دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حکومت داری از زبان امام صادق(ع)

«بر مردم فشار نیاورید، آیا نمی دانی...حکومتداری و روش ‍ اداره امور ما به نرمی و مهربانی و متانت و تقیه و حسن معاشرت و پاکدامنی و کوشش است ؟ پس کاری کنید که مردم به دین شما و مسلکی که دارید رغبت پیدا کنند.» ( الخصال ج‌2 354 )
حکومت داری از زبان امام صادق(ع)
حکومت داری از زبان امام صادق(ع)

قال الصادق(ع): فلاتخرقوا بهم. اما علمت... ان امارتنا بالرفق و التاءلف و الوقار و التقیة و حسن الخلطة و ..، فرغبوا الناس فی دینکم و فیما انتم فیه

وضع الله تعالى الإسلام على سبعة أسهم :

حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ أَبِی الْأَحْوَصِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ عِنْدَنَا أَقْوَاماً یَقُولُونَ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ یُفَضِّلُونَهُ عَلَى النَّاسِ کُلِّهِمْ وَ لَیْسَ یَصِفُونَ مَا نَصِفُ مِنْ فَضْلِکُمْ أَ نَتَوَلَّاهُمْ فَقَالَ لِی نَعَمْ فِی الْجُمْلَةِ أَ لَیْسَ عِنْدَ اللَّهِ مَا لَمْ یَکُنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ وَ لِرَسُولِ اللَّهُ عِنْدَ اللَّهِ مَا لَیْسَ لَنَا وَ عِنْدَنَا مَا لَیْسَ عِنْدَکُمْ وَ عِنْدَکُمْ مَا لَیْسَ عِنْدَ غَیْرِکُمْ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَضَعَ الْإِسْلَامَ عَلَى سَبْعَةِ أَسْهُمٍ عَلَى الصَّبْرِ وَ الصِّدْقِ وَ الْیَقِینِ وَ الرِّضَا وَ الْوَفَاءِ وَ الْعِلْمِ وَ الْحِلْمِ ثُمَّ قَسَمَ ذَلِکَ بَیْنَ النَّاسِ فَمَنْ جَعَلَ فِیهِ هَذِهِ السَّبْعَةَ الْأَسْهُمِ فَهُوَ کَامِلُ الْإِیمَانِ مُحْتَمِلٌ ثُمَّ قَسَمَ لِبَعْضِ النَّاسِ السَّهْمَ وَ لِبَعْضٍ السَّهْمَیْنِ وَ لِبَعْضٍ الثَّلَاثَةَ الْأَسْهُمِ وَ لِبَعْضٍ الْأَرْبَعَةَ الْأَسْهُمِ وَ لِبَعْضٍ الْخَمْسَةَ الْأَسْهُمِ وَ لِبَعْضٍ السِّتَّةَ الْأَسْهُمِ وَ لِبَعْضٍ السَّبْعَةَ الْأَسْهُمِ فَلَا تَحْمِلُوا عَلَى صَاحِبِ السَّهْمِ سَهْمَیْنِ وَ لَا عَلَى صَاحِبِ السَّهْمَیْنِ ثَلَاثَةَ أَسْهُمٍ وَ لَا عَلَى صَاحِبِ الثَّلَاثَةِ أَرْبَعَةَ أَسْهُمٍ وَ لَا عَلَى صَاحِبِ الْأَرْبَعَةِ خَمْسَةَ أَسْهُمٍ وَ لَا عَلَى صَاحِبِ الْخَمْسَةِ سِتَّةَ أَسْهُمٍ وَ لَا عَلَى صَاحِبِ السِّتَّةِ سَبْعَةَ أَسْهُمٍ فَتُثَقِّلُوهُمْ وَ تُنَفِّرُوهُمْ وَ لَکِنْ تَرَفَّقُوا بِهِمْ وَ سَهِّلُوا لَهُمُ الْمَدْخَلَ وَ سَأَضْرِبُ لَکَ مَثَلًا تَعْتَبِرُ بِهِ إِنَّهُ کَانَ رَجُلٌ مُسْلِمٌ وَ کَانَ لَهُ جَارٌ کَافِرٌ وَ کَانَ الْکَافِرُ یُرَافِقُ الْمُؤْمِنَ فَأَحَبَّ الْمُؤْمِنُ لِلْکَافِرِ الْإِسْلَامَ وَ لَمْ یَزَلْ یُزَیِّنُ الْإِسْلَامَ وَ یُحَبِّبُهُ إِلَى الْکَافِرِ حَتَّى أَسْلَمَ فَغَدَا عَلَیْهِ الْمُؤْمِنُ فَاسْتَخْرَجَهُ مِنْ مَنْزِلِهِ فَذَهَبَ بِهِ إِلَى الْمَسْجِدِ لِیُصَلِّیَ مَعَهُ الْفَجْرَ فِی جَمَاعَةٍ فَلَمَّا صَلَّى قَالَ لَهُ لَوْ قَعَدْنَا نَذْکُرُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ فَقَعَدَ مَعَهُ فَقَالَ لَهُ لَوْ تَعَلَّمْتَ الْقُرْآنَ إِلَى أَنْ تَزُولَ الشَّمْسُ وَ صُمْتَ الْیَوْمَ کَانَ أَفْضَلَ فَقَعَدَ مَعَهُ وَ صَامَ حَتَّى صَلَّى الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ فَقَالَ لَوْ صَبَرْتَ حَتَّى تُصَلِّیَ الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ کَانَ أَفْضَلَ فَقَعَدَ مَعَهُ حَتَّى صَلَّى الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ ثُمَّ نَهَضَا وَ قَدْ بَلَغَ مَجْهُودَهُ وَ حَمَلَ عَلَیْهِ مَا لَا یُطِیقُ فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ غَدَا عَلَیْهِ وَ هُوَ یُرِیدُ بِهِ مِثْلَ مَا صَنَعَ بِالْأَمْسِ فَدَقَّ عَلَیْهِ بَابَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ اخْرُجْ حَتَّى نَذْهَبَ إِلَى الْمَسْجِدِ فَأَجَابَهُ أَنِ انْصَرِفْ عَنِّی فَإِنَّ هَذَا دِینٌ شَدِیدٌ لَا أُطِیقُهُ فَلَا تَخْرَقُوا بِهِمْ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ إِمَارَةَ بَنِی أُمَیَّةَ کَانَتْ‌ بِالسَّیْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أَنَّ إِمَارَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیَّةِ وَ حُسْنِ الْخُلْطَةِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُمْ وَ فِیمَا أَنْتُمْ فیه

