیه، داور».[23]

تلاش برای نخست وزیری حسنعلی منصور

وی در جریان حوادث سیاسی به همراه چند تن دیگر برای معرفی کردن حسنعلی منصور تلاش زیادی از خود نشان داد، که این امر در اسناد ساواک بازتاب داشته است.[24] وی هم‌چنین طبق گفته حسین فردوست یکی از اعضای حزب افق آسیا وابسته به استعمار انگلیس بوده است.[25]

فعالیت‌های ادبی

خواجه نوری نویسنده‌ای توانا و محققی پرتوان بود. در کنار مشاغل سیاسی خود، دست از تألیف و ترجمه برنداشت. بیشتر شهرت و معروفیت او بر اساس انتشار جزوات بازیگران عصر طلائی شد. او مدعی گردیده بود کلیه کسانی که در دوران رضاشاه مصدر شغلی بوده‌اند، شرح حالشان انتشار خواهد یافت. او توانست چند نفری را که عبارت بودند از آیرم، تیمورتاش، امیرخسروی، طهماسبی، دبیراعظم بهرامی، مدرس، داور، سپهبد امیراحمدی، علی سهیلی، علی دشتی، علی وکیلی را انتشار دهد و بقیه متوقف شد. ولی مهم‌تر از همه شرح حال بازیگران عصر طلائی بود که در آن تاریخ همه تشنه خواندن آن سرگذشت بودند. آگهی‌های مکرر در این زمینه انتشار می‌یافت؛ ولی هیچ موقع به چاپ نرسید. در این کتاب وی قتل تیمورتاش را خودکشی دانسته است.[26]

غیر از کتاب مشهور بازیگران عصر طلائی که هنوز تجدید چاپ می‌شود، آثار دیگری دارد مانند محبوس باغ فردوس، مشهودات گفتنی در دو جلد، اولین برخورد، روانکاوی و کتاب سیمای شجاعان نوشته کندی رئیس جمهور پیشین آمریکا از ترجمه‌های اوست. در کار نمایشنامه‌‌نویسی هم دستی داشت. نمایشنامه عظمت ایران و نمایشنامه یک ایرانی در مقابل زن به زبان فرانسه از کارهای خواجه نوری می‌باشد. هزار سؤال بجا و هزار سؤال بیجا و یادداشت‌های لله آقا از دیگر آثار اوست. گاهی برحسب تفنن شعر هم می‌سرود. وی در روانشناسی و روانکاوی هم دستی داشت.

ابراهیم خواجه نوری در سال 1370ش در تهران و به علت کهولت سن در سن 95 سالگی درگذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.[27]

مقاله

نویسنده سيد احمد موسوي
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS