آداب و شیوههای سخن گفتن از نگاه قرآن
سیدرضا سلطانمحمدی
روزنامه کیهان
تاریخ انتشار: 26 اسفند ماه 1396
سخن گفتن آداب و شیوههایی دارد که میتواند تأثیر کلام را دوچندان کند و شخص را به اهداف و مقاصد خویش برساند؛ زیرا سخن گفتن دارای اهداف و مقاصد چندی است که یکی از مهمترین آنها پس از تفهیم دیگران و ابراز مافی الضمیر، تأثیرگذاری بر مخاطب و شنونده و برانگیختن همراهی و همدلی وی میباشد.
از این رو هنر سخن گفتن، از جایگاه و اهمیت فراوانی برخوردار بوده و دارای آداب و شیوههایی است که در قرآن به آنها پرداخته شده است.
اهمیت بیان و سخنوری
بیگمان یکی از نعمتهای بزرگی که خداوند به بشر ارزانی داشته نعمت بیان است که به وسیله آن میتواند مفاهیمی را به دیگری منتقل کرده و احساسات و عواطف و خواستههای خویش را ابراز کند و تجربیات و یافتههای خود را منتقل سازد که خداوند در آیاتی چون آیات نخست سوره رحمن تعلیم بیان را به عنوان یک نعمت قابل ستایش و ویژگی برجسته برای وی میداند.
زبان دارای کارکردهای متضادی است و میتوان آن را شمشیر دولبهای دانست که هم به انسان منفعت میرساند و هم ضرر به وی وارد میکند. چنانکه سلاح بسیار قوی و توانمندی است که انسان با آن میتواند هم دیگری را به ورطه هلاکت و نیستی بکشاند و هم زمینه نابودی و هلاکت خود را فراهم آورد. از این رو گفتهاند: زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد.
سخنوران با هنر درست سخن گفتن و بهرهگیری از همه آرایهها و توانمندیهای زبانی، گاه چنان عمل میکنند که حقی را باطل و باطلی را حق جلوه میدهند. در یونان قدیم گروهی از حقوقدانان و وکلای دعاوی با بهرهگیری از انواع شیوههای بیانی از جمله سفسطه به گونهای عمل میکردند که تفاوت میان حق و باطل برداشته شده بود و مردمان و دانشمندان به این باور باطل رسیده بودند که اصولاً حق و حقیقتی وجود ندارد و آنچه به نظر حقانیت میآید تصور باطلی است که پنداری ساخته و سخنوری آن را پرداخته است. این گونه است که جدال فلاسفه با عالمان درآن عصر آغاز میشود تا بتوانند وجودی به دور از پندارها برای چیزها و مطالب بیابند و حقیقتی را به اثبات رسانند و از شر سفسطه و آثار آن برهند.
در گذشته اصطلاح سخندان به جای سخنور بیشتر کاربرد داشت؛ زیرا بر این اعتقاد بودند که سخنوری دانشی خاص است و تنها کسانی میتوانند در فضای بیانی موفق عمل کنند که همه دانشهای سخن گفتن را به خوبی بدانند. در حالی که امروزه بیشتر به این به عنوان یک حرفه نگاه میشود. چنین حالتی را میتوان در مسئله گویندگی جستوجو کرد. گویندگی بیشتر حرفه است تا هنر و آگاهی به رمز و رازهای آن.
شکل و محتوای سخن
سخن گفتن دو بخش را شامل میشود. 1- بخش شکلی و ظاهری سخن 2- بخش محتوایی سخن. قرآن کریم به هر دو بخش توجه دارد، به طوری که آیاتی از قرآن به شیوههای شکلی سخن میپردازد و گروه دوم آموزههای دستوری قرآن به محتوای کلام و سخن توجه میدهد.
البته از نظر قرآن هر دو بخش امری ضروری و لازم است تا سخنی چنانکه باید، بیان شود، ولی بخش محتوایی سخن از جایگاه و ارزش ویژهای برخوردار است؛ زیرا هدف از سخن گفتن مانند هر کار دیگری، رسیدن به کمالی است که در محتوا خود را نشان میدهد. با این همه این بدان معنا نیست که بخش شکلی آن کمارزش و یا بیاعتبار باشد؛ بلکه از نظر قرآن مسائل شکلی در درجهای از اهمیت و ارزش است که نمیتوان از آن چشم پوشید.
از این رو ما در اینجا به هر دو بخش شکلی و محتوایی سخن توجه میدهیم و آیات مربوط به آن را بازخوانی و تحلیل میکنیم.