خداوند اسلام را هفت بخش کرد:

عمار بن ابى الاحوص مى‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: در میان ما گروه‌هایى هستند که قائل به امیر المؤمنین (ع) هستند و او را به همه مردم مقدم مى‌دارند ولى آنچنان که ما فضیلت شما را توصیف مى‌کنیم آنها نمى‌کنند، آیا آنها را دوست بداریم؟ فرمود: اجمالا آرى. آیا چنان نیست که نزد خداوند چیزى هست که نزد پیامبر خدا (ص) نبود و نزد خدا پیامبر خدا (ص) چیزى داشت که ما نداریم و نزد ما چیزى هست که نزد شما نیست و نزد شما چیزى هست که نزد غیر شما نیست؟

همانا خداوند، اسلام را بر هفت بخش قرار داده: صبر و راستگویى و یقین و راضى بودن و وفا و علم و حلم، سپس آنها را میان مردم تقسیم کرده، کسى که همه این هفت بخش را دارد او داراى ایمان کامل است و تحمل دارد، و سپس خداوند تقسیم کرد و به برخى از مردم یک سهم و به برخى دو سهم و به برخى سه سهم و به برخى چهار سهم و به برخى پنج سهم و به برخى شش سهم و به برخى همه هفت سهم را داده است. پس شما به کسى که یک سهم دارد، دو سهم را تحمیل نکنید و به کسى که دو سهم دارد، سه سهم را تحمیل نکنید و به کسى که سه سهم دارد چهار سهم را تحمیل نکنید و به کسى که چهار سهم را دارد پنج سهم را تحمیل نکنید و به کسى که پنج سهم دارد شش سهم را تحمیل نکنید و به کسى که شش سهم را دارد هفت سهم را تحمیل نکنید که در این صورت بار آنان را سنگین مى‌کنید و آنها را دچار نفرت مى‌سازید، ولى با آنان با مهربانى رفتار کنید و بر آنان کار را آسان بگیرید.

به زودى براى تو مثلى مى‌زنم تا با آن پند گیرى: مرد مسلمانى همسایه کافرى‌ داشت، کافر با آن مؤمن مهربانى مى‌کرد، مؤمن دوست مى‌داشت که کافر مسلمان شود و همواره اسلام را نزد وى جلوه مى‌داد و محبت آن را به کافر القا مى‌کرد، تا اینکه کافر مسلمان شد و صبحدم مؤمن به سراغ او رفت و او را از منزل بیرون برد و با او به مسجد رفت تا نماز صبح را به جماعت بخوانند، چون نماز خوانده شد به او گفت:

بهتر است که بنشینیم و تا طلوع آفتاب خدا را یاد کنیم، او نشست، پس به او گفت: بهتر است که تو قرآن یاد بگیرى تا ظهر شود و امروز را روزه بگیرى او نشست و روزه گرفت، تا اینکه نماز ظهر و عصر را خواندند، مؤمن گفت: بهتر است که صبر کنى تا نماز مغرب و عشا را هم بخوانیم، پس نشست و نماز مغرب و عشاء را هم خواند، سپس برخاستند در حالى که به پایان طاقت خود رسیده بود و مرد مؤمن چیزى را که از توانایى او بیرون بود به او تحمیل کرده بود، چون صبح دیگر فرا رسید باز در خانه‌اش آمد و مى‌خواست همان کار دیروز را انجام دهد. در زد و گفت: بیرون شو که به مسجد برویم، او پاسخ داد که از من درگذر این دین سخت است و من طاقت آن را ندارم.

(امام پس از ذکر این داستان ادامه داد:) پس شما با آنان سخت نگیرید. آیا نمى‌دانى که حکومت بنى امیه با شمشیر و خشونت و جور بود ولى حکومت ما با مهربانى و دلجویى و وقار و تقیّه و خوش برخوردى و پرهیزگارى و کوشش بود، پس شما مردم را به دین خود و راهى که در آن هستید، راغب سازید.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

تقریر علامه طباطبایی شاهکاری در مسئله برهان صدیقین

تقریر علامه طباطبایی شاهکاری در مسئله برهان صدیقین

گرچه علامه طباطبایی تقریر خود از برهان صدیقین را مبتنی بر کتاب اسفار ملاصدرا بیان می‌کند، اما به اذعان بسیاری از متفکران برهان علامه کاملترین و بهترین برهان نسبت به پیشینیان خود است.
مخالفان منطقی و عقلانی قاعده الواحد

مخالفان منطقی و عقلانی قاعده الواحد

آقا حسین خوانساری از جمله مخالفان سرسخت قاعده الواحد است.
ماهیت و حکم اخلاقی توریه

ماهیت و حکم اخلاقی توریه

گاه در زندگی اجتماعی خود با دیگران، به خاطر کسب منافعی لازم است دروغ بگوییم.
ساختمان سازی بر قبر اولیای الهی و نفی توهم شرک

ساختمان سازی بر قبر اولیای الهی و نفی توهم شرک

توحید به معنای یکتاپرستی در همه ابعاد از آموزه‌های بنیادین شرایع اسلامی از آدم(ع) تا خاتم(ص) است.
نشانه های ایمان کامل در کلام امام صادق(ع)

نشانه های ایمان کامل در کلام امام صادق(ع)

ایمان همانند هر امر باطنی و قلبی دارای مراتبی است.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
فلسفه چیست؟

فلسفه چیست؟

فلسفه حوزه‌ای از دانش بشری است که به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسیار کلی و جایگاه انسان در آن می‌پردازد؛ مثلاً این که آیا جهان و ترکیب و فرآیندهای آن به طور کامل مادی است؟
رابطه علم و عمل

رابطه علم و عمل

علم و دانش بشری زمانی برای جامعه و مردم سودمند و مفید است که با عمل و اجرا همراه گردد یعنی عالم به علم و دانسته‌های خود عمل کرده و آن را با اشتیاق به دیگران نیز بیاموزد.
محبوب ها و مأموریت های امام حسین(ع)

محبوب ها و مأموریت های امام حسین(ع)

حسین از من و من از حسینم
Powered by TayaCMS