آداب و شیوههای شکلی بیان
اولین آداب سخن گفتن آن است که شخص کلام خویش را با عناوینی آغاز کند که احترام و تکریم شنونده در آن بروز و ظهور کند. آغاز کلام با سلام و بسمالله و یاد کرد خداوند تأثیر بسزایی در روحیه مخاطب به جا میگذارد. شنونده از همان آغاز رابطه صمیمانه و سالمی را با گوینده احساس میکند و بهکارگیری نام سلام و سلامتی این بشارت را به وی میدهد که گوینده از مقاصد پلید و زشت به دور میباشد و هدف وی از سخن گفتن، برقراری ارتباطی سالم و منطقی است.
از آیه ۶۹ سوره هود و ۵۱ و ۵۲ سوره حجر و ۲۴ و ۲۵ سوره ذاریات بر میآید که آغاز سخن با سلام، ترس و هراس را از دل شنونده میزداید و او را در فضای احساسی و عاطفی مطلوب و مناسبی قرار میدهد تا نسبت به محتوای سخن واکنش منفی نشان ندهد و یا از همان آغاز موضعگیری منفی و پیشداوری نادرست نداشته باشد.
رعایت عفت کلام و بهکارگیری واژگان مناسب و عامهپسند میتواند زمینه شنیدن سخن در مخاطب را برانگیزد؛ از این رو دوری از کلمات زشت و چالهمیدانی میتواند فضای مناسبی را برای شنیدن سخن فراهم آورد. (بقره آیه ۱۸۷ و ۱۹۷ و ۲۲۲)
نرمی در سخن گفتن و ملایمت داشتن از دیگر آداب شکلی است که در آیه ۱۵۹ سوره آل عمران و ۲۸ سوره اسراء و ۴۴ سوره طه بدان توجه داده شده است؛ زیرا هرگونه درشتگویی و فریاد زدن میتواند شنونده را در موضع تقابل و واکنش شدید قرار دهد. قرآن با اشاره به بیزاری آدمی از فریادهای خران، از گوینده خواسته است که نرمی در سخن گفتن را مراعات نموده از داد و فریاد در هنگام سخن گفتن پرهیز کند. (لقمان آیه ۱۹ و حجرات آیه ۴)
همان گونه که فریاد زدن و سخن گفتن با صدای بلند، زشت و نابهنجار و به دور از آداب سخن گفتن معرفی شده است، سخن گفتن به صورت نجوا و زمزمهای که به سختی شنیده میشود نیز امری نادرست و ناپسند است؛ زیرا کلام و سخن میبایست به گونهای ادا شود که شنونده به سادگی همه محتوا را بشنود و برای شنیدن آن در رنج قرار نگیرد.
برخی از انسانها به سبب حضور در محیطهای دارای آلودگی صوتی، ناچار میشوند تا صدای خویش را بلند کنند تا شنونده از مطالب و خواستههایشان آگاه شود. این در حالی است که در برخی دیگر از محیطها به سبب آرامش و سکون خاص، نیازی نیست که صدا را بلند کرد بلکه به زمزمهای نیز کلام به رسایی شنیده میشود.
در تحقیقات و پژوهشهای میدانی روی پرندگان معلوم شده است که آلودگی صوتی میتواند در شیوه خوانندگی و ادا و آهنگ صوت آنها تأثیر شگرف به جا گذارد. این مسئله در انسان به شکلی واضحتر و معلوم و ثابت شده است.
از آنجا که شرایط زیستی میتواند در شیوههای بیانی شخص تأثیرگذار باشد، توجه به مراعات آهنگ صدا مورد تأکید قرآن قرار گرفته است. لذا آهنگ سخن میبایست با توجه شرایط محیطی تنظیم شود.
قرآن برای تبیین این مسئله از مردمان خواسته تا در سخن گفتن در هر حال اعتدال را مراعات کنند. مراعات اعتدال در هر کاری پسندیده است که از جمله آن سخن گفتن حتی با خداست. از این رو در آیه ۱۱۰ سوره اسرا خواستار اعتدال در مناجات میشود و در آیه ۱۴۸ سوره نساء پرخاشگری و فریاد در سخن گفتن را ناپسند میشمارد و در آیه ۱۹ لقمان از زبان پدر به پسر سفارش میکند که شیوه اعتدال را در پیش گیرد و مراعات آهنگ صوت را بکند.
آسان بودن سخن از دیگر ویژگیهای شیوایی و روانی سخن است که در آیه ۹۷ سوره مریم و ۵۸ سوره دخان بر آن تأکید میشود. پرهیز از مغلقگویی و پیچیدهنویسی امری است که در سخن گفتن میبایست مورد توجه قرار گیرد. شیوایی کلام موجب انتقال سریع و آسان مطلب به شنونده و پندپذیری وی شود، چنانکه در آیه ۱۰ سوره رعد و ۷ طه و آیات دیگر بر شیوه آشکارسازی تأکید میکند تا شنونده به طور آسان و شفاف به محتوا دست یابد. از این رو که آشکارسازی و شفاف نمودن مطالب نیز به عنوان شیوهای در شیوایی و شکل ظاهری سخن مورد توجه است.
یکی دیگر از شیوههای سخن، بیان نیکو است. قرآن از این مسئله به «احسن» (زیباترین شکل سخن) تعبیر کرده و خواهان سخن نیک شده است چنانکه خود اینگونه است؛ زیرا سخن نیک گفتن، خود عامل مصونیت شخص از افتادن در دام شیطان است. بسیاری از مردم، به سبب عدم رعایت این عنصر اساسی سخن گفتن در دام شیطان میافتند. اما اگر نیکو سخن گویند فرصتی برای وسوسههای شیطان و ایجاد سوءتفاهم نمیماند.(اسراء آیه ۵۳)
همین آیه انتخاب بهترین گفتار در برخورد با مشرکان و کافران را به مؤمنان توصیه میکند؛ زیرا انتخاب بهترین گفتار میتواند واکنشهای منفی آنان را کاهش دهد یا از میان بردارد و زمینهای برای فهم و تفکر در اندیشه و محتوای بلند اسلام شده و آنان را به سوی حق بکشاند. آیه ۳۳ سوره فصلت نیز در بیان شیوه دعوت مردم به محتوای بلند قرآن و اسلام از مؤمنان میخواهد تا از کلام نیک بهره گیرند و از زشتیگویی پرهیز کنند.
برخی از مردم به گونهای تلخ و زننده سخن میگویند و موجبات حزن و اندوه دیگران را فراهم میآورند، چنین شیوه بیانی نیز میتواند مضر و آسیبزا برای ایجاد ارتباط باشد. از این رو گفتهاند که حتی محتوای تلخی را میبایست به زبانی شیوا و شیرین گفت؛ چنانکه داروی تلخی را با لعابی از شیرینی به خورد کودکان میدهند تا دستکم شیرینی شکل، از تلخی محتوایش بکاهد. خداوند در آیه ۲۳ و ۲۴ سوره حج و نیز ۲۴ سوره ابراهیم به سخن طیب و پاک اشاره میکند. سخن طیب به سخنی گفته میشود که دارای ظاهر و شکلی خوش و زیبا و از نظر محتوا راست و حق باشد.
پرهیز از کلمات دو پهلو، که موجبات تمسخر و استهزا میشود از دیگر شیوههایی است که در حوزه ادب سخن گفتن در آیه ۴۶ سوره نساء مطرح شده است. بسیاری از مردم به علت شیوه به کارگیری کلمات دو پهلو، خواسته و ناخواسته گرفتار مشکلات از جمله سوءتفاهمات میشوند. این گونه است که درگیریهای خانوادگی و خویشاوندی و مانند آن در بسیاری از مواقع به سبب ایجاد سوءتفاهمی است که از بهکارگیری کلمات و واژگان پدید میآید. البته برخی از بیماردلان به تعمد از این کلمات بهره میگیرند و جامعه را در بحران اخلاقی و حتی سیاسی قرار میدهند و هر گاه به هدف خویش رسیدند آن را برخاسته از تفسیر نادرست و سوءتفاهم بر میشمارند.
به هر حال برای تأثیرگذاری کلام در شنونده، هر گویندهای میبایست فصاحت و بلاغت را رعایت کرده و از آرایههای ادبی سود برد. آراستگی سخن (انعام ۱۱۲ و ۱۱۳) در کنار استدلالی و برهانی بودن آن (نحل آیه ۱۵)، استواری (ابراهیم آیه ۴۷)، امانتداری و رعایت آن در نقل قولها (اعراف آیه ۶۵ و ۶۸ و شعراء آیات ۱۰۶ و ۱۰۷ ) و از سر خیرخواهی گفتن (اعراف آیه ۵۹ و ۶۰) بخشی دیگر از شیوههای بیانی مدنظر قرآن برای ارسال پیامی سازنده و تأثیرگذار در مخاطب است.
آداب محتوایی سخن
چنانکه گفته شد آنچه مهم و اساسی است محتوای سخن میباشد؛ زیرا آراستن کلام به آرایههای ادبی و شیوایی از آن روست تا شخص بتواند به بهترین شکل و صورت مقاصد خویش را بیان دارد. این مطلبی است که قرآن نیز به اشکال مختلف بر آن تأکید ورزیده است.
از نظر محتوا، سخن میبایست حق و از باطل خالی باشد؛ چنانکه میبایست سخنی راست و به دور از دروغ و فساد باشد. (احزاب آیه ۷۰ و نیز مریم آیات ۴۱ و ۴۹ و ۵۰)
بیهوده و لغو نبودن سخن از نظر محتوا از جمله دیگر شرایطی است که قرآن برای سخن زیبا بیان میکند؛ زیرا ریشه بیهودگی و لغو بودن سخن در جهل و نادانی گوینده آن نهفته است. بنابراین هر گاه کلامی بیهوده و لغو باشد بیانگر آن است که انسانی نادان بر زبان رانده است و این خود موجب میشود تا ارزش و شخصیت شخص زیر سؤال رود و مردم به وی به دید تردید بنگرند.(قصص آیه ۵۵)
بسیاری از مردم به سبب محتوای کلام خویش دچار عذاب و گرفتاریهای مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی میشوند. از این رو که خداوند در آیه ۶ سوره لقمان سخنان بیهوده و لهوی را که آدمی را از هدف خویش دور میسازد، به عنوان عامل گرفتاری وی بر میشمارد؛ زیرا سخنان یاوه و لهوی که به کار میبرد به جای آنکه موجب شود تا در مسیر درست و کمالی قرار گیرد، او را در ورطه هلاکت و نابودی میافکند.
دیده شده که برخی از مردم با سخنان رکیک و بیمعنا و زشت، بیهدف حرف میزنند و خود و دیگران را میآزارند. این گونه سخن گفتن هم شخص را از شخصیت اجتماعی زایل میکند و هم او را در مسیر تباهی و هلاکت دائمی میافکند.
بیان سخنان سطحی و بیهوده و یا به دور از واقعیت (رعد آیه ۳۳) میتواند شخص را به عنوان نادان به اطرافیان معرفی کند.
امام علی(ع) در حکمت ۳۸۲ نهجالبلاغه درباره پرهیز از گفتههای برخاسته از نادانی میفرماید: لانقل ما لاتعلم بل لاتقل کل ما تعلم؛ آنچه را نمیدانی مگو بلکه همه آنچه را که میدانی نیز مگو.
امام در واقع در این کلام میفرماید «هر چه میخواهد دل تنگت مگو» و این برخلاف شعاری است که میگوید «هر چه میخواهد دل تنگت بگو». بنابراین انسان نه تنها باید از همه اموری که از آن آگاهی ندارد سخن نگوید بلکه باید از دانستهها و یقینهای خویش بسیاری را ناگفته بگذارد؛ زیرا دروغگویی عیب و گناه است ولی نیازی نیست که انسان همه حقایق و راستها را بر زبان آرد. به قول معروف: جز راست نباید گفت/ هر راست نشاید گفت. شخص تا زمانی که امری را نگفته است بر کار و امر ناگفته مسلط است ولی هر گاه آن را بر زبان آورد این کار و مطلب است که بر او چیره میشود و او را به هر سمت و سویی میکشاند.
امیر مؤمنان علی(ع) در این باره در حکمت ۳۸۱ نهجالبلاغه میفرماید: سخن تا وقتی که آن را نگفته باشی در بند توست و چون گفتی تو در بند آنی، پس زبانت را نگهدار، چنانکه طلا و نقره خود را نگه میداری، زیرا چهبسا سخنی که نعمتی را طرد یا نعمتی را جلب میکند.
انسان اگر میخواهد کسی را بشناسد میبایست او را با امانتداری و راستگویی در سخن بیازماید نه با نماز و روزه گرفتن. از این رو امام صادق(ع) میفرماید: به روزه و نماز مردم فریب نخورید؛ زیرا ممکن است انسان به نماز و روزه شیفته شود تا آنجا که اگر ترک کند به هراس میافتد ولی آنها را به راستگویی و ادای امانت بیازمایید. (کافی/ ج4/ ص 317)
اینها نمونههایی از شیوهها و آداب سخن گفتن است که در این مجال بیان شد اما آداب دیگری نیز وجود دارد که از جمله میتوان به بیتاب نشدن سخنور هنگام سخنوری، عدم اشاعه فحشا و زشتیها به سخن گفتن، عدم اهانت و تحقیر دیگری در کلام، پرهیز از سخنچینی، غیبت و تهمت و مانند آن اشاره کرد.